شخصیت‌ خیالی

حاج شیخ جعفر ناصری
پراکندگی افکار

 یکی از زاویه هایی که مانع از خشوع بعضی از ما است، این است که به دانسته های خود خیلی تکیه می کنیم و آن ها را بزرگ می پنداریم؛ لذا شخصیتی مضاعف برای خودمان قائل می شویم. چرا چهارکلمه که یاد می گیریم، قرب برای ما نمی آورد و بلکه فاصله  ما زیادتر می شود؟! دل ما مثل سنگلاخی می شود که از سطح زمین بالا آمده است و اگر باران هم ببارد، درخت حکمت در آن دل، سبز نمی شود؛ به همین دلیل است که در طول تاریخ، عنایت های ویژه ای که بنا بوده شامل حال افراد شود، به سمت دیگری متمایل شده است. در زمان هایی از غیبت صغری یا بعضی وقت های دیگر، خانه های اهل بغداد از فتاوای ابوالحسن شلمغانی – کسی که شیخ، فقیه و محدّث بود – پُر بود؛ تا این که توقیعی صادر شد و او را طرد کرد.[۱] نوّاب اربعه انتخاب می شوند. علی بن محمد سیمری جوانی لاغراندام، فقیر و مظلوم بود که هنگام احتضار جناب حسین بن روح، پایین پای او نشسته بود. در موقع احتضار، جناب حسین بن روح ناگهان برخاست و گفت: «توقیعی صادر شد که سیمری، نائب بعد از من است».[۲] این قضیه برای خیلی ها سنگین بود؛ تا جایی که حسین بن روح را خیلی اذیت کردند.
آن چیزی که از ما می خواهند، معارف قرآنی، خشوع و شکستگی، تعبّد و سجده های طولانی است؛ نه این که برای خود، شخصیتی خیالی بسازیم. یکی از عللی که بعضی از علوم به بعضی از متعلمین آن علم، خیر نمی دهد، این است که برای بعضی از آن افراد، حالتی پدید می آید که باعث می شود یک شخصیت خیالی برای خود بسازند؛ برای مثال، موضوع علم ادبیات، تصحیح گفتار است. گاهی بعضی از آن ها [اهل ادبیات] می بینند یک نفر که محاسنش هم سفید است روایت را غلط می خواند؛ ناگهان حالتی به آن شخص دست می دهد که خود را عالم تر به قواعد می داند و با خود می گوید: این شخص با این محاسن سفید، عبارات را غلط می خواند. زمانی که این حس در آن افراد پیدا می شود، عقب می افتند؛ حتی از جهت زندگی اجتماعی و رشدهای اولیه، عقب می افتند
 چیزی که خدا از ما می خواهد، سجده، عبودیت و بندگی، سحر، التماس، افتادگی و خود را حساب نکردن است. اگر کسی شکسته و افتاده شد، خداوند او را بلند می کند؛ اما اگر کسی برای خود، تشخصی اضافی قائل شد، خداوند رهایش می کند. سلوک تا قرب حق تعالی قاعده مند و حساب شده است؛ ولی ما چشم هایمان را می بندیم.
——————————————————–
پی نوشت:
[۱]. الغیبه للطوسی، ص ۴۰۵.
[۲]. الغیبه للطوسی، ص ۳۹۴.

منبع: بنیاد هاد

Share