پوستر | تربیت فرزندان بر دوستى اهل بیت علیهم السلام

تربیت فرزندان بر دوستى اهل بیت علیهم السلام

پوستر | تربیت فرزندان بر دوستى اهل بیت علیهم السلام

رسول الله صلی الله علیه و آله: أدِّبوا أولادَکُم عَلى حُبّی وحُبِّ أهلِ بَیتی وَالقُرآنِ[إحقاق الحقّ: 18 / 498]؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرزندان خود را دوستدار من و دوستدار اهل بیتم و قرآن بار آورید.

توجه: برای مشاهده تصاویر در ابعاد اصلی و بزرگ تر روی آن ها کلیک کنید.

برای دانلود و دریافت تصاویر از فایلهای با کیفیت بالای پیوستی استفاده نمایید.

برای دریافت تصویر، یک صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بفرستید.

پوستر | تربیت فرزندان بر دوستى اهل بیت علیهم السلام

روایات مرتبط:

عنه صلی الله علیه و آله: أدِّبوا أولادَکُم عَلى ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیِّکُم، وحُبِّ أهلِ بَیتِهِ، وقِراءَةِ القُرآنِ، فَإِنَّ حَمَلَةَ القُرآنِ فی ظِلِّ الله ِ یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلَّهُ مَعَ أنبِیائِهِ وأصفِیائِهِ [کنز العمّال: 16 / 456 / 45409 نقلاً عن عبد الکریم الشیرازیّ فی فوائده والدیلمیّ وابن النجّار عن الإمام علیّ علیه السلام، فرائد السمطین: 2 / 304 / 559 عن مخارق بن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن أبیه [عن جدّه]عن الإمام علیّ علیهم السلام، الصواعق المحرقة: 172 نقلاً عن الدیلمیّ، إحقاق الحقّ: 18 / 497 نقلاً عن أبی یعلى فی مسنده عن الإمام الحسین علیه السلام.] .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرزندان خود را با سه خصلت بار آورید: دوست داشتن پیامبرتان، دوست داشتن اهل بیت او و قرآن خواندن؛ زیرا در آن روزى که سایه اى جز سایه خدا نیست، حاملان قرآن به همراه پیامبران و برگزیدگان او در سایه خدا هستند.

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 أبُو الزُّبَیرِ المَکِّیُّ: رَأَیتُ جابِرًا مُتَوَکِّئًا عَلى عَصاهُ وهُوَ یَدورُ فی سِکَکِ الأَنصارِ ومَجالِسِهِم وهُوَ یَقولُ:... یا مَعشَرَ الأَنصارِ، أدِّبوا أولادَکُم عَلى حُبِّ عَلِیٍّ، فَمَن أبى فَانظُروا فی شَأنِ اُمِّهِ [علل الشرائع: 142، الفقیه: 3 / 493 / 4744، رجال الکشّیّ: 1 / 236، الثاقب فی المناقب: 124 / 123.].
ابو زبیر مکّى: جابر را دیدم که عصا زنان در کوى و برزن انصار و در انجمنهاى آنان مى گشت و مى گفت:... اى گروه انصار، فرزندان خود را دوستدار على بار آورید و هریک نپذیرفت در حال مادر او بیندیشید.

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

أبُو الزُّبَیرِ وعَطِیَّةُ العَوفِیُّ وجَوّابٌ [جوّاب ـ بتثقیل الواو وآخره موحّدة ـ: ابن عبدالله التیمیّ الکوفیّ، صدوق رُمی بالإرجاء، من السادسة.] ـ قالَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم ـ: رَأَیتُ جابِرًا یَتَوَکَّأُ عَلى عَصاهُ وهُوَ یَدورُ فی سِکَکِ المَدینَةِ ومَجالِسِهِم، وهُوَ یَروی هذَا الخَبَرَ [أی: علیّ خیر البشر فمن أبى فقد کفر.] ثُمَّ یَقولُ: مَعاشِرَ الأَنصارِ، أدِّبوا أولادَکُم عَلى حُبِّ عَلِیٍّ، فَمَن أبى فَلیَنظُر فی شَأنِ اُمِّهِ [المناقب لابن شهرآشوب: 3 / 67.].
ابو زبیر و عطیّه عوفى و جوّاب: هریک جداگانه گفته اند: جابر را دیدم که تکیه زنان بر عصاى خویش در کوچه هاى مدینه و محل تجمع مردم مدینه مى گردد و این خبر را روایت مى کند [این خبر که «على بهترین مردم است و هرکسى انکار کند، کفر ورزیده است».] و سپس مى گوید: اى گروه انصار، فرزندان خود را دوستدار على بار آورید و هر کدام آنها نپذیرفت باید در حال مادر او اندیشه کرد.

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

 الإمام الصادق علیه السلام: یا مَعشَرَ الشّیعَةِ، عَلِّموا أولادَکُم شِعرَ العَبدِیِّ [أبو محمّد سفیان بن مصعب العبدیّ الکوفیّ، من شعراء أهل البیت الطاهر المتزلّفین إلیهم بولائه وشعره، المقبولین عندهم لصدق نیّته وانقطاعه إلیهم. وقد ضمّن شعره غیر یسیر من مناقب مولانا أمیر المؤمنین الشهیرة، وأکثر من مدحه ومدح ذرّیّته الأطیبین وأطاب، وتفجّع على مصائبهم ورثاهم على ما انتابهم من الِمحن، ولم نجد فی غیر آل الله له شعرًا...
عدّه شیخ الطائفة فی رجاله من أصحاب الإمام الصادق علیه السلام. ولم تک صحبته مجرّد اُلفة معه، أو محض اختلاف إلیه، أو أنّ عصرًا واحدًا یجمعهما، لکنّه حظی بزلفة عنده منبعثة عن صمیم الودّوخالص الولاء، وإیمان لا تشوبه أیّ شائبة، حتّى أمر الإمام علیه السلامشیعته بتعلیم شعره أولادهم وقال: إنّه على دین الله. کما رواه الکشّیّ فی رجاله بإسناده عن سماعة قال: قال أبو عبدالله علیه السلام: یا معشر الشیعة، علّموا أولادکم شعر العبدیّ فإنّه على دین الله.
وینمّ عن صدق لهجته واستقامة طریقته فی شعره وسلامة معانیه عن أیّ مغمز، أمر الإمام علیه السلام إیّاه بنظم ما تنوح به النساء فی المآتم، کما رواه الکشّیّ فی رجاله.
لم نقف على تاریخَی ولادة المترجَم له ووفاته، ولم نعثر على ما یقرّبنا إلیهما إلاّ ماسمعت من روایته عن الإمام جعفر بن محمّد علیه السلام واجتماعه مع السیّد الحِمْیریّ المولود سنة 105 والمتوفّى سنة 178 ومع أبی داود المسترقّ. وملاحظة تاریخَی ولادة أبی داود المسترقّ الراوی عنه ووفاته یؤذننا بحیاة شاعرنا العبدیّ إلى حدود سنة وفاة الحِمْیریّ، فإنّ أبا داود توفّی سنة 231 کما فی فهرست النجاشیّ أو فی سنة 230 کما فی رجال الکشّیّ، وعاش سبعین سنة کما ذکره الکشّیّ. فتکون ولادة أبی داود سنة 161 على قول النجاشیّ و 160 على اختیار الکشّیّ. وبطبیعة الحال کان له من عمره حین روایته عن المترجم أقلّ ما تستدعیه الروایة، فیستدعی بقاء المترجم أقلاًّ إلى أواخر أیّام الحِمْیریّ، فما فی أعیان الشیعة: 1 / 370 من کون وفاة المترجم فی حدود سنة 120 قبل ولادة الراوی عنه أبی داود المسترقّ بأربعین سنة خالٍ عن کلّ تحقیق وتقریب، (راجع الغدیر: 2 / 290 ـ 328 ترجمة العبدیّ الکوفیّ وما فی شعره من الحدیث).]
، فَإِنَّهُ عَلى دینِ الله ِ [رجال الکشّی: 2 / 704 / 748 عن سماعة.].

وإلیک نماذج من شعره:

هَل فی سُؤالِکَ رَسمَ المَنزِلِ الخَرِبِ
بُرءٌ لِقَلبِکَ مِن داءِ الهَوَى الوَصَبِ؟!

أم حَرُّه یَومَ وَشکِ البَینِ یُبرِدُهُ
مَا استَحدَثَتهُ النَّوى مِن دَمعِکَ السَّرِبِ؟!

هَیهاتَ أن یُنفِدَ الوَجدَ المُثیرَ لَهُ
نَأیُ الخَلیطِ الَّذی وَلّى ولَم یَؤُب
یا رائِدَ الحَیِّ، حَسبُ الحَیِّ ما ضَمِنَت
لَهُ المَدامِعُ مِن ماءٍ ومِن عُشُب

إلى أن یقول:
یا راکِبًا جَسرَةً تَطوی مَناسِمُها
مَلاءَةَ البیدِ بِالتَّقریبِ وَالجُنُ
ب
تُقیِّدُ المُغزَلَ الأَدماءَ فی صَعَدٍ
وتَطلَحُ الکاسِرَ الفَتخاءَ فی صَبب

تَثنِی الرِّیاحَ إذا مَرَّت بِغایَتِها
حَسرَى الطَّلائِحِ بِالغیطانِ وَالخَرِب

بَلِّغ سَلامِیَ قَبرًا بِالغَرِیِّ حَوى
أوفَى البَرِیَّةِ مِن عُجمٍ ومِن عَرَب

وَاجعَل شِعارَکَ للّه ِِ الخُشوعَ بِهِ
ونادِ خَیرَ وَصِیٍّ صِنوَ خَیرِ نَبِی

إلى أن یقول:
ما أنتَ إلاّ أخُو الهادی وناصِرُهُ
ومَظهَرُ الحَقِّ وَالمَنعوتُ فِی الکُتُب

وزَوجُ بَضعَتِهِ الزَّهراءِ یَکنُفُها
دونَ الوَرى، وأبو أبنائِهِ النُّجُب

مِن کُلِّ مُجتَهِدٍ فِی الله ِ مُعتَضِدٍ
بِالله مُعتَقِدٍ، للّه ِِ مُحتَسِب

هادینَ لِلرُّشدِ إن لَیلُ الضَّلالِ دَجَا
کانوا لِطارِقِهِم أهدى مِنَ الشُّهُب

لُقِّبتُ بِالرَّفضِ لَمّا أن مَنَحتُهُمُ
وُدّی، وأحسَنُ ما اُدعى بِهِ لَقَبی !

صَلاةُ ذِی العَرشِ تَترى کُلَّ آوِنَةٍ
عَلَى ابنِ فاطِمَةَ الکَشّافِ لِلکُرَب

وَابنَیهِ: مِن هالِکٍ بِالسَّمِّ مُختَرَمٍ
ومِن مُعَفَّرِ خَدٍّ فَی الثَّرى تَرِب

وَالعابِدِ الزّاهِدِ السَّجّادِ یَتبَعُهُ
وباقِرِ العِلمِ دانی غایَةِ الطَّلَب

وجَعفَرٍ، وَابنِهِ موسى ویَتبَعُهُ ال
بَرُّ الرِّضا، وَالجَوادِ العابِدِ الدَّئِب

وَالعَسکَریَّینِ، وَالمَهدِیُّ قائِمُهُم
ذُو الأَمرِ، لابِسُ أثوابِ الهُدَى القُشُ

مَن یَملَأُ الأَرضَ عَدلاً بَعدَما مُلِئَت
جَورًا، ویَقمَعُ أهلَ الزَّیغِ وَالشَّغَ

القائِدُ البُهَمِ الشّوسِ الکُماةِ إلى
حَربِ الطُّغاةِ عَلى قُبِّ الکُلاَ الشَّزِ

ومن شعره:
یا سادَتی یا بَنی عَلِیِّ
یا آلَ طه وآلَ صادِ

مَن ذا یُوازیکُمُ، وأنتُم
خَلائِفُ الله ِ فِی البِلادِ؟ !

أنتُم نُجومُ الهُدَى اللَّواتی
یَهدی بِهَا الله ُ کُلَّ هادِ

لَولا هُداکُمُ إذًا ضَلَلنا
وَالتَبَسَ الغَیُّ بِالرَّشادِ

لا زِلتُ فی حُبِّکُمُ اُوالی
عُمری، وفی بُغضِکُمُ اُعادی

وما تَزَوَّدتُ غَیرَ حُبّی
إیّاکُمُ، وهُو خَیرُ زادِ

وذاکَ ذُخرِی الَّذی عَلَیهِ
فی عَرصَةِ المَحشَرِ اعتِمادی

وَلاکُمُ وَالبَراءُ مِمَّن
یَشنأکُمُ اعتِقادی

امام صادق علیه السلام: اى گروه شیعیان، به فرزندانتان اشعار عبدى را بیاموزید؛ چه او بر دین خداست.

اینک نمونه هایى از اشعار عبدى:

آیا پرسشت از نشان خانه ویران یار، درد ناخوش عشقت را درمان مى کند؟!
و یا سوز دلت را در آن روز که فراق دوست نزدیک مى شود قطره هاى ریزان اشکت، فرو مى نشاند؟!
هیهات، عشق برانگیخته را پایان نمى بخشد دورى دوستى که رفته و دیگر باز نمى گردد.
اى پیشاهنگ قبیله! چشمان اشکبار، قبیله را از آب وگیاه بى نیاز مى کند

تا آن جا که مى گوید:

اى شترسوارى که گامهاى مرکب نیرومندت پهناى دشت را به تقریب و جنب [دو نوع از راه سپردن شتر تند و کند] در مى نوردد. و در فزار غزال خوش خط و خال را مى گیرد و در نشیب شاهین تیز بال را خسته مى کند.
و بادهاى سهمگین را چون اشتران خسته و رنجور بیابان پشت سر مى گذارد،
درود مرا به قبرى که در نجف است و بهترین انسان از عرب و عجم را در بردارد برسان.
و در آن جا، شعار خدایى تو، فروتنى در برابرش باشد و بهترین وصّى و داماد بهترین پیامبر را ندا ده.

تا آن جا که مى گوید:

تو کسى نیستى مگر برادر و یاور آن [پیامبر] راهنما و آشکار کننده حقّى و ستایش شده کتابها [ى آسمانى].
تو همسر پاره تن پیغمبر، زهرایى و تنها نگهبان او و پدر فرزندان بزرگوار اویى.
فرزندانى که در راه خدا سختکوشند و از او یارى مى جویند و بدو معتقدند و براى همو کار مى کنند.
و چنان راهنمایانى هستند که اگر شب دیجور گمراهى همه جا را فرا گیرد شبروان را بهتر از هر کوکب و شهابى راهنمایى مى کنند.
از آن روز که مهر خود را به پاى آنان ریختم مرا رافضى خواندند و این بهترین لقبى است که بدان خوانده مى شوم!
درود خداى عرش نشین، پیوسته و هماره، بر فرزند غمگسار فاطمه باد.
و آن دو فرزندى که یکى به زهر ستم نابهنگام مرد و آن دیگرى که با گونه خاک آلود به خاک رفت.
و پس از وى، بر آن عبادت پیشه پارسا، سجّاد و آن گاه بر شکافنده دانش که به غایت طلب نزدیک شد.
و سپس بر جعفر و فرزندش موسى و آن گاه بر امام نیکوکار حضرت رضا و جواد عابد کوشا.
و بر عسکریین و مهدى که قائم آنان و صاحب امر است و جامه هاى پاک و سپید هدایت به تن دارد، همو که زمین آکنده شده از ظلم و بیداد را از عدل و داد مى آکند و گمراهان و شرآفرینان را سرکوب مى کند.
پیشواى دلیران بى باک و رزمنده اى است که براى برکندن گیاهان هرزه به پیکار سرکشان مى روند.

نمونه دیگرى از اشعار عبدى:

اى سروران من، اى فرزندان على، اى آل طه و اى آل «صاد».
کیست که با شما برابرى کند، شمایانى که نمایندگان خدا در زمین هستید؟!
شما ستارگان راهنمایى هستید که خداوند هر رهجویى را به واسطه آن راه مى نماید.
اگر رهبرى شما نبود ما گمراه مى شدیم وراه از بیراهه بازشناخته نمى شد.
پیوسته عمر خویش را با مهر شما مى گذرانم و با دشمنان شما دشمنى مى ورزم.
توشه اى جز مهر شما ندارم و این بهترین رهتوشه است.
مهر شما اندوخته من است که در پهنه قیامت بدان تکیه مى کنم.
دوستى شما و بیزارى از آن که دشمن شماست اعتقاد من است.

Share