چرا گاهی اوقات حال بکاء بر مصائب امام حسین علیه السلام نداریم؟ / حجت الاسلام سعیدی

دریافت ویدئو
موضوع: 
در این قطعه ویدئویی سخنرانی کوتاه و دلنشین حجت الاسلام سعیدی را با عنوان "چرا گاهی اوقات حال بکاء بر مصائب امام حسین علیه السلام نداریم؟" ببینید و بشنوید.

چرا حال بکاء بر مصائب امام حسین علیه السلام نداریم؟ / حجت الاسلام سعیدی

در این قطعه ویدئویی سخنرانی کوتاه و دلنشین حجت الاسلام سعیدی را با عنوان "چرا گاهی اوقات حال بکاء بر مصائب امام حسین علیه السلام نداریم؟" ببینید و بشنوید.

چرا حال بکاء بر مصائب امام حسین علیه السلام نداریم؟

چرا در عزاداری اشكمان در نمی آيد؟ عوامل قساوت قلب، راه رهايی از قساوت چيست؟ چرا هنگام عزاداری، برخی بسيار می گريند و بعضی اشكشان در نمی آيد و يا كم در می آيد؟ آيا اين به دليل گناه و شقاوت قلب است؟ افراد بشر در طبايع و حالات نفسانی متفاوتند. اگرچه از تأثير حوادث در امان نيستند، چون طبع انسانی ممزوج از قوای مختلف و مقوله های گوناگون است. گاهی می خندد، گاهی گريه می كند و در وقتی متعجب شده، عصبانی می شود و … دنيا نيز آبستن حوادث تلخ و شيرين است. گروهی به تفريح و سرگرمی، گروهی به ظلم و خيانت و گروهی به هدايت و پيشرفت مشغولند. اندوهناكی و گريه كردن به علت تأثر و ناراحتی باطنی انسان است.
شخصی اگر محبوب خود را از دست بدهد و يا او را در حالی كه دچار سختی شده ببيند و يا در مسير هدايت از جلوه و جمال ملكوت بهره ببرد، ناخودآگاه اشك از چشمانش جاری می شود. انسان از بُعد روانشناسی چون عاطفه مند است، رقيق القلب است. رقت قلب، ذاتی هر بشر است. چون اگر انسان رقيق القلب نمی بود، نمی توانست هدايت شود و چون رقت قلب دارد، از تبشير و تنذير درس می گيرد. البته چون همه افراد بشر در حالات و روحيات مختلف و متفاوتند و هركدام در هنگام برخورد با حوادث، تظاهر خاصی نشان می دهند. نمی توان قاعده كلّی و معيار معينی برای قضاوت در دست داشت
احاديث و روايات بسياری بر اين معنی دلالت دارد كه چشم گريان و قلب رقيق و دل رحيم به خدا نزديك تر است. پيامبر گرامی اسلام(ص) فرمود «اما چرا بعضی به هنگام شنيدن مصيبت و ذكر عزاداری منقلب شده و گريان نمی شوند؟ آيا اين دلالت بر قساوت قلب دارد؟». همان طور كه در اول متن ذكر شد، انسان ها در حالات روحی و نفس متفاوتند. بعضی به خاطر عامل تورث از روحيه ای قوی تر برخوردارند و هنگام برخورد با حوادث، مقاومت بيشتری نشان می دهند. چنين افرادی اگر در هنگام برخورد با مصيبت، خصوصاً مصيبت اهل بيت(ع) واكنش كمتری از خود نشان دادند، گناهی نكرده اند. ايشان ممكن است از نظر قلبی متأثر شوند. بارها ديده شده است اين گونه افراد حتی در فوت عزيزانشان آن گونه كه بعضی واكنش نشان می دهند، متأثر نمی شود. برخی از افراد به خاطر ضعف اعتقاد و ديرباوری در مقابل ذكر مصيبت مقاومت نشان داده و حتی از گريه ديگران متعجب می شوند. ايشان مطالعه كافی در واقعيت ها و حوادثی كه به نوعی در وجود انسان تأثير مستقيم يا غيرمستقيم می گذارد، ندارند. مثلاً اگر شخص مسلمانی به مطالعات تاريخی بپردازد و بداند دين با چه سختی هايی مقابله كرد و پا برجا شد و شخص گرامی پيامبر چه فشارهايی تحمل كرد. آيا باز بی اعتنا خواهد بود؟
گناه يكی از عوامل مهم قساوت قلب و جمود عين(خشكی چشم) است. انسان وقتی گناه می كند، قلبش تيره و تار شده و دقّت و نرمی از آن خارج می شود. قلب سخت و تيره نمی تواند در چشم اثر بگذارد و آن را گريان كند
انسان های غافل نمی توانند گريه كنند، چون فكر و دلشان به دنيا مشغول است و چشمانشان مجذوب جلوه های دنيا و قلبشان از عاطفه خالی است. چنين چشمی نمی تواند اشك بريزد. اشك به خارج از اين عالم تعلق دارد، چون از عاطفه ريشه می گيرد و عاطفه جايگاه ملكوتی دارد. اهل بيت(ع) كسانی اند كه در زندگی جز به عدالت و ديانت و تعليم احكام دين و اصلاح جامعه، به چيز ديگری نمی انديشيدند و راهی كه آنان رفته اند جاودانه نمی ماند مگر با حضور معنوی و ملكوتی شان و مظلوميت بهترين نماد و تجلی حضورشان در بين ما است. البته مظلوميتی كه ظلم ستيز و عبرت آموز باشد و اشك پاسخ مناسبی برای درك مظلوميت آنها است.
از جمله بيماری های معنوی و گناهان قلبی كه انسان را از پيمودن راه سعادت باز می دارد و به ورطه هلاكت می كشاند، قساوت قلب است. كلمه قساوت در لغت از ماده «قسی» به معنای سخت شدن و صلابت است و در اصطلاح هرگاه قلب و دل انسان از نرمی، رقت و احساس رحم خالی شود، قساوت و سختی در آن جای می گيرد. در اين حالت انسان حق را نمی پذيرد و برای آن خاشع نمی شود، اندرز و انذار در او اثری نمی بخشد و مناظر رقت انگيز مثل آه مظلوم، ناله يتيم و پريشانی تهيدستان هيچ اثری در او نمی گذارد و آنها را ناديده و نشنيده گرفته، همانند حيوانی از آنها می گذرد. قلب قاسی(با قساوت) آن قلبی است كه در برابر حق خشوع ندارد و تأثيری به نام رحمت و رقت به آن دست نمی دهد.
قلب، معهد معرفت و مهد محبت است و بهترين معروف و عزيزترين محبوب خداست. هركاری كه ضد معرفت الهی و مباين محبت خدا باشد يا مانع از آن شود، قلب را به صورت قالب سرد و قاسی در می آورد. آنچه در اينجا ارائه می شود، شمه ای از علل فراوان قساوت قلب است. كثرت سخن در غير ياد خدا يكی از اين موارد است كه زياده گويی در غير ياد خدا باعث غفلت انسان می شود، به طوری كه انسان به تدريج از آن مبدأ متعال كه با همه هستی به سويش می شتابد، فاصله گرفته و دور می شود. سخنی كه در غير ياد خدا باشد، بيهوده و لغو است نه تنها نفعی برای انسان ندارد بلكه موجب صلابت دل او می شود. پيامبر اسلام(ص) در اين باره می فرمايند «زياد سخن گفتن در غير ياد خدا را ترك كنيد؛ چرا كه آن قلب را قسی و سخت می كند.»
آرزوها و خواسته های نفسانی، حجاب های تاريكی است كه روی دل انسان را پوشانده، به طوری كه نه از خدای خود ياد می كند، نه جهان پس از مرگ خود را ياد می كند و نه برای آسايش ابدی و تأمين حيات جاودانی خود تلاش می كند ولی تنها برای تأمين حيات فانی و بی اساس حركت می كند. چنين كسی ديگر در دل او برای رحمت الهی جايی باقی نمی ماند. امام علی(ع) می فرمايد «آرزوهايتان طولانی نشود كه نتيجه اش قساوت و سخت شدن دل هايتان است».
گناه كردن يعنی مخالفت با امر الهی. پس هرگاه انسان گناه كرده و به هوای نفس توجه می كند، در واقع برخلاف طبيعت قلبش عمل كرده(قلبی كه فطرت او، رقت و توجه به امر الهی است كه در اثر همين نرم بودن به قرب الهی نايل می شود) و در اثر گناه قلب، به قساوت دچار می شود. امام باقر(ع) می فرمايند «هيچ بنده ای نيست مگر آن كه در دلش نقطه سفيدی است. هرگاه گناه می كند در آن نقطه سياهی پديدار می شود، اگر توبه كند آن سياهی می رود و اگر دنبال گناه برود، سياهی افزايش می يابد تا آنجا كه همه سفيدی دل را فرو می گيرد و چون اين سفيدی از سياهی گناهان پوشيده شد، ديگر صاحب آن دل سياه به خوبی و صلاح بر نگردد و بلكه كردارهايشان دل هاشان را سياه و چركين كرده است».
يكی ديگر از عوامل قساوت دل، غفلت است. هرگاه چيزی از خاطره انسان پنهان شود با اينكه آن را می دانسته، در اين حالت انسان از آن چيز غفلت دارد و می گويند غافل است. انسان اگر از ياد خدا و قيامت و مرگ دور باشد، باعث غفلت او می شود و اين گونه غفلت، قلب را قساوت می دهد. امام باقر(ع) می فرمايند «از غفلت دوری كن؛ چرا كه در آن (غفلت) دل ها قساوت می يابد». زيادی مال و ثروت نيز قساوت دهنده دل ها است؛ چرا كه وقتی انسان به مال و ثروت علاقه مند و همت او فقط اندوختن مال شد، دلش سخت می شود. به طوری كه برای پروردگارش خاشع نمی شود. او گمان دارد ثروت و دارايی تمام نيازهای او را بر طرف كرده است، به همين جهت در خود احساس نياز به پروردگار نمی كند و همين امر باعث قساوت دلش می شود. امام علی(ع) می فرمايند «زيادی مال و ثروت فاسد كننده دين و قساوت دهنده قلب است.»
هر انسانی در شبانه روز بايد مقداری بخوابد تا خستگی از بدنش رفع شود و برای ادامه فعاليت آماده شود؛ اما اگر خواب بر انسان چيره شود كسالت را به همراه دارد و كسالت مانع از اطاعت و بندگی پروردگار می شود. در نتيجه انسان از خدای خود دور شده و قلب او به قساوت و سخت شدن دگرگون می شود. امام صادق(ع) در اين مورد می فرمايند «خواب از نوشيدن (آب) بسيار است و منشأ زياد نوشيدن پرخوری است و اين دو مانع عبادت خدا می شوند و قلب انسان را سخت می كند و از تفكر و خشوع باز می دارد».
ستمگری در حق ديگران علاوه بر پيامدهای شوم اخروی و آثار ناگوار دنيوی كه آخرت و دنيای ستمگر را دستخوش نابودی می كند. رقت، نورانيت و لطافت قلب را از بين برده سختی و تيرگی را جايگزين آن می كند. از سفارشات پيامبر اكرم(ص) به امام علی(ع) است كه فرمودند «يا علی پنج چيز است كه دل را سخت می كند و هنگامی كه دل سخت شود آدمی كفر می ورزد؛ گناه روی گناه انباشتن، به هنگام سيری غذا خوردن، به مردم ظلم و ستم كردن، نماز را به تأخير انداختن
نشست و برخاست با اهل گناه و معاشرت با افراد پست و كوتاه همت در قساوت قلب نقش مؤثری دارد؛ چرا كه انسان را از خدا دور كرده و به تدريج به خلق و خوی همان نااهلان می كشاند. امام صادق(ع) می فرمايند «از معاشرت با اهل دنيا بپرهيزيد كه آنان دين شما را از بين می برند و نفاق را بر جای می گذارند و اين (از بين رفتن دين و منافق شدن) چنان دردی است كه دوا ندارد و همچنين به همراه خود قساوت قلب می آورد و خشوع را از شما می گيرد». ذكر خدا قلب را اصلاح می كند و از هر بدی دور نگه می دارد و ارتباطی بين انسان و خدايش است، پس ترك ذكر و ياد خداوند اين ارتباط را قطع می كند و اين امر باعث سختدلی و قساوت است. امام صادق(ع) می فرمايند «خدا به حضرت موسی وحی كرد كه ترك كردن ذكر من، قلب را سخت و قسی می كند«.
يكی از با عظمت ترين نعمت های الهی دل و جان آدمی است كه می خواهد حقايق عالم در آن تابش كند. اگر اين گوهر فروزنده، تيره و تار شود ديگر جايی برای تابش حقيقت باقی نخواهد ماند. انسانی كه از حقيقت محروم شود، اين خود بالاترين بلا است. امام باقر(ع) فرموده اند «خداوند برای دل ها و بدن ها كيفرهايی دارد، تنگی در معيشت و سستی در عبادت و به هيچ بنده ای كيفری بزرگتر از سخت دلی چشانده نشده است». انسان برای پيمودن راه عبوديت بايد از الطاف خداوند استعانت بجويد. دعا كردن وسيله ای است تا مسير برای پيمودن اين راه هموار شود. يكی از شرايط دعا كردن نرمی دل و توجه به خداوند كريم است. حال اگر اين شرط نباشد شخص قسی و سنگدل دعايش بی فايده است. امام صادق(ع) فرموده اند «خداوند دعای انسان سنگدل و با قساوت را استجابت نمی كند«.
يكی از گرايش های فطری انسان، بلكه بالاترين و عميق ترين گرايش فطری او رسيدن به كمالات معنوی و اوج گرفتن روحش در فضای ملكوت است. انسان می خواهد به كمالات بيشتری دست يابد، كمال واقعی هم قرب به خدا است و قلبی كه سخت شده و توجهی به اين ندای فطری خودش ندارد به همين جهت از اين كمال دور خواهد بود و در نتيجه از خداوند متعال دور می ماند. پيامبر اكرم(ص) در اين باره فرموده اند «دورترين مردمان از خداوند اشخاص سنگدل هستند». وقتی دل انسان قساوت پيدا می كند ديگر رحم و عطوفت او به ديگران كم می شود؛ چرا كه انسان در فطرت خود نوع دوست آفريده شده است و قساوت و سنگدلی بر خلاف طبيعت انسان بوده و در اين حالت به ديگران به خصوص كسانی كه نيازمند كمك باشند، رحم نمی كند. در نتيجه خداوند نيز رحم خود را بر آن بنده قطع خواهد كرد. در روايتی طولانی از امام سجاد(ع) آمده است كه آن حضرت فرمودند «از گناهانی كه مانع از باران آسمان می شوند، سخت شدن دل ها بر انسان های فقير و بيچاره است.
يكی از آثاری كه قساوت قلب به همراه دارد، عاقبت به شر شدن است و اين بدان جهت است كه انسان سنگدل مادامی كه اين حالت در او هست از تن دادن به تكاليف الهی ابا دارد و از اعمالی كه او را به كمال واقعی برساند، نه تنها دور است بلكه نسبت به اين كارها بی اشتياق و سرد است. بنابراين زندگی كه بدون اعمال خير باشد در آخر كار كه قيامت است در نامه عمل هيچ كاری كه باعث خوشبختی او شود، يافت نخواهد شد و اين همان بدبختی و شقاوت است كه او گرفتارش شده است. در روايتی طولانی پيامبر اكرم(ص) به حضرت علی(ع) خطاب می كنند «يا علی چهار خصلت مايه شقاوت است؛ خشك شدن اشك چشم، قساوت قلب، آرزوی دراز، علاقه به باقی ماندن در اين دنيا».
مهمترين راه درمان برای قساوت اين است كه به قرآن كريم و كلمات اهل بيت(ع) رجوع كرد و شفای دل را از آنها طلبيد. در اينجا چند راه معرفی می شود، يكی از راه های درمان در هر بيماری (روحی و جسمی) شناخت اسباب تحقق آن بيماری است تا بتوان به وسيله پيش گيری و ترك آنها از ابتلا شدن به آن بيماری جلوگيری كرد. بعد از بيان راه اول كه ترك كردن عوامل قساوت بود نوبت به عمل كردن به عوامل رقت قلب می رسد؛ چرا كه رقت قلب ضد قساوت است. بنابراين با عمل به اسباب ايجاد رقت می توان قلب را به حالت طبيعی خود يعنی قلبی نرم و خاشع برگرداند كه در مقابل حق سر تعظيم فرود می آورد.
برای آشنايی با راه دوم به چند مورد از اسباب رقت قلب اشاره می شود كه عمل به آنها قساوت قلب را از بين می برد. مردی به رسول خدا(ص) عرض كرد «من از دست سنگدلی ام شكايت دارم» آن حضرت فرمودند «به يتيمی نزديك شده و بر سرش دست(مهر و محبت) بكش و او را كنار سفره ات بنشان تا دلت نرم شود و بر حاجتت قادر شوی». امام باقر(ع) فرمودند «به وسيله زياد ذكر خدا گفتن در خلوت ها، به رقت قلب روی بياور». همچنين ياد مرگ همواره قلب انسان را از اشتغال به علاقه به امور دنيوی باز می دارد و باعث نرم شدن و رقت قلب می شود. امام صادق(ع) فرموده اند «ياد مرگ شهوات را می ميراند و ريشه های غفلت را می كند و به دل در وعده های الهی قوت می بخشد و خوی را نرم می كند».
خوردن بعضی از ميوه ها و حبوبات دل را نرم می كند. از رسول خدا(ص) مروی است «پيغمبری از پيامبران به خداوند از قساوت دل های قومش شكايت كرد. پس در حالی كه در محل نمازش بود خداوند به او وحی فرمود كه قومت را به خوردن عدس وادار؛ چرا كه دل را نرم و اشك چشم را زياد می كند». از آن حضرت روايت شده است «هر كه دوست دارد دلش نرم شود، بر خوردن انجير مداومت كند«.

Share