انسان شناسی / جلسه 10

انسان شناسی
استاد محمد شجاعی

خداوند در سورۀ مبارکۀ احزاب آیۀ 42 می فرماید: «هُوَ الذی یُصَلی علیکم و ملائکته لیجزینکم من الظلمات الی النور و کان بالمؤمنین رحیما»؛ اوست کسی که با ملائکه خودش به شما درود می فرستد. اثر این صلوات این است که «لیجزینکم من الظلمات الی النور» شما را از تاریکی ها خارج می کند و به سوی نور هدایت می کند «و کان بالمؤمنین رحیما» خداوند نسبت به مؤمنین رحیم است.
ساختار وجودی ما یک نحوه ارتباط با حق تعالی دارد و تأثیرهای خاصی را  پذیرفته و اسم های خدا را قبول می کند و نحوۀ دیگر ارتباط با فرشتگان است که وقتی صلوات می فرستند ما را از تاریکی ها خارج می کند و به سوی نور می برد. نفس انسان با تاریکی و نور نسبت دارد. در این آیه داریم: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور... اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»؛[سوره بقره - آیه 257] خداوند ولی مؤمنین است و می فرماید: «و کان بالمؤمنین رحیما»؛ مسئله مؤمنین و رحمت خاص است، رحیم است، رحمان نیست، رحیم دارد می گوید که ولی مؤمنین است و آنها را از تاریکی به سوی نور خارج می کند و کسانی که کفر ورزیدند، طاغوت است که آنها را از نور به سوی تاریکی می کشاند. درک نور خیلی مهم است، زیرا نور ذخیره در آخرت است و ما به میزانی که نور داریم آنجا سعادتمند هستیم.
یاد کن روزی را که مردان منافق و زنان منافق به اهل ایمان التماس می کنند که به ما نگاه کنید تا ما از شما نور بگیریم، به آنها گفته شود به پشت سر خود برگردید و کسب نور کنید. آنجا بدون نور هیچ کاری نمی توان کرد.[سورۀ مبارکۀ حدید، آیه 13]
«ولا تَزِروا وازِرَةً وِزرَ اُخری».[سورۀ مبارکۀ فاطر آیۀ 18]
«یخرجهم من الظلمات الی النور»؛ باید بفهمیم که این خروج به صورت مداوم حاصل می شود. فرشته با ما چه می کند و چه رابطه و سنخیتی بین ما و فرشتگان وجود دارد که همراه خدا می تواند ما را از تاریکی به سمت نور ببرد؟ چرا مسئلۀ نور در آخرت این قدر مهم است و چرا ذخیرۀ آدم نور است؟ و مصادیق نور چیست؟ رابطۀ دنیا با آخرت مثل رابطۀ رحم مادر با دنیاست. جنین در رحم مادر نور تولید می کند تا وقتی به دنیا می آید، بتواند سالم زندگی کند، در تمام مدتی که در رحم است هرچه تهیه کند با خودش می آورد. ما که در رحم دنیا هستیم به سمت آخرت که می رویم نور ما چیست که مشغول تهیه آن هستیم. جنین که دست و پا و... تهیه می کند ابزار زندگی اوست و اینجا می فهمد که آنها چه هستند. مصادیق این ذخیرۀ ما و خداوند و ملائکه چیست و از کجا می فهمیم آن حریم تاریکی است و این حریم نور است.
«اللهم انی اسئلک ان تصلی علی محمد نبی رحمتک و کلمة نورک ... و ان تملأ قلبی نور الیقین»؛[زیارت آل یاسین] و سینۀ مرا پر از نور ایمان کن. «و صدری نور الایمان و فکر نور النیات»؛ و فکر مرا پر از نور نیات کن. این نور چیست؟ یک جا می فرماید: «اللهُ نور السماوات والارض». «و عزمی نور العلم...»؛ چقدر نور مصادیق دارد. به طور کلی هر فرمولی که شخصیت انسان را می سازد، از انتخاب ها، ارتباط ها، رفتارها و انکارها، همه و همه نور دارند. خداوند در سورۀ بقره، 17 می فرماید: «مثلهم کمثل الذی استو قد ناراً فلما اضاءَت ما حولَهُ ذهب اللهُ بنورهم و ترکهم فی ظلماتٍ لا یبصرون»؛ آنها وقتی نار را ایجاد می کنند خداوند نورشان را می برد «و ترکهم فی ظلمات لایبصرون»؛ و اینها در تاریکی هایی که نمی بینند رهایشان می کند. خداوند نور از آنها می گیرد و در تاریکی نگه می دارد. طلبگی هم نور دارد و هم نار. یک عده طلبه می شوند و عرضۀ استفاده از نور را دارند. عده ای نارِ طلبگی آخوندی و لباس روحانیت، سیادت و حتی مرجعیت دامن آنها را می گیرد.
رسول اکرم: «ربُّ التالی القرآنَ و القرآنُ یَلعَنهُ»؛ چقدر تلاوت کنندۀ قرآن که قرآن او را لعنت می کند، اما یک عده با قرآن نور جذب می کنند. اللهم نَوِّر قلوبنا بنور القرآن؛ [مستدرک الوسائل، ج1، ص 291]نماز هم همین طور است. یک عده از نماز نار می گیرند و یک عده نور جذب می کنند.
«إنَّ مِن ازواجِکم و اولادِکم عَدواً لَکم»؛[سورۀ مبارکۀ تغابن- آیه 14:] چرا زن و بچه دشمن انسان می شوند؟ زیرا عرضه ندارد، آنها را آتش می کند و می بازد و آن ها دشمن می شوند. کسی هم هست که در ارتباط با یک زن نور می سازد و نور می شود. آسیه عرضه داشت که از فرعون برای خودش نور درست کرد. اما فرعون از چنین زن بزرگی برای خودش نار درست کرد. قبل از اینکه به هر انتخابی دست بزنیم، باید فکر کنیم.
ولا یرید الظالمین الا خسارا؛ [سورۀ مبارکه اسراء- آیه 2]و همین قرآن یک عده را هدایت می کند.
 إنَّ هذا القرآن یهدی للتی هی اقوَمُ [سورۀ مبارکه اسراء - آیه 9]
 یک عده بر اثر ارتباط با رسول خدا9 نورانی شده و یک عده در اثر ارتباط غلط جهنمی می شوند. در کشور ما نعمت عظمای ولایت فقیه را داریم. یک عده از مراجع تقلید با عامۀ مردم نمی توانند با ولایت فقیه ارتباط درست برقرار کنند و جهنمی می شوند. اما عده ای هم با مسئولیت، پست و ریاست جمهوری و نخست وزیری نور جذب کردند و به مقام شهادت رسیدند، مسئولیت صندلی مجلس هم نور دارد، هم رفاه دارد، رئیس جمهوری هم نور دارد و هم نار دارد. بعضی نارش را گرفته اند و بعضی نورش را گرفته اند. علامت حرکت یک انسان سالم این است که دائم تحت تأثیر ولایت الهی، مسیر حرکت تدریجی از ظلمت به نور محقق شود. به عشق معنویت، روحانیت و نورانیت درس در حوزه بخوانیم نه اینکه مجتهد شویم. ازدواج کنیم تا چیزی شویم. اینها تیغ دو دم است و در رفتارهایمان هم همین طور است باید دقت کرد که این کار ناری است یا نوری است؟
امام سجاد  علیه السلام در صحیفۀ سجادیه عرض می کند: خدایا کمکم کن تا از پدر و مادرم همچون سلطان ستمگر بترسم. اینها این قدر خطرناک هستند. عاطفۀ آنها این طور است. ما حریم را نگه نمی داریم. نزدیک  شده و بی ادب می شویم و می سوزیم. استاد خیلی خطرناک است، مهربان است و عاشق شاگردان خودش، ولی اگر شاگرد حواسش نباشد 20 سال با یک استاد درس می خواند و با استاد بهشتی به جهنم می رود. در مورد پدر و مادر اگر حواسمان نباشد و در نوع حرف زدن، نوع مخاطب، نوع نگاه کردن و پاسخ دادن به سؤالات دقت نکنیم سر از نار درمی آوریم. در حدیث و قرآن هست که اگر یک وقت پدر و مادر ظالم و بی ادب بودند و بی انصاف بودند، اگر بخواهیم پاسخ بگوئیم غیر از نار چیز دیگری نیست. خدا آدم های کافر را هرچند به کار خوب دست بزنند، نورهایشان را می برد و کافر نمی تواند نور جذب کند. چون ارتباط او کافرانه و غاصبانه است و نور را دفع می کند. «ذهب الله بنورهم»؛ نور می رود و جز تاریکی و نار چیز دیگری نمی ماند.
هیچ حرکتی در نظام طبیعت نیست مگر این که دخالت ملائکه در آن هست و اگر ملائکه را حذف کنیم، زندگی در زمین امکان پذیر نمی باشد. تمام اجسام زمین را ملائکه به حرکت درمی آورند.کُرات و نگهداری آنها در فضا و حفظ فاصلۀ آنها با خورشید و با یکدیگر همه با ملائکه است. از تنظیم اتمسفر تا ابرها، باران، برف، باد و... حضرت وقتی رعد و برق و مانند آن را می دیدند، سلام می دهند، آنها قوای عالمند، آن را اداره می کنند.
«أفرأیتم ما تحرثونَ أأنتم تزرعونَهُ أَم نحنُ الزارِعون»؛[سوره واقعه - آیات 463و564] این یک دانه که شما می کارید، آیا شما آن را می رویانید یا ما می رویانیم؟ توجه شود که ما می رویانیم. یعنی خدا با فرشته هایش گیاهان را می رویاند، سپس فرشته ها در رویش گیاهان مؤثرند و تا نباشند هیچ گیاهی رشد نمی کند.
«أفرأیتم ما تمنون أأنتم تَخلُقونَهُ أم نَحنُ الخالِقون»؛[سوره واقعه - آیات 59و60] نطفه یا منی که در رحم زن امن می شود آن منی را شما خلق می کنید، ما داریم این کار را با فرشته ها انجام می دهیم. هیچ چیزی نیست که فرشته ها در آن نباشند. تمام ارتباطات، تمام کارها، چه روی کرۀ زمین و چه در فضا و کهکشانها با تمام این نظم توسط فرشته ها است. خداوند با این فرشته ها عالم را اداره می کند. ببینیم چقدر فرشته ها به ما نزدیکند، از درون خاک گیاهان را درمی آورند، در رحم زن بچه را تولید کرده و شکل می دهند. خیلی از کارهای بدنی ما توسط آنهاست. هرکجا موتی انجام می گیرد، در کنارش فرشته است. باطن این عالم چقدر به ما نزدیک است و ما بدون این باطن هیچ چیز نیستیم. لذا قرآن اصرار دارد که آیا ملکوت آسمان و زمین را نمی بینید؟
سورۀ مبارکه اعراف. آیه 185؛ «افلم ینظروا ...»؛ آیا در حکومت و نظام آفرینش آسمان و زمین و آنچه خداوند خلق کرده نمی نگرید؟ شاید پایان زندگی آنها نزدیک شده باشد، پس به کدام سخن بعد از آن ایمان می آورید؟ می فرماید: آیا به ملکوت آسمان و زمین نگاه نمی کنید؟ نگاه کردن به آسمان و زمین و ملکوت آنها کار شدنی است که خداوند حتی به کفار می گوید چرا ملکوت را نگاه نمی کنید، این طور نیست که دستیابی به ان سخت باشد. انسان با تمرکزهای خاص خودش می تواند به ملکوت برسد و وقتی این قدر به ما نزدیک هستند، چطور نمی گوئید نمی بینیم؟ با دیدن ملکوت باب عظیمی از معرفت به روی ما باز می شود.
 «قل مَن بِیَدِهِ مَلَکوتُ کُلِ شئ»[سوره مبارکه مؤمنون -آیه 88]: بگو ملکوت هرچیزی به دست کیست. پس هرچیزی ملکوت دارد. ما فقط به ظاهر نگاه می کنیم.
 «یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا و هم عن الآخرة غافلون»؛[سوره مبارکه روم، آیه7] زندگی ظاهری از حیات دنیا را می دانند و از آخرت بی خبرند. آخرت همان ملکوت است. چقدر ما از ادبیات قرآن فاصله گرفته ایم و فقط قرآن خوانی می کنیم و قرآن فهمی نداریم. ملکوت هرچیزی دست خداست. هرچیزی باطنی دارد و باطن آن دست خداست.
رسول خدا  صلوات الله علیه فرمودند: «اِن مع الدنیا آخرة و الآخرة محیطُ بالدنیا»؛ حقیقت این است که همراه دنیا آخرت است و آخرت به دنیا احاطه دارد. آخرت است که دنیا اداره می شود. تمام چیزهایی که در کهکشانها دیده می شود توسط باطن خودش که آخرت است اداره می شود. آیا می شود ملکوت دیدنی نباشد؟ کسی می تواند بگوید من ملکوت را نمی بینم مثل این است که کسی رحم مادر را جدا از دنیا نگاه کند، اصلاً معنا ندارد. اگر حرکت های جنینی در رحم مادر معنی دارد و ادراک شدنی است به برکت دنیا است. در دنیا نیز چیزی را بدون برزخ و ملائکه نداریم. تمام اجزاء رحم با دنیا ارتباط دارد و اگر دنیا نبض خود را قطع کند، هیچ چیزی در رحم نمی ماند و همه چیز نابود می شود. هیچ گیاهی نمی میرد مگر این که ملک الموت آن را می بیند.
در سورۀ مبارکه ابراهیم آیه 10 می فرماید: «أفی الله شک فاطر السماوات والارض؛ آیا در خداوند آفرینندۀ آسمان ها و زمین شک است؟ ما می گوئیم دلیل بیاورید که خداوند در این عالم هست، خدا را اثبات کنید.
در سورۀ مبارکه واقعه آیه 62؛ «ولقد علمتم االنشأة الاولی فلولا تذکرون، شما چطورر متذکر نمی شوید؟ نشأت اولی را دیدید، مشاهده می کنید، اخری را نمی بینید؟ ماوراء و ملکوت را نمی بینید؟ تمام این حرکت ها که در طبیعت انجام می شود، آیا خودش انجام می شود و حرکت می کند؟ قوه اش از کجا می آید؟ همۀ دانشمندان معتقد به وجود انرژی هستند، اما این انرژی چیست؟ می گویند انرژی است، اما نشان دادنی نیست. اما ظهور و اثر آن را می بینیم. انرژی همان فرشته است. ظهورش هم به اشکال مختلف وجود دارد. قوّه و توان است. اما ماده بی حس است. در قوانین فیزیک آمده است: اگر ماده را تکان ندهید تا بی نهایت ثابت می ماند. پس اگر حرکت می کند بدانید این حرکت را از جایی آورده است. این حرکات معمولی هم نیست. حرکتی از درون است. یک نطفه حرکت می کند و یک بچه می شود. قرآن دائم ما را به فکر کردن و درست نگاه کردن دعوت می کند. تمرکز کردن و درست و عادلانه نگاه کردن را باید تمرین کرد.
«و کأین مِن آیةٍ فی السماوات والارض یمرون علیها و هم عنها غافلون»؛[سورۀ مبارکه یوسف-آیه 15] چه بسیاری از آیات در آسمانها و زمین می گذارند و آنان از ان اعراض می کنند. ما در دریای ملائکه الله غرق هستیم. دقیقاً مثل ماهی در آب است. می گوید مایۀ حیات من چیست؟ آب چیست/ خداوند به ما عقل داده و عقل را هم نور آفریده است. باید از این نور استفاده کنیم و کشف کنیم. ما عقلمان را آلوده کرده ایم و به جای اینکه نور و یقین جذب کند، تردید، شک، دودلی و وسواس ایجاد می کند. باید از خداوند بخواهیم «و ان تملاء قلبی نور الیقین»[زیارت آل یاسین] جریان نار و نور را در نظر بگیریم. ما با یقین ها سروکار داریم. اما به جای جذب نور، یقین، وسوسه و تردید و تزلزل و شک جذب می کنیم.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: اگر به یک وسواسی بگویی چرا این کار را می کنی می گوید: شیطان مرا گول می زند، خودش هم می داند.
بحث فرشته ها تمام شد، اما یک بحث مانده است که راجع به ارتباط ما با جن و شیطان است. راجع به دین، قرآن، پیامبر، بهشت و جهنم است.
فتنه های آخرالزمانی غربال های خطرناکی هستند که مؤمنین دانه به دانه از آنها می افتند و از جهنم سردرمی آورند. انسان باید به خداوند پناه ببرد وقتی ببیند که پیشکسوت های جهاد و خون و کسانی که زمانی از یاران امام بودند اینقدر راحت سقوط می کنند. ما اگر جای خود را داریم نباید آن ها را سرزنش کنیم، بلکه باید از خود بترسیم و حواسمان به خودمان باشد که ما هم در این غربال هستیم. دیدیم چقدر از روحانیون، مجتهدین از علماء و دانشگاهیان و از سرداران جبهه ها، رزمنده ها و خانواده های شهدا و آزادگان و کسانی که در طول این سالها در غربال و امتحان باختند و ریزش کردند. «و ما اُبَرئُ نفسی ان نفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی»؛[سوره یوسف - آیه53] ما از خدا هدایت این ها را می خواهیم. بخواهیم که از ما امتحان سخت نگیرد یعنی طوری نشود که صریحاً جلوی ولایت فقیه بایستیم و بدیهیات را تکذیب کنیم و لجاجت کنیم. خدایا اگر قرار است این طور شویم مرگ ما را برسان. «فاذا عمری مرتعاً للشیطان فاقبضنی الیک».[صحیفه سجادیه، دعاى‏20]
--------------------------
منبع: سایت منتظران منجی

 

Share