برکات امر به سجده

استاد اصغر طاهرزاده؛
برکات سجده

علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» می فرمایند:
«خداوند ابلیس را امر به سجده کرد تا با پذیرفتنش صفت عبودیتش کامل شود و یا با تمردش، استکبارش تکمیل گردد. یعنی خداوند با این کار، کار تکمیل بندگان را انجام داد هرچند ابلیس با اختیار خود در جهت شقاوت تکامل یافت. فایده دیگر این کار این بود که خط مشی آدم و فرزندانش هم معلوم شد و دوست همراه و دشمن رهزن خود را شناخت».
پس ملاحظه می کنید که با یک امر واحد که فرمود به آدم سجده کنید، هرموجودی حقیقت خودش را پیدا کرد - چه ملک و چه شیطان- از طرف دیگر آدم هم دوست و دشمن خود را شناخت. یکی از مشکلات بشر در طول تاریخ همین بوده است که دوست و دشمنش را گم می کرده است. مگر امروز طوری نشده است که ما بسیاری وقت ها حرف دشمن را می زنیم. نه این که بخواهیم بحث سیاسی کنیم، بلکه طلب و تمنای ما، همان طلب و تمنای طرفداران شیطان و طلب و تمنای دشمنان خدا است، مثلاً به موضوع لباس و پوشش آن طور که دشمنان خدا می نگرند می نگریم و لباس را وسیلة فخر بر دیگران قرار می دهیم، به موضوع طبیعت آن طور که دشمنان خدا، یعنی یاران شیطان می نگرند، می نگریم و آن را آیت خداوند و وسیلة لطف حق نمی بینیم، بلکه اراده هرچه بیشتر ضایع کردن آن را، و صرفاً استفاده هوسناکانه از آن را، در خود می پرورانیم و نمی دانیم این طور برخورد با طبیعت چه اندازه فاجعه به بار می آورد. تمام این مشکلات به جهت آن است که نتوانسته ایم عمیقاً فکر و فرهنگ دشمن خود را بشناسیم.

انتظار ما از انقلاب اسلامی باید این باشد که به ما یک زندگی جدیدی بر اساس بندگی خدا عطا کند نه یک رفاه شیطانی. ما در کلاف رفاه شیطانی تنفس مان بیش از پیش بند می آید. اگر به ما بگویند ای آدم ها چنانچه می خواهید خیلی مهم شوید و کبرتان برایتان بماند و بتوانید بربقیه فخر بفروشید، باید فلان وسیلة لوکس آمریکایی را داشته باشید متأسفانه می پذیریم. حالا ملاحظه کنید چقدر مجبوریم برای ارضای هوس های خود از ارتباط با طبیعت فاصله بگیریم و چقدر باید طبیعت را تخریب کنیم تا به هوس های شیطانی خود نایل شویم. این جاست که گفته می شود ما در کلاف رفاه شیطانی تنفسمان قطع می شود، چون آنچه را خداوند از طریق طبیعت در اختیار ما می گذارد برای جان ما گوارا است، ولی برای هوس ما ناگوارا است. حالا اگر به ما بگویند شما باید با خدا ارتباط داشته باشید و ما هم می پذیرفتیم، به راحتی با طبیعت خدا کنار می آمدیم و بدون آن که چهرة آن را خراش دهیم بهترین استفاده را از آن می کردیم. وقتی که ناصرالدین شاه به دیدن ملاهادی سبزواری«رحمة الله علیه» رفت، متوجه شد حتی دیوارهای اتاق خشتی اش را کاه گِل هم نکرده است. به او می گوید چرا از این اطاق به همین شکلِ بدون کاهگل استفاده می کنی؟ ملاهادی می گوید به من بگو چرا به صورتی غیر از این استفاده کنم، یعنی تو می گویی چرا دیوار اطاقت را زینت نکرده ای، من می گویم چرا تو آن را زینت کرده ای؟ کسی که با دوست خودش یعنی خدا ارتباط دارد خیلی دلش نمی آید از زندگی نفس گیر استفاده کند، چون در آن صورت نَفَسی برایش نمی ماند که با خدا ارتباط پیدا کند. جمهوری اسلامی باید کمک کند انسان ها از این ورطه در آیند. این که می گویند واقعاً آرزوی ظهور حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بکنید، برای این که زیر پرتو نور هدایت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک زندگی سراسر انسانی محقق می شود. حالا وسع و توان جمهوری اسلامی چقدر است، فعلاً موضوع بحث ما نیست. بحث این است که هیچ وقت از آن اهداف برین غافل نشوید، لااقل نگذاریم حالا که خانة ما نیاز به گچ کاری دارد این نیاز، ما را کمتر گرفتار تکنیک دشمنانمان بکند؛ نخواهیم از مدرن ترین کارخانه ها استفاده کنیم، و این  تکنیک ها هدف برین برای ما شود. هدف برین این است که راه ارتباط با دوست را پیدا کنیم تا معنی زندگی زمینی مان از دستمان نرود. این یک اصل است.

Share