انواع خشم

کنترل خشم
خشم و تعصب نابجا، دشمنان درک درست انسانند.

انواع خشم

همیشه قبل از خشمگین شدن، ابتدا حس دیگری غیر از خشم را انسان تجربه می کند. شاید قبل از خشم، ترس را تجربه کنیم یا احساس کنیم به ما حمله، توهین یا ظلم شده است. بنابراین با «خشم» قدرت نمایی می کنیم تا احساسات اولیه مان را پنهان کنیم. در این نوشتار با انواع خشم آشنا می شویم.

انواع خشم

انواع خشم

با یک دید کلّی، می توان خشم را در دو گونه مثبت (مناسب) و منفی (نامناسب) دسته بندی کرد:
 

الف) خشم مثبت

این نوع خشم یکی از نعمت های بزرگ الهی است که در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است تا او را از تباهی و نابودی صیانت کند و عواملی را که به سلامتی وی آسیب می رساند، از وی دفع نماید.
خشم مناسب دارای سه ویژگی است:
الف) یک تهدید واقعی وجود داشته باشد.
ب) میزان خشم متناسب با شدّت تهدید باشد.
ج) اقدام ما کمترین آسیب را متوجّه خودمان بکند و از شدّت تهدید بکاهد[1].

در فرهنگ اسلامی نیز نه تنها خشم بطور کامل تخطئه نشده، بلکه بسیاری از خشم ها که تحت کنترل عقل هستند و آگاهانه اِعمال می شوند، بعنوان خشم مقدّس و مبارک معرّفی شده است. قرآن و حدیث در برخی موارد خشم را به خدا نسبت می دهند و او را به نام هایی چون «قهّار» و «جبّار» وصف می نمایندقُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ: بگو: من تنها یک بیم دهنده ام و هیچ معبودی جز خداوند یگانه قهّار نیست [2]. همچنین می فرماید: تَرَی کَثِیرًا مِّنْهُمْ یَتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَفِی الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ: بسیاری از آنها را می بینی که کافران (و بُت پرستان) را دوست می دارند (و با آنها طرح دوستی می ریزند). نفس (سرکش) آنها چه بد اعمالی از پیش برای (معاد) آنها فرستاد که نتیجه آن، خشم خداوند بود و در عذاب (الهی) جاودانه خواهند ماند [3]؛

از آیات فوق بر می آید که خشم خدا تنها برای خود انسان و به نفع اوست و زمانی بروز می کند که انسان از مسیر اعتدال و مستقیم الهی منحرف گردد و عملی انجام دهد که با آن اهدف متعالی که خداوند برایش ترسیم نموده، مخالف باشد. خشم انسان نیز زمانی جنبه ایجابی و مقدّس می یابد که با اهداف و نیّات مقدّس و مبارک پیوند بخورد؛ خشمی که تنها برای خداوند، به نام او، احقاق حقّ و اعمال قوانین خداوند بر زمین باشد. چنین خشمی از دیدگاه اسلام جایز و در برخی مواقع واجب می گردد، امّا به شرطی که جنبه طغیان پیدا نکند و بر اساس حقّ و عدالت باشد [4].

انواع خشم

موارد صحیح ابراز خشم

قرآن و حدیث با نگاهی بسیار دقیق به هیجان خشم، موقعیّت هایی را که لازم است انسان خشم گیرد، مشخّص می نماید؛ از جمله موارد پسندیده ابراز خشم از دیدگاه قرآن و حدیث عبارتند از:
 

1) احقاق حقّ و جلب رضایت پروردگار

هرگاه انسان حقّ خویش را در حال ضایع شدن ببیند، هیجان خشم موجب می شود که فرد از خود واکنش نشان دهد و از حقّ خود دفاع نماید [5]. مهم ترین این حق ها، حقّ بندگی خداوند متعال است. علی(علیه السلام) می فرماید: «پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بخاطر دنیا هرگز خشمگین نمی شد، ولی هرگاه برای حق غضب می کرد، اَحَدی را نمی شناخت و خشمش فرونمی نشست تا آنکه حق را یاری کند و خشمش تنها برای خدا بود» [6]. امام رضا(علیه السلام) نیز می فرماید: «چنانچه در موردی خواستی غضب کنی، پس متوجّه باش که خشم خود را در جهت کسب خشنودی خداوند اِعمال کنی» [7]. از نمونه این خشم ها، خشم حضرت موسی(علیه السلام) استقرآن کریم داستان آن حضرت را چنین بیان می داردوَلَمَّا رَجَعَ مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِیَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَأَلْقَی الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ: و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت، گفت: پس از من، جانشینان بدی برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدّت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟!) سپس الواح را افکند و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیّت) به سوی خود کشید. او گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند. پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده! [8].

نمونه ای دیگر خشم حضرت سلیمان (علیه السلام) است، زمانی که متوجّه غیبت هدهد می شودوَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ * لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ: (سلیمان) در جستجوی آن پرنده [= هدهد] برآمد و گفت: چرا هدهد را نمی بینم، یا اینکه او از غایبان است؟! * قطعاً او را شدیداً کیفر خواهم داد یا او را ذبح می کنم یا باید دلیل روشنی (برای غیبت خود) برای من بیاورد[9]. هیجان خشمی که بر حضرت سلیمان (علیه السلام) عارض شد، از نوع ایجابی و مثبت بود، چه آنکه حضرت سلیمان(علیه السلام) پادشاه انس و جنّ و حیوانات بود و سیاست و اداره چنین مملکت گسترده ای کاری بسیار بزرگ و نیازمند اراده ای قوی و هوش و فراست سرشار و نیز شدّت و غلظت و خشم به موقع است [10]. هدهد نیز از سربازان حضرت سلیمان (علیه السلام) و دارای جایگاهی ویژه بود و مهندسی آب آن حضرت را بر عهده داشت و بدون اجازه ایشان جایگاه خویش را ترک کرده بود [11]. بنابراین، شایسته چنین شدّتی از سوی آن حضرت بود. در اینجا لازم است که به چند نکته اساسی توجّه شود:

1ـ خشم حضرت سلیمان(علیه السلام) بخاطر این بود که هدهد وظیفه و تکلیف خویش را به درستی انجام نداده بود، نه بخاطر امیال و انگیزه های شخصی.
2
ـ حضرت سلیمان(علیه السلام) مجازات مترتّب از خشم خویش را منوط به عدم ارائه توجیهی قانع کننده از سوی هدهد قرار داد. بنابراین، در هنگام خشم نیز اصول عقلانی را فراموش نکرد.
 

2) خشم در برابر کفّار و دشمنان اسلام

دشمنان اسلام و کفّار همواره در صدد تعدّی به اسلام و مسلمانان و ایجاد مانع در مسیر گسترش اسلام و نشر و تبلیغ آن برمی آیند و در خلوت خویش از شدّت کینه و نفرت نسبت به مؤمنان انگشت خشم به دهان می گزند: هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ: شما کسانی هستید که آنها را دوست می دارید، امّا آنها شما را دوست ندارند! در حالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات می کنند، (به دروغ) می گویند: ایمان آورده ایم، امّا هنگامی که تنها می شوند، از شدّت خشم بر شما، سرانگشتان خود را به دندان می گزند! بگو: با همین خشمی که دارید، بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینه ها آگاه است [12]. علی(علیه السلام) می فرماید: «کینه توزی سبب خشم است» [13].

ب) خشم منفی

خشم منفی حالتی است که فرد در آن آگاهی، اختیار عقل و کنترل احساس و شعور خود را از دست می دهد. در آن هنگام، انسان از ملکه اندیشه و بصیرت بی بهره است و مهار نفس خویش را از دست می دهد، تا جایی که ممکن است خشم خود را متوجّه عواملی نماید که در برانگیخته شدن خشم وی نقشی نداشته اند. چنین خشمی است که در فرهنگ اسلامی خشمی مذموم، غیر مقدّس و کلید همه بدی هاست [14]. علی (علیه السلام) نیز خشم را کلید تمام بدی ها می داند» [15].

خشمی ناپسند است که بخاطر امور نفسانی و منافع بی ارزش دنیوی باشد و تحت مدیریّت و کنترل و ارزیابی عقل قرار نگیرد. چنانچه این حالت هیجانی بطور مستمر ادامه یابد، نفس انسان کاملاً تغییر پیدا می کند و آرامش روانی خویش را از دست می دهد و ضمن احتمال ابتلا به جنون و اختلالات روانی، فرد را دچار شخصیّتی کاذب می نماید. در این حالت، او بسیاری از صفات ظاهری شخصیّت و هویّت و دیدگاه نسبت به خود و دیگران را از دست می دهد [16]. زمانی که فرد از تفکّر بازماند، در واقع، مهم ترین وجه تمایز خود از حیوان را از دست داده، به راحتی دچار خطا و انحراف می گردد. انسان در چنین شرایطی طعمه آسانی برای شیطان است تا او را به ارتکاب خطاهای فکری، گفتاری و رفتاری مبتلا سازد.
 

منبع: کتاب «خشمی به طعم مهر» (راهکارهایی برای رهایی از خشم)
نویسنده: علی رضا محمدلو

انواع خشم

پی نوشت:


[1] ر.ک؛ مهکام، 1383: 55.

[2] ص/65.

[3] المائده/80.

[4] ابراهیم عبدالرحیم، 2009م.: 95.

[5] ژاله فر، 1382: 254.

[6] فیض کاشانی، 1339، ج 5: 303.

[7] الدّینوری، بی تا، ج 1: 292.

[8] الأعراف/150.

[9] النّمل/22ـ20.

[10] ابراهیم عبد الرّحیم، 2009 م.: 97.

[11] ابن کثیر، 1419ق.، ج 6: 166.

[12] آل عمران/119.

[13] تمیمی آمدی، 1366: 299.

[14] ر.ک؛ زین الهادی، 1383: 198.

[15] کلینی، 1388ق.، ج 2: 303.

[16] ر.ک؛ داکو، بی تا: 31.

پدیدآورنده: 
Share