بیانات در جلسه درس خارج فقه درباره تقلید لهجه قومیتها

جلسه درس خارج فقه آیت الله خامنه ای؛
مقام معظم رهبری

به گزارش خبرنگار ضیاءالصالحین به نقل از پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، «متأسفانه یک کار زشتی در بین مردم رایج است که از لهجه های بعضی از ولایات تقلید می کنند؛ این آیا غیبت محسوب می شود یا نه؟
حالا این را هم من به شما عرض بکنم؛ غالب این شهرهایی که لهجه های آن ها تقلید می شود، شهرهایی هستند که دارای مردم غیرتمندی هستند که در حوادث مهم صد سال پیش، در مقابل دشمنان و مهاجمین ایستاده اند. این تصادفی نیست. این تقلید هم سابقه ندارد؛ یعنی توی هیچ یک از این کتاب های ادبی و طنز و غیره، ما ندیدیم که یک حرفی باشد که نشان دهنده ی تقلید لهجه باشد. این مالِ همین اواخر است؛ یعنی مثلاً از صد سال پیش به این طرف؛ یعنی از وقتی که کشور ما در مواجهه ی با این دشمنی ها قرار گرفته. یکی از مناطقی که ایستادگی سرسخت کرده، مناطق شمال است، منطقه ی گیلان؛ یکی از مناطق، منطقه ی خراسان است؛ یکی از مناطق، مناطق آذربایجان است. اینها آن جاهایی هستند که مردمش سرسختی و سلحشوری نشان دادند؛ اتفاقاً سعی شده است که همین ها از لحاظ لهجه در بین مردم سبک بشوند. یعنی تقلید می شود. پس ضمناً در پرانتز، به این نکته هم توجه داشته باشید.
این مسلماً حرام است. در حرمت این عمل هیچ شکی نیست. لکن غیبت نیست. چون قیودی که در غیبت ذکر شد -که مقوّم معنای غیبت محرم شرعی است- در این جا وجود ندارد. یکی از قیود، مستور بودن بود. خب، این مستور نیست. علاوه بر این که عیب نیست اصلاً. کسی این را به عنوان عیب ذکر می کند، ولی اصلاً عیب نیست! بنابراین وقتی عیب نبود، پس غیبت نیست. مثل این است که مثلاً بگویند: آقا عمامه سرش است؛ این «عمامه به سر بودن» عیب نیست. ذکرش بنابراین غیبت نیست. علاوه بر این که امر ظاهری است، امر واضحی است. پس تعریف غیبت بر این صدق نمی کند. اما مسلماً حرام است.
این از باب تمسخر و از باب استهزاء و اینهاست. اینجا دیگر فرقی نمیکند که علی نحو عام استغراقی مورد نظرش باشد؛ یا نه، مثلا فرض کنید فرد خاصی را مورد نظر قرار بدهد و لهجه ی یک شخصی را –به عنوان اینکه لهجه ی او، لهجه ی عموم است- تقلید بکند. این صور مختلفی دارد. همه ی اینها محرّم است. منتها تفاوتش این است که اگر غرض او لهجه ی عموم باشد، این میشود اهانت به همه ی آن جمعیت؛ که خب طبعا آثار خاص خودش را دارد. مثلا فرض بفرمایید اگر بخواهد استحلال بکند، بایستی از یکایک اینها استحلال بکند. آنجایی که یک نفر باشد، نه، از یک نفر استحلال می کند. این بحث عیبجوئی است.
اگر چنانچه نه، تمسخر  وجود نداشت، این از محل کلام خارج است. گاهی از این تقلیدها انجام  می گیرد، اما هیچ قصد تمسخری هم نیست. یک وقتی چند سال قبل از این، در رادیو یک گوینده ای تقریبا تمام لهجات ایران را در یک برنامه ی  رادیویی بیان میکرد! بعد هم ما آن شخص را دیدیم. گفتیم بالاخره تو کجایی هستی؟! چون هم ترکی را مثل خود ترکها حرف می زد که ما می فهمیدیم، هم مشهدی را مثل خود مشهدی ها حرف می زد! نفهمیدیم بالاخره کجایی است، نگفت آخرش هم که کجایی است؛ گفت من ایرانی هستم.
پس بنابراین گاهی تقلید لهجه به عنوان تمسخر نیست. کما این که تقلید لهجه ی یک فرد هم به عنوان تمسخر نیست. یک عمل شیرینی است. خود آن فرد هم گاهی می نشیند و تماشا می کند که تقلیدش را دارند می کنند. خودش هم می خندد، خوشش می آید. پیداست که پس تمسخر نیست. این از محل کلام خارج است. آن جایی که قصد، استهزاء باشد، تمسخر باشد، آن جا می شود محرّم.»

منبع: بیانات درس خارج فقه، ۱۳۸۹/۰۱/۳۱، پایگاه معظم له

Share