آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی + متن آهنگها

آلبوم آفتاب خوبان با صدای بیژن بیژنی از شش قطعه آهنگ با نامهای سودای دل ، آفتاب خوبان ، روز و شب ، باز آمدم ، یا رب و هیچ مگو  تشکیل شده است.

دانلود آلبوم آفتاب خوبان با صدای بیژن بیژنی :

آلبوم آفتاب خوبان با صدای بیژن بیژنی به آهنگ سازی اسماعیل واثقی بر اساس اشعاری از حافظ و مولانا از شش قطعه آهنگ با نامهای سودای دل ، آفتاب خوبان ، روز و شب ، باز آمدم ، یا رب و هیچ مگو  تشکیل شده است و خوانندگانی چون اسفندیار قره باغی ، الهه حمیدی و فهیمه اسماعیلی نیز اجرای بخش آواز گروهی این کار را بر عهده داشته اند.

آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی

تولید آلبوم آفتاب خوبان در استودیو مرکز موسیقی حوزه هنری (پژواک) در سال 86 انجام شده است که مسئولان این مرکز در دوره جدید فعالیت های خود آن را راهی بازار کرده اند.

در تهیه این آلبوم نوازندگانی چون علی جعفری (ویولن) ، میثم مروستی و مازیار ظهیر الدینی (ویلن و ویولا)، علی رضا خورشید فر (کنترباس)، کریم قربانی (ویلنسل)، محمود منتظم (تیمپانی)، اسماعیل واثقی (سنتور)، شهریار فریوسفی (تار و سه تار)، پاشا هنجنی (نی)، سینا جهان آبادی (کمانچه)، پریچهر خواجه (قانون)، کورش بزرگ پور (دف، تنبک و دهل) و امید مصطفوی (تنبک) همکاری کرده اند.

آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی

متن آهنگهای آلبوم آفتاب خوبان :

متن آهنگ سودای دل - شعر از مولوی ، دیوان شمس ، غزل شماره 4

ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما 
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما

ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما

ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما

ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما

در گل بمانده پای دل جان می دهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی

متن آهنگ آفتاب خوبان - شعر از حافظ ، دیوان حافظ ، غزل شمارهٔ ۹۴

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

*****

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

*****

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

*****

آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی

متن آهنگ روز و شب ، مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۳۰۲

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب

*****

ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب

تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب

می زنی تو زخمه و بر می رود
تا به گردون زیر و زارم روز و شب

ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب

جان روز و جان شب ای جان تو
انتظارم انتظارم روز و شب

زان شبی که وعده کردی روز بعد
روز و شب را می شمارم روز و شب

آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی

متن آهنگ باز آمدم، مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۳۹۰

بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم

شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم

بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم

من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم

آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاین جا به زنهار آمدم

*****

ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین
آن جا بیا ما را ببین کاین جا سبکبار آمدم

ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی
کاندر بیابان فنا جان و دل افگار آمدم

آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی

متن آهنگ یا رب ، حافظ ، غزل شمارهٔ ۸۹

یا رب یا رب یا رب

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

یا رب یا رب یا رب

فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت

*****

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می شکند گوشه محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می شکند گوشه محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

یا رب یا رب یا رب

آلبوم آفتاب خوبان - بیژن بیژنی

متن آهنگ هیچ مگو ، مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۲۱۹

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی خبری رنج مبر هیچ مگو

*****

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
[غیر قمر هیچ مگو، هیچ مگو رنج مبر، این بگذر هیچ مگو]

 

Share