آشنایی با مبدأ تاریخ اسلام

تعداد کلمات 895 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
آشنایی با مبدأ تاریخ اسلام
در این نوشتار قصد داریم به پرسشی درباره مبدأ تاریخ اسلام پاسخ دهیم.

آشنایی با مبدأ تاریخ اسلام

در این نوشتار قصد داریم به پرسشی درباره مبدأ تاریخ اسلام پاسخ دهیم، با ضیاءالصالحین همراه باشید تا در این مورد بیشتر بخوانید.

آشنایی با مبدأ تاریخ اسلام

بعد از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و تا مدت ها که محدودۀ جغرافیای اسلام، محدود به قسمتی از شبه جزیرۀ عربستان بود، و به علت ارتباط های مختصر مسلمانان، و کم بودن وقایع مهم عمومی، نبود تاریخ به معنای نبودن مبدئی برای دانستن زمان و مقایسۀ زمانی وقوع رویدادها، مشکلی ایجاد نمی کرد. خلیفۀ دوم در سال شانزدهم یا هفدهم و یا هجدهم بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را جمع می کند تا با آنان دربارۀ این مشکل مشورت کند. بنابر تصریح یعقوبی (م بعد 292)، طبری( م 310)، مسعودی (م 346)، ابن اثیر (م 630) و ذهبی (م 748)، خلیفۀ دوم از امام علی علیه السلام مشورت گرفت و نظر امام علی علیه السلام در این شورا، آن بود که مبدأ تاریخ مسلمانان، هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مکه به مدینه باشد، نظری که مورد تأیید خلیفه و همۀ مسلمانان قرار گرفت.

پاسخ تفصیلی:

نگارش تاریخ و دانستن زمان وقوع پدیده های تاریخی، نیازمند یک معیار و مبدأ تاریخی است. وقتی در صدد نگارش یک واقعۀ تاریخی هستیم، یکی از اولویت های آن، وجود یک مبدأ تاریخی است تا بدانیم آن واقعۀ مورد نظر در چه محدودۀ زمانی اتفاق افتاده است. بطور مثال وقتی می خواهیم زمان ولادت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را بیان کنیم، ناگزیر باید ولادت ایشان را با یک قسمت از تاریخ بسنجیم، یعنی بگوییم پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در 17 ربیع الاول، سال عام الفیل به دنیا آمدند. در بیان این واقعۀ تاریخی؛ ما نیازمند یک مبدأ تاریخی هستیم که "عام الفیل" یعنی سالی که سپاه ابرهه در هم شکست، بعنوان مبدأ تاریخ، انتخاب شده است.

پس از ضروریات زندگی و ارتباطات اجتماعی، به کارگیری تاریخ در این نوع رابطه ها است. بعد از بعثت پیامبر اسلام، تا مدت ها که محدودۀ جغرافیای اسلام، محدود به قسمتی از شبه جزیرۀ عربستان بود، و به علت ارتباط های مختصر مسلمانان، و کم بودن وقایع مهم عمومی، نبود تاریخ؛ به معنای نبودن مبدئی برای دانستن زمان و مقایسۀ زمانی وقوع رویدادها، مشکلی ایجاد نمی کرد. مبدأ تاریخ در شبه جزیره عربستان تا قبل از اسلام در هر نسلی نسبت به نسل دیگر متفاوت بود و بعنوان نمونه، از واقعۀ مهم لشکرکشی ابرهه برای نابودی کعبه، و نابودی این لشکر، بعنوان معیار سنجش زمانی استفاده می کردند.[طبری، محمد بن جریر، تاریخ‏ طبری، ج ‏2، ص392، دار التراث، بیروت، 1387ق]

بعد از اسلام به دلائلی که بیان شد، و تا مدت ها، مبدأ تاریخ مشخصی برای مسلمانان وجود نداشت، و احیاناً از همان تاریخ "عام الفیل" استفاده می شد. ولی بعد از آن که جغرافیای کشورهای اسلامی در زمان خلفاء بسیار گسترده شد و فرمان های حکومتی و نظام اداری وسیع جهت ادارۀ حکومت، تشکیل شد، وجود مبدأ تاریخ به منظور تنظیم نامه ها و فرمان های دولتی و .. ضروری به نظر می رسید. بنابر نقل کتاب های تاریخی، ابوموسی اشعری در نامه ای که به خلیفۀ دوم می نویسد، از نبودن تاریخ، در نامه های حکومتی که برایش فرستاده می شود، شکایت می کند و می گوید: ای خلیفه! برای ما از تو نامه هایی می رسد که فاقد تاریخ است![مسکویه، احمد بن محمد، تجارب ‏الأمم، ج ‏1، ص413، انتشارات سروش، تهران، 1379ش] خلیفۀ دوم در سال شانزدهم[ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ ‏الإسلام، ج ‏3، ص 16، دار الکتاب العربی، بیروت، 1413ق] یا هفدهم و یا هجدهم[ابن کثیر دمشقی، عماد الدین، البدایة و النهایة، ج ‏3، ص207، دار الفکر، بیروت، 1407ق] بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را جمع می کند تا با آنان دربارۀ این مشکل مشورت کند. در این شوری، عده ای گفتند: تاریخ را مانند مردم فارس حساب می کنیم؛ یعنی وقایع تاریخی را نسبت به پادشاهان می سنجیم، -مثلاً می گوییم این واقعه در زمان حکومت فلان پادشاه اتفاق افتاد-. عده ای گفتند: مانند مردم روم، وقایع تاریخی را نسبت به پادشاهی اسکندر مقدونی می سنجیم. این نظریات در شورا ردّ شد. عدۀ دیگر گفتند: مبدأ تاریخ را میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم قرار می دهیم  و برخی مبعث پیامبر و گروهی دیگر وفات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را پیشنهاد کردند. همۀ این نظریات در شورای صحابه مورد پذیرش واقع نشد.

بنابر تصریح یعقوبی (م بعد 292)،[یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ‏ یعقوبى، ج ‏2، ص145، دار صادر، بیروت، بی تا] طبری( م 310)،[تاریخ‏ طبری، ج ‏4،ص 38 و 39] مسعودی (م 346)،[مسعودی، علی بن الحسین، مروج ‏الذهب، ج ‏4، ص300، دار الهجره، قم، 1409ق] ابن اثیر (م 630)[ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج ‏1، ص11، دار صادر، بیروت، بی تا] و ذهبی (م 748)،[تاریخ ‏الإسلام، ج ‏3، ص 163] خلیفۀ دوم از امام علی علیه السلام مشورت گرفت و نظر امام علی علیه السلام در این شورا، آن بود که مبدأ تاریخ مسلمانان، هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مکه به مدینه باشد. سپس همین نظر توسط خلیفۀ دوم برگزیده شده و به دفاتر حکومتی اعلام شد. بعد از آن بود که تمام وقایع مهم اسلامی از جمله غزوات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، به ویژه حوادثی که بعد از هجرت اتفاق افتاده بود، با این مبدأ تاریخی سنجیده می شد.

پدیدآورنده: 
Share