سبک شمردن نماز و آثار آن

نوشته: حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان
سبک شمردن نماز - نماز
در حرمت سبک شمردن نماز و سستى نسبت به این امر با عظمت الهى، روایاتى در کتب روایى ما آمده که دانستن بخشى از آن بر همگان لازم است:

سبک شمردن نماز :

در حرمت سبک شمردن نماز و سستی نسبت به این امر با عظمت الهی، روایاتی در کتب روایی ما آمده که دانستن بخشی از آن بر همگان لازم است از آنجایی که در روایات مختلف آمده که سبک شمردن نماز موجب محرومیت از شفاعت می شود:

یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است.

سبک شمردن نماز

دستور حضرت حق و 124هزار پیامبر و 12 امام و اولیای مقرب الهی است که انسان بوسیله نماز در برابر عظمت حضرت رب الارباب به تواضع و خضوع قیام کند؛ کسی که این حکم با عظمت را سبک بشمارد، انسان بسیار سبک و بی قدری است، انسان پست و زبونی است، موجود پلید و کثیفی است؛ کسی که با این ناچیزی و کوچکی اش، حاضر نباشد در برابر بزرگی حضرت اللّه، با این همه لطف و محبت و احسانی که نسبت به او مبذول داشته، سر تواضع فرود آورد، البته کثیف و پست و از هر موجودی بدبخت تر و زبون تر است.

سبک شمردن بزرگ ترین و عرفانی ترین حکم الهی، دلیل بر جهل و ذلّت و شقاوت و کوردلی است.

اهل معرفت و عاشقان حضرت حق و اولیای کامل و دلباختگان به مقصود واقعی عالم با چشمی غیر از همه چشم ها به نماز می نگریستند.

آنان با نماز رفتاری عاشقانه و ربطی عارفانه و پیوندی آگاهانه داشتند؛ نماز چشم و چراغ آنان و روشنی قلب و دل آن سرباختگان کوی محبوب بود؛ آنان بدون نماز زندگی نمی کردند و بی نماز زنده نبودند و منهای نماز حرکت نداشتند.

جهان را بی نماز نمی خواستند و برای ره بردن به عالم ملکوت راهی جز نماز نمی دانستند و محصول و میوه هستی را در نماز می دیدند.

در برابر نماز از خود بی خود می شدند و به هنگام ورود به نماز سر و جان نمی شناختند و تنها مستی و وجد و شور و سماع آنان از نماز بود.

آنان با نماز جان و دل می آراستند و نفس خود با نماز از رذایل پاک می کردند و وقت نماز از خود بی خود می شدند و در مقدمه نماز به مستی کامل فرو می رفته و با زبان حال به محضر حضرت جانان عرضه می داشتند:

ما را سفری فتاد بی ما //  آنجا دل ما گشاد بی ما

آن مه که ز ما نهان همی شد //  رخ بر رخ ما نهاد بی ما

ماییم همیشه مست بی می // ماییم همیشه شاد بی ما

درها همه بسته بود بر ما //  بگشود چو راه داد بی ما

ماییم ز نیک و بد رهیده //  از طاعت و از فساد بی ما[1]

بیایید آنطور که قرآن مجید فرموده به نماز بنگریم، یعنی نماز را در رأس تمام احکام حضرت دوست ببینیم.

دوست به ما اجازه داده تا بوسیله نماز به محضر مبارک او و پیشگاه قدس و کوی پاکش مهمان شویم وگرنه ما که بی نهایت در بی نهایت کوچکیم کجا و پیشگاه آن جناب که بی نهایت در بی نهایت عظیم است کجا؟!

اینکه حضرت ذوالجلال از ما انسانها نماز خواسته، دلیل بر کمال عشق و محبت او نسبت به ماست.

اگر عشق خالق به مخلوق نبود، مسئله ای به نام نماز مطرح نمی شد؛ نماز، فریادی عاشقانه و راهی عارفانه بسوی جناب اوست؛ اگر نماز را آنچنان که هست و به آن نحوی که دستور داده اند بجای آری، آنچه حجاب بین قلب و روح تو و حضرت محبوب است برداشته شود و به مشاهده عظمت او نایل گردی.

سبک شمردن نماز

حرمت سبک شمردن نماز در روایات

در حرمت سبک شمردن نماز و سستی نسبت به این امر با عظمت الهی، روایاتی در کتب روایی ما آمده که دانستن بخشی از آن بر همگان لازم است:

عَنْ زُرارَةٍ عَنْ ابی جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: لاتَتَهاوَنْ بِصَلاتِک فَانَّ النَّبیَّ ﷺ قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیسَ مِنّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَیسَ مِنّی مَنْ شَرِبَ مُسْکراً لایرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضِ لا وَاللّهِ؛[2]

زراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: نسبت به نمازت سستی مکن، پیامبر به هنگام مرگش فرمود: کسی که نماز را سبک انگارد از من نیست، کسی که مست کننده بنوشد بر من وارد نخواهد شد.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: واللّه قسم، پنجاه سال بر کسی میگذرد و خداوند یک نماز از او قبول نمیکند و چه برنامه ای برای انسان سخت تر از این است؟

به خدا قسم از همسایگان و یارانتان می شناسید کسی را که اگر برای بعضی از شما نماز بخواند از او قبول نخواهید کرد، چون نماز را سبک انگاشته، خداوند جز عمل نیکو قبول نمیکند، چگونه کسی که یک عمل الهی را سبک گرفته از او قبول کنند؟[3]

حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرمود: لَمَّا حَضَرَتْ ابی الْوَفاةُ قالَ لی: یا بُنَیَّ انَّهُ لاینالُ شَفاعَتَنا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛[4]پدرم حضرت صادق علیه السلام به وقت مرگ فرمود: پسرم، کسی که نماز را سبک بشمارد، به حقیقت که به شفاعت ما نمی رسد.

قالَ رَسُولُ اللّهِ ﷺ: لِکلِّ شَی ءٍ وَجْهٌ وَوَجْهُ دینِکمُ الصَّلاةُ فَلا یشینَنَّ احَدُکمْ وَجْهَ دینِهِ وَلِکلِّ شَی ءٍ انْفٌ وَانْفُ الصَّلاةِ التَّکبیرُ؛[5]پیامبر اسلام ﷺ فرمود: برای هر چیزی صورتی است (که نمایانگر هویت و زیبایی و حیثیت آن چیز است) و صورت دین شما نماز است، کسی از شما صورت دین را خوار و سبک نشمارد، برای هر چیزی مقدمه ای است و مقدمه نماز تکبیر است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: برای نماز از میان ملائکه موکلی است که کاری غیر آن ندارد، چون مکلف از نماز فراغت پیدا کند، آن را به طرف خدا می برد، اگر قابل قبول باشد قبول میشود و اگر از طرف حق قبول نشود، خطاب می رسد: این نماز را به بنده ام بازگردان.

ملک نماز را باز گردانده و به صورت صاحبش می زند و میگوید: وای بر تو که همیشه عملی داری که باعث سرشکستگی من است.[6]

و نیز از ابو بصیر نقل شده:

بر ام حمیده وارد شدم، تا او را در عزای امام صادق علیه السلام تسلیت بگویم. او گریه کرد و من نیز گریستم. سپس گفت: ای ابومحمد! اگر حضرت صادق علیه السلام را به وقت مرگ می دیدی تعجب میکردی! دو چشمش را باز کرد و فرمود: همه کسانی که با من آشنایی دارند دور من جمع کنید، کسی نماند مگر این که به محضر آن جناب آمد، آنگاه به همه نظر کرد و فرمود: [اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ]؛ شفاعت ما شامل کسانی که نماز را سبک بشمارند، نمیشود![7]

عَنْ ابی جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: الصَّلاةُ عَمُودُ الدّینِ مَثَلُها کمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطاطِ اذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الْاوْتادُ وَالْاطْنابُ وَاذا مالَ الْعَمُودُ وَانْکسَرَ لَمْ یثْبُتْ وَتِدٌ وَلا طُنُبٌ؛[8]امام باقر علیه السلام فرمود: نماز ستون دین است و برنامه آن برای دین همانند ستون خیمه است، وقتی ستون ثابت و پابرجا باشد، میخ ها و طناب ها پابرجاست، ولی وقتی ستون از ثبوت بیفتد و بشکند، میخ و طنابی پابرجا نمی ماند.

سبک شمردن نماز

حرمت ضایع کردن و سبک شمردن نماز و وجوب حفظ آن

مسئله وجوب نماز و حفظ این ودیعه الهی در زندگی به درجه ای از اهمیت و ارزش است که در دستورهای عالی دینی ضایع گذاشتن آن از محرمات شمرده شده و بر حفظ آن از نظر کمیت و کیفیت سفارش زیاد شده است.

امام خمینی رحمه الله در «اسرار الصلاة» خود می فرماید:

اکتفا نمودن به صورت نماز و قشر آن و محروم ماندن از برکات و کمالات باطنیه آن - موجب سعادات ابدیه، بلکه باعث جوار ربّ العزة و مرقاة عروج به وصال محبوب مطلق که غایت آمال اولیاء و منتهای آرزوی اصحاب معرفت و ارباب قلوب بلکه قرة العین سید رسل ﷺ است - از اعلی مراتب خسران و زیانکاری است که پس از خروج از این نشئه و ورود در محاسبه الهیه موجب حسرت هایی است که عقل ما از ادراک آن عاجز است.

ما تا در حجاب عالم ملک و خدر طبیعت هستیم، از آن عالم نمی توانیم ادراکی نماییم و دستی از دور، بر آتش داریم.

کدام حسرت و ندامت و زیان و خسارت بالاتر از آن است که چیزی که، وسیله سعادت انسان و دوای درد نقایص قلبیه است و در حقیقت صورت کمالیه انسانیه است پس از چهل پنجاه سال تعب در راه آن به هیچ وجه از آن استفاده روحیه نکرده، سهل است مایه کدورت قلبیه و حجاب های ظلمانیه شود و آنچه قرة العین رسول اکرم ﷺ است موجب ضعف بصیرت ما گردد.

[یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ][9]دریغ و افسوس بر اهمال کاری و تقصیری که درباره خدا کردم.

به قول فیض کاشانی آن سرمست باده عشق الهی:

گنج ابدی پیروی حق و عبادت //  مفتاح در خیر نمازی به جماعت

معنای نماز است حضور دل احباب //  زنهار به صورت مکن ای دوست قناعت

راضی مشو از بندگیش تا ننمایی //  آداب و شرایط همه را نیک رعایت

هر چند که وسواس کنی سود ندارد //  خود را ندهی تا به دل و جان به عبادت

خواهی به عبادت خللی راه نیابد //  میکن دولت از وسوسه دیو حمایت

خواهی که زدستت نرود وقت فضیلت //  مگذار که تا کار کشد وقت طهارت[10]

پس ای عزیز! دامن همت به کمر زن و دست طلب بگشای و با هر تعب و زحمتی، حالات خود را اصلاح کن و شرایط روحیه نماز اهل معرفت را تحصیل کن و از این معجون الهی که با کشف تام محمدی ﷺ برای درمان تمام دردها و نقص های نفوس فراهم آمده استفاده کن و خود را تا مجال است از این منزلگاه ظلمت و حسرت و ندامت و چاه عمیق دوری از ساحت مقدس ربوبیت جلّ و علا کوچ ده و مستخلص کن و به معراج وصال و قرب کمال، خود را برسان که اگر این وسیله از دست رفت وسایل دیگر منقطع است.

انْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها وَانْ رُدَّتْ رُدَّ ما سِواها؛[11]اگر نماز قبول شود بقیه اعمال دیگر عبد قبول میشود و اگر نماز مردود شود بقیه اعمال دیگر نیز مردود میشود.

عارف روشن ضمیر مرحوم حاج میرزا عبدالحسین تهرانی- که از اعاظم تلامذه مرحوم حجةالاسلام شفتی اصفهانی است- میگوید:[12]

نماز، مستجمع صفات سایر عبادات است، چون صیام که امساک از مفطرات است و چون حج که احرام بستن از میقات است و چون زکات که بذل نفیس نفقات است و چون جهاد که محاربه با جنود شیاطین و مخالفین است و محراب عبادت نیز معدن وسوسه شیطان است.

پس نماز، کل و سایر اعمال بسته به او به منزله اجزا و او اعلی و سایر نسبت به او ادنی و مشخص است که، چون کل منتفی شود جزء نیز منتفی گردد و چون متاع اعلی مردود شود ادنی به طریق اولی نابود شود.

و این در مثل چنان است که پادشاهی از رعیت تحفه خواهد و در حفظ او مبالغه نماید و رعیت نیز از راه دور متاعی بردارد و تا به درگاه سلطان هدیه آورد و دشمنان بسیار و دزدان خونخوار بسیار نیز در راه برخورند و با همه، کشش و کوشش نماید و متاع را از چنگ دزدان رباید و صحیح و سالم تسلیم بارگاه سلطان و پادشاه کند.

ولکن در این تحفه ها یکی از همه مرغوبتر و نزد سلطان از همه مطلوب تر و ایجاب آن از سایرین بیشتر و تأکید سلطان درباره او فزون تر باشد، معلوم است که اگر تحفه به صفتی که سلطان امر فرموده موصوف باشد و به اسم صحت معروف باشد، مقبول طبع شاه شود و سایرین را نیز به تبع آن قبول فرماید و اما اگر آن متاع اعلی که نفیس تر و طبع سلطان به آن حریص تر است، به دزدان داده، یا آنکه به صفتی که سلطان خواسته موصوف نباشد، سلطان همه را رد نماید و سایر تحفه ها اگر چه خوب است بد نماید.

 

سبک شمردن نماز

منبع:  کتاب عرفان اسلامی، جلد5/ بخش سبک شمردن نماز
------------------------------------

پی نوشت ها:

[1] مولوی
[2] الکافی: 3/ 269، باب من حافظ علی صلاته أو ضیعها، حدیث 7؛ وسائل الشیعة: 4/ 23، باب 6، حدیث 4413.[باب حافظ نماز و ضایع و سبک شمردن نماز ]
[3] همان، حدیث 4414.
[4] همان، حدیث 4415.
[5] همان، حدیث 4416.
[6] الکافی: 3/ 488، باب النوادر، حدیث 10؛ ثواب الأعمال: 229؛ بحارالأنوار: 81/ 262، باب 16، حدیث 62.
[7] الأمالی، شیخ صدوق:484، المجلس 37، حدیث 10؛ المحاسن: 1/ 80، باب 3، حدیث 6؛ وسائل الشیعة: 4/ 26، باب 6، حدیث 4423.
[8] المحاسن: 1/ 44، حدیث 60؛ وسائل الشیعة: 4/ 27، باب 6، حدیث 4424.
[9] زمر(39): 56.
[10] فیض کاشانی رحمه الله
[11] الأمالی، شیخ صدوق:641، المجلس 39؛ بحارالأنوار: 10/ 393، باب 25.
[12] اسرارالصلاة، تهرانی: 26.

توجه: برای مطالعه بیشتر در مورد سبک شمردن نماز روی کلمه کلیدی اول با عنوان « سبک شمردن نماز » کلیک کنید.

 
Share