نیت خالصانه

عبدالرزاق گیلانی
نیت خالصانه

نیت صادق از دل پاک بر می خیزد
حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید که: صاحب نیت صادق، صاحبِ دل سلیم است. یعنی هر که دل او از وساوس شیطانی و علایق جسمانی سالم است، نیت او در عبادت و طاعت، صادق است و الاّ در نیت خود کاذب است. نیت در عبادات نیز باید مشوب به غیر [خدا] نباشد چرا که سلامت نفس از وساوس شیطانی که حذر کردن از او لازم است، خالص می کند نیت را از برای خدای تعالی در جمیع کارها. چنان چه خداوند عالم در قرآن مجید و فرقان حمید فرموده: روز قیامت روزی است که نفع نمی کند در آن روز نه مال و نه فرزند و نه هیچ چیز مگر دلِ پاک از چرک و عصیان و نفسِ سالم از زنگ طغیان.

نیت مؤمن
حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است که: «نیت مؤمن در کار خیر به از کردنِ آن کار است». جمع میان این حدیث و حدیث «فاضل ترین عمل ها نزد حضرت باری هر عملی است که دشوارتر باشد» خالی از اشکال نیست. ممکن است که معنی حدیث دوم این باشد که: هر عمل دشوار فاضل تر است از غیر دشوارِ آن عمل، مثل نماز به حضور قلب و اطمینان خاطر اَفضل است از نماز بی حضور و اطمینان، پس می شود که نیت هر عمل فاضل تر از نفس عمل باشد و عمل ها مختلف باشند در شدّت و ضعف و قلّتِ ثواب و کثرتِ ثواب، و فی الواقع نیز چنین است؛ چرا که نیت خالص که به هیچ وجه از وجوه مخلوط و مغشوش به غیر نباشد به مراتب دشوارتر است از نفس عمل، هر چند عمل جهاد یا حجّ باشد، و یا معنی حدیث اوّل این باشد که چون عبادت و طاعت تمام نمی شود، مگر به دو جزء یکی بدن و یکی دل و این یک جزء که دل است بهتر است از جزء دیگر که بدن است.
پس نیت که عمل قلب است هم فاضل تر باشد از عملِ جوارح و اعضاء؛ چرا که مقصود از عملِ تن آن است که صفت دل بگردد و عکس نیست هر عملی که متعلّق باشد به نیت و بی نیت واقع نشود مثلِ واجبات و مستحبات، قبول آن عمل موقوف به نیت است و بی نیت قبول نمی شود و از برای هر کس فرا خور خلوص نیت ثواب مقرّر است. هر چند در نیت خلوص بیشتر است و از آمیختگی و امتزاج به غیر کمتر، ثواب آن عمل بیشتر است.

خود فراموشی
ناچار است بنده را از نیت خالص در جمیع حرکات و سکنات در هر طاعت و عبادت که اگر نیت در افعال و اعمال خالص نباشد و به اغراض مُهلکه مخلوط باشد از جمله غافلان خواهد بود. و غافلان را وصف کرده است در قرآن مجید به قول خود «ایشان جز چهار پایان نیستند بلکه از آن ها نیز گمراه ترند» یعنی کسانی که افعال خیر را نه محض از برای خدا می کنند مثل چهار پایانند، بلکه پست تر؛ چرا که چهار پایان به واسطه نداشتن عقل و تمیز، عمر ایشان صرفِ لا یعنی می شود و مع هذا به آن کاری که از برای او مخلوقند مثل بار کشی و سواری بر قدر مقدور تقصیر نمی کنند. بیچاره آدمی با وجود عقل و تمیز و مکلّف بودن به اوامر و نواهی هر گاه به مقتضای عقل خود عمل نکند به مراتب بدتر از حیوانات خواهد بود.

مراتب نیت
ظاهر می شود نیت از دل مؤمن به قدرِ صفا و چرکی دل، یعنی هر چند که دل مطلع نیت است، به صفا و جلا اَقرب است و از کدورت و تیرگی اَبعد، نیت او به خلوص اَقرب است. و هر چند در علم و معرفت کامل تر است، نیت و سایر افعال و اعمالش به صلاح و سداد نزدیک تر است.
مختلف می شود مراتب نیت به حسب اوقات در قوّت و ضعف یعنی در اوقات اطمینان خاطر و عدم تزلزل و تشویق، نیت به خلوص اَقرب است تا وقت تشویش خاطر؛ پس نتیجه این فقره این شد که صاحب نیت تا راه به حقیقت نیت نبرده است و اسباب تزلزل و اضطراب را از خود دفع نکرده است، نیت او در فرایض و سنن از درجه اعتبار ساقط است و اعتباری چندان ندارد.

مجاهده
صاحب نیت خالص کسی است که مجاهده و مخالفت نفس امّاره کند و مباغضت و مخالفت این خُدّاعه را لازم داند، چرا که جویندگان طریق فوز و نجات در جمیع اطوار و حالات احتراز از شرّ این عدوّ قوی همت بر مجاهده و مدافعه آن که افضل اقسام جهاد است، گماشته اند.
چنان که از حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله وسلم مروی است که آن حضرت فرموده: بهترین جهادها جهادِ کسی است که مجاهده کند با نفس خودش که در میان دو پهلوی اوست و نهایت قرب به او دارد. و مجاهده نفس عبارت از آن است که او را در هواها و خواهش های خود ممکن نداشته، مسخّر و مقهور عقل که فرمانروای مملکت بدن است سازند و مجال سرکشی و نافرمانی او که موجب اختلال ارکان این بنیان الهی است نداده، به معونت جنود عقلیه به دفع طغیان و فساد او پردازند تا سلطان عقل در قلمرو بدن تمکن و استقلال یافته و این قلوب که منزل گاه قوافل (قافله های) فیوض الهیه است از رفتن و شرور اهوای نفسانی خالی، و به زیور آثار خیر و مرضیات ربّانی آراسته گردد.

نیت خالص مانع ارتکاب معاصی
از جمله فروع و نتایج خلوص نیت حیا است، یعنی هر گاه کسی صاحب نیت خالص شد و سریره و علانیه خود را با خدا یکسان کرد، البتّه می گردد صاحب حیا و حیایش مانع می شود که تعظیم و توقیر (تعظیم) الهی کما ینبغی (آن طور که شایسته است) به جا نیاورد و به کاری که مخالف رضای او باشد مرتکب شود. با اعتقاد درست ارتکاب معاصی بسیار مستبعد (بعید) است و از این جاست که بعضی از فقها ارتکاب معصیت را منافی ایمان می دانند.[1]

 

منبع: نشریه گنجينه، شماره 27، گوهر اخلاص، تحقيق از يوسف قربانى ـ صفر نصيريان.
---------------------------------
پی نوشت:

[1] شرح مصباح الشريعه، صص 42 ـ 37.

Share