جایگاه اشک بر حسين(علیه السلام)

استاد اصغر طاهرزاده
گریه بر حسین علیه السلام

اشک برای حسین «علیه السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا «علیه السلام» به «دعبل خزایی» می فرمودند: قصیده ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء «علیه السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند

قال الحسین(علیه السلام) : أ َنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یذْکرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من کشته‏ ام براى اشک، مؤمن یادم نکند جز آنکه گریه‏ اش گیرد.
اشکی که در شیعه هست با ناراحتی های عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشک برای حسین (علیه السلام) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسی و لذا نه تنها شادی و نشاط را از شیعیان نمی گیرد، بلکه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج می زند. ولی نباید آن را با لذت گرایی یکی گرفت، زیرا تفاوت زیادی است بین آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و روح معنوی دارد با آنچه امروز در غرب هست که لذت گرایی در آن مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگی با یادآوری غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهی راه خود را از قهقهه های اهل غفلت جدا کرده و سعی دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین (علیه السلام) نوعی طلب آن فرح است و آن هایی که غم غربت در این دنیا را می شناسند می فهمند حزن مقدس چه حلاوتی دارد و مواظب اند گرفتار لذت گرایی و خوش گذرانی اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودی عالم محروم گردند.
شیعه و غم و شادی و اشک
در زندگی شیعه شادی و طرب موج می زند، اما نباید آن را با لذت گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت گرایی مقصد و معبود شده است.
در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.
از آن جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ آگاهی» راه خود را از قهقهه های مستانه ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه ایم و یک نحوه باطن گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.
آن هایی که غم غربت را می شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می یابند که قابل مقایسه با شادی های اهل دنیا نمی باشد.
دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه «علیهم السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.
اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می شد و به مردمی تبدیل می شدند که بیشتر لذت گرا و خوش گذرانند.
حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادی بی محتوا به خود می گرفت و گرفتار لذّت جویی حسی می شد.
جایگاه عزاداری برای امام حسین «علیه السلام»
1- عزادران امام حسین «علیه السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت زده و داغدارِ حادثه ی عاشورا می یابند، گریه سر می دهند و بی تاب می شوند.
2- در اشک برای حسین «علیه السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم ها و اشک های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی شود.
3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می شود، آن هم تلاش برای پیوندی عمیق تر. و لذا رسول خدا«صلواة الله علیه وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»[2] برای شهادت حسین «علیه السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی شود.
4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین «علیه السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم ستیزی و ایثار و حقیقت جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر  شود و آن دری می شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه ی نزدیکی به امامان معصوم می  گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه ی اسلامی است شکل می گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می کند.
5- گریه بر امام حسین «علیه السلام» از نوع گریه های نیمه شب  اولیاء الهی است که حسین «علیه السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به خوبی متوجه بودند که صحنه ی کربلا عامل چنین گریه هایی باید باشد تا زمینه ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هر کس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین «علیه السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین «علیه السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می دهد تا از اتصال به این زیبایی ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل  اولیاء الهی به صحنه می آورد.
بنا به فرمایش امام خمینی «رضوان الله علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، حفظ نمی شود. گریه کردن بر عزای امام حسین«علیه السلام»، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن ها از همین گریه ها می ترسند. برای این که این گریه ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».
با لباس سیاه به تن کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می دهد که تا چه اندازه به آرمان های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می نماید.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «کلُّ عَینٍ بَاکیةٌ یوْمَ الْقِیامَةِ- إِلَّا عَینٌ بَکتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَین»‏[3] هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین «علیه السلام» گریه کند.
روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین «علیه السلام» در عمیق ترین ابعاد انسان می دهد که در قیامت ظاهر می شود.
آن کس که عاطفه ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه ی عواطف بیابد، می پذیرد اشک برای اباعبدالله «علیه السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می شود.
اشک برای حسین «علیه السلام» نمونه ی به فعلیت رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک کردن قلب و زلال ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت یافته نیست و نمی توان به وسیله ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به دست آورد.
اشک برای حسین «علیه السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا «علیه السلام» به «دعبل خزایی» می فرمودند: قصیده ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء «علیه السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

منبـــع : لب المیزان
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
پـی نوشـت هــــــا :
[1] - أمالی الصدوق ص 137 المجلس الثامن و العشرون
[2] مستدرک‏ الوسائل، ج 10، ص 318
[3] بحار الأنوار، ج‏ 44، ص 293

Share