اسراف و تبذير از نگاه قرآن و روايات

اسراف و تبذیر

اسلام دینی است که برای همه زوایای زندگی بشر برنامه دارد و تعادل در همه امور را به پیروان خود توصیه می نماید. از طرفی استفاده و بهره مشروع از نعمت هاى الاهى و زیبایی هاى زندگى را جایز دانسته، و از سویی دیگر اسراف و زیاده روى و ضایع نمودن نعمت ها را حرام و ناروا مى داند؛ این مسئله بدان دلیل است که هر مسلمانی به تناسب امکانات، توانایى و کارآیى خود، در برابر جامعه مسئولیت دارد و این مسئولیت پذیری او را دارای صفات نیک اخلاقی می گرداند، در غیر این صورت فرد اسراف کار خواهد بود و از اجراى مسئولیت و تعهدات اجتماعى خود بازمى ماند و دچار عادت های سوء اخلاقی می شود که از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه مى زند.
برای روشن شدن موضوع اسراف و تبذیر نخست این دو واژه را تعریف نموده و تفاوت آن دو را بیان می نماییم، آن گاه به زوایای این مسئله با توجه به تعالیم و آموزه های دینی می پردازیم:
اسراف  
اسراف یعنی زیاده روی و تجاوز که معنای مقابل آن قصد و میانه روی است. راغب اصفهانی در معنای اسراف می گوید: «هر کار و عملی را که انسان انجام می دهد و از حد و اندازه خود تجاوز و زیاده روی کند آن اسراف است.[1] «بنابراین می توان این گونه بیان داشت که اسراف هرگونه عمل بیهوده و زیاده روی و تجاوز از حد طبیعی، چه در کیفیت و چه در کمیت می باشد. از این بیان معلوم می شود که اسراف تنها مربوط به خوردنی ها و نوشیدنی ها و یا در امور اقتصادی نبوده، بلکه اسراف معنایی جامع تر و وسیع تر را در برمی گیرد. در حقیقت می توان گفت: «اسراف هرگونه تجاوز از حد یا افراط و تندروی و یا وضعیت نامناسب حالات نفسانی و روحیات و صفات غیر معتدل اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی افراد در جامعه می باشد.[2] این تعریف تکلیف را بسیار سنگین می کند؛ زیرا اسراف از حوزه اقتصادی و خوردن و نوشیدن به سایر حوزه های دیگر اعمال انسان نیز کشیده می شود.
از گفته های اهل لغت و تفسیر در مورد واژه (اسراف) به دست می آید که با سه ملاک، حدّ معتبر در اسراف - که رعایت آن میانه روی است و تجاوز از آن موجب می شود تا انسان در شمار مسرفین قرار گیرد- تعیین می شود.
گناهان و محرّمات شرعی: این بدان دلیل است که حرام ها و معصیت ها خود حدود الاهی اند، و ارتکاب آنها اگر چه بدون صرف مال باشد، اسراف به معنای گناه و تجاوز از دستورهای دینی است.
حکم عقل و معیارهای عقلی: این در مواردی است که عقل بر قبح صرف مال در آنها حکم می نماید، به گونه ای که تجاوز از آن به نوعی سفاهت و جهالت است؛ مانند اتلاف و نابود کردن ثروت و یا خرج آن در موارد نادرست و بی فایده که حاکی از نارسایی عقلی و ضعف اندیشه مرتکب این عمل است.
عرف جامعه: عرف اجتماعی هم عامل تعیین کننده (حد) در باب اسراف است؛ به عنوان مثال مصرف مال در راه مصالح شخصی و زن و فرزند و یا انفاق آن برای مصالح دیگران، هر کدام محدود به حدی است که عرف جامعه آن را بر اساس اوضاع اقتصادی هر زمان، و بر پایه وضعیت مالی و موقعیت اقتصادی و اجتماعی هر شخص تعیین و تحدید می نماید و همان گونه که کم رَوی از آن، مصداق بخل است و اگر موجب از بین بردن حق واجبی شود، حرام و معصیت است. زیاده روی و تجاوز از آن نیز به معنای خروج از حدّ اعتدال، و ورود به جرگه اسراف کنندگان خواهد بود.
 حد در مورد مصارف شخصی و انفاقات، امری است بسته به اعتبار عرفی و بر همین اساس وضعیت افراد نسبت به هم در این مورد متفاوت است؛ به عبارت دیگر حدّ مجازی که عرف اجتماعی برای مصارف شخصی و خانواده تعیین می کند، درباره همه اشخاص یکسان و یک نواخت نیست، بلکه به اندازه تفاوت های مالی و موقعیت های اجتماعی افراد مختلف است؛ لذا ممکن است مصرف مقدار معینی از مال، در یک مورد از شخصی اسراف باشد، در حالی که مصرف همان مقدار در آن مورد، برای شخص دیگری که از وضع مالی و موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار است، اسراف نباشد.[3]
 امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: «چه بسا فقیری که اسراف پیشه تر از ثروت مند است! عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمودند: ثروت مند از آنچه دارد، خرج می کند و فقیر بدون تمکن مالی اضافه بر شأن خود انفاق می نماید.»[4]
تبذیر
 هدف از طرح موضوع اسراف در اسلام همان طور که گفته شد جنبه اقتصادی خوردن و یا پوشیدن نیست که اگر این باشد به آن تبذیر گفته می شود.
طبرسی (ره) در این باره می گوید: «تبذیر پراکندن مال از روی اسراف است و ریشه آن پاشیدن بذر است با این فرق که تبذیر پراکندن یا فاسد و ضایع کردن است ولی اگر این خرج کردن (هرچند زیاد هم نباشد) در راه اصلاح چیزی باشد، آن تبذیر نیست.»[5]
با توجه به تعریف تبذیر از طبرسی می توان نتیجه گرفت که تبذیر زیر مجموعه اسراف است. در اسراف تلف کردن و ضایع نمودن مال به معنای فراگیرتری است و در برگیرنده مواردی است؛ مانند زیاده روی در انفاق های شخصی و امور خیر که شامل معنای تبذیر نمی شود، اما در تبذیر شامل به هدر دادن و زیاده روی در مصارف خوراکی، و ریخت و پاش زندگی می باشد. به بیان دیگر، می توان گفت هر تبذیری اسراف است، ولی هر اسرافی تبذیر نیست. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «انّ التبذیر من الأسراف»؛[6] تبذیر از اسراف است. برای اسراف شاخه هایی فرض شده که یکی از آنها تبذیر است.
بنابر آنچه بیان شد، بین واژه اسراف به معنای اقتصادی آن با واژه تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود که با توجّه به خصوصیات تعابیر لغت شناسان در معنای تبذیر، مقصود از این واژه، تلف و ضایع کردن مال است و زیاده روی در انفاقات شخصی و امور خیر را شامل نمی شود؛ در حالی که اسراف فراگیرتر از آن بوده و در برگیرنده همه موارد، از به هدر دادن و زیاده روی در مصارف شخصی و خانوادگی و انفاق های مستحب می باشد.[7]
 امام صادق(علیه السلام) و آموزش اعتدال
امام صادق هنگامی که این آیه را تلاوت فرمود: «و آنان که چون انفاق می کنند زیاده روی نمی­ کنند و بخل هم نمی ­ورزند و میان این دو، حدّ وسط را نگه می­دارند.»[8] مشتی سنگریزه برداشت و آن را در مشتش نگه داشت و فرمود: «این همان سختیگری و خسّتی است که خداوند عزّوجلّ در کتاب خود فرموده است». آن گاه مشتی دیگر برداشت و همه آنها را ریخت و فرمود: «این اسراف است.» سپس مشتی دیگر برداشت و قسمتی از آن را ریخت و مقداری را نگه داشت و فرمود: «این حدّ وسط است.»[9]
رفتار برادران شیطان
برادران شیطان که همان اسراف کاران اند، رفتارهای متعددی دارند و در هر موقعیتی به گونه ­های مختلف بروز می كنند. کسانی که با آگاهی و از روی عمد به اسراف می پردازند، با شیطان همراه اند. کسی که در بیت المال، عمر، هزینه زندگی با آگاهی و علم اسراف می کند، از پرتو معارف دینی به دور است و نمی تواند به صراط مستقیم که رهروانش در پناه لطف الاهی هستند، هدایت شود.
 قرآن می فرماید: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً، إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»[10]،«و حق نزدیکان را بپرداز و (همچنین) مستمند و وامانده در راه را، و هرگز اسراف و تبذیر مکن؛ چرا که تبذیرکنندگان برادران شیاطینند، و شیطان کفران (نعمتهاى) پروردگارش کرد.»
 در آیات فوق اسراف کاران برادر و همراه شیطان شناخته شده اند. بنابر این، در این جا می توان گفت هرکسی که مال و دارایى را در غیر مورد آن مصرف کند، کارى شیطانى و نوعى ناسپاسى مرتکب شده است. این امر در روایتی از امام صادق(علیه السلام) به خوبی تبیین شده است، آن جا که امام(علیه السلام) فرمود: «لقمان به فرزندش گفت: سه علامت برای شخص اسرافگر وجود دارد: می خرد آنچه برای او نیست. (در شأن او نیست)، می پوشد آنچه برای او نیست (برازنده او نیست.)، می خورد آنچه برای او نیست (فراخور حال او نیست)».[11]
زیان هاى فردى اسراف
زیان های جسمی: زیاده روی در خوردن و آشامیدن به جسم صدمات زیادی وارد می کند. امروزه به اعتقاد پزشکان پرخوری و بدخوری از مهم ترین موارد ابتلای انسان به بیماری های مختلف است. این نکته ای است که فراوان در سخنان معصومان به آن تأکید شده است. قرآن نیز مؤمنان را از اسراف در خوردن و نوشیدن باز داشته است: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا، إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْرِفِین»؛[12] بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى دارد.
* خشم خداوند: «انه لایحب المسرفین »؛[13] خداوند اسراف کاران را دوست نمى دارد. امام صادق(علیه السلام) در این باره فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله»؛[14] اسراف مورد غضب خدا است.
کاهش برکت: اسراف باعث می شود برکت در زندگی انسان کم شود و در نهایت رخت بربندد: «اِنَّ مَعَ الاسْرافِ قِلَّةَ الْبَرَکَةِ»؛[15] همانا اسراف همراه با کاهش برکت است.
* محرومیت از هدایت: خداوند به اسراف کاران مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ»؛[16]همانا خداوند کسى را که اسراف کار و دروغ گو است هدایت نمى کند.
* فقر: مهم ترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است؛ زیرا اسراف کار با اتلاف منابع و سرمایه هایی که عموماً محدودند، موجب تهدید حیات بشر می شود. حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «الْقَصْدُ مَثْرَاةٌ، وَ السَّرَفُ مَتْوَاةٌ»؛[17] اسراف موجب هلاکت است و میانه روی، مایه زیاد شدن ثروت.
* هلاکت: اسراف از هر نوعى که باشد انسان را به نابودى مى کشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مى فرماید: «ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَیناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِین»[18]؛ سپس وعده اى را که به آنها داده بودیم وفا کردیم، آنها و هر کس را مى خواستیم (از چنگال دشمنانشان) نجات دادیم، و مسرفان را هلاک نمودیم.
* کیفر اخروى: کیفر افرادی که از حدود الاهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده بگیرند، عذاب اخروى است. قرآن در این باره مى فرماید: «وَ کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى »؛[19] و این گونه جزا مى دهیم کسى را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد و عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است.
زیان هاى اجتماعى اسراف
 اسراف از جنبه ضررهای اجتماعی داراى پیامدها زیر است:
هدر رفتن منابع اقتصادی جامعه: اسراف منابع عظیم جامعه؛ از قبیل نفت، منابع معدنی و مزیت های نسبی اقتصادی هر کشوری را به هدر می دهد، هرچند که منابع و سرمایه های کشور زیاد باشد. علی(علیه السلام) می فرماید: « الْإِسْرَافُ یُفْنِی الْجَزِیلَ »؛[20] اسراف ثروت زیاد را هم به فنا می دهد.
سقوط اخلاق اجتماعی: ولخرجى و ریخت و پاش ها، انسان را از مسیر صحیح خارج کرده و به ورطه فساد و تباهى مى کشاند، به گونه ای که به سایر همنوعان خود توجهی نکرده و درد و رنج سایر افراد برای اسراف کار اهمیتی نمی یابد.
اختلاف طبقاتى: یکى از علل اختلاف طبقاتى در جامعه اسراف است؛ زیرا افرادی با استفاده از درآمد بالای خود، این حق را برای خود قائل می شوند که هر گونه که دوست دارند خرج نمایند، هرچند که موافق شرع و عرف نیز نباشد. براین اساس، خود را از سایر متمایز می دانند و رفته رفته به فاصله طبقاتی در جامعه کمک می کنند.
زوال حکومت ها: از دیگر پیامدهای اجتماعی اسراف، زوال حکومت ها است. به اعتقاد ابن خلدون که از دانشمندان جامعه شناس مسلمان است هر حکومتی که دچار اسراف و تبذیر شود، موجب فروپاشی و زوال می شود.[21]

پی نوشت:
[1] راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه "سرف".
[2] ر.ک: رستگار جویباری، ولی ا...، اسراف از دیدگاه اسلام، نشر الأصفیاء، تهران 1380.
[3] ر.ک: موسوی کاشمری، مهدی، پژوهشی در اسراف، بوستان کتاب، چاپ سوم، قم، 1385.
[4] کافی، کلینی، ج 7، ص 346، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق.
[5] طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 633، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[6] کافی، ج 7، ص 19.
[7] موسوی کاشمری، مهدی، پژوهشی در اسراف، بوستان کتاب، چاپ سوم، قم، 1385ش.
[8] فرقان، 67.
[9] کافی، ج 7 ص 345.
[10] اسراء، 26- 27.
[11] شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 121، انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
[12] اعراف، 31.
[13] انعام، ۱۴.
[14] کافی، ج 7، ص 339.
[15] کافی، ج 4، ص 55.
[16] غافر، ۲۸.
[17] کافی ج 7، ص 339.
[18] انبیاء، 9.
[19] طه، 127.
[20] تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 359، 1جلدی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.  
[21] ر.ک. خوشرو، غلامعلی، شناخت انواع اجتماعات از دیدگاه فارابی و ابن خلدون، نشر اطلاعات، چاپ اول، تهران، 1372ش.

Share