مقامات عارفان را انکار نکنیم / تمثیلات آیت الله حائری شیرازی

انجمن‌ها: 

مقامات عارفان را انکار نکنیم / تمثیلات آیت الله حائری شیرازی

در میان اهل عرفان یک نوع اصطلاحاتی هست که برخی، آنها را نمی توانند تحمّل کنند و می گویند: اینها بدعت و خرافات است؛ مثلاً «صعق». درصورتی‌که وقتی‌که ما به مناجات شعبانیه که آنهمه اهمیت دارد مراجعه می نماییم می‌بینیم که این کلمه در آنجا آمده: «إِلَهِي وَ اِجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ بِجَلاَلِكَ»
یعنی: خدایا مرا از کسانی قرار ده که آنان را خواندی و تو را پاسخ گفتند و گوشه چشمی به آنان نمودی و از هوش رفتند.

پس معلوم می شود که در اسلام هم «فَصَعِقَ بِجَلاَلِكَ» داریم؛ با این حساب چگونه این بدعت است؟ این در مناجات شعبانیه ای است که تمام ائمّه اطهار می خوانده اند. اتفاقاً در قرآن هم آنجا که قضیه به کوه طور آمدن موسی را بیان می کند، می فرماید: (... فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا)  یعنی: چون پروردگار او برای کوه تجلّی کرد آن را از هم گسیخت و موسی نیز بی هوش بر زمین افتاد.

پس چرا ما کسانی را نداشته باشیم که این حالات عارفانه را داشته باشند؟ چرا جوّی را به وجود بیاوریم که اگر کسی این حالت را داشت و یا سخن از آن به میان آورد مرعوبش کنیم و در ملأ عام نتواند ظاهر شود و اگر هم ظاهر شد مردم به او نسبت جنون دهند و یا به انحراف متّهم سازند؟

Share