خانواده آسمانی / جلسه 5

استاد محمد شجاعی
خانواده آسمانی
لزوم شناخت خانواده آسمانی و برقراری رابطه با آنها

آن چه که در اسلام برای ما خوشبختی طراحی شده، منوط به فهم و کشف خانواده آسمانی مان و ارتباط با آن هاست.

اگر ما خانواده آسمانی مان را پیدا نکنیم، و صرفاً با خانواده زمینی مان زندگی کنیم، در بازگشت به نظام ابدی خودمان، اگر در دنیا با آن ها انسی نداشته باشیم و با آن ها زندگی نکرده باشیم، باعث جدایی ما از خانواده آسمانی مان می شود و آن چه که در اسلام برای ما خوشبختی طراحی شده، منوط به فهم و کشف خانواده آسمانی مان و ارتباط با آن هاست.

هرقدر ارتباط هرکس با خانواده آسمانیش بیشتر می شود میزان شادی ها و آرامشش بیشتر می شود.

هرقدر ارتباط هرکس با خانواده آسمانیش بیشتر می شود میزان شادی ها و آرامشش بیشتر می شود. چون به اذن خداوند تبارک و تعالی همه اسباب و علل به دست خانواده آسمانی ما سپرده شده، هرقدر به این خانواده نزدیک تر می شویم و در کهف آن ها قرار می گیریم، شادتر و آرام تر هستیم. باید خودمان را به چادر آن ها برسانیم. با آن ها دنیا را بگذرانیم.
در زیارت عاشورا می خوانیم؛ آرزو و دغدغه  من این است که بتوانم در دنیا و آخرت با شما باشم. باید تلاش کنیم که به آن ها متصل باشیم. اگر ارتباطمان ضعیف باشد در معرض حملات مختلف شیطان واقع می شویم و انواع ناآرامی ها و احساس پوچی ها به ما دست می دهد.
در حرکت به سمت ابدیت این مسئله خیلی مهم است. بزرگ ترین اشتباه ما این است که فکر کنیم ما با داشتن پدر و مادر و... امنیت داریم. دل ما که طالب آرامش است، با داشتن پدر، مادر، همسر و شغل آرامش نمی گیرد و تا او را با آن ها پیوند ندهی آرامش پیدا نمی کنند. این خیلی مهم است که من دلم را و حقیقتم را که با خودم از قبل از دنیا آوردم و با این بدن پیونده خورده را با جایگاه اصلی و با پدر و مادر حقیقی ام پیوند دهم در غیر این صورت اگر پدر و مادر حقیقی ام را پیدا نکنم باید منتظر هر نوع خطر و آسیبی باشم، وقتی ارتباطم با اصلم قطع است، خوب نمی توانم تصمیم بگیرم و فکر کنم.

با ایمان تقلیدی که از پدر و مادر گرفتیم خوب شناخت پیدا نکردیم که بفهمیم چه قدر و ارزشی دارد.نسبت به خودت جاهل نباش چون کسی که خودش را نمی شناسد، هیچ دانشی نمی تواند به او کمک کند.هرکس خودش را نشناسد از راه نجات دور می شود و در گمراهی و جهالت ها قدم می گذارد.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «من عرف نفسه عقله من جهلها ضله»؛[ عیون الحکم , ج 1 , ص 115] هرکس خودش را بشناسد خوب می تواند تعقل کند و هرکس خودش را نشناسد، به گمراهی کشیده می شود.
قرآن می فرماید: وقتی به جهنمیان می گویند؛ چه طور شد که شما جهنمی شدید؟ می گویند؛ «لو کنا نسمع او نعقل ما کنّا فی اصحاب السعیر»؛[سوره ملک - آیه 10] اگر خوب حرف گوش می کردیم یا تعقل می کردیم هیچ وقت در «سعیر» که از بدترین جاهای جهنم است وارد نمی شدیم. جهنم محصول بی عقلی و خوب فکر نکردن است. حضرت رمز را می دهد. کسی که خودش را می شناسد و بر اساس کل این ساختار تصمیم می گیرد می تواند تصمیم ها، ارتباطات، رفتارها و افکارش درست دربیاید. وقتی خودم را بدن معنا کردم و خودم را از تولد تا مرگ معنا کردم چون این نگاه اشتباه است، هر تصمیم که می گیرم اشتباه از کار درمی آید. فکرم را به کار نمی اندازم اما چون موادی که در فکر ریختیم قلابی از کار درمی آید.
کسی که خودش را بد معنا می کند تمام ساختار وجودی و بلندای وجودی خودش را نمی تواند ببیند و برزخ را که میلیاردها برابر پیشرفته تر از دنیاست را درست نمی بیند، نمی تواند درست تصمیم بگیرد.
با ایمان تقلیدی که از پدر و مادر گرفتیم خوب شناخت پیدا نکردیم که بفهمیم چه قدر و ارزشی دارد.نسبت به خودت جاهل نباش چون کسی که خودش را نمی شناسد، هیچ دانشی نمی تواند به او کمک کند.هرکس خودش را نشناسد از راه نجات دور می شود و در گمراهی و جهالت ها قدم می گذارد.
نگاه اشتباه به خود تصمیم های اشتباه برای خود به همراه دارد. میزان اشتباهات و اضطراب های انسان به میزان فاصله انسان با خودش بستگی دارد. اگر می خواهم خودم و خانواده ام خوشبخت شوم باید به خود حقیقی ام نزدیک شوم و اگر با آن انس بگیرم دیگر محتاج محبت کسی نخواهم بود. چون خود حقیقی ما فوق العاده قیمت دارد.آن قدر بزرگ است که می فرماید: «سخر لکم ما فی الارض»؛[سوره جاثیه - آیه 13] همه آسمان و زمین را برای تو تسخیر کردم.
شخصیتی که می تواند به امام حسین علیه السلام این حرف ها را بزند و درخواست داشته باشد همیشه عزیز است و اصلاً ذلیل نمی شود. هرقدر به خود حقیقی مان نزدیک شویم آرام تر و شادتر خواهیم بود. هر بار ناراحتی چه قدر می تواند برای من فشار قبر بیاورد. اگر قیمت خودمان دستمان بیاید آن قدر بزرگ می شویم که حسادت نخواهیم داشت کسی نمی تواند به راحتی انسان را تحریک کند. تمام طلاق ها و بی میلی ها و سرد شدن روابط و دعواها سر خود طبیعی است. انسان وقتی از خود طبیعی فاصله می گیرد، درِ شادی ها و بزرگی ها به رویش باز می شود. اگر ناراحتی از این که از کسی کینه داری و نمی توانی برطرف کنی برای این است که از خودت فاصله گرفته ای.
این یک رابطه انگلی است که انسان دیگران را برای خودش دوست داشته باشد. تا ما اسیر خود طبیعی  مان هستیم نمی توانیم حقیقتاً کسی را دوست دوست داشته باشیم و با خانواده آسمانی مان دوست شویم.

از مهرت ای خورشید جان/چون ذره ام هر سو روان/ مجذوب حسن دیگران/ ای ماه خوبان نیستم

دلیل نمی شود اگر در منزل اشباع عاطفی نشویم دنبال عشق بیرونی برویم. ما خانواده آسمانی مان آن قدر ما را اشباع می کنند حتی به پدر و مادر زمینی مان هم نیاز نداریم.
«من لم یعرف نفسه بَعُدَ عن سبیل النجاه ...»؛[ غرر الحکم : 9034] کسی که خودش را نشناسد، در انواع اشتباهات می افتد. یک جاهایی شهوت های علمی، اجتماعی و سیاسی ما را بیچاره می کند.
«من شغل نفسه بغیر نفسه تحیر فی الظلمات»؛[غرر الحكم : 9033] کسی که خودش را به غیر از خودش مشغول کند، دائماً در تاریکی ها به سر می برد.
کسی که خودش را در زمان مشغول می کند زمان هم او را مشغول می کند.
ما از مسابقه ای که درونمان اتفاق می افتد فاصله می گیریم. حمله جلو، عقب، راست، چپ می توانیم هم زمان دو حمله را رد کنیم. وقتی با خودمان غریبه هستیم در تاریکی ها متحیر می شویم و دائماً در هلاکت ها و بدبختی ها می افتیم.
نوزادی که مادر بالای سرش نباشد چون ضعیف است می میرد. ما هم محتاج هستیم و اصلاً نمی توانیم تنهایی با معشوقمان خلوت کنیم. اگر با خانواده آسمانی مان آشتی کنیم همه ی قدرت ها، شادی ها و آرامش ها سراغمان می آید.
اگر احساس حقارت می کنیم و با قطع ارتباط دیگران کوچک می شویم برای این است که از خودمان فاصله گرفتیم. باید با خودمان و خانواده آسمانی مان آشتی کنیم.
--------------------------------
منبع : سایت منتظران منجی

 

Share