روضه غربت با صدای محمدرضا بذری - شهادت امام عسکری علیهالسلام

روضه غربت با صدای محمدرضا بذری
روضه «غربت» ویژه شهادت امام عسکری علیهالسلام با صدای حاج محمدرضا بذری / مدت : 19 دقیقه
✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹
متن روضه «غربت»
مثل بغض از وسط حنجره برخاستهایم
همچو اشک از غم یک خاطره برخاستهایم
با دو صد حاجت و درد و گره برخاستهایم
به هواى حرم سامره برخاستهایم
روضه غربت تو حال عجیبى دارد
هرکه نامش حسن است ارث غریبى دارد
جان به قربان دلت جان به فداى سر او
فرقها داشت نگاه تو و چشم تر او
که تفاوت بکند، همسرتو، همسر او
طعنه بسیار شنیده دل غمپرور او
حسن سامره صحن حرمت محترم است
حسنى بین بقیع است که او بىحرم است
یاحسن، آه تو پرداختنى میخواهد
یاحسن، داغ تو بر سرزدنى میخواهد
یاحسن، نام تو دور از وطنى میخواهد
یاحسن، روضه تو سوختنى میخواهد
دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدى
مادرى هستى عزیزم تو اگر پیر شدى
خانه کوچک تو هیچ کم از زندان نیست
خالى از آمدن و رفتن زندانبان نیست
بین یک مشت نگهبان که بوى ایمان نیست
زندگى با زن و بچه بخدا آسان نیست
خانهات امنیت از دست نگهبانان داشت؟
واقعاً ایمنى از حمله نااهلان داشت؟
اصلاً این غصه به پیمانه تو ریختهاند؟
اصلاً آقا سر پروانه تو ریختهاند؟
شعله بر دامن کاشانه تو ریختهاند؟
چل نفر در وسط خانه تو ریختهاند؟
راه ناموس ترا بسته کسى در کوچه؟
همسرت را زده پیوسته کسى در کوچه؟
کوچهاى بود مدینه، که زنى خورد زمین
ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمین
فاطمه با لگد بددهنى خورد زمین
حسن عسکرى، آنجا حسنى خورد زمین
قسمت این بود که او دردو محن جمع کند
گوشوار از وسط کوچه حسن جمع کند
قسمت این بود از این داغ تو را هم دادند
به تو هم موى سپیدى و قدى خم دادند
در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند
به لب خشک تو از جام محرم دادند
عطش پیکر مسموم تو میگفت حسین
نفس تشنه حلقوم تو میگفت حسین
پسرى داشتى و آب به لبهاى تو ریخت
لحظه تشنگىات گریه به غمهاى تو ریخت
اشک بالاى سر پیکر تنهاى تو ریخت
خاکها بر سرش از ماتم عظماى تو ریخت
روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى
حسن فاطمه صد شکر که عریان نشدى
پسرى داشتى و زود کفن کرد ترا
کفن فاخر و شایسته به تن کرد ترا
درخور شأن تو تشییع بدن کرد ترا
تیرباران چه کسى مثل حسن کرد ترا؟
نیتم بود حسین و ز کفن میگفتم
ناخودآگاه همش یاد حسن میافتم
خواهرى داشتى و حرمت او حفظ شده
احترام دل بىطاقت او حفظ شده
بعد تو روسرىِ عصمت او حفظ شده
دست بسته نشده عزت او حفظ شده
خواهرت بزم شراب و سر بازار نرفت
به اسیرى وسط مجلس اغیار نرفت
مثلاً تو رو تاب میدم
مثلاً به تو آب میدم
مثلاً تو صدام کردی
من با خنده جواب میدم
مثلاً عمو برگشته شدم آره خیالاتی
مثلاً همه جمعیم و توی آغوش باباتی
لالایی گلم تشنهی یه جرعه آب علی
لالایی گلم بیا بغلم بخواب علی
شعر از: محمدجواد پرچمی
✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹✹
ویژه نامه پیشنهادی: ویژه شهادت امام عسکری علیه السلام / ویژه نامه زکی
افزودن دیدگاه جدید