مشکلات؛ وسیلة امتحان صبر بندگان

استاد اصغر طاهرزاده؛
مشکلات؛ وسیلة امتحان صبر بندگان
هر انسانی خلأهایی دارد و این خلأ ها وسیلة امتحان او است. ولی اگر از حضور و نقش ربّ خود در ایجاد این خلأ ها غفلت کنیم، همین ها وسیله معصیت ما می شوند.

گاهی فقر سراغ انسان می آید - به جهت گناهان قبلی، و یا به جهت ابتلاء و امتحان انسان- اگر در هر دو حال حضور ربّ را در آن ببینیم، شیطان هیچ کاری نمی تواند بکند و اصلاً این فقر، شما را آنچنان مضطرب نمی کند که دست و پای خود را گم کنید و از تعادل در بندگی او خارج شوید. این فقر همراه توجّه به ربّ است، ولی اگر یک مغازه داری به مشکلات اقتصادی افتاد و آن را بی رابطه با ربّ تحلیل کرد، شیطان وارد تحلیل های او خواهد شد و در نتیجه شروع به گران فروشی و دروغ بافی می کند. ملاحظه کنید شیطان از کجا وارد شد؟ از آن جایی که آن مغازه دار فقر را دید، ولی تنبیه یا امتحان ربّ را ندید، فکر کرد خودش می تواند کاری بکند و علل متوسط را - از جمله خودش را - اصل گرفت.

بنا به فرمایش علامه«رحمة الله علیه»: «انسان ها با زودباوری خود، تحت تأثیر شیطان قرار می گیرند»؛ چون به اصل و مبنای کارها و حوادث نظر نمی اندازند. علت های اصلی حوادث و مشکلات را همان علل متوسط می دانند. انسانی که در هر حادثه ای- اعم از مثبت یا منفی- حضور حضرت ربّ العالمین را یافت، دیگر وسوسه های شیطان بر او کارگر نیست؛ پس درست است که همه عقل و فطرت دارند، ولی بعضی ها بی حوصلگی می کنند و به پیام های عقل و فطرت بی محلی می کنند و نگاهشان را در حوادث عالم به نقش ربّ العالمین نمی اندازند و در نتیجه شیطان در نقش دادن به اسباب و وسایل به نحو استقلالی، وارد تحلیل ها و عمل آن ها می شود، در حالی که خداوند در قرآن دائم ما را متوجّه می کند که: «فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شَیءٍ وَ اِلَیهِ تُرْجَعُون»؛[1] ملکوت و باطن و اصل هر چیزی در قبضة حضرت حق است و همة حادثه ها هم به او ختم می شود. حالا اگر ما از این نکته بزرگ غفلت کردیم، عرصة فعالیت شیطان در جان ما باز  می شود. و بر عکس؛ وقتی ما متوجّه آیة فوق شدیم و چشم ما باز شد که تمام جهان با همة فعل و انفعالات در قبضة حق است و هیچ علّتی در تأثیر استقلال ندارد، هیچ علّتی از عللِ متوسط، حجاب حضور و تأثیر حضرت ربّ العالمین نخواهد شد و لذا کار شیطان دیگر در اندیشه ها کارگر نیست و دیگر تسلّطی بر ما نخواهد داشت. هر گناهی که انسان مرتکب شود، ریشه اش در این است که ابتدا شخص و یا چیزی را به نحو استقلالی نگاه کرده  و از حضور ربّ در آن صحنه غفلت کرده است و لذا شیطان جای حضور ربّ را در قلب او گرفته و چیز دیگری را جای ربّ او قرار می دهد و به سوی باطل دعوتش کرده و نگاهش را به آن چیز، تبدیل به نگاهی باطل می کند. انسان میل به گناه پیدا می کند چون می خواهد از طریق گناه یکی از خلأهای خود را جبران کند، و از طریق وسوسة شیطان آن گناه را وسیلة جبران آن خلأ می بیند و فراموش می کند که همان ربّی که این خلأ را در تو گذاشته، راه جبران آن را از طریق اِعمال ربوبیت خودش برایت گذارده است، چون ربّ تو است و می خواهد تو را بپروراند. تو ربّ اصلی خود را ندیدی و لذا راه گناه در پیش گرفتی و در نتیجه از ربّ العالمین بیشتر دور شدی. ولی اگر با نگاه به ربّ العالمین آن خلأ را نگاه می کردی، وقتی راه جبران آن خلأ را هم از طریق او پیدا می کردی، به او بیش از پیش آشنا می شدی و متوجّه می شدی اصلاً این خلأ را گذاشت تا تو را بیشتر به خودش نزدیک کند و از ما انتظار صبر بر طاعت داشت تا ما را بپروراند. ما باید دائم متوجّه باشیم ربّ ما، ما را فراموش نکرده است، او که می دانست ما ابرو می خواهیم و این نیاز سادة ما را برآورده کرده است آیا می شود از نیازهای مهم ترِ ما غافل باشد؟ یا قرار است صبر ما را آزمایش کند. باید مواظب بود در این فرصتی که بناست صبر ما در بندگی خدا روشن شود، به علل متوسط بدون حضور ربّ العالمین نظر نکنیم که روسیاه خواهیم شد. هر انسانی خلأهایی دارد و این خلأ ها وسیلة امتحان او است. ولی اگر از حضور و نقش ربّ خود در ایجاد این خلأ ها غفلت کنیم، همین ها وسیله معصیت ما می شوند.

 


[1] - سوره یس، آیه 83.

Share