محرم/بخش هشتم - ضرورت دوستی اهل بیت علیهم السلام(2)

اهل بیت,ائمه,گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین

آثار و برکات دوستی اهل بیت علیهم السلام
آن چنان که از سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام استفاده می شود، هر کار نیک و بدی در دنیا و آخرت آثار و نتایجی دارد; یعنی کارهای نیک، برکات و درجاتی را به همراه داشته و کارهای بد موجب سقوط انسان و رسیدن به درکاتی در دو عالم می باشد. در این میان دوستی و دشمنی اهل بیت علیهم السلام نیز از محدوده این قاعده کلی بیرون نیست; یعنی عشق و دوستی عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان یک صفت ارزشمند موجب برکات و درجات و منزلت افراد است و در مقابل دشمنی و مخالفت با آنان هلاکت و شقاوت ابدی در پی خواهد داشت.
برخی از آثار و برکات عشق به اهل بیت علیهم السلام از سخنان امیرمؤمنان علیه السلام :
1 - حشر با اهل بیت علیهم السلام در روز قیامت
علی علیه السلام فرمود:
«من احبنا کان معنا یوم القیامة و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه; (19)
هر که ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود و اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد کرد.»
2 - بالاترین درجات بهشت
آن بزرگوار فرمود:
«ان اهل الجنة ینظرون الی منازل شیعتنا کما ینظر الانسان الی الکواکب; (20)
اهل بهشت به منازل شیعیان ما (در بالاترین درجات آن) نگاه می کنند همانطوری که انسان به ستارگان می نگرد.»
3 - وصول به زیباترین نیکی ها
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
«احسن الحسنات حبنا و اسوء السیئات بغضنا; (21)  زیباترین نیکی ها دوستی و زشت ترین بدی ها مخالفت و دشمنی با ما است.»
4 - رسیدن به مقام شهید
حضرت علی علیه السلام فرمود:
«والمیت من شیعتنا صدیق شهید; صدق بامرنا و احب فینا و ابغض فینا یرید بذلک الله عز و جل; (22)
میت شیعه ما صدیق و شهید است چون که امر ما را تصدیق نموده و به خاطر ما دوستی و دشمنی نموده است و از این کار خود، خدای عز و جل را اراده کرده است.»
5 - چشم روشنی در هنگام مرگ
روزی حارث همدانی به حضور علی علیه السلام آمد. امام علیه السلام از علت آمدن او جویا شد. او گفت: عشق و علاقه به شما مرا به اینجا کشانیده است. حضرت در تایید سخن او فرمود: «به خدا همین طور است. هیچ انگیزه ای جز محبت ما تو را به اینجا نیاورده است.» آن گاه علی علیه السلام به عنوان تشکر از اظهار علاقه این دوست صمیمی خویش، به او فرمود: «بدان که هیچ بنده ای از دوستان ما نمی میرد مگر اینکه در هنگام مردن، مرا آن طوری که دوست دارد می بیند و همچنین از دشمنان و مخالفین ما هم کسی نمی میرد تا اینکه در هنگام مرگ، در حالی که دلش نمی خواهد، مرا می بیند و شرمنده می شود.» (23)
ای که گفتی فمن یمت یرنی                 جان فدای کلام دل جویت
کاش روزی هزار مرتبه من                     مردمی تا بدیدمی رویت
6 - دادرسی در سخت ترین لحظات
علی علیه السلام در حدیث دیگر به حارث فرمود:
«لینفعک حبنا عند ثلاث: عند نزول ملک الموت و عند مسالتک فی قبرک و عند موقفک بین یدی الله; (24)
[ ای حارث!] دوستی و محبت ما اهل بیت در سه جای مهم و سرنوشت ساز برای تو سود خواهد داد: هنگام نازل شدن فرشته مرگ و موقعی که در قبر مورد سؤال و بازخواست قرار می گیری و زمانی که در روز قیامت در مقابل پروردگار ایستاده باشی.»
7 - قبولی کارهای نیک
اگر انسان تمام کارهای خیر و اعمال نیک را انجام داده، واجبات الهی را به جای آورد، اما از اهل بیت و ولایت و محبت آنان دور باشد، هیچ یک از اعمال و نیکی های او ثمره ای نخواهد داشت.
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
«هر کس ما اهل بیت را دوست داشته باشد، ایمان او مفید بوده و اعمالش مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، اما اگر کسی محبت ما اهل بیت را در دل نداشته باشد از ایمان خویش بی بهره بوده و کارهای نیک و اعمال دینی او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب ها به عبادت بپرازد.» (25)
و در کلام دیگری آن بزرگوار به قنبر فرمود: «ای قنبر! به خدا قسم کسی که در دل یقین به ولایت ما خانواده داشته باشد برای او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بنده ای هزار سال خدا را عبادت کند خداوند عبادت او را نخواهد پذیرفت تا اینکه ولایت ما اهل بیت را قبول داشته باشد.» آنگاه حضرت با تاکید بر اهمیت موضوع ادامه می دهد:
«اگر بنده ای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا اینکه ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت به جهنم خواهد انداخت.» (26)
آفات محبت
ممکن است انسان در اثر نادانی یا غلبه احساسات و یا پیروی از هوای نفس در عشق ورزیدن به اهل بیت علیهم السلام دچار افراط و تفریط گردد و در نتیجه علاوه بر اینکه از کار خویش هیچ بهره ای نمی برد، دچار زیان و هلاکت ابدی می گردد. مولای متقیان به این آفات بنیان برانداز اشاره کرده و در نهج البلاغه در مورد افرادی که در دوستی و محبت آن حضرت دچار انحراف می گردند می فرماید:
«سیهلک فی صنفان: محب مفرط یذهب به الحب الی غیر الحق و مبغض مفرط یذهب به البغض الی غیر الحق و خیر الناس فی حالا النمط الاوسط فالزموه; (27)
دو گروه نسبت به من هلاک می گردند: کسی که در دوستی من افراط کند و شدت عشق و علاقه او را به انحراف از حق دچار نماید و کسی که در اثر شدت دشمنی با من به سوی باطل رود. بهترین مردم نسبت به من کسانی هستند که راه اعتدال را بپیمایند، از آن ها جدا نشوید.»
همچنین آن بزرگوار عده ای را که در مورد اهل بیت علیهم السلام غلو می کردند; یعنی در مدح و ستایش و بیان فضائل و مناقب آنان افراط نموده و مقام الوهیت را به آن بزرگواران نسبت می دادند برحذر داشته و مرز ابراز محبت را بیان می کند:
«ایاکم و الغلو فینا، قولوا: انا عبید مربوبون و قولوا فی فضلنا ما شئتم; (28)
از غلو در محبت ما بپرهیزید و اعتقاد داشته باشید که ما مخلوق و پرورده خداییم و آنگاه از فضایل ما هرچه دوست دارید بگویید.»
البته پدیده افراط گرایی در تاریخ اسلام یک عقیده خطرناکی بود و عده ای را هم به گمراهی و ضلالت کشانید. این اعتقاد فاسد در مورد شخص امام علی علیه السلام بیشتر بود، برای همین آن حضرت برای آگاهی بیشتر دوستان خویش با یک مثال، حقیقت مطلب را بیان می کند و می فرماید:
«مثل من در میان این امت همچون عیسی بن مریم علیهما السلام است، گروهی او را دوست داشتند و در محبت آن حضرت افراط نمودند و در نتیجه هلاک شدند و عده ای هم به وسیله دشمنی با آن حضرت به بیراهه رفته و نابود شدند.» (29)
موانع محبت اهل بیت علیهم السلام
هر کسی نمی تواند دوستدار اهل بیت باشد، باید عشاق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم از آلودگی ها مبرا باشند و استعداد این هدیه الهی را در وجود خویش داشته باشند، با وجود موانع، مسلما دوستی اهل بیت علیهم السلام به دل نخواهد چسبید و حلاوت و لذت این عشق مقدس و هدیه آسمانی را درک نخواهد کرد. به قول مولوی:
این محبت از محبت ها جداست                 عشق محبوب خدا عشق خداست
براین اساس جایگیر شدن دوستی اهل بیت علیهم السلام در دل های انسان ها، نیاز به زدودن و رفع موانع دارد. این موانع عبارتند از:
الف) تولد از حرام
امام علی علیه السلام در ضمن سخنانی به نوف بکالی فرمود:
«کذب من زعم انه ولد من حلال و هو یبغضنی و یبغض الائمة من ولدی; (30)
ای نوف! دروغ می گوید کسی که خودش را حلال زاده می پندارد اما من و پیشوایان بعد از من را که از نسل من هستند، دشمن خود می داند.»
بنابراین کسی که از حرام متولد شده باشد نمی تواند دوستدار حقیقی اهل بیت علیهم السلام باشد، زیرا پلیدی با خوبی و زشتی با زیبایی همگون نیستند و از این جا روشن می شود که عشق و علاقه به عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، یکی از نشانه های حلال زاده بودن انسان نیز هست، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود:
«من وجد برد حبنا علی قلبه فلیکثر الدعاء لامه فانها لم تخن اباه;
هر کس در دل خویش لذت دوستی ما اهل بیت علیهم السلام را احساس کند، به مادرش زیاد دعا کند، چرا که به پدرش خیانت نکرده است.» (31)
ب) صفات زشت و غیر اخلاقی
روزی مردی به علی علیه السلام عرض کرد: خداوند مرا فدای شما گرداند، من به شما خانواده خیلی علاقه دارم و آن حضرت را بسیار ستود، حضرت به او فرمود:
«دروغ می گویی، مارا چند دسته دوست ندارند; انسان های بی غیرت و ناموس فروش، مردانی که حالات زنانه از خود بروز می دهند، متولدین از حرام و کسانی که مادرشان در ایام عادت به آن ها باردار شده است.»
راوی حدیث می گوید: مدتی گذشت تا اینکه جنگ صفین پیش آمد، همان مرد به همراه لشکریان معاویه در جنگ صفین به هلاکت رسید و راستی گفتار امام علی علیه السلام روشن شد.
اصولا این که مومن نمی تواند بدون عشق و محبت اهل بیت علیهم السلام زندگی کند و در مقابل، انسان های منحرف و گمراه و منافق هم نمی توانند آل الله علیهم السلام را از ته دل دوست داشته باشند، یک حقیقت تردیدناپذیر است و کلام زیبای علی علیه السلام در ذیل روایت اصبغ نباته، این حقیقت را واضح تر می نماید. او می گوید: در مسجد کوفه و در محضر امیرمؤمنان علی علیه السلام بودم که غلام سیاهی را به اتهام سرقت به محضر آن حضرت آوردند. بعد از سه بار اقرار وی به دزدی و اثبات آن در نزد علی علیه السلام، امام دستور داد تا دست راست او را قطع کنند. آن غلام با دست چپ، دست بریده خویش را در حالی که خون از آن می ریخت، برداشته و از محضر امام بیرون رفت. در این موقع یکی از خوارج و دشمنان حضرت به نام «ابن کوا» خواست از فرصت استفاده کند و آن غلام را که از دوستداران اهل بیت علیهم السلام بود به بدگویی بر علیه امام علی علیه السلام تحریک نماید، لذا به او گفت: «ای غلام دست تو را چه کسی قطع کرد؟!
او در جواب ابن کوا چنین گفت:
«قطع یمینی امام التقی، و ابن عم المصطفی شقیق النبی المجتبی، لیث الثری، غیث الوری، حتف العدی و مفتاح الندی و مصباح الدجی. قطع یمینی امام بدری احدی مکی مدنی ابطحی هاشمی قرشی;
دست راستم را کسی برید که پیشوای متقیان و پسر عمو، برادر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، شیر روی زمین، باران بیابان ها، کوبنده دشمنان و چراغ فروزان در تاریکی هاست. دست راستم را پیشوایی قطع کرد که قهرمان نبردهای بدر و احد بود. او سرور مکه و مدینه و ابطح است و از دودمان هاشم و قریش است.»
بعد از این مدح و ثنای زیبا، بلیغ و طولانی، راه خودش را گرفت و رفت. ابن کوا با شگفتی تمام خود را به محضر علی علیه السلام رسانده و گفت: یا اباالحسنین! تو دست آن غلام سیاه را قطع کردی و او در کوچه و بازار با زیباترین عبارات و بهترین کلمات تو را مدح و ثنا می گوید. امام دستور داد غلام را حاضر کنند. سپس از او پرسید:
«ای غلام! من دست تو را بریدم و تو مرا مدح و ثنا می گویی؟!»
او پاسخ داد:«یا امیرالمؤمنین! تو دست مرا به حکم خداوند و رسول او بریدی و به حق بریده ای و به واجب خدا و رسول عمل کرده ای! چگونه تو را نستایم؟»
امیرمؤمنان علیه السلام دست بریده او را گرفته و با عبای خود پوشانید و دو رکعت نماز خوانده و دعا کرد و بعد آن را بر جای خود قرار داد. آنگاه عبا را برداشت، دست غلام را به اذن الهی سالم یافتند.
آنگاه به عبدالله بن کوا روی کرده و فرمود:
«یاابن الکوا، ان لنا محبین لو قطعنا الواحد منهم اربا اربا ما ازدادوا الا حبا و لنا مبغضین لو العقناهم العسل ما ازدادوا الا بغضا; (32)
ای ابن کوا ! ما دوستانی داریم که اگر ایشان را قطعه قطعه کنیم جز بر دوستی و محبت آنان نسبت به ما نیفزاید و دشمنانی داریم که اگر عسل خالص در گلوی آن ها بریزیم جز بر دشمنی نسبت به ما نخواهد افزود.»
 

-----------------------------
پی نوشت ها:
19) امالی صدوق، ص 209، مجلس 37.
20) بحارالانوار، ج 8، ص 148.
21) غررالحکم با ترجمه آقا جمال، ج 2، ص 480.
22) تاویل الآیات الظاهرة، ص 642.
23) اعلام الدین دیلمی، ص 448.
24) همان، ص 461.
25) بصائر الدرجات، ص 364.
26) مستدرک، ج 1، ص 168.
27) نهج البلاغه، خطبه 127.
28) غررالحکم، ش 2740، بحارالانوار، ج 10، ص 92.
29) بحارالانوار، ج 35، ص 315.
30) امالی صدوق، ص 209.
31) بحار الانوار، ج 27، ص 147.
32) همان، ج 34، ص 267; التحصین ابن طاووس، ص 613

Share