محدوده قدرت سحر و جادو

سحر و جادو
این نوشتار به محدوده قدرت سحر و جادو می پردازد که آیا افراد با سحر و جادو می توانند در عالم تکوین تصرف کنند؟ و چرا خداوند چنین قدرتی به آنهاده داده است؟

محدوده قدرت سحر و جادو

این نوشتار به محدوده قدرت سحر و جادو می پردازد که آیا افراد با سحر و جادو قدرت تصرف در عالم تکوین را دارند؟ چرا خداوند چنین قدرتی به آنهاده داده است تا دیگران را گمراه کنند؟

سحر نوعی عمل خارق العاده است که آثاری از خود در وجود انسانها به جا می گذارد که گاهی یک نوع چشم بندی و تردستی است و گاه تنها جنبه روانی و خیالی دارد.[مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1379ش، چاپ سی و هشتم، ج1، ص377]

انواع سحر و جادو :

1. سحری که در آن امر غیر واقعی و غیر حقیقی، حقیقی و واقعیت دار جلوه می کند با این که واقعیتی ندارد، بلکه فقط چشم بندی و تردستی ساحران باعث چنین نمود و جلوه ای می شود.

2. سحری که یک نوع تأثیر راستین و واقعی در روح و روان انسانها می گذارد. شاهد قسم اول این آیه از قرآن است که «ریسمان ها و عصاهای جادوگران زمان موسی در اثر سحر خیال می شد که حرکت می کنند»[طه : 66] و شاهد قسم دوم این آیه دیگر: «پس از آن دو ـ هاروت و ماروت ـ چیزهایی یاد می گرفتند که با آن بین مرد و همسرش جدایی می انداختند.»[بقره : 102] آنها کاری می کردند که در قلب و روح زن و مرد تنفر از یکدیگر ایجاد شود و از هم جدا شوند کما اینکه در روزگار ما نیز این اتفاق ها می افتد.

اما در تبیین و تحلیل اقسام سحر و جادو و اینکه آیا سحر دخل و تصرفی در کار خداوند می باشد؟ و اینکه آیا اعمال ساحر خارج از اراده و خواست خداوند است؟ یا اینکه ساحر در تحت سیطره الهی قرار دارد و با اذن و اراده او چنین اعمالی را انجام می دهد باید گفت:

در قسم اول که ساحر نوعی چشم بندی و تردستی می کند، این عمل او دخل و تصرف واقعی در خلقت و تکوین نیست، چون ساحر در نتیجه تعلیماتی که از استاد خود گرفته یا در اثر تجربیاتی که کسب کرده از یک طرف با خواص اشیاء و مواد موجود در طبیعت آشنا می شود. مثلاً در آن زمانهای قدیم که همه مردم از خاصیت جیوه ـ فلزی که به راحتی و سریع در اثر حرارت منبسط و در اثر سرما منقبض می شود ـ آگاه نبودند امکان داشت که عده ای که به این خاصیت پی برده بودند از آن در طناب ها و امثال آن استفاده کرده تا در اثر حرارت منبسط شده و شروع به تکان خوردن و حرکت بکند و مردم فکر کنند که طنابها مار شده و حرکت می کنند، و شاید خیلی از سحر و تردستی هایی که در زمان ما انجام می شود به خاطر آن باشد که آنها با استفاده از خاصیت های شناخته شده اشیاء کارهایی می کنند که ما فکر می کنیم، کارهای خارق العاده ای است. و از طرف دیگر ساحر با قدرت ادراکی انسان آشناست مثلاً می داند که درست دیدن یا درست شنیدن انسان در شرایط خاص شکل می گیرد بنابراین آنها با آشنایی با این شرایط کارهایی می کنند که به چشم یا گوش آدم چیز بدون واقعیت، واقعیت دار جلوه کند و انسان فکر کند چیز مخصوصی را که ساحر اراده کرده است، دیده یا شنیده است.

این قسم از سحر همانطور که مشخص است کاری و اثری خارجی و واقعی ندارد و لذا دخل و تصرف او در خلقت نمی تواند باشد و دخالتی در کار خداوند نکرده است. اما در قسمی دیگر از سحر ما می بینیم که ساحر حقیقتا در خارج تأثیر گذاشته و نوعی تردستی و غیر واقع را واقع نشان دادن نبوده، بلکه حقیقتا در خارج تأثیرات و آثار آن باقی است. اینگونه سحر دخل و تصرف در تکوین و خلقت است، مثلا میان زن و شوهر اختلاف و جدایی می اندازد و یا چه بسا روح انسان زنده ای را احضار کرده و از او اسرار و نهان هایش را می پرسد[طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، چاپ بیست و یکم، 1385ش، ص279] و نیز چه بسا انسانی را بوسیله خواب مغناطیسی خواب کرده در همان حال چیزی را که می خواهند به وی تلقین می کنند.[طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، چاپ بیست و یکم، 1385ش، ص279] علامه طباطبائی در این باره آورده اند که از بسیاری از صلحای دین دار ما حکایت شده که در خلال مجاهدات دینی خود به کرامات خارق العاده و حوادث عجیب و غریبی دست یافته اند که حتی در بین امثال و اقران خود انگشت نما شده اند. نظیر تجسم بعضی از امور در برابر چشمهایشان و مشاهده اشخاص و وقایعی که حواس سایر مردم از احساس آن عاجز است و استجابت دعا و شفای مریضانی که امید بهبودی در آنها نیست و نیز نجات از مهالک و مخاطر به وسیله طرق غیرعادی و گاهی هم نظایر این ها برای غیر اهل صلاح هم اتفاق می افتد[طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، چاپ بیست و یکم، 1385ش، ص278].

در سحر و جادو و در بقیه کارها هیچ حرکتی و تأثیری در عالم هستی واقع نمی شود مگر به اذن خدای تبارک و تعالی و مطلب دیگر اینکه در بخش و قسمی از سحر و جادو ساحر با تعلیماتی که کسب می کند از خواص پنهانی اشیاء و مواد استفاده می کند و در واقع تأثیر آن مواد و خواص اشیاء است که عمل می کند نه اراده و خواست ساحر و ساحر فقط توانسته آن خواص را در جایگاه مخصوص بکار ببرد و از آن به نفع خود استفاده کند

در تبیین و تحلیل این نوع از کارها و اموراتی که به سحر شبیه اند می گوییم که نباید تصور شود که این کارها خارج از اذن و اراده و اجازه الهی بوده و دخالت در تکوین بی اذن الهی و خارج از قوانین تکوین و خلقت می باشد، بلکه این شخص هم با اذن الهی و در راستای اراده خداوند به چنین عملی دست زده است. توضیح مطلب این است که خداوند در انسان و نفس او یک نیروها و قدرتهایی قرار داده است که این نیروها در اثر پاره ای از اعمال و مجاهدات و ریاضتها، برای شخص حاصل می شود. بنابراین کسانی که در معرفت شناسی و نفس شناسی کار کرده اند و قوا و استعدادها و نیروهای نفس را در پی آن مجاهدات و ریاضتها شناخته اند میتوانند از قوای نهفته نفس استفاده کنند و دست به امور خارق العاده و سحر گونه ای بزنند و نمونه هایی از کرامات و امور خارق العاده که از بزرگان و بعضی افراد نادر می شنویم از این دست است. مطلب مهم و قابل توجه این است که کسانی که در این زمینه کار کرده اند پس از طی مراحل تهذیب نفس و ریاضتها و عبادات خاصی که در این زمینه لازم است برای آنها، این قوا و نیروهای نفس کشف می شود و می توانند از آن قوای نفس استفاده کنند. بنابراین افراد در این باره دو دسته می شوند: عده ای از آن نیروها و قوا در جهت منفی و تخریب و انواع طلسمات و... استفاده می کنند و عده ای از این قوا و نیروهای نفس در جهت مثبت مثلا شفای مریض و .... استفاده کرده در جهت خدمت به مردم و آن هم در موارد نادر استفاده می کنند که اصلا قسم دوم را سحر نمی شود نامید، بلکه نوعی کرامت است و قسم اول اگر واقعا تحقق یابد به سحر نزدیکتر است. البته همه اینها در راستای اذن الهی است و کاری بر خلاف اراده الهی صورت نگرفته است. یعنی حق اینگونه تصرف را خداوند به انسان داده آن هم در ازای چنین ریاضت ها و عبادات خاص. اعطاء این قدرت هم توسط خداوند است. البته خداوند این نوع اجازه و تصرف را برای کارهای ناپسند و خرابکاری به انسان نداده، بلکه هدف اولیه این بوده که در جهت درایت و استکمال نفس در مسیر الهی بکار رود، اما چون خداوند انسان را مختار آفریده و خواسته که انسان با اراده و اختیار خود زندگی کند و استعدادها و قابلیت های خود را بروز دهد، لذا جلو استفاده منفی از این قدرت را به جبر از انسان نمی گیرد و اجازه خداوند به این معنا نیست که شرعا راه را برای ساحر باز گذاشته باشد، بلکه از سحر منع کرده و آن را گناه شمرده است، مگر برای عده ای که آن را برای ابطال سحر دیگران به کار برند. در این باره در قرآن آمده است که:« و آنان به وسیله سحر جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی رسانند.[بقره : 120]»[ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج6، ص283ـ278].

بنابراین با توجه به آنچه بیان شد ساحر هرگز قدرت تصرف در عالم تکوین بی اذن الهی را ندارد و اگر در برخی مواقع عملش تأثیری داشته باشد به اذن و اراده خداوند است که چون هیچ چیزی و هیچ امری در عالم وجود ندارد که بتواند فوق قدرت خداوند باشد و مستقل در تأثیر باشد بلکه همه امور تحت قدرت خداوند قرار دارد و هیچ حرکتی و تأثیری در عالم هستی واقع نمی شود مگر به اذن خدای تبارک و تعالی و مطلب دیگر این است که در بخش و قسمی از سحر و جادو همانطور که گفته شد ساحر با تعلیماتی که کسب می کند از خواص پنهانی اشیاء و مواد استفاده می کند و در واقع تأثیر آن مواد و خواص اشیاء است که عمل می کند نه اراده و خواست ساحر و ساحر فقط توانسته آن خواص را در جایگاه مخصوص بکار ببرد و از آن به نفع خود استفاده کند.

محدوده قدرت سحر و جادو

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1ـ طباطبائی، محمد حسین، بررسی های اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، ص282 ـ 273.
2ـ طباطبائی، محمد حسین، در محضر علامه طباطبائی، انتشارات نهاوندی.
بازنشر از نرم افزار پاسخ : آیا افراد با سحر و جادو قدرت تصرف در عالم تکوین را دارند؟ چرا خداوند چنین قدرتی به آنهاده داده است تا دیگران را گمراه کنند؟
Share