خوش رفتارى با همسايگان

گرچه انسان ها را ديوارهاى خانه ها از هم جدا مى کند و هر کس وارد محدوده خانه و زندگى خويش می شود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را به صورت اعضاى يک «خانواده » درمى آورد، که پيوسته با هم در ارتباط،رفت و آمد، برخورد و تعاون اند و نيازهاى متقابل به يکديگر دارند. ازاين رو، سايه هر کدام از دو همسايه، بايد آرام بخش ديگرى باشد و هريک زير سايه همسايه خود، احساس «امنيت »، «آسودگى » و «اعتماد» کنند.اين چيزى است که دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاکيد دارد.
در متون دينى چيزى به نام «حسن الجوار» يا «تعهدالجيران » و ... ديده مى شود، يعنى رسيدگى و سرکشى به همسايگان و داشتن رفتارى نيک با آنان و هم آزار نرساندن به همسايه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملايمات، از آن ناحيه سر مى زند. همچنان که خود شما نيز ازهمسايه تان توقع داريد سازگارى نشان دهند و با اندک چيزى عصبانى نشوند و پرخاش نکنند، خودتان نيز در معرض همين خواسته و انتظاراز سوى همسايگانيد.
هر چه روحيه دينى و اخوت اسلامى ميان افراد جامعه حاکم باشد،به همان اندازه رابطه ها نزديک تر و صميمى تر و فاصله ها کمتر و کمترمى شود و دو همسايه، بازوى يکديگر مى شوند و در غم و شادى وراحت و رنج، شريک هم مى گردند. برعکس آن در جوامع غربى واروپايى و غرب زده است، که هر چه علايق مذهبى کمرنگ تر وضعيف تر باشد، زندگي ها حالت سردى و کسالت بار مى يابد و به زندگى غربيها شبيه مى شود، که نه تنها يک ديوار، بلکه ديوارهاى متعددى ميان دو همسايه و دو هم محل، يا کسانى که در يک خيابان يا يک و مجتمع مسکونی به سر مى برند، پديد مى آيد و همسايه از حال و روزگارهمسايه بغلى يا طبقه بالا يا پايين يا خانه روبه رويى بى خبر است.

همسايگى و حسن همجوارى 
«حسن همجوارى » تنها يک اصطلاح سياسى در ارتباط ميان کشورهانيست، و تنها کاربرد بين المللى ندارد. ميان اهل يک محل، يا در روابط دو همسايه نيز مطرح است. داشتن بهترين خانه، اما با همساي ه اى بد وناهنجار و مردم آزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشيار، درجايى خانه مى خرند که محلش خوب و همسايگانش سالم و بافرهنگ باشند. وگرنه، يا بايد خانه را عوض کنند، يا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسايه در خريدن و ساختن خانه، مغازه و محل کار،نشانه خردمندى است.
پيشواى نخستين ما، اميرمؤمنان (عليه السلام) در نامه اى که به فرزندش امام حسن مجتبى(عليه السلام)به عنوان توصيه هايى از پدرى دنياديده و باتجربه مى نويسد، از جمله مى فرمايد: «سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار»[1] .
پيش از سفر، از همسفر بپرس و پيش از خانه، از همسايه!
آرى ... «بسا کس اند، از اين همرهان «آرى » گوى، که دل به وسوسه راه ديگرى دارند.
بسا کس اند، که جايى موافقان رهند، که خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است.
بدين سبب، نخست بايد آيين همرهى دانست!».

همسايه خوب
همسايه خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسايه خوب بودن، محبت آور و رفيق ساز است. هميشه دلها متوجه جايى مى شودکه دوستى و نيکى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهد خير باشد،افراد هم گرد مى آيند و افراد و جامعه، دل گرم شده، محيط هم آباد مى گردد. نقش رفتار نيک در همسايگى و در ايجاد تجمع هاى پرشکوه و الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: آنکه همسايگى اش نيکو باشد، همسايگانش روزافزون مى شوند.«من حسن جواره کثر جيرانه » [2] .
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «حسن الجوار يعمر الديار و يزيد فى الاعمار»؛ [3] .
«خوش همسايگى »، هم آبادي ها را آبادان مى سازد و هم عمرها رامى افزايد!
در اين دو حديث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوک شايسته در همسايگى اشاره شده، هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته در پاداشهاى اخروى آن احاديث فراوانى نقل شده است.[4] 

سفارش به «حسن جوار» 
حضرت اميرمؤمنان( عليه السلام)، پس از آنکه از دست شقى ترين افراد کوردل وکج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصاياى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پيروانش فرمود که بخشى از آن ها هم به حقوق همسايه مربوط مى شود؛
« الله فى جيرانکم، فآن ها وصية نبيکم، ما زال يوصى بهم حتى ظننا انه سيورثهم »؛ [5] .
اين سفارش حضرت على (عليه السلام) در واپسين لحظات عمر است که فرمود: خداى را، خداى را، در باره همسايگانتان، که اين وصيت پيامبرشماست. پيامبر خدا همواره نسبت به همسايگان سفارش مى فرمود، تاحدى که گمان کرديم آنان را از ارث برندگان قرار خواهد داد!
امام صادق(عليه السلام) نيز در روايتى مي فرمايد: «بر شما باد نماز خواندن درمسجدها و همسايگى خوب با مردم ».[6] اگر به دستور مکتب، رفتاربزرگوارانه و شايسته با همسايگان داشته باشيم، دوستي ها را جلب مى کند و افراد در مشکلات و گرفتاري ها و نيازهاى متقابل، با بهره گيرى از اين تکيه گاه، مى توانند از قوت روح برخوردار باشند.

جور همسايه
گاهى هم بايد جور همسايه را کشيد. اين شرط همسايگى خوب است. «حسن جوار» تنها به اين نيست که اذيت و رنجى به همسايه نرسانيم. گاهى تحمل سختي ها و ناملايماتى که از سوى او برايمان پيش مى آيد، مصداق اين «حسن همجوارى » است. اگر بخواهيم روابط از هم نگسلد، بايد صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن ودر زشتي ها مقابله به مثل کردن، نشان حقارت روح و دون همتى است. به علاوه اين کار از همه برمى آيد. گذشت و تحمل است که اراده و ايمان وبزرگوارى مى طلبد.
در عالم رفاقت، شراکت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى،محيط کار و ... نيز بايد گاهى «سنگ زيرين آسيا» بود، نه کم ظرفيت وبى طاقت.
امام کاظم(عليه السلام) فرمود: حسن جوار و همسايه خوب بودن، تنها آزارنرساندن نيست، بلکه آن است که بر اذيت همسايه صبور و بردبارباشى: «ليس حسن الجوار کف الاذى و لکن حسن الجوار صبرک على الاذى.» [7].
روشن است که اين گونه حديث ها هرگز مجوز «همسايه آزارى »نيست. اگر توصيه به بردبارى نسبت به آزار همسايه شده، بيش از آن واکيد تر و شديدتر، سفارش به خوش رفتارى و نرساندن آسيب و آزار به همسايگان شده است. مزاحمت براى همسايه، از بدترين رفتارهاى اجتماعى است.

آخرين مرز 
در هر چيزى حد و مرز و حريمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صفحه برمى گردد و اوضاع، به گونه اى ديگر مى شود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرينى همسايه نيز اين گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مى رسد که پايان خط است و حريمها و حرمتها ديگرفرومى ريزد، چون خود همسايه مردم آزار، حريم نگه نداشته است.
در تاريخ است که مردى خدمت پيامبر رسيد و از آزار همسايه اش شکايت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمدو ناليد، پيامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسايه به اوج رسيد و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومين بار، شکايت از همسايه کرد، حضرت رسول چنين راهنمايى و سفارش کرد: «روز جمعه، وقتى مردم به سوى نماز جمعه مى روند، تو وسايل و اسباب و اثاث خويش را بيرون بريزو در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان که به نماز مى روند، اين صحنه را ببينند.وقتى علت را مى پرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نيز چنان کرد. همسايه مردم آزار (که آبروى خود را در خطر ديد) بى درنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست که وسايلش را به خانه برگرداند و قول داد وعهد و پيمان بست که ديگر آن گونه رفتار نکند. [8].
اين نتيجه بى پروايى و قدرنشناسى نسبت به لطف ها و مداراهاست.لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا مى کند، ولى ... «چون که از حدبگذرى، رسوا کند». از حلم و بردبارى ديگران نبايد سوءاستفاده کرد ونجابت و بزرگوارى ديگران را نبايد به حساب ضعف يا بى عرضگى آنان گذاشت.

حد و حق همسايه 
محدوده رعايت حقوق همسايگان و داشتن رفتار شايسته، تنها به همسايه دست راست و چپ خانه منحصر نمى شود و تنها به پرهيز ازآزار هم خلاصه نمى گردد.
سرکشى، رسيدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و يارى،عيادت، انفاق و صدقه، رفع نياز، همدردى و ... از جمله امورى است که بر عهده هر همسايه است و اينها نشانه فتوت و جوانمردى است.پيشواى جوانمردان، على بن ابى طالب(عليه السلام) فرمود: «من المروة تعهدالجيران »؛ [9] رسيدگى به همسايگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر(عليه السلام) نيز در بيان صفات و خصال شيعه و پيروان ورهروان خط اهل بيت، يکى هم همين را دانسته و فرموده است: «و التعاهد للجيران من الفقراء و اهل المسکنة و الغارمين و الايتام ...»؛ [10].
از نشانه هاى پيروان ما، رسيدگى به همسايگان نيازمند و تهي دست و بدهکاران و يتيمان است.» چگونه انسان شرافتمند و باوجدان مى تواند آسوده و با شکم سير بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، درحالى که در همسايگانش محرومان تهي دست، يتيمان بى سرپرست،گرسنگان بينوا و بدهکاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشايد، امابى تفاوت باشد؟ اينجاست که کلام نورانى پيامبر خدا، بر تارک تاريخ مى درخشد که فرمود: هر کس سير بخوابد، در حالى که همسايه مسلمانش گرسنه باشد، به من ايمان نياورده است. «ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جايع » [11] آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا وشعار!
اين حقوق و رعايتها به تعبير احاديث، تا مرز چهل همسايه از هرطرف است. امام صادق(عليه السلام) از رسول اکرم(ص) نقل مى کند که فرمود:هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسايه محسوب مى شود.[12] .
امام باقر(عليه السلام) نيز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من کل جانب من بين يديه و من خلفه و عن يمينه وعن شماله » [13] . که مضمونش همان حد و حريم همسايگى تا چهل خانه ازچهار طرف است.

اگر اين حق و حد و حريم که اسلام بيان کرده است، مسؤولانه شناخته و رعايت شود، در جامعه اسلامى نيازمند و گرفتار و بينوايان بى سرپرست و رنجديدگان دست از همه جا کوتاه و آبرومندانى که صورت خود را با سيلى سرخ نگه مى دارند يافت نخواهد شد. سخن رادر اين بخش، با کلامى از محدث بزرگوار، مرحوم «شيخ عباس قمى » به پايان مى بريم، که چنين نوشته است: «... در زمينه معاشرت نيکو با همسايه، حديث بسيار است و «حسن جوار»هم تنها پرهيز از همسايه آزارى نيست. بلکه تحمل جفا و ناملايمات همسايه هم ازآن جمله است. همچنين از امور مربوط به «خوش همسايگى »، ابتدا کردن به سلام،عيادت در هنگام بيمارى، تسليت و تعزيت گفتن در سوگ ها و مصيبت ها، تبريک وتهنيت گفتن در شادي ها و اعياد، چشم پوشى از لغزش ها، سرک نکشيدن به رازها وامور پنهانى همسايه، مضايقه نکردن از کمک هايى که مورد نياز او است، حتى اگرمى خواهد چوبى (و تيرآهنى) بر ديوارت بگذارد، يا ناودانى را بر خانه تو بگذارد واز اين گونه امور ... مضايقه نکنى و سخت نگيرى ... .» [14].

 

پی نوشت:
---------------------------------------------
[1] _ نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه 31.
[2] _ غررالحکم ،چاپ دانشگاه، ج 7، ص 49.
[3] _ کافى، کلينى، ج 1، ص 667، احاديث 8، 10 و 7.
[4] _ در اصول کافى، ج 2 (عربى) باب «حق الجوار»، همچنين در سفينة البحار، واژه «جور» ملاحظه شود.
[5] _ نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه 47، خطاب به امام حسن و امام حسين(عليه السلام).
[6] _ کافى، ج 2، ص 635.
[7] _ کافي, ج 2، ص 667.
[8] _ سفينة البحار، ج 1، ص 191 (واژه جار)، کافى، ج 2، ص 668.
[9] _ غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج 7، ص 49.
[10] _ کافى، ج 2، ص 74.
[11] _ سفينة البحار، ج 1، ص 192.
[12] _ کافى، ج 2، ص 669، باب «حد الجوار».
[13] _ همان.
[14] _ سفينة البحار، ج 1، ص 192 «حسن الجوار». برگرفته از کتاب : اخلاق معاشرت, جواد محدثي. 

Share