3- شیخ محمد حسن ساوجی (آقابزرگ) «مدرّس زاهد» * * * احمد محیطی اردکانی

3- شیخ محمد حسن ساوجی (آقابزرگ) «مدرّس زاهد» * * * احمد محیطی اردکانی

ساوه یکی از شهرهای استان مرکزی است که قدمت آن به قبل از ظهور اسلام می رسد. در روایات آمده است که ساوه در زمان قدیم، در کنار دریاچه ای قرار داشت که آن دریاچه هنگام تولد پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خشک شد.(1)

ساوه در سال 617 ق. از دست مغول، مصیبت های فراوانی متحمل شد. مغولان، شهر را به کلّی ویران کردند و همه ساکنان آن را کشتند.

یاقوت حموی می گوید:

بزرگترین کتابخانه های دنیا در آنجا بود که آن را نیز سوزاندند.

1- 1. امالی، شیخ صدوق، ص 360؛ بحارالانوار، ج 15، ص 157؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص 192 (در این روایات علاوه بر خشک شدن دریاچه ساوه، معجزات دیگری چون: خاموش شدن آتشکده فارس که بیش از هزار سال خاموش نشده بود و ریختن چهارده کنگره از طاق کسری در ایران، خواب های پریشان موبدان و... در هنگام تولد پیامبر خاتم، بیان شده است.

 

قزوینی هم به این کتابخانه اشاره نموده، می گوید:

خزانه کتاب ها در وسط مسجد جای داشت که در آن هرگونه کتابی که در آن زمان معتبر بود، یافت می شد. به علاوه اسطرلاب ها و کره هابرای مطالعه علم نجوم در آنجا موجود بود. بیمارستان ها و مدرسه ها و رباط ها نیز در آن شهر باعث آبادانی بیشتر آن گردیده بود.(1)

در معجم البلدان آمده است: ساوه دقیقاً در وسط راه ری و همدان واقع است که فاصله آن به هر کدام از دو شهر 30 فرسخ است.(2)

تاریخ نویسان بر این باورند که مردم ساوه در قرون اولیه اسلام، اکثراً سنّی شافعی مذهب بوده اند. سمعانی می نویسد:

ساوه شهری است میان ری و همدان و از آن شهر راویان و عالمان برجسته و متبحری در فنون مختلف برخاسته اند.

وی سپس چند تن از راویان اهل سنّت را که در ساوه می زیسته اند چنین نام می برد:

1. ابو احمد محمد بن امیّه بن آدم بن مسلم قرشی اموی ساوی، مولی عقبه بن ابی معیط.

2. قاضی ابوهاشم، محمد بن محمد بن علی ساوی.

3. ابویعقوب، یوسف بن اسماعیل بن یوسف ساوی.(3)

1- 1. جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، لسترنج، ترجمه محمود عرفان، ص 228 و 229؛ الفوائد الرجالیه، سید بحرالعلوم، ج 2، ص 185 و 186.

2- 2. معجم البلدان، حموی، ج 3، ص 179.

3- 3. ر.ک: الانساب، سمعانی، ج 3، ص 206؛ معجم البلدان، ج 3، ص 179.

 

شاید یکی از عللی که حضرت معصومه علیهاالسلام در سال 201 ق. در هجرتش از مدینه به خراسان، وقتی به ساوه رسید، مریض شد و به سوی قم آمد، همین بود که در آنجا دوستداران اهل بیت علیهم السلام بسیار کم بودند.(1)

در دو فرسخی ساوه قریه ای است به قدمت همین شهر که آن را «آبه» و به زبان محلّی «آوه» می گویند که از صدر اول اسلام، مرکز تجمع شیعیان و راویان امامی بوده است.(2)

بدون تردید پس از گذشت زمانی نه چندان طولانی، ساوه نیز مرکز شیعیان گردید و امروز یکی از شهرهای بزرگ شیعه نشین است که عالمان و شاعران بنامی از آن برخاسته اند. بعضی از آنان عبارتند از:

1. آیه اللّه آقا شیخ محمد ابراهیم بن علی اکبر ساوجی

وی عالمی جلیل و فقیهی متّقی از شاگردان علاّمه میرزا محمد حسن آشتیانی در تهران بود. او در ساوه به امر تربیت طلاب اشتغال داشت تا اینکه در سال 1326 ق. وفات یافت و در قم، در قبرستان شیخان مدفون گردید.(3)

2. علاّمه آقا شیخ مجدالدّین ابوالفضل ساوجی

وی از علماء، ادبا و اطبّای زمان خود بوده است. او یکی از مؤلفان کتاب نامه دانشوران و تا زمان تألیف جلد دوم این کتاب در قید حیات بوده است. ولادتش در سال 1250 ق. و وفاتش در سال 1312 ق. اتفاق افتاده است.

3. آیه اللّه سید محمد بن سید اسماعیل حسینی

وی که معروف به «شیخ الاسلام» ساوجی است، عالمی فقیه، پرهیزگار و از همراهان و ملازمان عالم ربّانی، علاّمه سید مرتضی کشمیری بوده است. او در 25 ذی حجّه 1333 ق. در نجف از دنیا رفت و در وادی السلام، جنب قبر والدش، مرحوم آقا سید اسماعیل حسینی مدفون گردید.

1- 1. ر.ک: حضرت معصومه، فاطمه دوم، محمد محمدی اشتهاردی، ص 150 و 151، چ 1381 ش

2- 2. الفوائد الرجالیه، ج 2، ص 185.

3- 3. گنجینه دانشمندان، شریف رازی، ج 5، ص 293.

 

عالمان و فقیهانی چون: هدایه اللّه، مشهور به «آقا»، هدایه اللّه ساوجی (متوفای 1333 ق.)، آیه اللّه میرزا احمد ساوجی (متوفای 1305 ق.)، آشیخ محمدتقی بن عبدالرزّاق ساوجی (متوفای 1290ق.)، آشیخ غلام حسین ساوجی (متوفای 1300 ق.)(1) و... که همه، ستارگانی برخاسته از این شهرند.

چهره هایی درخشان همچون شهید مصطفی چمران و برادرش مهندس مهدی چمران از فرزندان این سرزمین اند.

یکی از برجستگان این دیار که چون ستاره ای پرفروغ نه تنها روشنی بخش آن شهر؛ بلکه افتخار تهران و ایران است، آیه اللّه علاّمه آقا شیخ محمد حسن، معروف به «آقا بزرگ» ساوجی است. این مختصر، شرح کوتاهی بر زندگی پرافتخار این فقیه و عالم ربّانی است.

 

تولد

سال 1271 یا 1272 ق. در روستای «سماوک»، نزدیک ساوه و در خانه مرد صالحی به نام حاج ملاّ رحیم که با کشاورزی گذران زندگی می نمود فرزندی پا بر عرصه گیتی نهاد که با تولدش دیدگان ملاّ رحیم و همسرش را روشن ساخت. این مولود که اولین فرزند خانواده بود، محمد حسن نامیده شد. پس از چندی، فرزند دوم خانواده تولد یافت که نام او را «محمدعلی» نهادند. فرزند سوم نیز «محمد» نامیده شد. این سه فرزند به تحصیل علوم دینی پرداختند و در سلک روحانیت وارد شدند.

1- 1. همان.

 

بزرگترین فرزند حاج ملارحیم که این مقاله در شرح زندگانی اوست، به مدارج عالی علم و تقوا نائل آمد و به آقا شیخ (آقا بزرگ) شهرت یافت. آشیخ محمدعلی که دومین فرزند ملارحیم و از فضلا و روحانیان بنام عصر خود بود، به «آقا کوچک» و در بعضی از تعبیرات به «آقا میرزا کوچک» معروف گردید. وی علاوه بر تدریس در مدرسه مروی و دیگر مدارس، تا آخر عمر در مسجد مروی اقامه جماعت داشت. برادر سوم که در مدرسه مروی به تحصیل مشغول بود، به «شیخ محمد آقا» شهرت یافت.

از این پدر بزرگوار و مادر گرامی پنج فرزند پسر و یک دختر دیگر نیز به یادگار ماندند که جمع فرزندان آن مرحوم به نه نفر رسید. این پنج پسر به ادامه شغل پدر، یعنی کشاورزی در قریه «سماوک» مشغول شدند و تا آخر عمر به همین شغل ادامه دادند.(1)

 

تحصیلات

محمد حسن در عنفوان جوانی از محل تولد خود، روستای «سماوک» به شهر مقدس قم هجرت نمود و چند سالی در این شهر به تحصیل فقه و اصول پرداخت. وی پس از آن رهسپار عتبات عالیات شد و در شهرهای سامرا و کربلا به تحصیل علم ادامه داد. او در بیشتر علوم؛ بویژه فقه و اصول، سرآمد روزگار گردید و پس از اخذ گواهی اجتهاد از عموم استادان خود، به ایران بازگشت.

1- 1. تربت پاکان قم، ج 1، ص 168.

 

وی در سال هایی که در شهر سامرا به تحصیل می پرداخت با آیه اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم، هم حجره و رفیق بود. آیه اللّه حائری، قم را برای سکونت و تربیت طلاب اختیار کرد و مرحوم آیه اللّه ساوجی به تهران عزیمت نمود.(1)

 

استادان

آیه اللّه «آقابزرگ» ساوجی در قم و عراق، از محضر استادان بزرگواری کسب فیض نمود که بعضی از آنها عبارتند از:

1. میرزا حبیب اللّه رشتی(2)

وی فرزند میرزا محمد علی خان، فرزند جهانگیرخان قوچانی گیلانی، دانشمند، محقق ژرف نگر و از بزرگترین فقهای جهان تشیّع و یگانه دوران بود.

1- 1. همان، ص 169.

2- 2. گنجینه دانشمندان، ج 5، ص 293.

 

میرزا حبیب اللّه سال 1234 ق. در املش چشم به جهان گشود. او دوازده ساله بود که برای کسب علم به لنگرود و سپس به رشت عزیمت نمود و سپس در پی آرمانی بلند، راه هجرت پیش گرفت و عازم حوزه علمیه قزوین شد. او هفت سال پی در پی از محضر درس شیخ عبدالکریم ایروانی کسب فیض نمود و در 25 سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی، به مقام عالی اجتهاد نائل آمد. وی در سال 1259 ق. با موافقت استادش ایروانی از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. سپس به نجف اشرف هجرت نمود و به تحصیل علم پرداخت. وی از محضر درس فقیه کبیر، شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) بهره مند گردید و از وی اجازه اجتهاد دریافت نمود. پس از آن به درس شیخ اعظم مرتضی انصاری راه یافت و تا پایان زندگی پرافتخار شیخ اعظم، از شاگردان ممتاز دروس وی بود. میرزا حبیب اللّه علاوه بر پرورش شاگردانی برجسته که بعضی از آنها به درجه اجتهاد رسیدند، صاحب آثار ارزنده ای در اصول، فقه و تفسیر است که نسخه های خطی آن به کتابخانه آیه اللّه مرعشی نجفی سپرده شده است و سرانجام در شب جمعه 14 جمادی الثانی 1312 ق. روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست و پیکرش در یکی از حجره های صحن مطهر علوی دفن گردید.(1)

2. میرزا حسین خلیلی تهرانی (1230 یا 1236_1326ق.)

وی در اوائل قرن چهاردهم هجری از بزرگان فقهای شیعه به شمار می رفت و از شاگردان مرحوم صاحب جواهر و شیخ انصاری بود. آیه اللّه میرزا حسین پس از رحلت استادش، شیخ انصاری، به تدریس علوم پرداخت تا اینکه در سال 1312 ق. پس از وفات حاج میرزا محمدحسن شیرازی، مرجع تقلید برخی از بلاد شیعه شد. حوزه درسش مکانی برای استفاده اکثر فضلای وقت گردید. وی با تمام اشتغالات علمی و برخورداری از سن بالا و ضعف و ناتوانی و تحمل زحمات حوزه، هیچ گاه نسبت به عبادات دینی، سستی به خرج نمی داد و در انجام مستحبات شرعیه مسجد کوفه و مسجد سهله اهتمام خاص داشت.

در برخی از منابع و کتاب های مربوط به تاریخ مشروطیت، از او با عنوان «یکی از ارکان ثلاثه انقلاب مشروطیت» در ایران یاد شده است. این «ارکان سه گانه» یا «مثلث رهبری» که هرسه مقیم نجف اشرف بودند، عبارت اند از سه فقیه بزرگوار و استاد و مجتهد والامقام عصر خود، یعنی آیات عظام:

1- 1. ریحانه الادب، محمدعلی تبریزی، ج 2، ص 308؛ گلشن ابرار، ج 1، ص 378؛ اعیان الشیعه، علامه سید محسن امین، ج 9، ص 149؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مرتضی انصاری، ص 224

 

1. آخوند ملاّ محمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه)؛.

2. حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی (فرزند حاج میرزا خلیل)؛

3. ملاّ عبداللّه مازندرانی.(1)

وی بین الطّلوعینِ روز جمعه، دهم شوال 1326 ق. در مسجد سهله وفات یافت. پیکر پاکش به نجف اشرف منتقل شد و در مقبره مخصوص مدفون گردید.(2)

 

برکرسی تدریس

مدرسه عالی سپهسالار (شهید مطهری امروز)(3) و مدرسه مروی(4) از مدارس مهم قرن چهاردهم تهران بوده که برای تدریس در این مدارس، استادان برجسته و فرهیختگان ممتاز، برگزیده می شدند. حکیم علی زنوزی (متوفای 1307 ق.)، حکیم میرزا ابوالحسن جلوه، آیه اللّه حاج آقا محمد نجم آبادی رازی، حاج میرزا ابوالفضل مجتهد کلانتری تهرانی، آقا شیخ محمد حسین یزدی (متوفای 1353 ق.)، آقا میرزا هاشم حکیم اشکوری (متوفای 1333 ق.)، آقا شیخ علی نوری و حاج شیخ مسیح طالقانی از مدرسان این مدرسه اند.(5)

آیه اللّه آقا شیخ «آقابزرگ» ساوجی نیز عهده دار تدریس ادبیات مدرسه سپهسالار بود.(6)

1- 1. سیره صالحان، ابوالفضل شکوری، ص 78.

2- 2. ریحانه الادب، ج 2، ص 159؛ گنجینه دانشمندان، ج 5، ص 294؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 248.

3- 3. این مدرسه در سال 1297 ق. توسط صدر اعظم حسین سپهسالار در باغ خودش بنا شد. (لغت نامه دهخدا، حسین سپهسالار).

4- 4. این مدرسه در مدخل بازارچه مروی، مقابل شمس العماره، قرار دارد که توسط خان مرو در عهد سلطنت سلسله قاجار ساخته شد. (لغت نامه دهخدا)

5- 5. تاریخ مدرسه عالی سپهسالار، ص 124.

6- 6. همان.

 

وی که در علوم دیگری چون: فقه و اصول، و حکمت و عرفان تبحر داشت از مدرسان بزرگ مدرسه مروی و مدرسه حکیم هاشم (جنب بانک ملی بازار) تهران گردید. آن گونه که مشهور است و از شاگردان ایشان شنیده شده، وی کتب ابن سینا، اعم از «قانون» و «شفا» و حتی «اسفار» ملاصدرا را نیز تدریس می نمود.(1)

 

شاگردان

آقابزرگ ساوجی شاگردان زیادی تربیت نمود که بعضی از آنها به طور اختصار معرفی می گردند:

1. حاج میرزا عبداللّه تهرانی

وی از عالمان طراز اول تهران است و در سال 1305 ق. در این دیار دیده به جهان گشوده است. او مدتی در تهران نزد عالمانی چون: شیخ علی نوری، میرزا سید محمد تنکابنی، حاج میرزا مسیح طالقانی، میرزا هاشم شفتی، حاج آقابزرگ ساوجی و آقا شیخ باقر معزّالدوله به تحصیل علوم دینی پرداخت. او در سال 1330 ق. در بازگشت از مکه، به نجف اشرف رفت و در آن سامان از محضر آیات: نایینی، شریعت اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی و سید احمد کربلایی استفاده برد و در سال 1333 ق. به تهران بازگشت. پس از ارتحال پدرش، چند سال، امامت مسجد جامع تهران را به عهده گرفت و در سال 1342 ق. که مراجع عالیقدر شیعه از عراق به ایران تبعید شدند، به استقبال آنان شتافت و همراه آنان به قم عزیمت نمود. وی در این شهر مقدس در مکتب آیه اللّه حائری و آیه اللّه حاج شیخ ابوالقاسم کبیر حاضر شد و بهره های علمی فراوان برد.

او در سال 1356 ق. و پس از رحلت آیه اللّه حائری به تهران بازگشت و تا آخرین سال حیاتش یعنی سال (1391 ق.) به اقامه نماز جماعت، تدریس و انجام وظایف دینی، شرعی و اجتماعی پرداخت.

1- 1. تربت پاکان قم، ج 1، ص 169.

 

میرزا عبداللّه در عرصه سیاسی نیز از خود فعالیت هایی بروز داد. زمانی که امام خمینی به ترکیه تبعید شد، تلگرافی به رئیس جمهور این کشور مخابره کرد و از او خواست تا در رعایت احترام و تجلیل از مقام امام، نهایت اهتمام را داشته باشد و موجبات خشنودی امت مسلمان و روحانیت را فراهم سازد.

پیکر حاج میرزا عبداللّه تهرانی پس از فوت در سال 1350 ش. به شهر ری انتقال داده شد و به امانت در آنجا مدفون گردید. وی کتاب های کتابخانه اش را وقف کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران کرد. آثاری چون: حاشیه بر مکاسب، هفت رساله در مبدأ و معاد، جمع کتاب و سنّت و عقل و تفسیر، اصول فلسفه و سنن النّبی از او بر جای مانده است.(1) آقا شیخ حسن سعید تهرانی فرزند این عالم بزرگوار است.

2. آیه اللّه حاج میرزا محمد ثقفی

عالم جلیل القدر، فاضل متقی و پرهیزکار، حاج میرزا محمد ثقفی، فرزند حاج میرزا ابوالفضل کلانتر تهرانی(2) و پدر خانم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی از مفاخر علما و افاضل فقهای عصر است. وی در جمادی الثانی 1313 ق. در تهران متولد شد. از نوجوانی به تحصیل علوم دینی اشتغال داشت و مقدمات و سطوح فقه و اصول را غالباً نزد عالم کامل، آقا «میرزا کوچک» و آقا شیخ «آقا بزرگ» ساوجی به پایان رساند. در سال 1341 ق. برای تکمیل مدارج علمی به شهر مقدس قم هجرت نمود. او نزدیک به هفت سال در آن شهر اقامت داشت و در این مدت، یک دوره معقول را نزد حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی فراگرفت. استادش وی را در علوم نقلی و عقلی متبحر دانسته، و سرآمد شاگردانش معرفی می نمود.

1- 1. ستارگان حرم، ش 5، ص 155 و 156؛ آیینه دانشوران، ریحان یزدی، ص 208.

2- 2. حاج میرزا ابوالفضل کلانتر تهرانی، در سال 1313 ق. برای عمل به وقفنامه مدرسه سپهسالار تعیین شد و در سال 1316 ق. وفات نمود، (ر.ک: تاریخ مدرسه عالی سپهسالار، ص 114).

 

آیه اللّه ثقفی از دو دوره درس خارج اصول و عمده مباحث فقهی استادش حاج شیخ عبدالکریم حائری، بهره مند گردید و آیه اللّه حائری، با خط شریفش به مقام اجتهاد وی تصریح نمود. او در خلال تحصیل این دروس، مدتی هم از بحث شیخ الفقهاء و المحدثین شیخ محمد رضا اصفهانی مسجد شاهی _ اعلی اللّه مقامه _ بهره مند بوده و از ایشان اجازه روایی ای که مشتمل بر سه طریق متصل به امام رضا علیه السلام می باشد _ با تصریح به اهلیّت فتوا _ را دریافت نموده است. وی دارای تألیفات و آثار گرانقدری است که عبارت است از:

1. غرر العوائد در حواشی بر درر الفوائد مرحوم حائری یزدی.

2. حواشی بر تقریرات منظومه حاج سید ابوالحسن قزوینی.

3. رساله در عدم جواز رجوع به حکّام جور.

4. روان جاوید در تفسیر قرآن در 5 جلد که طبع شده است.

5. حواشی بر سیوطی.

6. تقریرات نکاح مرحوم آیه اللّه حائری.(1)

3. آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی

وی فرزند حاج میرزا محمدتقی حکیم باشی است که در سال 1302 ق. در تهران متولد شد. او در بیست سالگی، نزد دو برادر عالم و فرهیخته ساوجی «آقا میرزا کوچک» و «آقا بزرگ» به تحصیل علوم ادبی پرداخت. مدتی نیز در خدمت آقا شیخ عبدالحسین رشتی درس خواند و در عراق و قم از محضر آیه اللّه حائری بهره مند شد. او کتابی در صرف به نام صرّاف الصرف تعلیقه ای بر مغنی به رشته تحریر درآورد.

1- 1. گنجینه دانشمندان، ج 4، ص 412 و 413.

 

شاگردان دیگر وی عبارتند از: حاج میرزا موسی تهرانی، امام جماعت مسجد بزّازها، میرزا محمد لواسانی، میرزا جعفر لواسانی، سید هادی ورامینی و...

او روزهای تعطیل نیز با عده ای از شاگردانش در جلسات خصوصی به تعلیم و تربیت می پرداخت که برخی از آنها عبارتند از: آقا جمال الدین اخوی، دکتر باقر عاقلی که هر دو در وزارت علوم و عدلیه منصوب شدند. نیز دکتر علی اصغر مهدوی دامغانی که استاد دانشگاه است...(1)

 

دوستان

آیه اللّه ساوجی با عدّه ای از عالمان برجسته، ارتباط و انس داشت که برخی از آنان عبارتند از: مرحوم آقا سید کاظم عصّار، آقا حکمت آل آقا، بدیع الزّمان فروزانفر، حاج شیخ کاظم واثق امام جماعت، آقا شیخ الاسلام طالقانی، شیخ محمدتقی رستم آبادی، آقا شیخ باقر مازندرانی، حاج میرزا خلیل کمره ای و... .(2)

1- 1. تربت پاکان قم، ج 1، ص 173.

2- 2. همان.

 

ویژگی های اخلاقی

1. علم و تقوا

آقا بزرگ ساوجی که از عالمان بزرگ و پرهیزگار تهران بود، در احاطه بر علوم فقه، اصول، منقول، معقول، تفسیر، کلام، ادب، الهیات و فلسفه _ اگر بی نظیر نبود _ کم نظیر بود. وی در سیر و سلوک، به عارف مکاشف آخوند ملاّ فتحعلی (سلطان آبادی)(1) عراقی انتساب داشت.(2)

یکی از سادات شیرازی به نام حاج حشمت، که در نزدیکی منزل «آقا بزرگ» ساوجی سکونت داشت، برای حل مسائل شرعی به قم رفت و خدمت حضرت آیه اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی رسید. هنگام خدا حافظی، آیه اللّه یزدی سؤال کرد: آیا آقای ساوجی را که در حدود خیابان عین الدوله و پشت مسجد سپهسالار مسکن دارد، می شناسی؟ سید می گوید: خانه ما با منزل ایشان فاصله ای ندارد. آقای حایری می فرماید: با وجود وی چرا به ایشان مراجعه نمی کنی؟ ایشان مثل من هستند!(3)

 

2. بی اعتنایی به دنیا

جمع درآمد آیه اللّه ساوجی در هر ماه(4) حدود بیست تومان بود.(ده تومان از مدرسه سپهسالار، شش تومان از مدرسه مروی و پنج تومان از مدرسه حکیم هاشم و با این مبلغ ناچیز، با نهایت صرفه جویی و قناعت روزگار می گذراند و هیچ گاه در فکر شغل جدید و مهم و درآمد بیشتر نبود. با اینکه زمینه تصدّی مشاغل مهم و کسب درآمد بیشتر به راحتی برای او فراهم بود؛ اما بنا به مصلحت و به دلیل برعهده داشتن مسئولیت تدریس و پرورش شاگردان، زیربار نرفت و به زندگی زاهدانه خود تا آخر عمر ادامه داد. نمونه هایی از دنیاگریزی وی را می توان چنین بیان کرد:

1- 1. زندگینامه این عالم عارف در جلد 7 «گلشن ابرار» آمده است.

2- 2. دائره المعارف تشیّع، ج 1، ص 123.

3- 3. تربت پاکان قم، ج 1، ص 169 و 172.

4- 4. در منبع این گونه آمده، ولی به احتمال قوی این حقوق سالیانه وی بوده است؛ چون حقوقی که از موقوفات پرداخت می شد، نوعاً سالیانه بوده. در وقف نامه مدرسه سپهسالار نیز شهریه اساتید را سالیانه معین نموده است؛ (ر.ک: تاریخ مدرسه سپهسالار، ص 66).

 

الف) مدرسه مروی طلاب و فضلای تحصیل کرده ای داشت که بیشترشان در عدلیه(1) و شعب آن مانند: محاکم جنحه(2) و استیناف(3)، و دیوان عالی تمیز(4) سمتی را دارا بودند. غالباً افرادی مانند مرحوم حاج سید نصراللّه تقوی و صدرالاشراف محلاتی و آقای بوذری، از شاگردان و ارادتمندان به ایشان بودند. این آقایان بارها مرحوم «آقابزرگ» ساوجی را برای احراز ریاست قوه قضائیّه آن روز دعوت نمودند؛ اما ایشان با اینکه از نظر مادی بسیار نیازمند بود، به علت ظالمانه بودن حکومت یا اهمیّت دادن به پرورش دیگران، آن را نپذیرفت.(5)

ب) روزی شخصی به منزل «آقابزرگ» مراجعه نمود و خود را آقای شهیدی معرفی کرد. وی که نایب التولیه مدرسه سپهسالار بود، پس از ورود به منزل و بعد از مذاکرات مفصّل گفت: به علت زیاد شدن درآمد موقوفات، حقوق طلاّب و مدرّسان را چند برابر نمودیم و حقوق جنابعالی از ده تومان به 60 تومان اضافه شده است. ایشان به دلیل برخورداری از صفت قناعت سؤال کرد: چرا این مبلغ اضافی را پرداختید؟ آقای شهیدی گفت: به علت زیاد شدن درآمد موقوفات. مرحوم آقا بزرگ ادامه داد: سایر آقایان نسبت به اقدام شما چه نظری دارند؟ آقای شهیدی توضیح داد: همه اظهار امتنان کرده، استقبال نمودند.

1- 1. عدلیه؛ یعنی اداره دادگستری.

2- 2. محاکم جنحه، همان دادگاه شهرستان است که در وقت رسیدگی به جرم هایی که مجازات جنحه، دارد به نام دادگاه جنحه خوانده می شود (فرهنگ معین، ج 3، ص 3918).

3- 3. محاکم استیناف؛ یعنی دادگاه، استان، دادگاهی است که بار دوم به ماهیّت دعوا رسیدگی می کند. (فرهنگ معین، ج 3، ص 3919 و ج 1، ص 265.

4- 4. دیوان عالی تمیز، همان دیوان عالی کشور است.

5- 5. تربت پاکان قم، ج 1، ص 170.

 

مرحوم آقا بزرگ به علت روح قناعت پیشگی و دوری جستن هرچه بیشتر از جمع اموال، می گوید: من تا روزی که زنده ام بیش از این ده تومانِ وقف نامه، دیناری نخواهم گرفت و به دیگران هم کاری ندارم. سپس آقای شهیدی می گوید: به علت ضعف جسمانی شما و اینکه اغلب مریض هستید، یک درشکه به خرج مدرسه کرایه شده که برای رفت و آمد شما به مدرسه در اختیارتان باشد.

وی رفتن به مدرسه با درشکه را هم نپذیرفت و گفت: هر روز که قدرت حرکت نداشتم، طلاب را دعوت می کنم تا در منزل به بحث بپردازیم.(1)

 

3. عزّت نفس

وی به مشاغل و مقامات دنیایی، غیر از آنچه تکلیف الهی بود، اعتنایی نداشت و از این نظر توجهی به شاغلین این مقامات نمی کرد، فرزند آیه اللّه ساوجی در وصف پدر می گوید:

روزی آقای حاج محتشم السلطنه اسفندیاری، پیشکارش را به منزل ما فرستاد و از پدرم درخواست نمود که روزی به دیدن آقای اسفندیاری برود و باهم آشنا شوند. من پیغام را به ایشان رساندم. آقا پرسید: حاج محتشم السلطنه کیست؟

1- 1. همان، ص 171.

 

عرض کردم: رئیس مجلس و شخص مسلمان و با ایمان و اهل قلم است و کتاب هایی مانند: اخلاق محسنی و غیره تألیف نموده است.

پدرم گفت: سلام مرا به ایشان برسانید و بگویید که به واسطه کسالت چشم، معذورم. اگر ایشان مایلند به منزل ما بیایند، در تمام اوقات برای پذیرایی حاضرم.(1)

 

4. کمک به درماندگان

او از کسانی نبود که از کنار انسان های نیازمند عبور کند و نیاز آنان را برآورده نسازد، با اینکه خود نیز در نهایت فقر و زهد زندگی می کرد.

فرزندش آورده است:

«در یک روز تابستانی با پدرم از حمام باز می گشتیم. سائلی تقاضای کمک نمود. پدرم که مبلغی جزیی همراه داشت، به او داد؛ ولی سائل نرفت و گفت: آقا! من لباس ندارم! پدرم گفت: تا منزل، همراه من بیا! همین که به منزل رسیدیم، در راهروی منزل، لباس سفید خود را در آورد و به سائل داد. وقتی مادرم متوجه شد، گفت: شما لباس دیگری ندارید! آقا گفت: چند روزی از خانه خارج نمی شوم تا لباس تهیه شود.»(2)

1- 1. همان.

2- 2. همان، ص 172.

 

تألیفات

آقا بزرگ ساوجی، کمتر به تألیف کتاب پرداخت؛ اما برخی از شاگردان برجسته اش مثل: مرحوم سید نصراللّه تقوی، بیشتر روزهای تعطیل و روزهای جمعه، وی را به منزلشان دعوت می کردند و با کمک و ارشاد ایشان، کتبی را تألیف یا تصحیح می نمودند. «هنجار گفتار» در علم بدیع و صنایع شعری از جمله همین آثار است که به زیور طبع آراسته گردیده است.(1)

 

وفات

مرحوم آیه اللّه محمد حسن ساوجی که صاحب چهار فرزند (سه دختر و یک پسر) بود، پس از 84 (85) سال زندگی در نهایت زهد و تقوا و پرورش شاگردان زیاد در علوم و فنون مختلف و تلاش بی وقفه در نشر فقه اهل بیت علیهم السلام در روز 9 شوال 1357 ق. در تهران دار فانی را وداع گفت. مردم پیکر پاکش را بر دوش خود تا ابن بابویه حمل کردند و سپس او را به قم انتقال داده، و در مقبره پروین اعتصامی، نزدیک درب ورودی صحن بزرگ حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپردند.(2) روحش شاد و راهش پررهرو باد.

عاش سعیداً و مات سعیداً

1- 1. همان.

2- 2. همان، ص 174.

Share