ملاصدرا، هایدگر، انقلاب اسلامی

استاد اصغر طاهرزاده
سوال و جواب

انقلاب اسلامی با فلسفه ی صدرایی جلو می رود که صدرا را انعکاس تفکر دینی در مقابل فلسفه ی دکارتی غرب می دانم که در دربار صفویه با هم روبرو شدند. در آن زمان از یک طرف مستشرقین با ذوق زدگی تمام بر اندیشه ی سوبژکتیو وجدایی عین و ذهنِ دکارت تأکید داشتند و در طرف دیگر ملاصدرا و اساتید او بودند و تعمّق ملاصدرا در تقابل با نگاه دکارت به عالم موجب اشراق تشکیک وجود شد و تا غرب هست و دکارت هست این اشراق زنده و فعال به ما کمک خواهد کرد

بسم الله الرحمن الرحیم
سوال:

سلام خدمت استاد بزرگوار:
جناب ملاصدرا همانطور که میدانید معتقد به بداهت وجود است و همین طور دارای یک فلسفه و متافیزیک خاص است - اما در نگاه آقای هایدگر و آقای فردید و مفسرانشان مثل جناب سید عباس معارف ایشان مخالف با بداهت وجود هستند و همینطور در مورد متافیزک حتی خود شما هم معتقد به پایان متافیزیک هستید - سوال بنده این است این دو نحوه وجود (صدرایی و هایدگر) چطور با هم جمع میشوند و چطور آینده انقلاب اسلامی با فلسفه ی (متافیزیک) صدرایی میتواند جلو برود؟ تشکر

جواب:
باسمه تعالی
سلام علیکم
قبلا هم عرض کردم ملاصدرا آن وقت که به زبان قوم سخن می گوید بحث «بداهت مفهوم وجود» را به میان می آورد ولی اگر عنایت داشته باشید که اصل حرف ملاصدرا در اصالت وجود، تشکیکی بودن وجود است، حال وقتی وجود تشکیکی است یعنی همواره شما در مقابل وجودی قرار دارید که در ظهور و خفاء است و خودش در عین شکوفایی خود، عامل مستوری خود می باشد و بنده این حرف را پایان متافیزیک می دانم و معتقدم ملاصدرا در آن شرایط تاریخی باب آن را باز کرد ولی متأسفانه در حجاب زمانه قرارگرفت با این که او با بحث اصالت وجود و به تبع آن وحدت وجود ما را متوجه عرفان محیی الدین می کند که به هیچ وجه در متافیزیک نمی گنجد و حضرت روح الله در آثار خود ما را متذکر آن می کند. بنده حتی معتقدم وقتی ما هایدگر را درست می فهمیم که مبانی فکری فرهنگ خود را درست بفهمیم و از این جهت فهم فردید از هایدگر را قابل مقایسه با فهم آن هایی که نمی فهمند ملاصدرا چه می گوید، نمی دانم. استادی که نمی فهمد در حرکت جوهری ملاصدرا، حرکت در مرتبه ای از وجود مدّ نظر است و به تقلید از پدیدار شناسان می گوید «چون ملاصدرا از جوهر و ذات حرف زده نمی تواند به وجودی که هایدگر گفته نزدیک شود» باید در سخن خود سخت تجدید نظر کند. بنده از آن جهت معتقدم که انقلاب اسلامی با فلسفه ی صدرایی جلو می رود که صدرا را انعکاس تفکر دینی در مقابل فلسفه ی دکارتی غرب می دانم که در دربار صفویه با هم روبرو شدند. در آن زمان از یک طرف مستشرقین با ذوق زدگی تمام بر اندیشه ی سوبژکتیو وجدایی عین و ذهنِ دکارت تأکید داشتند و در طرف دیگر ملاصدرا و اساتید او بودند و تعمّق ملاصدرا در تقابل با نگاه دکارت به عالم موجب اشراق تشکیک وجود شد و تا غرب هست و دکارت هست این اشراق زنده و فعال به ما کمک خواهد کرد. در این مورد گفتگو زیاد است به خصوص در این که آیا هایدگر از آن جهت که ملاصدرا وجود را بدیهی می داند، منکر بدیهی بودن وجود است یا نه. جناب آقای دکتر اصغر مصلح در کتاب «حقیقت انسان» که آراء هایدگر را با محی الدین مقایسه کرده است نظرات خوبی از هایدگر و نگاه وجودی او از متون معتبر آورده است که فکر می کنم در نزدیکی بین ملاصدرا و هایدگر نیز می توان از آن جملات استفاده کرد. موفق باشید.

منبع: لب المیزان

مطالب مرتبط

Share