امانت داری

امانت دارى يکى از صفات برجسته انسانى است و با متصف شدن به اين صفت ملکوتى است که مى شود اعتماد عمومى را جلب کرد و انسان هاى منحرف و غير مسلمان را به دور شمع فروزان اسلام گرد آورد و جامعه اى مطمئن ايجاد کرده و آنان را در مسير کمال پيش برد و رسيدن به چنين هدفى جز با عمل به دستورات اسلام حاصل نمى شود: «کونوا دعاة للناس بالخير بغير السنتکم[1]؛ امام(عليه السلام) مى فرمايد: مردم را به عمل خويش به حق دعوت نماييد نه به صرف گفتار.

 آياتى چند پيرامون «امانت»
«إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُکمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا[2]؛خداوند به شما فرمان مى هد که امانت ها را به صاحبان آن برسانيد.»
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِکمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ[3]؛اى اهل ايمان به خدا و رسول خيانت نکنيد و (نيز) در امانت خيانت روا مداريد در حالى که مى دانيد و توجه داريد.»
«وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ[4]؛ افراد با ايمان کسانى هستند که به امانتها و پيمانهاى خود وفادارند.»

 «امانت» و «خيانت» در روايات 
در حديثى از رسول اکرم(صلی الله عليه و آله) خطاب به على(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود:«يا ابَاالحَسَنِ اَدِّ الْاَمانَةَ إِلى البَرِّوَ الْفاجِرِفى ما قَلَّ وَ جَلَّ حَتّى فى الخّيْطِ وَ الْمخيط؛ اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نيکوکار باشد يا بدکار، چه کم باشد چه زياد به صاحبش برسان، حتى در نخ و سوزن![5]»
على(عليه السلام) مى فرمايد اين سخن را پيامبر اکرم(صلی الله عليه و آله) ساعتى پيش از وفاتش به من فرمود و سه بار آنرا تکرار کرد.
يا در حديثی ديگر اميرمومنان على بن ابيطالب(عليهماالسلام) فرمودند : «الْاَمانََة تَجُرُّ الرِّزْقَ وَ الْخِيانَه تَجُرُّالْفَقْرَ؛ امانت رزق و روزى مى آورد، و خيانت مايه فقر است .[6]»

انواع امانت
در قرآن کريم مى خوانيم: «إِنَّا  عَرَضْنَا  الْأَمَانَةَ  عَلَى  السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ  وَ الْجِبَالِ  فَأَبَيْنَ  أَن  يَحْمِلْنَهَا  وَ أَشْفَقْنَ  مِنْهَا  وَ حَمَلَهَا الْإِنسَانُ  إِنَّهُ  کانَ  ظَلُومًا  جَهُولًا[7]؛ما امانت را بر زمين و آسمانها و کوه ها عرضه کرديم لکن همه از پذيرفتن و تحمل آن امتناع ورزيده و انديشه کردند تا انسان (ناتوان) بپذيرفت و انسان هم (در اداى امانت) بسيار ستمکار و نادان بود.»
طبق روايات زيادى که در تفسير آيه وارده شده، مصداق کامل امانت مذکور در آيه را امامت و رهبريت ائمه معصومين(عليهم السلام) بيان کرده اند.
در محاورات مردم وقتى صحبت از امانت مى شود اغلب امانت در مال، به ذهن ها خطور مى کند و ليکن بايد بدانيم که امانت در منطق قرآن دامنه بسيار گسترده ووسيع دارد که تمام شؤون اجتماعى و اخلاقى را در بر مى گيرد، مثلاً يکى از مصاديق امانت همانا «امامت و رهبرى» است که در حقيقت از اصولى ترين و حياتى ترين عوامل رشد و ترقى (از حيث ماديات و معنويات) در جامعه است.
امامت و رهبرى اصلى است که مسلمانان مخصوصاً شيعه، جهت احياى اين امر خونهاى فراوانى نثار کرده است.
امام صادق(عليه السلام) در ذيل آيه:« خيانت به خدا ورسول نافرمانى از دستورات آنها است و اما خيانت در امانت يعنى خيانت امانت دار بر آنچه خداى عزوجل بر او واجب کرده است». و نيز در حديثى آمده که: «المجالس بالامانة[8]: گفتگويى که در جلسه خصوصى انجام مى پذيرد امانت است.»[9]
و در حديث ديگر دارد: «اذا حدث الرجل الحديث ثم التقت فهى امانة[10]؛ اگر شخصى هنگام سخن گفتن به اطراف خود بنگرد (تا ديگران متوجه کلمات او نشوند) آن سخن نيز امانت محسوب مى شود.»
بنابراين حکومت اسلامى و قوانين آن و کليه منابع مملکت اسلامى و خلاصه تمام نعمت هاى الهى از قبيل مادر، فرزند، و ... از امانتهاى خداوند مى باشند اگر چه بعضى امانت خدا را آئين او و امانت پيغمبر راسنت او و امانت مؤمنان را اموال و اسرار آنان ذکر کرده اند.[11]

آثار و  پيامدهاى «امانت» و «خيانت»
1ـ اعتما د نتيجه امانت است و سلب اعتماد اثر خيانت.
گويند تاجر با فضيلتى در نجف اشرف بود که معاصرين ما همه او را مى شناسند، به خاطر شهرتش به امانت دارى، هرکس هرچه داشت به دست او مى سپرد، و فکرش از هر نظر راحت بود، تا آن جا که چون او تابعيت عراق را داشت و بسيارى از علما و طلاب (تابعيت عراق) نداشتند، خانه هايى را که مى خريدند همه به نام او مى کردند، و شايد هنگام وفاتش بيش از پانصد خانه از افراد مختلف به نام او بود ، که هيچ کدام با مشکلى روبرو نشدند.[12]
2ـ  «امانت» مايه آرامش فکر و روح است و «خيانت» باعث نگرانى و وحشت و اضطراب.
3ـ امانت باعث صرفه جويى در وقت  و عمر و مال است و زمانى که راه «خيانت» در محيط باز شود مسئولان مختلف ناچارند بازرس ها و حسابرس هايى با هزينه هاى سنگين براى پيش گيرى از خيانت هاى احتمالى در بخش هاى مختلف بگمارند.
4ـ «امانت» سبب جلب محبت است و «خيانت» باعث جنايت.

 انگيزه هاى امانت و خيانت
«امانت» مولود فهم، شعور، عقل ، ايمان و اخلاص وشخصيت است و عامل «خيانت» فقر وظلم است و مى توان سرچشمه هاى خيانت را امور زير شمرد:
1ـ ضعف ايمان و عقيده.
2ـ غلبه هوا و هوس و دنياپرستى.
3ـ چيره شدن حرص و طمع.
4ـ نينديشيدن به پيامدهاى خيانت.
5ـ رهاکردن تلاش و کوشش مستمر براى رسيدن به مقصود از طريق مشروع به خاطر تنبلى و ضعف اراده.

راه پيشگيرى و درمان
1ـ تقويت مبانى ايمان.
2ـ توجه به عواقب شوم خيانت در دنيا و آخرت.
3ـ نسپردن مال و امانت نزد افراد غير امين.
همانطور که ملاحظه مى فرمائيد امانت دارى يک دستور الهى و همچنين يکى از صفات مؤمنين به شمار مى رود.

رواياتى چند پيرامون «امانت» 
از رسول اکرم(صلى الله عليه و آله) نقل شده است که فرمودند: «لا ايمان لمن لا امانة له[13]: کسى که امانت دار نيست ايمان ندارد.»
و همچنين از پيامبر اکرم(صلى الله عليه و آله) روايت شده که فرمودند: «من خان امانة فى الدنيا و لم يردها الى اهلها ثم ادرکه الموت مات على غير ملتى و يلقى الله و هو عليه غضبان[14]؛ آن کس که در دنيا به امانتى خيانت نمايد وبه صاحبش رد ننمايد و در آن حال مرگش فرا رسد، خارج از امت من دنيا را وداع گفته است (و از امت من محسوب نمى شود) و خدا را در حال غضب و خشم ملاقات خواهد نمود. يعنى عذاب الهى شامل حال وى خواهد بود.»
اميرالمؤمنين على(عليه السلام) فرمودند: «اياک و الخيانة فانها شر معصية فان الخائن لمعذب بالنار على خيانته[15]؛ از خيانت بدور باش که بى گمان خيانت از بدترين گناهان بوده و همانا خائن در آتش جهنم معذب خواهد شد.»
پيامبر اسلام فرمودند: «؛ در شناخت انسان ها تنها به زيادى نماز و روزه شان و نيز به زيادى حج و زکاتشان و به معروف بودن و شهرت شان (درخوبى) و شب زنده دارى هاى شان توجه نکنيد، بلکه صداقت و امانت دارى آنان را در نظر بگيريد»[16].
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «ميزان ارزش و خوبى انسان رکوع و سجده هاى طولانى نيست چرا که او به اين اعمال عادت کرده است بطورى که اگر ترک نمايد وحشت زده مى شود، بلکه ميزان و معيار، راستگويى و امانت دارى او است.»[17]
آرى چه بسا اشخاض مقدس مآبى هستند که نماز و روزه و ... براى آنان عادتى بيش نيست و اينان گمان مى کنند که با اين گونه اعمال توخالى و بى روح و بدون توجه به مفهوم و واقعيتهاى دستورات الهى به بهشت رضوان راه خواهند يافت. آنان که چنين مى انديشند بايد بدانند که عبادات همانند تن و عمل نمودن به آنها همچون روح است در کالبد و تن که اگر روح در تن نباشد مرده اى بيش نيست.

حکايت
1.  ستون توبه
از آيه شريفه 27 سوره انفال که مى فرمود: «اى اهل ايمان به خدا و رسول خيانت نکنيد...» استفاده مى شود که: انسان علاوه بر اينکه به خود و ديگران خيانت مى کند، گاهى در رابطه با خدا و رسول نيز مرتکب چنين عمل زشتى مى شود که قسم اخير يعنى خيانت به خدا و رسول به شديدترين وجه مذمت شده است‏، بهتر است که در اينجا نظرى به شأن نزول آيه ننمائيم:
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: وقتى که پيامبر اکرم(صلى الله عليه و آله) دستور محاصره کردن يهود بنى قريظه را صادر کرد اين عمل انجام گرفت و آنان بيست و يک شب در محاصره بودند، سرانجام تقاضا کردند که پيامبر(صلى الله عليه و آله) «ابولبابه» را نزد آنها بفرستد که پيامبر گرامى اسلام پيشنهاد آنان را پذيرفت و ابو لبابه را نزد آنان فرستاد بنى قريظه پيرامون اين مسأله «که آيا صلاح است حکميت سعد بن معاذ را بپذيرند يا نه... با ابولبابه مشورت کردند، ابو لبابه اشاره به گلوى خود کرد (کنايه از اين بود که اگر بپذيريد کشته خواهيد شد.)
پيک خدا جبرئيل اين موضوع را به پيامبر خبر داد. ابولبابه مى گويد هنوز چند قدمى بيش برنداشته بودم که متوجه خيانت شدم که اين خيانت را به خدا و پيامبر کردم...
ابولبابه سخت پشيمان و پريشان شد و خود را با طنابى به يکى از  ستونهاى مسجد پيامبر بست-  که هم اکنون به «ستون توبه» مشهور است - و گفت به خدا سوگند نه غذا مى خورم و نه آب مى نوشم آنقدر تشنه و گرسنه خواهم ماند تا مرگم فرا رسد، مگر اين که خدا توبه ام را بپذيرد و من دست از اين عمل بردارم. هفت شبانه روز نه غذا خورد و نه آب نوشيد و سرانجام بى هوش بر زمين افتاد ... بالاخره خداوند توبه او را پذيرفت، و خبر پذيرفته شدن توبه اش به وسيله چند تن از مؤمنان به اطلاع وى رسيد وليکن او سوگند ياد کرد که: خود را از ستون باز نخواهم کرد تا پيامبر به دست مبارک خود اين ريسمان را بگشايد و سرانجام پيامبر طناب را از گردنش گشود... .
ابولبابه بعد از جريان اظهار داشت که به خاطر تکميل توبه ام خانه خود را که در داخل آن مرتکب گناه شده ام رها خواهم کرد و از تمام اموالم صرف نظر خواهم نمود. اما پيامبر گرامى اسلام از اين عمل او مانع شد و فرمود: يک سوم اموال خود را در راه خدات صدقه بدهى کفايت مى کند.[18]
2. به امانت هيچ کس خيانت نکنيد
عبدالله بن سنان گفت: در مسجد خدمت حضرت امام صادق(عليه السلام) رسيدم . حضرت بعداز نماز عصر رو به قبله نشسته بودند . عرض کردم: يابن رسول الله، بعضى از سلاطين به عنوان امانت اموال خود را به ما مى دهند با اين که خمس مال خويش را به شما نمى­دهند، آيا امانت آن ها را رد کنيم؟ حضرت(عليه السلام)  سه مرتبه فرمودند: به پروردگار اين قبله سوگند اگر ابن ملجم، قاتل پدرم، امانتى به من بسپارد هر وقت امانت خود را بخواهد به او مى دهم.[19]

 

پی نوشت:

[1] اصول کافي: ج 2، ص 86.
[2] سوره نساء، آيه 62.
[3] سوره انفال،آيه 27.
[4] سوره مؤمنون، آيه 8.
[5] بحارالانوار،ج 74، ص 273.
[6] بحارالانوار، ج 78، ص 60.
[7] سوره احزاب، آيه 72.
[8] وسائل الشيعه: ج 8، ص 471.
[9] تفسير نور الثقلين: ج 2، ص 144.
[10] محجة البيضاء: ج 5، ص 237.
[11] برگرفته از کتاب: تکامل در پرتو اخلاق، اثر شهيد غلامرضا سلطاني.
[12] اخلاق در قرآن، ج 3، ص 188و 189.
[13] بحارالانوار: ج 75، ص 116.
[14] وسائل الشيعه: ج 13، ص 225.
[15] مستدرک الوسائل: ج 2، ص 506.
[16] بحارالانوار: ج 75، ص 115.
[17] نور الثقلين: ج 1، ص 496.
[18] تفسير نمونه: ج 7، ص 134.
[19] بحار الانوار،ج 16، ص 149 .

مطالب مرتبط: 
Share