تظاهر و ریاکاری/بخش دوم

اخلاص_ریا

تصفیه دل
یكی از مراحل مهم اخلاص هم بیرون راندن تمام رذایل نفسانى ، حب دنیا ، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است . آن كس كه بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افكند، آن گاه خواهد دید كه خداى سبحان- كه صاحبخانه است- فضاى دل او را چگونه پر خواهد نموده . در حدیث قدسى آمده است كه: قلب المؤمن عرش الرحمان عرش خدای رحمان نشیمن گاه خدای سبحان است.
ویژگی مخلصین
مهمترین ویژگی مخلصین زهد و بی رغبتی نسبت به دنیا است ، حضرت على (ع) در این زمینه مى‏فرمایند: الزهد سجیة المخلصین، زهد، منش وخلق و خوى مخلصین است» میزان‏الحكمه، ج 3، روایت 4789)
زهد قلبى به معنى، بى‏رغبتى دل نسبت به غیر خدا است، این ویژگى بسیار بلند و والاست و از توان همت‏هاى معمولى بسى فراتر است و دست هر كسى به آن نمی رسد، اگر كسى به این مقام برسد، در آن هنگام فقیر و غنى برایش یكى است. در این مرحله انسان مخلص قلبش از رغبت به غیر خدا خالص مى‏گردد و این خود وقتى حاصل مى‏شود كه انسان یقین قلبى داشته باشد، بنابر این ویژگی دیگر اهل اخلاص یقین است، در این زمینه نیزآن حضرت مى‏فرمایند: اصل الزهد الیقین. ریشه زهد یقین است» همان، ج 4، روایت 7725 و یقین نیز از مقامات بلند معنوی است كه به آسانی بدست نمی آید.
و نیز مى‏فرمایند: یستدل على الیقین بقصر الامل و اخلاص العمل والزهد فى الدنیا سه چیز دلیل بر یقین است: 1- آرزوى كوتاه، 2- اخلاص در عمل، 3- زهد در دنیا» یعنى، هر كدام از اینها از یقین سرچشمه مى‏گیرد و یقین به قدرى گران و نایاب است كه امام صادق (ع) مى‏فرمایند: ما اوتى الناس اقل من الیقین چیزى كمتر از یقین به مردم داده نشد»،(8) همان، روایت 22625)
یعنى یقین از كمترین چیزهایى است كه به مردم داده مى‏شود. بنابراین ویژگى زهد فرع بر یقین است و داشتن یقین هم، كارى است بسیار مشكل. تذكر این نكته ضرورى است كه این یقین آن یقین عرفى و معمولى رایج در زبان مردم نیست بلكه یك حال بلند معنوى و عرفانى است كه با سال‏ها ریاضت شرعى حاصل مى‏شود. این ویژگى سوم، بلندترین ویژگى‏هاى مخلصین است كه خود نیز داراى مراتبى است. هر طالب كمالى باید این مراحل و ویژگى‏ها را در خود احیاء كند تا در سایه اخلاص و بالا بردن میزان آن به كمالات عالى انسانى برسد.

آفت ریا
ریا از گناهان بزرگ است و ریشه آن عدم معرفت و یا كمى معرفت نسبت به خداوند متعال و نیز بى‏خبرى از جایگاه رفیع انسان و هدف زندگى اوست. انسانى كه همه توفیقات و نعمت‏ها و دارایى خود را از خداوند متعال مى‏داند و باور دارد كه همه قدرت‏ها و نعمت‏ها و وجود ما از اوست و اگر یارى و كمك او نباشد، موفق به هیچ كار خیرى و كمالى نمى‏شویم، اعمال خود را بزرگ و مهم به شمار نمى‏آورد و آن را به رخ دیگران نمى‏كشد، این كار معنایش اهمیت دادن به كارهاى خود و بزرگ جلوه كردن آن در نظر فرد ریاكار است ودلالت مى‏كند كه من این توانایى و قدرت و كمال را از خودم دارم نه از خداوند.
.چرا آدمى كارى را براى مردم و به قصد توجه آنان انجام دهد حتى اگر فرض كنیم كه تمامى مردم سپاسگزارند و قدر كار دیگرى را دانسته و به آن ارج خواهند نهاد باز هم انجام كار براى جلب نظر آنان حماقت است. زیرا هر قدر كه آنان سپاسگزارى كنند عافیت همه زوال پذیر و نابود شدنى هستند حال چرا انسان بر روى آب خانه بسازد و بر باد لانه گزیند اگر این جهان خدایى دارد كه ازلى و ابدى است و همه اعمال در نظر اوست و اوست كه یعْلَمُ اَلسِّرَّ وَ أَخْفى‏ یعْلَمُ خائِنَةَ اَلْأَعْینِ وَ ما تُخْفِی اَلصُّدُورُ سر و مخفى‏تر از سر را مى‏داند حركت چشمها آنچه را كه قلبها پنهان كرده مى‏داند چرا آدمى با او معامله نكند و سرمایه عمل را كه بالاترین ارزش آورى انسان است در نزد او ذخیره ننماید. چرا بنا را بر پایه‏اى استوار و خلل ناپذیر بنا نكنیم آیا سزاوار است كه آدمى كوچك‏ترین حركات خود را براى بندگانى كه نوعا ناسپاس هستند انجام دهد و عمل را تباه سازد چرا براى خداوند كار نكند و تنها او را طرف حساب خود قرار ندهد كه نه ناسپاس است و نه بى اطلاع و نه ناتوان از دادن اجر و مزد؟
ریا قبل از عمل در عبادت موجب بطلان مى‏شود و در كارهاى دیگر ارزش عمل را از بین مى‏برد.
ولی كسى كه بعد از عمل، از این كه دیگران بفهمند فلان عمل را انجام داده است، خوشحال مى‏شود. این قسم نیز مرحله‏اى از اخلاص را شائبه‏دار و آلوده مى‏سازد. گرچه مثل قسم قبلى، حرام شرعى و مبطل عمل نیست
از طرفى باید دانست كه شیطان در فریب دادن بسیار استاد و ماهر است و از زمان حضرت آدم (ع)، فریب دادن را تمرین و تجربه كرده است و براى هر كس دام مخصوصى مى‏گستراند.
ریا چیست؟
ریا گرفته شده از رؤیت است و تعریف آن عبارت است از: طلب منزلت و مقام در قلب‏هاى مردم به وسیله عبادات و طاعات خداوند متعال. این گونه ریا كه در مقابل اخلاص در نیت مطرح می شود، به لحاظ شرعی شرك در عبادت و حرام است و سبب باطل شدن عبادت نیز مى‏شود . شخص ریاكار نزد مردم چنین نشان مى‏دهد كه مخلص و مطیع واقعى خداوند است در صورتى كه در حقیقت چنین نیست.
در مورد تحقق ریا باید توجه داشت:
اولا تحقق ریا مشروط به قصد ریا است .
ثانیا وابسته به داشتن غرضى از اغراض دنیوى نظیر كسب محبوبیت نزد مردم و از این طریق كسب ثروت و ریاست بر ایشان مى‏باشد.
ثالثا مربوط به حوزه عبادت و پرستش است.
رابعا در عبادت های مستحب امكان تحقق دارد و در واجبات ریا نیست.
بنابراین هر نشان دادنی ریا نیست ، گاهی حساسیت نسبت به این موضوع برای برخی از جوانان به صورت وسواس در می آید و آنها خیال می كنند كه آدم های بسیار ریا كاری هستند و از این موضوع بسیار هم ناراحت می شوند، این گروه باید بدانند كه تصور ریا خصوصا برای جوانان، بسیار نادر است ، چرا باید یك جوان ریا كند؟ شاید این موضوع بیشتر نسبت به بزرگسالان مصداق داشته باشد تا جوانان و دانشجویان.
بسیاری از مواقع انسان كار اخلاقی خوبی انجام می دهد كه اطلاع از آن باعث تشویق دیگران برای انجام كار نیك می شود، بدون اینكه شخص بخواهد قصد قربتش را نسبت به خدای تعالی خدشه دار نماید، اگر انسان در باطن برای خدای متعال كار می كند، اشكالی ندارد كه در ظاهر دیگران مطلع شوند . كسی كه حقیقتا در مسیر الهی و قرب به خداوند حركت می كند، رفتار آشكار او حتی ممكن است نوعی امر به معروف حساب شود و در افراد دیگر انگیزه كار نیك را فراهم می آورد.
گاهی انسان در جامعه كه حضور می یابد، سعی می نماید همواره آبروی خویش را حفظ كند و مواردی را رعایت می كند كه ممكن است در زندگی خصوصی خود رعایت نكند . عاقلانه نیست كه آدمی هر كاری كه در محدوده خصوصی زندگی خویش انجام می دهد یا احیانا برخورد نامناسبی كه در خانه دارد ، در جامعه نیز آن را بنمایاند و این كار را به عنوان بی ریا و صاف بودن توجیه نماید .
از نظر اخلاقی در صورتی كه انسان شخصیت اجتماعی خود را نیك و سالم بنماید و سعی كند رفتار خویش را در مرعی و منظر دیگران كنترل نماید، نه تنها خلاف اخلاق و دین نیست و در اصطلاح ریا به حساب نمی آید ، بلكه اصولا وظیفه چنین اقتضایی را دارد .
اقسام و حرمت ریا
ریا نیز بر چند قسم است:
الف) محض ریا یعنى عملى فقط و فقط براى نشان دادن به مردم انجام گیرد.
ب) انضمام ریا یعنى انجام عملى كه هم در آن قصد قربت و هم قصد ریا و نشان دادن به مردم باشد.
ج) ریا در بعضى از اجزاء عمل، چه آن بعض واجب باشد یا مستحب.
د) ریا در مكان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد، مثل خواندن نماز در صف اول جماعت كه انتخاب صف اول ریایى باشد.
ه) ریا در زمان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد، مثل خواندن نماز اول وقت كه انتخاب زمان اول وقت از روى ریا باشد.
و) ریا در وصف عمل مثل خواندن نماز با تأنى و خشوع كه این تأنى و خشوع از روى ریا باشد.
اگر تمام این اقسام ریا نسبت به عمل عبادى (عملى كه در آن قصد قربت شرط است مثل نماز) باشد، هم حرام و هم مبطل عمل است. البته با اختلاف كمى در فتاوا عروةالوثقى، سید محمد كاظم طباطبایى یزدى، ج 1، ص 470 تا 472، بحث نیت نماز

علامت ریا كاران
بسیارى از افراد بعد از مطالعه و بررسى احادیث بالا و مانند آن كه شدیدترین تعبیرات را درباره ریاكاران دارد در تشخیص موضوع ریا گرفتار وسوسه مى شوند، البتّه جا دارد كه انسان در مورد ریا سختگیر باشد، چرا كه نفوذ ریا در عمل بسیار مرموز و مخفى است، چه بسا انسان سالها عملى را انجام مى دهد بعداً مى فهمد كه عمل او ریائى بوده است، مثل داستان معروفى كه درباره یكى از مؤمنین پیشین نقل مى كنند كه نماز جماعت سالیان دراز را قضا كرد، و دلیلش این بود كه همه روز در صفّ اوّل مى ایستاد، یك روز دیر به جماعت آمد و در صفوف آخر ایستاد احساس كرد از این جریان ناراحت است، چرا كه مردم او را در صفوف آخر مى بینند، باید همیشه در صف اوّل باشد!
ولى افراط و تفریط در این مسأله مانند همه مسائل، اشتباه و خطاست، باید از علامات ریا پى به وجود آن برد و از آن پرهیز كرد، ولى وسواس غلط است.
بهترین محك براى شناخت اعمال ریائى از غیر ریائى همان معیارهائى است كه در روایات اسلامى آمده است; از جمله:
1 ـ در حدیثى از پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم كه فرمود: «اَمّا عَلامَةُ الْمُرائِى فَاَرْبَعَةٌ: یحْرُصُ فَى الْعَمَلِ لِلّهِ اِذا كانَ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَ یكْسِلُ اِذا كانَ وَحْدَهُ وَ یحْرُصُ فى كُلِّ اَمْرِه عَلَى الْمَحْمِدَةِ وَ یحْسِنُ سَمْتهُ بِجُهْدِهِ; امّا علامت ریاكار چهار چیز است: هنگامى كه كسى نزد اوست تلاش مى كند اعمال الهى انجام دهد و هنگامى كه تنها شد در انجام عمل كسل است! و در تمام كارهایش اصرار دارد مردم از او مدح و ستایش كنند، وسعى مى كند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد.»
2 ـ در حدیث دیگرى همین معنى با تعبیرات جالب دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)نقل شده است فرمود:«لِلْمُرائِى اَرْبَعُ عَلامات:یكْسِلُ اِذا كانَ وَحْدَه ُوَینْشُطُ اِذا كانَ فى النّاسِ وَ یزیدُ فى الْعَمَلِ اِذا اُثْنِىَ عَلَیهِ وَینْقُصُ مِنْهُ اِذا لَمُ یثْنى عَلَیهِ; ریا كار چهار علامت دارد: اگر تنها باشد اعمال خود را با كسالت انجام مى دهد، و اگر در میان مردم باشد بانشاط انجام مى دهد، هرگاه او را مدح و ثنا گویند بر عملش مى افزاید، و هرگاه ثنا نگویند از آن مى كاهد!» شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 2، صفحه 180.
خلاصه، هركارى كه با انگیزه بهتر نشان دادن عمل در انظار مردم صورت گیرد، سبب نفوذ ریا در عمل است و این انگیزه را هر چند مرموز باشد از دوگانگى برخورد انسان به اعمالى كه در خلوت و جلوت انجام مى دهد مى توان دریافت.
این مطلب به اندازه اى ظریف و مرموز است كه گاه انسان براى فریب وجدان خود اعمال خود را در خلوت بسیار جالب انجام مى دهد تا خود را قانع كند كه در اجتماع نیز همان گونه انجام دهد و دوگانگى در آن نباشد در حالى كه هم عملى را كه در اجتماع انجام مى دهد ریا است و هم آن را كه در خلوت انجام داده آلوده به نوعى ریا است.
امّا همان گونه كه در بالا نیز اشاره شد، افراط در این مسأله جایز نیست چرا كه دیده شده افرادى از نماز جماعت و وعظ و ارشاد بر سر منبر و تدریس و تصنیف كتاب محروم مى شوند به این عنوان كه مى ترسیم عمل ما ریائى باشد.
در روایات اسلامى نیز به این مطلب اشاره شده است كه اگر انسان عملى انجام دهد و مردم از آن با خبر شوند و از آن مسرور گردد در حالى كه انگیزه او از آغاز ارائه به مردم نبوده ضررى به قصد قربت و عمل الهى او نمى زند. وسائل الشیعه، جلد 1، ابواب مقدّمة العبادات، باب 15، صفحه 55.
از اینجا روشن مى شود كه تشویق نیكوكاران نسبت به اعمال صالحى كه انجام داده اند در یك مجلس عمومى یا در وسائل ارتباط جمعى به این قصد كه دیگران نیز به این كار تشویق شوند منع شرعى ندارد، بلكه از كارهائى است كه بزرگان همیشه انجام مى داده اند و اجر و پاداش انجام دهنده كار نیز ضایع نمى شود، مشروط به این كه انگیزه اش از آغاز چنین مطلبى نبوده باشد.
در آیات قرآنى و روایات اسلامى نیز بارها تشویق به صدقات و خیرات پنهانى و آشكار شده است، و این نشان مى دهد كه انسان مى تواند با انجام اعمال صالحه بطور آشكار انگیزه هاى الهى خود را نیز حفظ كند، و از ریا بركنار بماند.
در پنج آیه از قرآن مجید تشویق به انفاق «سِرّاً وَعَلانِیةً» یعنى بخشش در پنهان و آشكار یا «سِرّاً وَ جَهْراً» كه همان معنا را مى دهد شده است. بقره ـ 274; رعد ـ 22; ابراهیم ـ 31; نحل ـ 75; فاطر ـ 29.
اصولاً قسمتى از عبادات اسلامى بطور آشكار انجام مى شود همانند نماز جمعه و جماعت و مراسم با شكوه حجّ خانه خدا و تشییع جنازه مؤمن و جهاد و امثال آن; درست است كه باید انگیزه در تمام اینها الهى باشد ولى اگر گرفتار وسوسه شود همه این اعمال را ترك مى كند و این نیز ضایعه بزرگى است.
محجّة البیضاء، جلد 6، صفحه 200.
درمان ریا و كسب اخلاص
مبارزه با این پدیده و در حقیقت كسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است.كوتاهترین راه عقلى براى رسیدن به اخلاص و ریشه‏كن كردن «ریا» تقویت توحید در دل خود مى‏باشد. منظور از توحید در این مقام، توحید افعالى مى‏باشد یعنى، انسان باور كند كه فاعل و مؤثرى در عالم جز خداوند نیست لا مؤثر فى الوجود الا اللَّه. اگر براى ما روشن شود كه هیچ‏كس به غیر از خدا منشأ اثرى نیست و بفهمیم كه رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و. همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاكم بى‏شریك مى‏باشد، دیگر دل به دیگران نمى‏بندیم و خودنمایى در مقابل دیگران برایمان لذتى نخواهد داشت. زیرا ریشه «ریا» یا طمع در مال و منافع دیگر انسان‏ها است، و یا محبت و دوست داشتن مدح و ستایش انسان‏ها، و یا خوش نداشتن و كراهت از مذمت و ملامت مردم است.
اگر ریاكار این سه مشكل را حل نماید، دیگر دلیلى براى خودنمایى در مقابل انسان‏ها وجود نخواهد داشت.
انسان عاقل رغبت به كارى كه براى او نفعى ندارد پیدا نمى‏كند و به امرى كه به حال وى ضرر رساند بى‏میل مى‏باشد. ریا همان ضرر و نبود نفع است زیرا دل بستن به تعریف یا دل‏گیر شدن از نكوهش مردم نفعى به حال انسان ندارد بلكه ریا موجب بطلان عبادت و مضرّ مى‏باشد. علاوه این كه نظر مردم به اندك چیزى متغیر مى‏شود.
رضا و خشنودى آدمیان زودگذر و ناپایدار است و شخص ریاكار مضطرب، دل‏نگران، متزلزل و مشوش است. در مقابل، اخلاص و چشم نداشتن به مخلوقات، اطمینان و آرامش دل را افزون مى‏كند.
براى رسیدن و درك توحید افعالى، راه‏هاى زیر توصیه مى‏شود:
الف) مطالعه و تفكر راجع به یگانگى مطلق خداوند.
ب) توجه به عجز و ناتوانى مخلوقات.
ج) تلقین این مطلب كه مؤثرى در جهان غیر از خداوند نیست.
د) تفویض و توكل به خداوند در كارها و تمرین در جهت تقویت آن.
ه) توجه به بی اعتباری و آفات امور دنیوی از قبیل مال و جاه و بیرون نمودن محبت دنیا و متعلقات آن از دل.
و) مبارزه با حبّ نفس (زیرا ما خود را دوست داریم و همیشه مى‏خواهیم خواسته‏هایمان برآورده شود و مورد تكریم و ستایش دیگران واقع شویم).
ز) توجه به اینكه ریا عمل و عبادت انسان را بی اثر می نماید و بلكه اثر سوء پدید می آورد و صفت زشت نفاق را در دل مى‏پرورد.
علماى علم اخلاق در این زمینه‏ها توصیه‏هایى نموده‏اند:
1 - تقویت مبانى توحیدى در ابعاد مختلف و درك این حقیقت كه مؤثر اصلى تنها خداست و مبدء و مرجع اوست و همه فقیر درگاه اویند و او غنى بالذات است. یا أَیهَا اَلنَّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ هُوَ اَلْغَنِی‏
2- قطع طمع از مردم و توجه به فقر و نیازمندى همه آنان به درگاه خداوند.
3- پناه بردن به خداوند از شر شیطان و نفس اماره.
4- اخفاى عمل در حد ممكن به خصوص در مستحبات. لازم به ذكر است واجبات بهتر است به صورت علنى انجام گردد، زیرا این كار خود موجب تزویج عمل خیر است.
5- تلاوت قرآن و توجه به معانى آن به خصوص آیات توحیدى.
6- توجه دائمى به الگوهاى اخلاص و سعى در تشابه آنها. این كار با مطالعه زندگى اولیاى الهى میسر است.
تذكر:گاهى عملى خالصانه انجام مى‏گیرد، ولى بعد از اتمام عمل، صاحب عمل كارى مى‏كند و یا سخنى مى‏گوید كه به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده‏ام، این نوع ریا اگرچه شرعا مبطل عمل عبادى نیست، ولی به لحاظ اخلاقی ریا محسوب می شود و عمل انسان را از شرایط تاثیر گذاری مثبت می اندازد.

یك نكته مهم
آیا نشاط در عبادت منافات با اخلاص دارد؟
این سؤالى است كه بسیارى از خود مى كنند كه بعد از انجام یك عبادت خوب احساس نشاط مى كنیم آیا این نشانه ریا نیست؟ و پاسخ آن این است كه اگر سرچشمه نشاط توفیقى باشد كه خدا به او داده و نورانیت و روحانیتى باشد كه از ناحیه عبادات در وجود انسان حاصل مى شود هیچ منافاتى با خلوص نیت ندارد; آرى! اگر این نشاط از مشاهده مردم از اعمال او حاصل گردد منافات با خلوص دارد هر چند موجب بطلان عمل نمى شود مشروط به این كه مقدار یا كیفیت اعمال خود را بر اثر مشاهده مردم به هیچ وجه تغییر ندهد.
این معنى در روایات اسلامى نیز آمده است:
در حدیثى از امـام باقـر(علیه السلام) مى خـوانیم: كه در پاسـخ سـؤالى كه یـكى از یـارانـش در این زمینه عنوان كرد و عرضه داشت كسى عمل خیرى انجام داده و دیـگرى آن را مى بیند و صاحب عمل خوشحال مى شود، آیا این معنى با خلوص نـیت منافات دارد؟ فرمود: لا بَأْسَ، ما مِنْ اَحَد اِلاّ وَ هُوَ یحِبُّ اَنْ یـظْهَرَ لَـهُ فى الْنّـاسِ الْخَیـْرُ اِذا لَـمْ یكُنْ صَنَـعَ ذلِكَ لِـذلِكَ! ; اشكالى ندارد، هر كسى دوست دارد كه در میان مردم كار خیر او آشكار گردد (و مردم او را به نیكوكارى بشناسند) مشروط بر این كه عمل خیر را براى این هدف انجام نداده باشد. وسائل الشّیعه، جلد 1، صفحه 55.
در حدیث دیگر مى خوانیم كه «ابوذر» شبیه این سؤال را از پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نمود و عرض كرد انسان عملى براى خویش (به قصد قربت) انجام مى دهد و مردم او را دوست مى دارند; پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «تِلْكَ عاجِلُ بُشْرى الْمُؤْمِنِ; این بشارت سریعى است كه نصیب مؤمن (در دنیا) مى شود.» همان ، جلد 1، صفحه 55.
برخی از جوانان به خصوص برای فرار از ریا راه ترك عمل را انتخاب می نمایند، گفتنی است كه نباید از ترس ریا از عبادات و انجام حسنات دست كشید، زیرا این خود یكى از وسوسه‏هاى شیطانى است كه به این وسیله انسان را از خدا دور سازد. بنابراین باید كارهاى نیك را با جدیت انجام داد و در عین حال بر دورى از ریا نیز مواظبت نمود و از خداوند بزرگ در این باره مدد جست.
با اینكه در مسئله اخلاص در عبادت و دورى از ریا باید كمال مراقبت را مبذول داشت امّا گاهى از اوقات این مراقبت از حدّ عادى بیرون مى‏رود و به صورت وسوسه در مى‏آید و بخصوص آنها كه در آغاز راه هستند بیشتر دچار این گونه وسوسه‏ها مى‏شوند در این جا وظیفه آن است كه به وسوسه اعتنا نكنیم و همین كه از خطور این گونه تصوّرات و اوهام ناراحت هستیم دلیل بر آن است كه ریائى در كار نیست و این شیطان است كه مى‏خواهد ما را از راه باز دارد.
از رسول خدا (ص) نقل شده است: «اگر كسى در نماز باشد و شیطان او را به ریاكارى و وسوسه متهم كند تا وقت باقى است هر چه مى‏خواهد نمازش طولانى كند و نیز اگر مشغول یك كار اخروى است باز هم به وسوسه شیطان اعتنا نكند و به كار خود ادامه بدهد، امّا اگر كارى كه در دست دارد مربوط به دنیا است بى درنگ آن را رها كند.»،.
و در حدیث دیگر آمده است كه راوى مى‏گوید: عرض كردیم اى رسول خدا بعضى از ما در حال روزه یا مشغول نماز است و شیطان او را وسوسه مى‏كند و مى‏گوید تو ریا كارى. حضرت فرمود: «هرگاه چنین شد بگوید خدایا پناه مى‏برم به تو از اینكه آگاهانه براى تو شریكى قرار دهم یعنى ریا كنم- و نسبت به آنچه ناخودآگاه انجام داده‏ام از درگاهت آمرزش مى‏خواهم.

Share