پرسش و پاسخ اعتقادی/پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله/بخش اول

مجموعه پرسش ها و پاسخ ها از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
آیت الله خوشوقت(ره)

پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله مأمور بود همه انسان ها را هدایت کند، هر کسی در هر حالتی از بدی هست از بت پرستی گرفته تا پایین بیاید همه را در خط بندگی خدا بیاورد. برای همین ایشان مأمور بود که اگر گاهی کسی غلطی انجام می دهد صرف نظر کند، چون صرف نظر نکند چه کار کند. بهترین راه صرف نظر کردن است. امّا صرف نظر جَمیل. ممکن است آدم صرف نظر بکند دو تا اوقات تلخی هم با او بکند. ایشان اینجوری نباید بکند. انسان خیلی با خوشرویی منصرف شود، چون پل برگشت این فرد را نباید خراب کرد، باید یک جوری با او برخورد کرد که آینده اش امیدوارکننده باشد، بنابراین اعراض از خطای خطا کننده ­ها از طرف ایشان باید جمیل باشد نه غیرجمیل.

سوال1: آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ریشه و اصل و نسب ایرانی داشته­ اند؟
ج: نه خیر، هنر ایرانی این بود که زرتشت درست کند،  آتش­ پرستی درست کند، بیشتر از این نبود. او از نسل ابراهیم­ خلیل علیه السلام بود.
سوال2: آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قبل از نَبُوّت مسیحی بودند؟
ج: نه، نه یهودی بود، نه مسیحی، ما کان یهودیاً و لا نصرانیاً، حنیف مسلم بود، خداپرست بود.
سوال3: یعنی در قالب چه شریعتی بودند؟
ج: قالب نداشته است، قالبش همین شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام بود.
سوال4: با اینکه دین معاصر پیامبر صلی الله علیه و آله و جدش عبدالمطلب علیه السلام مسیحیت بود، ایشان مسیحی نبودند و ابراهیمی بودند؟
ج: دیگر این ها از  ذُرِّیه حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام بودند دیگر. اسماعیل علیه السلام هم مکه آمد و نسلش اجداد پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله شد، لذا این ها از آن راه طرف ابراهیم علیه السلام رفتند که مُوَحِّد و خداپرست بود، آنجاها هنوز چیزی از مسیحیت نبود، جاهلیت بود.
سوال5: یعنی دین حضرت ابراهیم علیه السلام منسوخ نشده بود؟
ج: نه هنوز آنجا بود، چون مکّه اش سر پا بود و مناسکش را انجام می دادند.
سوال6: مگر حضرت عیسی و موسی علیهما السلام نیامده بودند؟
ج: بله آمدند، ولی آنجاها نیامدند،  خیلی  جاها دعوتشان منتشر نشد.
سوال7: مگر آن وقت دین رسمی مسیحیت نبوده است؟
ج: خُب آن وقت مسیحی ها می گفتند این هم ارمنی است، این هم از ماست.
سوال8: وجه این که ایشان به دین مسیح در نیامدند چه بوده است؟
ج: همین بود دیگر، آن ها نگویند این هم مسیحی بود.
سوال9: یعنی از قانون الهی استثناء بود؟ چون بر همه واجب بوده که به دین مسیح دربیایند؟
ج: آن زمان، وقتی ایشان آمد دیگر دین مسیحیت نبود.
سوال10: پیامبر تا به سن چهل سالگی برسند که دین الهی دین مسیحیت بوده است دیگر؟ 
ج: نه، آن زمان مسیحیت تحریف شده بود، لذا در سوره حمد این جوری آمد دیگر، « غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ »[1]. « مَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ و ضالِّینَ » هر دو- یهودی و مسیحی-  صراطشان مستقیم نیست، تحریف شده بود.
سوال11: دین حضرت ابراهیم علیه السلام چطور؟
ج: ابراهیم سر جایش بود دیگر، این ها دین ابراهیم را داشتند دیگر.
سوال12: حُجَج الهی بعد از حضرت عیسی علیه السلام تا حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله آیا تبلیغ مسیحیت نمی کردند؟
ج: تبلیغ می کردند اما مسیحیت واقعی نبود، کشیش بودند، تبلیغ می کردند امّا تورات آن تورات حضرت موسی علیه السلام و انجیل حضرت عیسی علیه السلام نبود، تحریف شده بود.
سوال13: یعنی حُجَّت الهی آن زمان نبود؟
ج: حُجّت الهی! کسی در این خط ها نبود، آن هایی که مسیحی بودند مسیحی بودند، به فکر حُجّت نبودند، یهودی ها هم یهودی بودند حالا هم هستند، امّا واقعیت نبود، تحریف شده بود، هر دوی آن ها تحریف شده بود، هم تورات و هم انجیل هر دو تحریف شده بودند. تقریبا سی و پنج سال بعد از به دار آویختن حضرت عیسی علیه السلام به زعم یهودی ها، صد و پنج تا انجیل نوشته شد، کشیش ها دیدند اگر زمانی بیشتر بگذرد تعداد (انجیل ها) بیشتر می شود و خودِ این مسیحیت را از بین می برد، لذا نشستند گفتند چهارتای آن ها درست است و صد و یکی از آن ها باطل است. آن ها را در جوی آب ریختند. تورات هم وقتی بُختُ النَصر- که اصلش به عِبری بروکد نصر است - آمد اورشلیم را فتح کرد و بساط مسجد(الاقصی) را آتش زد، تورات را هم آتش زد. هفتاد هزار تا اسیر از این ها را هم برداشت به بابل عراق آورد. سال ها اینجا اسیر بودند. تورات دیگر از بین رفت. بعداً کوروش آمد با او جنگید و او را شکست داد و به یهودی ها اجازه داد که به بیت المقدس برگردند و مشغول یهودی گری شوند، امّا دیدند کتاب ندارند، گفتند چه کار کنیم؟ گفتند هر کس هر چقدر از تورات را  بلد است بیاید بنویسد، هر کس نوشت و این تورات حال حاضر شد. این نوشته­ ی این هاست نه حضرت موسی علیه السلام، لذا نه آن درست است نه این، آن دین واقعی از بین رفت.
سوال14: این که درباره حضرت ابراهیم علیه السلام آمده است که»کانَ حَنیفاً مُسْلِماً « [2] و درباره پیامبر اسلام آمده که به دین حضرت ابراهیم بودند[3]یعنی چه؟
ج: حضرت ابراهیم علیه السلام دین توحیدی آورد، پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله اساس دینش توحید بود، از همین است، منتهی این فروع و بسطی که این دین دارد آن نداشت.
سوال15: چرا حضرت موسی و عیسی علیهما السلام مسلمان نبودند؟
ج: تمام انبیاء در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، مسلمان بودند دیگر، « فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ »[4].
سوال16: آیا این تعبیر صحیح است که بگوییم این دین اسلام نسخه جدید همان دین یهودیت و مسیحیت است؟
ج: نه خیر، قابل مقایسه با آن نیست ولی اساس همه یکی است، لذا وقتی خدای متعال در سوره حمد می خواهد صراط و راه برای مسلمانان تنظیم کند می گوید این صراط مستقیم است، نه صراط یهود و مسیحیت. آن ها صراطشان معتدل نیست، مستقیم نیست، هم تورات ناقص است و هم انجیل. تورات همه اش مسائل مادی است و مسائل معنوی ندارد، انجیل هم همه اش مسائل معنوی است مسائل مادی ندارد، در حالی که انسان هم مسائل مادی می خواهد و هم معنوی. صراط مستقیم در اسلام است، آن دو را نفی می کند، « غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ » ، یعنی نه صراط « مَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ » که یهودی هاست و نه « الضَّالِّینَ » که مسیحی ها هستند، آن ها صراطشان مستقیم نیست، این صراط مستقیم است.
سوال17: راه این دین تحریف شده آن ها به درد نمی خورد یا همان اصل دینشان؟
ج: اصلش هم همین جور بود و گناه مربوط به خود یهودی هاست که این ها روحیه ای داشتند که قبول نمی کردند، اگر هم خدا می گفت قبول نمی کردند، لذا به اندازه ای که می پذیرفتند خدا گفته است.
سوال18: یکی از صفات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله[5]» أُمِّیَّ  « بوده است، « أُمِّیَّ » به چه معناست؟
ج: آدم وقتی از مادر متولد می­ شود چگونه است؟ ایشان این جوری بود. آدم بعداً می رود درس میخواند آن حالت را عوض می کند و عوض می شود، دیگر به او « أُمِّیَّ » نمی ­گویند، پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله تا آخر « أُمِّیَّ » بود، یعنی درس نخوانده بود، کتاب نخوانده بود، چون یکی از تهمت های بت پرست ها این بود که می ­گفتند کتاب های گذشته را می خواند و این حرف ها را می آید می­ زند، لذا ایشان از اوّل نه مکتب رفته بود نه درس خوانده بود ، همه این را ­دیده بودند، ایشان با خود مردم بزرگ شده بود، « أُمِّیَّ » یعنی به این معنی؛ درس نخوانده بود، کتاب ندیده بود تا این تهمت را به او نزنند که می رود کتاب گذشتگان را می خواند می آید این حرف ها می زند.
سوال19: در آیه»فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ  « [6]، « صَفْحَ جَمیل» یعنی چه؟
ج: پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله مأمور بود همه انسان ها را هدایت کند، هر کسی در هر حالتی از بدی هست از بت پرستی گرفته تا پایین بیاید همه را در خط بندگی خدا بیاورد. برای همین ایشان مأمور بود که اگر گاهی کسی غلطی انجام می دهد صرف نظر کند، چون صرف نظر نکند چه کار کند. بهترین راه صرف نظر کردن است. امّا صرف نظر جَمیل. ممکن است آدم صرف نظر بکند دو تا اوقات تلخی هم با او بکند. ایشان اینجوری نباید بکند. انسان خیلی با خوشرویی منصرف شود، چون پل برگشت این فرد را نباید خراب کرد، باید یک جوری با او برخورد کرد که آینده اش امیدوارکننده باشد، بنابراین اعراض از خطای خطا کننده ­ها از طرف ایشان باید جمیل باشد نه غیرجمیل.
سوال20: « لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ»[7]، منظور از«حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ» چیست؟
ج: یعنی حَریصٌ علی هدایتِکُم، (پیامبر) به این وضع بت پرستی و جاهلیت شما را نمی تواند ببیند، می خواهد همه را هدایت کند. ناراحت می شود که شما گمراه شوید و جهنمی بشوید.
سوال21: مگر پیامبر صلی الله علیه و آله « رَحْمَه لِلْعَالَمِینَ »[8] نیستند؟
ج: رحمت همین است که هدایت کند دیگر. اگر شما را هدایت نکند و در همان جاهلیت بمانید این چه رحمتی است؟
سوال22: این قیدی که اینجا زده و فرموده: « بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ » چیست؟
ج: رحمتش بالکافرین جور دیگر است، بالکافرین دارد « وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ »[9]. آنجا رأفت نیست، آنجا «ضربُ الرقاب»[10] است.
سوال23: آن هم به معنای کلی از باب رحمت است دیگر؟
ج: یک مصداق دیگری از رحمت است. آن مصداقش این جوری است که خدا جهنّم را خلق کرده که مردم را از ترس جهنم به بهشت ببرد. پس خود جهنم هم وسیله رحمت است، به این معنی، بله، رحمت است.
سوال24: عصمت پیامبراکرم و چهارده معصوم علیهم السلام به چه معناست؟
ج: (یعنی) این ها به هیچ وجه مخالفت فرمان خدا را نمی کنند. ایمانشان اینقدر بالاست. خدا این ها را جوری ساخته و تربیت کرده که اختیار دارند از ما بیشتر هم گناه بکنند- چون قدرت دارند، علم دارند، همه چیز دارند- امّا آن ایمان در آن حدّ باعث می شود که هیچ وقت فکر گناه هم در ذهنشان نمی آید.
سوال25: بعضی در مورد عصمت مثلاً سهوهایی که ربطی به هدایت هم ندارد گفته اند؟
ج: به هر حال این مسأله عصمت است. آن مسأله دیگر است. آن اشکالش این است که اگر پیغمبر بخواهد فراموش کند آن وقت انسان احتمال می دهد که چیزهای دیگر هم که گفته است اشتباه کرده باشد. اعتماد سلب می شود. اعتماد که سلب شد آدم دنبالش نمی تواند برود؛ لذا سهو هم نباید داشته باشد. مرحوم صدوق رحمه الله علیه اشتباه بزرگی کرد سهو النبی نوشت، نباید می نوشت. ای کاش قلمش خشک می شد، ولی خُب یک آدم صالحی بود یک عدّه روایت دیده بود، آن ها هم روایتی هستند روایت که می بینند دیگر نمی توانند حرف بزنند، این است که دیگر این بنده خدا آن را نوشت.
سوال26: آن روایات به چه معنا تعبیر می شود؟
ج: خُب روایت را باید اسناد و سندش را دید، برخی سندهایش درست نیست، ممکن است دشمنان گفته باشند. گاهی دشمن انگشت روی یک چیزی می گذارد که نکته اساسی است. مثل وهابی ها، وهابی ها انگشت روی یک چیز گذاشته اند که انسان وقتی مُرد دیگر احترام ندارد، پیغمبر هم باشد همینطور است. این را انگلیس ها جا انداخته اند،  این پیامَدَش خیلی خطرناک است، دیگر (افراد) زیارت نمی روند، گنبد و بارگاه نمی سازند آن وقت کم کم فراموش می شود و از بین می رود. این سر و صدا که می بینید در مدینه طیِّبه است مال سنّی ها غیر وهابی است و الّا وهابی زیارت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله را شرک می داند. آن بن باز ملعون که به درک واصل شد سی سال پیش نماز مسجد النبی بود. گفته بود یکی از افتخارات من این است که در این سی سال یک بار هم نگفتم « السلامُ علیکَ یا رَسُولُ الله» ،  آن اثرش این است. دشمن فهمید کجا را بزند، ما وقتی زیارت نکردیم و گفتیم شرک است احترامش از بین می رود. اعتماد به او از بین می رود، از او فاصله می گیریم و از بین می رویم دیگر، یک همچنین کاری کردند.

مطالب تکمیلی: 
پرسش و پاسخ اعتقادی/پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله/بخش دوم
پرسش و پاسخ اعتقادی/پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله/بخش سوم
پرسش و پاسخ اعتقادی/پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله/بخش چهارم
پرسش و پاسخ اعتقادی/پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله/بخش پنجم
پرسش و پاسخ اعتقادی/پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله/بخش ششم

***********************************************
پی نوشت ها:

[1] - سوره مبارکه حمد آیه 7
[2] - ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ   (سوره مبارکه آل عمران آیه 67 
[3] - ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّه إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ ( سوره مبارکه نحل آیه 123
[4] - وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (سوره مبارکه بقره آیه 132
[5] - الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ  (سوره مبارکه اعراف آیه 157  
[6] - وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَه لَآتِیَه فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ (سوره مبارکه حجر آیه85
[7] -سوره مبارکه توبه آیه 128
[8] - سوره مبارکه انبیاء آیه 107
[9] - سوره مبارکه تحریم آیه9
[10] - سوره مبارکه محمد صلی الله علیه وآله  آیه 4

Share