متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

شهادت حضرت حمزه علیه السلام
متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام از محمدعلی کعبی برگرفته از مجله اشارات آبان ماه سال 1386، شماره 102 (سری دوم متون ادبی)

متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام از محمدعلی کعبی برگرفته از مجله اشارات آبان ماه سال 1386، شماره 102 (سری دوم متون ادبی)

متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

حضرت آینه، تکه تکه... - محمدعلی کعبی

سنگ مزارت، کوه احد است که هنوز صدای شمشیر برنده ات را در گوش دارد.

آینه را سنگ ها اگرچه صد تکه کنند، هر پاره از بدنش رسالت آفتاب را فریاد خواهد کرد و شهادت خاک را قداست می بخشد؛ و شاهد آن، تربت پاک توست که تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام از آن بود و مزارت که زیارتگه روشن اندیشان است.

متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

سری اول: متن های ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

سوگنامه بزرگ بازگشت، حکایت مکه؛

چگونه مکه را دلتنگ رها می کنی و می روی؟

نخواه سه سال انتظارش، بیهوده شود. بگذار دوباره شاهد تکرار تراژدی بزرگ بازگشت باشد. بگذار زمین دوباره زیر گام های شکوهمندت بلرزد و عابران، با معجونی از ترس و احترام، به سوی تو سر خم کنند.

بگذار افسون عظمتت، دوباره زبان ها را به هوشمندانه انتخاب کردن کلمات، وادارد و مکه، شاهد بازگشت دوباره اسدالله، از شکار شیر باشد.

دوباره پیش از گسیل شدن به سمت خانه ات، به سوی خانه خدا برو و پروانه وار، طواف کن!

اما حیف، سه سال انتظار، سپری شد و مکه دیگر باید هیبت حامی پیامبر را در خواب ببیند، بدرود ای تکیه گاه فراموش نشدنی!

متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

مرزی برای خشم؛ حکایت مدینه

پیامبر را در آغوش و برای حزن بی نهایت او، سوگواره ای نه مثل همیشه بخوان!

مدینه! ای مدینه چشم در راه! دیده از جاده بردار و غروب را آشفته تر نکن؛ شاید تو هم اگر باخبر شوی، ریشه از زمین بکنی و به سوی اُحد راهی شوی؛ با تمام خانه های نگران و پنجره هایی که دائم باز و بسته می شوند؛ با تمام دلتنگی ات برای حمزه، شیرخدا و رسول گرامی اش.

شاید اگر بوی لاله به مشامت برسد، مانند صفیه (دختر عبدالمطلب) به اصرار بر سر جنازه مثله شده برادرش حاضر شوی! اما آیا تو هم چون او می توانی بردباری کنی و تنها، استرجاع بر زبان جاری کنی؟!

این حمزه است؛ عموی پیامبر که زوبین در آغوش دارد و آثار جنایت یک وحشی، بر سینه اش سنگینی می کند. این حمزه است که مثله شده بر خاک گرم اُحد رهاست.

این تکیه گاه رسول است که از او این چنین گوش و بینی بریده اند و جگرش را عفریته خویی به دندان گرفته است.

آیا می توانی برای خشم وسیعت، مرزی پیدا کنی؛ همان گونه که وحی، مرز نورانی آتش خشم پیامبر شد؛ آن گاه که این آیه بر حضرتش نازل گشت: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرینَ وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاّ بِاللّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ؛ اگر کسی به شما ستم و عقوبت کرد شما در برابرش همان گونه عقوبت کنید و انتقام گیرید، اما اگر صبر کنید برای صابران پاداش بهتری خواهد بود. ای پیامبر تو به خاطر خدا صبر کن و بر کردار ایشان غمگین مباش».

متن و پیام ادبی شهادت حضرت حمزه علیه السلام

پیام کوتاه:

این جگر پیامبر است که در غم شهادت عموی شیرمردش می سوزد

گرامی می داریم سالگرد عروج مظلومانه اش را.

پدیدآورنده: 
Share