آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند

تعداد کلمات 2923 / زمان تقریبی مطالعه : 7 دقیقه
آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند
بنا بر مستندات سازمان اوقاف و امور خیریه، ۳۳ تن از پیامبران الهی، دارای آرامگاه منتسب در ایران هستند. بعضی از این آرامگاه ها دارای سند معتبر هستند و برخی دیگر تنها در اعتقادات مردمی ریشه دارد و دلیل قطعی بر آن وجود ندارد.

آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند

بنا بر مستندات سازمان اوقاف و امور خیریه، ۳۳ تن از پیامبران الهی، دارای آرامگاه منتسب در ایران هستند. بعضی از این آرامگاه ها دارای سند معتبر هستند و برخی دیگر تنها در اعتقادات مردمی ریشه دارد و دلیل قطعی بر آن وجود ندارد، هر چند دلیلی هم بر نفی آن وجود ندارد. بنابراین، در باب این مساله، هنوز جای تحقیق بسیاری وجود دارد. از جمله پژوهش های انجام شده پیرامون این موضوع، کتابچه ای است که توسط موسسه «در راه حق» با عنوان «پیامبران سرزمین ما» منتشر گردیده است. در این بخش از ضیاءالصالحین جهت آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند در ادامه ما را همراهی کنید.

آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند

وَ کُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وَ  جاءَکَ فـى هَـذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرى لِلْمُؤْمِنینَهود (11) آیه 120 هر خبرى از اخبار پیامبران را برایت حکایت مى کنیم تا تو را قویدل گردانیم. و در این کتاب بر تو سخن حق و براى مؤمنان موعظه و اندرز نازل شده است.

حضرت قَیْدار

مرحوم علامه مجلسى در «بحارالأنوار» در ذکر اجداد پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم به نقل از برخى کتاب ها نوشته است: حضرت قَیْدار، جدّ سى ام رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم است.[بحارالأنوار(چاپ تهران و بیروت) ، ج 15، صص 106 و 107]

در تاریخ یعقوبى آمده است: حضرت اسماعیل دوازده پسر داشت که بزرگترین آنان حضرت قیدار بود.[ابن هشام، نابت را بزرگترین فرزند اسماعیل دانسته است. ـ سیره ابن هشام، با تصحیح و حواشى مصطفى السقا، ابراهیم الابیارى، عبدالحفیظ شلبى، 4 جزء، داراحیاء التراث العربى، بیروت، بى تا، ج 1، صص 1 و 2] پس از وفات حضرت اسماعیل در 130 سالگى و دفن او در حِجْر، قیدار جانشین پدر مى شود و مردم را به توحید دعوت مى کند.

باز یعقوبى مى گوید: فرزندان جُرْهُم بن عامر چون برادرانشان از فرزندان قَحْطان بن عابِر به یمن رفتند و آن جا را مالک شدند به زمین تهامه آمدند و با اسماعیل بن ابراهیم همسایه گشتند. اسماعیل، حَنْفاء دختر حارث بن مُضاض جُرْهُمِىّ ] یا به قولى: رَعْلَة دختر مُضَاض (یا مِضاض) بن عَمْرو جُرهمى [اَیضاً، ص 5] یا سَیِّده دختر مضاض بن عَمْرو جُرْهُمِىّ [تاریخ طبرى، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، 7 جزء، چاپ دوم، دارالمعارف، مصر، بى تا، ج 1، ص 314] [ را به زنى گرفت و براى او دوازده پسر آورد: قَیْدار، نابِت، أَدْبیل، مِبْشام، مَسْمَع، دُوما، مِسا، حَداد،  تَیْما، یَطُور، نافِس و قَیْدُما. این نامها چون از لغت عبرانى نقل شده، در حروف ، حرکات و تلفظ اختلاف پیدا کرده است.[تاریخ یعقوبى، 2 جلد، دارصادر و دار بیروت، بیروت، 1379/1960، ج 1، ص 221 به بعد; تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، 2 جلد، چاپ سوم، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، ج 1، صص 276 و 277]

فرزندان اسماعیل در جستجوى آب پراکنده شدند. برخى هم ماندن در جوار حرم را بر خود لازم شمردند و گفتند: ما از حرم خدا روى نمى گردانیم.[ر.ک: تاریخ طبرى، تاریخ یعقوبى، سیره ابن هشام در صفحات نامبرده شده و مابعد آنها] برخى گفته اند: قیدار، یعنى سیاه پوست، پسر دوم اسماعیل است. او پدر مشهورترین قبایل عرب بود. بلاد و مملکت ایشان نیز، قیدار خوانده شده است.[جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، چاپ دوم، طهورى،تهران، 1349، ص 706] مرقد آن حضرت، در شهرستان خدابنده قرار دارد و بر صحت این مطلب، مرحوم حضرت آیة اللّه العظمى مرعشى نجفى (قدّس سره) گواهى داده اند. بر طبق سؤالى که از ایشان کردند، چنین مرقوم داشتند: «بسمه تعالى، نظر به فرمایش عده اى از محققین در این امور، مسلم مى باشد که مدفون در آن مزار شریف، جناب قیدار، جد رسول مکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ مى باشد.» (شهاب الدین الحسینى المرعشى النجفى)

علاوه بر آن جناب ، علما و مردم این شهرستان نیز گواهى مى دهند. این مرقد زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده اداره مى شود. این شهر، از کوچکترین شهرهاى ایران است که دو خیابان: یکى اصلى و دیگرى فرعى دارد و مرقد حضرت قیدار در خیابان اصلى واقع است. این بنا که از میراثهاى فرهنگى ماست در سال 719 هـ . ق به دستور بلغار خاتون، زن غازان خان ایلخانى، بقعه آن تجدید بنا شده است. و سپس گنبد آن در سال 751 هـ . ق . به دست استاد تیمورخان سلطانیه اى احیا و در قرن 11 هجرى قمرى گچ برى گردیده است. این بنا در زمینى به مساحت 5/1 هکتار در منطقه اى کوهستانى واقع است و تمام فصول زایر دارد.

نوع اسکلت بنا آجرى و مربع شکل است. طول آن 50/14 و عرض آن 30/8 و از سه بخش تشکیل گردیده و بخش نخست آن، بعنوان فضاى مقدماتى ورود تعبیه شده است و سپس دو فضاى گنبددار پشت سر هم قرار گرفته اند. بقعه ابتدا بر روى سه ردیف سنگ سبز تراشیده بنا گشته و آن گاه تار و پود بنا را آجرهاى ختایى تشکیل داده است. سقف فضاى دوم را عرقچین پوشش نموده که بلاواسطه بر جرزهاى جانبى فرونشسته; و باید تذکر داد که زیر این فضا، سردابه اى براى گذاشتن اجساد در نظر گرفته شده است و فضاى سوم بعنوان شبستان اصلى آرامگاه است که قبر در آن قرار دارد و بر فراز آن گنبد زیبایى به روش دو پوششى استوار گشته است. گنبد این بنا در نوع خود در این منطقه بى نظیر است و در یک تقسیم بندى کلى، در ردیف گنبدهاى «رک» مى توان طبقه بندى کرد. گنبد و بنا از نماى بیرونى، فاقد تزیینات و کاشیکارى است. تزیینات عمده بنا در قسمت داخلى مى باشد. کلیه تزیینات با دو رنگ آبى و طلایى قلم گیرى شده است. [اقتباس از: سازمان حج و اوقاف: مدیریت آمار و انفورماتیک ، «فرم اطلاعات و مشخصات بقاع متبرکه» ، شماره 1] اکنون این مرقد، زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده اداره مى شود.

آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند

حضرت اِشْمُوئیل

بنى اسرائیل بارها از فرمان الهى سر تافتند و به مجازات نافرمانى خویش نیز رسیدند. پس از یُوشَع بن نُون، وصى موسى، بنى اسرائیل به دام فتنه ها افتاد و گرفتار اختلافها شد، شوکت و عظمت خویش و نیز تابوتى را، که مایه آرامش آنان بود و برخى احتمال داده اند همان ایمانشان بوده است که «سَکینه»، یعنى آرامش و اطمینان براى آنان مى آورد، از کف دادند و در چنگال جالوت گرفتار آمدند. جالوت از ایشان باج و خراج ستاند و خوار و پستشان گرداند.

خداوند از میان خاندان لاوى پیامبرى به نام اِشْمُوئیل یا شَمُوئیل در زبان عبرى، یعنى شنیده شده خدا،[جیمز هاکس، ایضا، ص 536] برانگیخت که او در طى 40 سال توانست به اوضاع بنى اسرائیل سر و سامانى دهد، مردم را به خداپرستى دعوت کند و از بت پرستى باز دارد. داستان او در سوره بقره آمده است.

امین الاسلام طبرسى در مجمع البیان در قول خدا: «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ...[بقره (2) آیه 248]» گفته است که در نام نبىّ اختلاف کرده اند: بعضى اسم او را شَمْعُون بن صَفِیَّه از فرزندان لاوى دانسته اند و بعضى یُوشَع و بعضى اِشْمُوئیل.

على بن ابراهیم در تفسیرش از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده است: «إنَّ بَنى إسْرائیلَ بَعْدَ مُوسى عَمِلُوا الْمَعاصى وَ غَیَّرُوا دینَ اللّهِ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ، وَ کانَ فیهِمْ نَبِیٌّ یَأْمُرُهُمْ وَ یَنْهاهُمْ فَلَمْ یُطیعُوهُ; بنى اسرائیل بعد از موسى گناه کردند و دین خدا را تغییر دادند و امر پروردگارشان را عصیان ورزیدند. در میان ایشان پیامبرى بود که آنان را امر به معروف و نهى از منکر مى کرد، اما نمى پذیرفتند.»[سید نعمة ا...بن عبدا... موسوى جزایرى، النور المبین فى قصص الانبیاء والمرسلین ، ناشر : کتابخانه آیة الله العظمى مرعشى، قم 1404 هـ . ق، ص 330]

خداوند جالوت را، که از قِبْطِیان بود، بر آنان مسلّط گرداند و او خوارشان ساخت: مردان آنان را کشت، ایشان را از خانه هایشان بیرون کرد، اموالشان را به غارت برد و زنانشان را به بردگى گرفت. از این رو، به پیشگاه پیامبرشان نالیدند و از او خواستند تا از خدا بخواهد ملکى براى ایشان بفرستد که با او در راه خدا بجنگند.

این نبى، که بعضى نامش را اشموئیل دانسته اند، با وجود مخالفت جمعى از آن قوم، طالوت را ، که در علم و قدرت بدنى سرآمد و برجسته بود، به پادشاهى برگزید. جمعیت زیادى با طالوت براى جنگ با جالوت به راه افتادند. او به آنان خبر داد که به نهر آبى [برخى مى گویند: نهرى بود مابین اردن و فلسطین و قول دیگر، نهر مزبور را، نهر فلسطین مى داند. ر. ک: سیدهاشم رسولى محلاتى، قصص قرآن یا تاریخ انبیا از آدم تا خاتم النبیین(ص) ، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران، بى تا، ص 201] مى رسند و نباید از آن چیزى بیاشامند مگر به اندازه کفِ دستى. وقتى به آن آب رسیدند شصت هزار نفر از آن نوشیدند و عده اى که ننوشیدند حتى کف دستى هم آب برنداشتند، 3133 نفر بودند. وقتى به سپاهیان جالوت رسیدند و بسیارىِ آنان را دیدند عده اى گفتند: ما نمى توانیم با ایشان مقابله کنیم، ولى عده اى دیگر گفتند: «چه بسا، گروه اندکى که به اذن خدا بر گروه بسیارى پیروز مى شود» و این گونه شد : داوود سنگى در فلاخن خویش گذارد و به سوى جالوت روانه کرد و او را هلاک گرداند و بدین رو، سپاهیان طالوت پیروز شدند. [ر.ک: بقره (2) آیات 246 ـ 251 و تفاسیر مربوط به آن]

مرقد مطهر حضرت اشموئیل در یازده کیلومترى شهرستان ساوه (جاده بویین زهرا) واقع است. مرقد را در گذشته هاى دور ساخته اند که از آن، اطلاع کافى در دست نیست; اما قسمت شرقى آن را به دستور ناصرالدین شاه قاجار ، به حرم افزودند و سنگ نبشته اى در آن جا هست که مبیّن حضور شاه قاجار و همراهانش است.

از دیرباز، حرم آن پیامبر الهى زیارتگاه عاشقان و عالمان و فاضلان بوده است. آبى در نزدیکى آن جریان دارد که به آب «چکّه بار» معروف است و بسیارى از بیماران، با نوشیدن آن شفا یافته اند. مى گویند: این آب، بر اثر برخورد عصاى اشموئیل ظاهر گشته است. این مرقد را اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان ساوه سرپرستى مى کند.

آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند

حضرت حَیَقوق

در احادیث و کتب اسلامى نام آن بزرگوار بصورت حَیَقُوقْ ـ به فتح «ح» و «ى» ـ اما در عهد عتیق، حَبَقُوق، به فتح «ح» و «ب» ضبط شده است. حبقوق در زبان عبرى، یعنى کسى که در آغوش کشید. [لغت نامه دهخدا، حرف «ح» ، ص 222]

تویسرکان شهرى در یکى از دره هاى خوش آب و هواى کوه الوند، با قدمتى بسیار، پذیراى یکى از انبیاى الهى شده است. حیقوق نبى یکى از پیامبران بنى اسرائیل و نگهبان معبد سلیمان در اورشلیم بوده و نامش در عهد عتیق آمده است. وى به هنگام حمله بُخْتُنَصّر و بابلیان، با حضرت دانیال و عده اى دیگر به اسارت درآمد و سالهاى درازى در زندان بابل به سر برد. پس از فتح بابل به دست کوروش هخامنشى و آزادى زندانیان، به ایران آمد و در اکباتان (یا همدان) مسکن گزید و پس از مرگ، در تویسرکان مدفون شد. وى بعثت خاتم الانبیاء(صلى الله علیه وآله وسلم) را بشارت داده است. [ولى الله فوزى، حَیَقُوق نبى، چاپ اول، دارالفکر، قم، 1372، ص 38]

صاحب کتاب قاموس مقدس او را یکى از دوازده پیغمبر غیر اولوالعزم مـى داند. وى در حدود دو هزار و ششصد سال قبل مى زیسته که با پادشاهى یهویاقیم و صدقیا، پادشاهان یهود در منطقه اورشلیم، همزمان بوده است. [ایضا، صص 18 و 19]

وقتى امام رضا علیه السلام، به هنگام بحث و احتجاج با علماى دینهاى مختلف نزد مأمون، با رَأْسُ الْجالوت، رئیس عالمان یهودى، بحث مى کند از حیقوق نام مى برد.[20] در دعاى اُمّ داوود نیز، از حضرت حیقوق نام برده شده است. [بحارالأنوار، ج 10، ص 308]

بیشتر مردم تویسرکان در مورد شخصیت صاحب این مقبره، اطلاعات کافى نداشتند ; ولى بر اثر ارشاد و تذکّر روحانیان، بخصوص مرحوم آیة الله خالصى زاده بدان توجه کردند و از آن تاریخ به بعد، احترام شایسته اى از آن به عمل آوردند و در چند سال اخیر، به مرمت و بازسازى و توسعه محوطه آن پرداختند و ضریحى روى قبر نصب کردند. آرامگاه تا چند سال پیش فاقد محوطه بود و حد و مرز مشخصى نداشت و زمین اطراف بقعه با وضع یکنواخت، به اراضى زراعى اطراف متصل بود; ولى در سال 1369 بر اثر کاوش باستان شناسان سازمان میراث فرهنگى کشور، محوطه اصلى آرامگاه بصورت قلعه اى باستانى کشف شد.[بحارالأنوار، ج 11، ص 59 ; ج 14، ص 162; مفاتیح الجنان، در اعمال نیمه رجب: «دعاى امّ داوود»]

بقعه آن حضرت، بنایى است برجى شکل و آجرى ، با گنبدى مخروطى که پوشش داخلى آن مدور و پوشش خارجى اش مخروط ناوى شکل است. در نماى خارجى هر ضلع از بناى هشت ضلعى، طاقنماى کم عمقى تعبیه شده که بالاى آن کاشیکارى شده است. یکى از طاقنماها به در ورودى اختصاص دارد. مابین طاقنماها، یک ترکِ بدون تزیینات و ساده قرار دارد.[تلخیص و اقتباس: محمد مقدم گل محمدى، تویسرکان : سیرى در اوضاع تاریخى، طبیعى و اجتماعى، چاپ اول، انتشارات غزالى، تهران، ج 1، 1371، صص 135ــ136]

سقف بناى مقبره حیقوق که به شکل عجیب و جالبى ساخته شده، شاید بین سقف تمام ابنیه قدیمى ایران بى نظیر باشد و مى توان آن را نمونه اى از آثار باارزش معمارى قدیم ایران دانست. ساخت این قبیل بناها، که به «ابنیه آرامگاهى» معروفند و در سایر نقاط ایران نیز هست، از سه هزار سال پیش در ایران رایج بوده و ایرانیان قدیم آرامگاه شخصیتهاى مذهبى، علمى و سیاسى را تقریباً به همین شکل مى ساخته اند. چنین بناهایى در مقابل طوفان و زلزله بسیار مقاوم است و سقف مخروطى شکل نیز، بنا را در مقابل برف و باران، به خوبى محافظت مى کند. به همین جهت ، مقاومت چنین بناهایى در مقابل عوامل طبیعى فوق العاده زیاد است.[جزوه جاذبه هاى تاریخى، فرهنگى ، هنرى استان همدان، صص 31 و 32]

صحن مقبره وسعت چندانى ندارد و سطوح دیواره ها و سقف آن فاقد تزیینات معمارى است. قبر دقیقاً در وسط صحن قرار دارد و روى آن سنگى کار گذاشته شده [محمد مقدم گل محمدى، همان کتاب، ص 133] و بر روى سنگ قبر در وسط بقعه، مشخصات صاحب قبر نوشته شده است. بناى این ساختمان به دوره سلجوقى و قرن هفتم برمى گردد و به شماره8/2/539699 در زمره آثار تاریخى ثبت شده است.[ایضا، ص 134] این مرقد، زیر نظر شهردارى تویسرکان اداره مى شود.[جزوه جاذبه هاى فرهنگى، تاریخى، هنرى استان همدان، صص 31 و 32]

آشنایی با پیامبرانی که در ایران مدفونند

حضرت دانیال

آن جناب از انبیاى بزرگ الهى است. وى از نسل حضرت «داوود»[براى آگاهى بیشتر ر. ک : ولى الله فوزى، ایضا] و کتاب نبوتِ وى، حوادث آینده و بعثت پیغمبر آخرالزّمان، حضرت محمد صلى الله علیه وآله وسلم را، پیشگویى کرده است.

حضرت دانیال ـ على نبیّنا و آله و علیه السلام ـ ملقب به نبى اللّه همزمان با کوروش کبیر و داریوش بزرگ مى زیست. در کودکى پس از گشوده شدن اورشلیم به دست بُخْتُنَصَّر یا نَبُوکَدْ نَصَّر، در سال 586 پیش از میلاد به اسارت درآمد و به بابل فرستاده شد و آن جا مى زیست. بعضى از مورخین گفته اند: در سال 606 پیش از میلاد به دست بُخْتُنَصَّر اسیر و با گروهى از قومش به بابِل فرستاده شد و چون از نماز بردن به فرمانرواى بابل سرباز زد او را نزد شیران درنده افکندند، اما وى از میان آن حیوانات تندرست بیرون آمد. سالِ درگذشت وى معلوم نیست. معاصر عُزَیْر پیامبر بود. دانیال پس از درگذشت بُخْتُنَصَّر، از جانب بهمن پسر اسفندیار به بیت المقدس باز گردانیده شد و از آن جا به اهواز رفت و در شوش دیده از جهان بربست. علم رمل و گزاردن خواب را از وى دانند.[لغت نامه دهخدا، حرف «د» ، ص 203]

در بحارالأنوار، امام صادق علیه السلام از حضرت على علیه السلام روایت کرد: «دانیال پدر و مادر نداشت و یتیم بود و پیرزنى از بنى اسرائیل او را بزرگ کرد.»[لغت نامه دهخدا، حرف «د» ، صص 203 و 204]

باز در بحار آمده است: «وقتى بُخْتُنَصَّر بر بنى اسرائیل مسلط شد از آنان هر کسى را مى یافت مى کشت و به تعقیب فراریان مى پرداخت و بچه هاى بنى اسرائیل را اسیر مى کرد. او از فرزندان یهودا، چهار نفر را، که یکى از آنها دانیال بود، اسیر کرد و دانیال مدّتى طولانى در دست او اسیر بود.

«چون بُخْتُنَصَّر فضل و بزرگى دانیال را شنید و دریافت که قومش منتظر خروج او هستند تا آنان را نجات دهد، او را به همراه ماده شیرى در چاهى افکند. شیر به فرمان خدا، به دانیال آسیبى نرساند. آن پیامبر مدتى بر همین منوال بود تا این که خداوند به یکى از انبیاى بنى اسرائیل، ] که مى گویند: حیقوق نبى بوده است،[[بحار الانوار، ج 14، ص 375] وحى کرد که  این خوردنى و نوشیدنى را براى دانیال ببر و از طرف من به او سلام برسان. گفت: خداوندا، دانیال کجاست؟ گفت: در چاه بابِل، در فلان جا.

«او بدان جا آمد و دانیال را صدا زد. او در جواب گفت: بله، اى صداى ناآشنا. گفت: پروردگارت به تو سلام مى رساند و این غذا و آشامیدنى را براى تو فرستاده است. آن پیامبر، آنها را با طنابى به چاه فرستاد. دانیال در آن جا شکر الهى را به جا آورد و گفت:

اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لا یَنْسى مَنْ ذَکَرَهُ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لا یُخَیَّبُ مَنْ دَعاهُ ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفاهُ; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی مَنْ وَثِقَ بِهِ لَمْ یَکِلْهُ إلى غَیْرِهِ; الْحَمْدُلِلّهِ الّذی یُجْزى بِالاْحْسانِ إحْساناً; الْحَمْدُلِلّهِ الَّذی یُجْزی بِالصَّبْرِ نَجاةً; اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی یَکْشِفُ ضُرَّنا عِنْدَ کُرْبَتِنا; وَالْحَمْدُلِلّهِ الّذی هُوَ ثِقَتُنا حینَ یَنْقَطِعُ الْحِیَلُ مِنّا; وَالْحَمْدُلِلّهِ الّذی هُوَ رَجاؤُنا حینَ ساءَ ظَنُّنا بِأعْمالِنا[ولى الله فوزى، ایضا، ص 19].

آرامگاه دانیال نبی مربوط به هزاره ۴ تا ۱ - دوران‌ های تاریخی پس از اسلام است و در خیابان امام خمینی شهر شوش واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰۰ با شمارهٔ ثبت ۵۱ بعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

پدیدآورنده: 
Share