(5) تعليم و تربيت

تحصيل
1. تا آن جا كه ممكن است بايد تربيتى داده شود كه از تمام طبقات هر كس داراى استعداد بيشترى است بتواند به تحصيل ادامه دهد (186).
2. دانش آموز و دانشجو در هر رشته اى از علوم مباح كه تحصيل مى كنند اگر هدف از تحصيل، خدمت به جامعه و زياد شدن عظمت اسلام و رفع نياز مسلمانان به بيگانگان باشد اجر و ثواب بسيار دارند (187).

مواد آموزشى
1. خواندن، درس دادن، نوشتن، نگهدارى و حتى خريد و فروش كتابهاى گمراه كننده حرام است، مگر زمانى كه براى هدفى صحيح باشد؛ مثلا براى پاسخ دادن به اشكالهاى آن (188).
2. ولى كودك مى تواند او را براى آموزش قرآن، به شخص امينى بسپارد (189).
3. دادن قرآن به كودك براى آموزش جايز است، هر چند معلوم باشد كه بى وضو قرآن را مس مى كند (190).
4. ساختن داستانهايى كه واقعيت ندارد هر چند براى آموزش مثبت باشد، ولى چون دروغ است بايد از آن خوددارى شود(191).

فضاى آموزشى
1. مسلمان در اين زمان بايد كاملا مراقب فرزند خود باشد و تا زمانى كه از وضع كودكستان و دبستان و دبيرستانها از هر جهت مطمئن نشده است، از فرستادن فرزند معصوم خود به اينگونه مراكز خوددارى كند، و وزر و وبال فساد عقيده فرزند، بلكه اولاد فرزند خود را تا روز قيامت به گردن نگيرد (192).
2. فرستادن فرزند به كودكستان، دبستان و دبيرستانى كه اسلاميت و امانت و علاقه مندى موسسان و معلمان آن به سنتهاى اسلامى معلوم نيست و در معرض خطر انحراف عقيده و فساد اخلاق قرار مى گيرد جايز نيست (193).
3. بر ولى دانش آموز حرام است فرزند خود را تحت تعليم معلمان فاسق و بى ايمانى كه باعث فساد عقيده و اخلاق او مى شوند قرار دهد (194).
4. حاضر شدن در كلاس درسى كه استاد آن فساد عقيده داشته و در ضمن درس عليه اسلام تبليغ مى كند، جايز نيست (195).
5. فرستادن كودك به مدرسه اى كه بانى آنها بهايى يا يكى از فرقه هاى گمراه است، چنانچه باعث تقويت آنان شود، حرام است (196).
6. اگر مدارس و دانشگاهها و دانشكده هاى علوم و صنايع مورد نياز مردم طبق آداب و سنتهاى اسلامى و رعايت احكام اسلام به تعداد كافى نباشد بر مسلمانان واجب است، كه خودشان مستقيما به تاسيس اينگونه مدارس و دانشگاهها بر اساس تعاليم مقدسه اسلام و اجراى برنامه هاى دينى اقدام نمايند (197).
7. كفار حق ندارند در كشورهاى اسلامى مدرسه داير كرده و تعليم و تربيت كودكان مسلمان را عهده دار شود، و بر مسلمانان جايز نيست فرزندان خود را به مراكز آموزش آنها بفرستند (198).
8. تاسيس مدارس مختلط ابتدايى و بالاتر از آن جايز نيست (199).
9. دانشجويان پسر مى توانند در دانشگاههاى مختلط تحصيل كنند ولى اگر رفتن به اين دانشگاهها باعث ارتكاب كار حرام و يا سبب تحريك شهوتشان شود، جايز نيست (200).

هزينه تحصيلى
1. كتاب و نوار درسى جزو نفقه واجب فرزند بر پدر نيست (201).
2. اگر پسر به كتابهاى علمى و دينى احتياج داشته باشد، پدرش مى تواند آنها را از زكات - سهم سبيل الله - خريده و در اختيارش قرار دهد، يا به او زكات بدهد تا خودش تهيه كند (202).
3. كسى كه توانايى كسب و كار دارد، اگر تحصيل علم او را از كار باز دارد:
- اگر تحصيل آن علم بر او واجب عينى يا كفايى باشد مى تواند زكات بگيرد.
- چنانچه تحصيل آن علم مستحب باشد گرفتن زكات جايز است.
- اگر نه مستحب باشد، نه واجب، بلكه مباح باشد، گرفتن زكات جايزنيست (203).
4. اگر كسى يك نفر را براى آموزش قرآن به كودكان شيعه اجير كند، مى تواند دستمزد او را از زكات - سهم سبيل الله - بپردازد (204).
5. اگر پدر بخواهد براى تامين كتب مورد نياز و نوار درسى فرزند خود به او سهم امام (عليه السلام) بپردازد بايد از حاكم شرع - فقيه جامع الشرايط - اذن بگيرد (205).
6. پدر مى تواند براى خريد كتب مورد نياز فرزند سيدش به او سهم سادات بپردازد (206).

تربيت
از مهمترين مسائل اسلامى توجه به وضع تعليم و تربيت فرزندان و مراقبت در حسن ترقى و تكامل آنهاست (207).

ارتباط پدر و مادر با فرزند
1. برترى دادن فرزندى بر فرزند ديگر، در هديه دادن، كراهت دارد (208).
2. اگر يكى از فرزندان داراى خصوصيتى باشد كه سزاوار برترى است چنانچه باعث فساد نشود برترى دادن او در هديه خوب است (209).
3. اگر هديه دادن به فرزندى به جهت برترى او بر فرزندان ديگر، باعث تحريك حسادت و كينه سايرين شده و فتنه بر انگيزد حرام است (210).
4. فرزند نبايد بى اجازه وارد اتاقى شود كه پدرش با همسر خود در آن خلوت گزيده اند (211).

بازى و سرگرمى
1. پاسورهايى كه با شكلهاى مختلف چاپ شده و در اختيار كودكان قرار مى گيرد اگر برد و باخت در آن باشد حرام است (212).
2. پاسورهاى ياد شده اگر معلوم نشود كه جزء ابزار قمار است، چنانچه برد و باخت در آن نباشد مانعى ندارد؛ ولى احتياط خوب است (213).
3. فوتبال دستى كه كودكان بازى مى كنند و براى آن مثلا نوشابه يا بستنى قرار مى دهند قمار محسوب مى شود و حرام است (214).
4. بنابر احتياط سازهاى كوچك كه بازيچه كودكان است نيز حكم ابزار لهو را دارد و خريد و فروش آن حرام است (215).

مراقبتهاى تربيتى
1. احتياط واجب آن است كه مرد نامحرم دختر بچه شش ساله را در دامن نگيرد (216).
2. مرد مى تواند دختر بچه نامحرمى كه شش سالش تمام نشده را بر دامن خود بنشاند ولى از روى شهوت جايز نيست (217).
3. بنابر احتياط واجب بوسيدن دختر بچه شش ساله بر مرد جايز نيست (218).
4. بستر كودكان ده ساله بايد از يكديگر جدا شود (219).
5. لمس كردن پسر بچه و دختر بچه غير مميز، توسط زن يا مرد، اگر تحريك شهوت را در پى نداشته باشد جايز است؛ و گرنه جايز نيست (220).
6. پوشاندن عورت از پسر بچه ها و دختر بچه هاى مميز، به ويژه آنهايى كه در آستانه بلوغند بر مردان و زنان واجب است (221).
7. نگاه كردن به عورت كودكان مميز جايز نيست، خواه نگاه كننده زن باشد يا مرد به پسر بچه نگاه كند يا به دختر بچه (222).
8. زنان نامحرم در مقابل پسر بچه مميز اگر باعث تحريك شهوت پسر شود بايد خودش را از او بپوشاند و اگر باعث تحريك او نشود، پوشاندن واجب نيست (223).
9. اگر عادتا امكان داشته باشد كه شهوت پسر در اثر نگاه كردن تحريك شود، احتياط واجب آن است كه زن بدن و موى خود را از او بپوشاند (224).
10. زن مى تواند - بجز عورت - به ساير اعضاى بدن پسر بچه غير مميز نگاه كند البته به اين شرط كه كودك به حدى نباشد كه نگاه كردن به او باعث تحريك شهوت زن شده و يا امكان تحريك شهوت داشته باشد (225).
11. نگاه كردن به بدن دختر بچه نابالغ: با قصد لذت حرام است (226) و بدون قصد اگر باعث تحريك شهوت نشود جايز است (227).
12. نگاه كردن به بدن دختر بچه نابالغ مميزى كه ديدن او معمولا باعث تحريك شهوت، مى شود چه با قصد لذت باشد چه بدن آن حرام است (228).
13. مرد نامحرم بدون قصد لذت و وجود شهوت بنابر احتياط واجب فقط به جاهايى از بدن دختر نابالغ مى تواند نگاه كند كه رسم بر پوشاندن آن نيست. ولى جاهايى كه معمولا آن را مى پوشانند؛ مثل ران و باسن و پشت و سينه، احتياط واجب آن است كه نگاه نكند (229).
14. بر ولى كودك لازم است او را از آنچه موجب فساد اخلاقش مى شود و به عقايدش ضرر مى زند حفظ كند (230).
15. پدر و مادر مى توانند براى تربيت فرزندان خود آنها را به انجام كارهاى خانه از قبيل جارو كردن و لباس شستن و خريد نان و... امر كرده و بدون مزد آن را به اين كارها وادار كنند (231).
16. مهاجرت به كشورهاى غير اسلامى در صورتى كه عمل به وظايف دينى ممكن باشد مانعى ندارد، هر چند انسان ظن قوى داشته باشد كه فرزندانش تحت تاثير جو آن كشورها قرار مى گيرند (232).

تمرين عبادات
1. سزاوار است انسان، فرزند خود را پيش از تكليف و پس از آن براى نماز از خواب بيدار كند مگر به جهت بيمارى يا عذر ديگرى، بيدار كردنش باعث آزار يا زيان او شود (233).
2. تمرين دادن كودك مميز به گرفتن روزه و ساير عبادات مستحب است (234).
3. براى تمرين كودك هفت ساله - دختر يا پسر - به روزه و ساير عبادات مستحب است بر آنها سخت گيرى كنند (235).

حفظ شخصيت و احترام كودكان
1. غيبت كودك مميز براى مكلفان جايز نيست (236).
2. دشنام دادن به كودك موجب تعزير است (237).
3. اگر كودك مميزى بر كسى سلام كند، بنابر احتياط بايد جواب سلامش را بدهد (238).
4. جواب سلام، واجب كفايى است، پس اگر كسى به گروهى سلام كند و يكى از آنان جواب دهد كافى است، و اگر آن يك نفر كودك مميز باشد، جوابش كافى است (239).

 

---------------------------------------------------
(186) - ت. گ. ص 493،م 2877. 
(187) - ت. گ. ص 493،م 2878. 
(188) - تحرير، كتاب المكاسب،م 22. 
(189) - مجمع، ج 3، ص 24،م 11. 
(190) - عروه، ج 2، ص 191،م 15. 
(191) - استفتائات، ج 2، ص 616،م 3. 
(192) - ت. گ. ص 243،م 1398. 
(193) - ت. گ. ص 493،م 2874. 
(194) - ت. گ، ص 243،م 1398. 
(195) - ت. گ. ص 493،م 2879. 
(196) - مجمع، ج 1، ص 530،م 67. 
(197) - ت. گ. ص 493،م 2877. 
(198) - ت. گ. ص 493،م 2875. 
(199) - ت. گ. ص 493،م 2876. 
(200) - مسائل وردود، ص 118،م 333. 
(201) - مجمع، ج 1، ص 399،م 382 - مجمع ج 1، ص 399،م 384. 
(202) - ت. خ. ص 333ت م 1958 -ت. گ. ص 332،م 1958 - تحرير، ج 1، ص 340،م 1 - عروه ج 2، ص 321،م 18. 
(203) - عروه، ج 2، ص 308،م 8. 
(204) - مجمع، ج 1، ص 417،م 35. 
(205) - مجمع، ج 1، ص 399،م 382 - مجمع، ج 1، ص 399،م 384. 
(206) - مجمع، ج 1، ص 399،م 382 - مجمع،ج 1، ص 399،م 384. 
(207) - ت، گ، ص 493،م 2873. 
(208) - تحرير، ج 2، ص 61،م 22. 
(209) - تحرير، ج 2، ص 61،م 22. 
(210) - عروه، ج 2، ص 805،م 43. 
(211) - عروه، ج 2، ص 805،م 43. 
(212) - استفتائات، ج 2، ص 10،م 22. 
(213) - استفتائات، ج 2، ص 10،م 22. 
(214) - استفتائات، ج 2، ص 9،م 16. 
(215) - ت. خ. ص 351،م 2075. 
(216) - تحرير، ج 2، ص 244،م 25. 
(217) - عروه، ج 2، ص 804،م 36. 
(218) - تحرير، ج 2، ص 244،م 25. 
(219) - عروه، ج 2، ص 805،م 44. 
(220) - تحرير، ج 2، ص 244،م 24 - عروه، ج 2، ص 803،م 35 - منهاج، ج 2، ص 283،م 1232. 
(221) - ت. گ. ص 13،م 57 - عروه، ج 1، ص 164،م 1، 2، 3، ص 550، س 1 - تحرير، ج 1، ص 17،م 1 - منهاج، ج 1، ص 25، الفصل الاول -ت. خ، ص 11،م 57. 
(222) - عروه، ج 1، ص 164،م 1، 2، 3 - تحرير، ج 1، ص 17،م 1 -ت. خ. ص 418، 2445 -ت. گ. ص 413،م 26. 
(223) - تحرير، ج 1، ص 244،م 26. 
(224) - تحرير، ج 3، ص 244،م 26 -ت. گ. ص 413،م 2444. 
(225) - تحرير، ج 2، ص 244،م 26. 
(226) - منهاج، ج 2، ص 382،م 1232. 
(227) - تحرير، ج 2، ص 244،م 25 - عروه، ج 2، ص 803،م 35 - منهاج، ج 2، ص 283،م 1232. 
(228) - ت. گ. ص 412،م 2442. 
(229) - تحرير، ج 2، ص 244،م 25. 
(230) - مجمع، ج 3، ص 24،م 11. 
(231) - مجمع، ج 1، ص 24،م 11. 
(232) - مسائل و ورود، ص 139،م 399. 
(233) - مجمع، ج 2، ص 527،م 51. 
(234) - عروه، ج 2، ص 217،م 2. 
(235) - عروه، ج 2، ص 217،م 2. 
(236) - استفتائات، ج 2، ص 620،م 14. 
(237) - جامع عباسى، ص 428، س 4. 
(238) - مسائل و ردود، ص 121،م 340. 
(239) - عروه، ج 1، ص 715،م 30.

Share