نوحه شیرازی عمه جون بیا فصل ریحونه از محمدحسین شفیعی (کلیپ، صوت، متن)

نوحه شیرازی عمه جون بیا فصل ریحونه از محمدحسین شفیعی (کلیپ، صوت، متن)

عمه جون بیا فصل ریحونه بابا اومده کنج ویرونه
ببین عمه دور چشمامو، لبای زخمش غرق در خونه

عمه جون بیا گل به صحرا شد، آخر از کار ما گره وا شد
بیا که گم گشته پیدا شد، شوه تارم شام یلدا شد

به لب اومد از غمش جونم، منو کشته تازه مهمونم
به لب اومد از غمش جونم، منو کشته تازه مهمونم

عمه جون بیا اومده با سرکنج ویرونه زاده ی حیدر
بیا که با دیدن رویت گل عمر ما شده پرپر

به لب اومد از غمش جونم منو کشته تازه مهمونم

آخی خشکیه لبهامو چشم تر و زخم سرت
آتش افکنده به دامن رقیه دخترت
ای غم نخور بابا، اگر بالای نی بی مادری 
 می زنم بر سینه و سر من به جای مادرم

وقتی دیدمش سینه پر غم شد این دل تنگم غرق ماتم شد
چو از روی زخمی بابا،به یکباره قامتم خم شد
چو از روی زخمی بابا،به یکباره قامتم خم شد

وقتی که دیدم نو گل زهرا وقتی که دیدم نو گل زهرا
آمده تشنه از لب دریا نگاش کردم دست و پام لرزید
زمین خوردم از غم بابا نگاش کردم دست و پام لرزید

به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم
به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم

عمه یادته ظهر عاشورا،من بهت گفتم عمه کو بابا
تو با چشمان پر از اشکت،زدی ناله گفتی یازهرا

عمه جون بابا خیلی بی تابه اومده از راه خسته و خوابه
یکی می گفت داده اند آبِش،لباش میگن تشنه ی آبه
یکی می گفت داده اند آبِش، لباش میگه تشنه ی آبه

به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم
به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم

عمه جون بیا فکر فردا کن،چاره ی دردام را تو پیدا کن
بیا عمه کن پرستاری،لبای زخمش را مداوا کن

عمه دیگه از زندگی سیرم داغ گل کرده یک شبه پیرم
ببین عمه از غم بابا،عصا دستم داده تقدیرم

به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم
به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم

عمه جون بیا فصل ریحونه،بابا اومده کنج ویرونه
ببین عمه دور چشمامو،لبای زخمش غرق در خونه

عمه جون بیا گل به زهرا شد،آخر از کار ما گره باز شد
بیا که گمگشته پیدا شد،شده تارم شام یلدا شد

به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم
به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم

عمه جون بیا اومده با سر،کنج ویرونه زاده ی حیدر
بیا که با دیدن رویت،گل عمر ما شده پرپر

گاهی وقتا میومد،گوشه ی خرابه مینشست،نگاه به بچه هایی که دستشون تو دست بابا بود میکرد دخترا آی مردم،میدونید که همه ی دخترا بابایی اند،اگر یه موقع بابا دیر بیاد خونه،یه نگاه به ساعت میکنن،یه نگاه به در خونه میکنه،که زنگ در خونه رو بزنن،میگن مادر بابامه برم در و باز کنم،وقتی که درو باز میکنه،دختر خودشو تو پاهای بابا میندازه،بابا کجا بودی بابا،امشب بگیریم دامن دردانه ابی عبدالله،درسته کوچوله عه اما گره های بزرگی رو باز میکنه،به یاد همه ی شهدا به نیابت از گرفتارا،دردمندا به نیابت از همه مریضا

به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم
به لب اومده از غمش جونم،منو کشته تازه مهمونم

◉مطالب مرتبط :ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)