پرسش - 2

2 - حقد و کينه را چگونه از خود برطرف کنيم؟

حِقد (کينه) پنهان کردن دشمنى در دل و ثمره غضب است. زيرا غضب وقتى [به سبب عجز از انتقام] تشفّى پيدا نکرد و ناچار فرو خورده شد، به باطن مى رود و در آنجا به صورت حقد و کينه درمى آيد. کينه از مُهلکات بزرگ است.

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: اَلمؤمِنُ لَيسَ بِحَقُودٍ (مؤمن کينه توز نيست.) غالباً کينه ملازم با آفاتى است، از قبيل حسد، دورى و بريدن از شخص مورد کينه، ايذاى او و دست زدن به محرماتى از قبيل: دروغ، غيبت، بهتان، فاش کردن راز، پرده درى، اظهار عيب، شماتت نسبت به بلايى که به وى رسيده و خوشحالى از آن، شادى از ظهور لغزش ها و خطاهاى او، استهزا و مسخره کردن وى، اعراض از او براي خوار شمردنش، ادا نکردن حقوق او (مانند دين يا صله رحم)و غير اينها. همه اينها حرام است و به تباهى دين و دنيا مى انجامد و ضعيف ترين مرتبه کينه اين است که از آفات ياد شده احتراز کند و براى کينه مرتکب گناه نشود. لکن برفرض که هيچ يک از اينها پديد نيايد، خود کينه از امراضى است که بر باطن آدمى سنگينى مى کند و روح از آن متألّم و در آزار است.

هم چنين کينه، انسان را از بساط قرب الهى و از وصول به ملکوت اعلى و همدمى ساکنان عالم قدس باز مى دارد و صاحب خود را از آنچه شيوه اهل ايمان است و از بشاشت، شکفتگى، رفق، مهربانى، فروتنى و تلاش براى حوايج مردم و همنشينى با آنان و رغبت به يارى و غمخوارى آنها منع مى کند و همه اينها درجات او را در دين کاهش مى دهد و بين او و رفاقت با مقربان حائل مى شود.

از آنجا که کينه عبارت از دشمنى باطنى است، بنابراين همه اخبارى که درباره ذم و نکوهش دشمنى و عداوت رسيده، دلالت بر مذمت و ناپسندى آن نيز دارد. پيغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله) فرموده است: «هيچ وقت جبرئيل نزد من نيامد، مگر اينکه گفت: اى محمد از دشمنى و عداوت مردم احتراز کن.» و نيز آن حضرت مى فرمايد: «جبرئيل هرگز در هيچ امرى اين قدر سفارش نکرد که در خصوص دشمنى مردم.»

حضرت صادق (عليه السلام) هم فرموده است: مَن زَرَعَ العَداوَةَ حَصَدَ ما بَذَرَ (هر که تخم عداوت بکارد همان را که کِشته است درو مي کند) راه علاج اين خوى بد اين است که آدمى متذکر باشد که اين عداوت باطنى در دنيا ثمرى ندارد، زيرا بيچاره کينه توز لحظه اى از درد و رنج آسوده نيست و در آخرت گرفتار عذاب خواهد بود و با وجود اين به محقود (آنکه او را دشمن دارد) هيچ زيانى نمى رسد و عاقل حاضر نيست در حالتى باقى بماند که براى او زيان آور و براى دشمنش سودمند باشد. بعد از اين تذکر بايد سعى کند که با شخصى که عداوت دارد همانند دوستان رفتار کند؛ با شکفتگى و مهربانى با او ملاقات کند و براى برآوردن حوايج وى بکوشد، بلکه بيش از ديگران به او نيکى و احسان کند تا نفس را گوشمال داده و بينى شيطان را برخاک بمالد و پيوسته اين روش را ادامه دهد تا آثار اين خوى زشت به کلى از ميان برود.

کينه توزى عداوت باطنى است و در حقيقت بدخواهى پنهانى و نخواستن خير براى دشمن است و ضد آن «نصيحت» است که به معناى خيرخواهى و نخواستن شر است. بنابراين از معالجات کينه اين است که متذکر خوبى و فوايد نصيحت باشد تا اين امر، او را در از بين بردن آن يارى کند.

Share