علوم و معارف قرآن

حاج شیخ جعفر ناصری
کرامت

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ‏ لِلْعَبید؛[۱]
این [عقوبت‏] به سبب کردار پیشین شماست؛ [و گرنه‏] خداوند به بندگان خود ستم نمى‏ کند.
تعبیر به ظلّام با صیغه مبالغه، از باب تعدّد مظلوم است، نه تعدّد ظلم؛ به این معنا که خدای متعال به تک تک بندگان خود ظالم نیست.
آیات قرآن، نکات ادبی بسیار زیبایی دارد که در کتب علما به صورت پراکنده ذکر شده است. علاوه بر این نکات ادبی، قرآن کریم حاوی معارفی است که اگر انسان بتواند کلید آن معارف را به دست آورد، یک دفعه می بیند که راهی به سمت علومِ بی نهایت پیدا کرده است؛ همان طور که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
هَجَمَ‏ بِهِمُ‏ الْعِلْمُ‏ عَلَى‏ حَقِیقَهِ الْبَصِیرَهِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِین‏؛‏[۲]
علم با بصیرت به آنان یورش آورده است و با روح یقین درآمیخته‏ اند.

اگر انسان به سرّ طریقه انس با قرآن برسد، آن وقت است که گویی در دریایی از علوم می افتد و می فهمد که عالم چقدر بزرگ است

این عبارت بسیار عجیب است. گاهی مدت ها بر انسان می گذرد و بهره ای از این گونه علوم ندارد. اگر انسان در جایگاهی که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند قرار گیرد، آن علوم بر او هجوم می آورد؛ علومی که غیر از علوم مادی است و جنس آن با سایر علوم، متفاوت است.
امام جواد علیه السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در مسجدالنبی به منبر رفتند و می خواستند بعضی از حقایق را برای مردم بازگو کنند؛ اما دست بر دهان شریف گذاشتند و فرمودند:
یَا مُحَمَّدُ اصْمُتْ‏ کَمَا صَمَتَ‏ آبَاؤُکَ مِنْ قَبْلُ؛[۳]   
ای محمد سکوت کن؛ همان طور که پدران تو سکوت کردند.
اگر انسان بخواهد فقط نکات داستان حضرت عیسی علیه السلام را استخراج کند، مطالب فراوانی دارد. اگر هیچ زاویه دیگری غیر از جریان عیسی بن مریم علیه السلام نبود، نمی شد به آخر آن رسید.
قرآن آن قدر بزرگ است که فقط یک ماجرای آن، یعنی جریان حضرت عیسی علیه السلام لطایف بسیاری دارد و جریان حضرت موسی علیه السلام نیز حاوی نکات و لطایف بسیاری است و همچنین قضایای بقیه انبیا علیهم السلام.
نمونه دیگر، نکته ای است که خداوند متعال در قرآن کریم اشاره کرده و معلوم نیست که ما هیچ وقت به نهایت آن برسیم، کیفیت ترکیبی است که بین افراد حاصل می شود. این که خداوند متعال، هارون را کنار حضرت موسی علیه السلام قرار داده است، خیلی حساب و کتاب دارد. خود حضرت موسی علیه السلام اعلان آمادگی کرد که: خدایا این تاجِ نبوت را بر سر هارون بگذار؛ اما جواب آمد که تو باید در همین جایگاه باشی، ما هارون را به کمک تو می فرستیم.[۴] ترکیب های دیگر نیز در قرآن کریم به همین منوال است.
اگر این ترکیب های افراد در قرآن برای کسی روشن شود، جایگاه های افراد را خوب تشخیص می دهد. اگر کسی در جایگاه موسویّت قرار گیرد و مشکلی در مقابل او باشد، دلخوش باشد که آن مشکل از بین می رود. جریان های قرآنی در همه زمان ها قابل انطباق است؛ البته تطبیق آن ها به نور الهی نیاز دارد.
نمونه دیگر، داستان حضرت یوسف علیه السلام است که در آن یک سیر کامل وجود دارد که از جهت هندسی، کامل است. این سیر از زمان کودکی حضرت یوسف علیه السلام شروع می شود و به سلطنت آن حضرت، ختم می گردد.
داستان های قرآنی مانند یک نخ تسبیح است و در ضمن همین داستان ها است که جامعیت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مشخص می شود.
نمونه ای دیگر این است که خداوند متعال هر جا که لازم بوده، جایگاه رفیع رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را تذکر داده است؛ مثلا خداوند زمانی که می خواهد بفرماید از همه انبیا میثاق گرفتیم، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را بر دیگر انبیاء مقدم می کند و می فرماید:
َ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ میثاقَهُمْ‏ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظا؛[۵]
به یاد آور زمانى را که از پیامبران پیمان گرفتیم؛ و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى فرزند مریم؛ و از همه اینها پیمان محکم گرفتیم.
اگر انسان به سرّ طریقه انس با قرآن برسد، آن وقت است که گویی در دریایی از علوم می افتد و می فهمد که عالم چقدر بزرگ است.
————————————————————————————————————
پی نوشت:
[۱]. آل عمران، آیه ۱۸۲.
[۲]. نهج البلاغه، ص ۴۹۷.
[۳]. بحار الأنوار، ج‏۵۰، ص۱۰۸.
[۴]. سوره قصص، آیه۳۴ و ۳۵.
[۵] . سوره احزاب، آیه ۷.
---------------------
منبع : بنیاد هاد

Share