آخرین نامه و آخرین دست نوشته

وصیت نامه

هر چند خیلی از ما انسانها با وجود دیدن مردگان فراوانی در کنارمان آنچنان که شایسته است باور قلبی و باطنی به مرگ و معاد پیدا نکرده ایم، ولی کوچ و سفر از این دنیای فانی حقیقتی انکار ناپذیر است، که حتی پرده غفلت و بی خبری افراد نیز موجب نجات و گریز از آن نمی شود؛ چرا که به زودی همه انسانها با آن مواجه خواهند شد و به آن ایمان پیدا خواهند کرد. کما اینکه خدای متعال در خصوص حتمی بودن مرگ حتی با داشتن مکانات فراوان اذعان داشته است. «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في‏ بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ؛[نساء/78]هر جا باشيد، مرگ شما را درمی ‏يابد هر چند در برجهاى محكم باشيد».
فرهنگ وصیت نامه نویسی
با وجود حتمی بودن مرگ و به اتمام رسیدن زندگی مادی و دنیوی سزاوار است، هر انسانی آمادگی خود را از پیش فراهم کرده باشد. چه بسیار وظایف و مسئولیت های دینی که از انسان سلب شده و افراد نتوانسته اند به خوبی از عهده آنها برآیند  و چه حقوق از دست رفته ی فراوانی که به علت های مختلف ضایع شده اند.  با توجه به قریب الوقوع بودن مرگ و احتمال غافلگیر شدن افراد توسط فرشته مرگ، سزاوار است، تدبیری اندیشیده شود که در صورت مواجه شدن با آن کسی از بازماندگان و یا نزدیکان میت وظایف از دست رفته اش را جبران نمایند، در خصوص غافل گیر شدن زود هنگام افراد توسط فرشته مرگ خدای متعال می فرماید: «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُون؛[اعراف/97]پس آيا مردم آباديها ايمنند از اينكه شب هنگامى كه خفته‏اند عذاب ما به آنها برسد؟»و در آیه دیگر خدای متعال می فرماید: «فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ؛[اعراف/95] پس آنها را ناگهان در حالى كه آگاهى نداشتند- كه عذاب بر آنان فرو خواهد آمد-، بگرفتيم».
سنت وصیت نامه نویسی
با  توجه به حتمی بودن مرگ و عدم علم و آگاهی افراد به زمان فرا رسیدن آن سزاوار است، با توجه داشتن به سنت وصیت نامه نویسی ضعف و کم کاری خود را به گونه ای جبران نمود؛ چرا که وصیت نویسی یکی از فرصت های طلایی ست که می تواند جبران کاستی های افراد باشد. چه بسیار افرادی که در زندگی خود حق الناس بی شماری را بر عهده دارند که در صورت آگاهی باز ماندگان می شود به نوعی در جهت جبران آن اقدام نمود، علاوه بر آن چه بسا دارایی و یا اموالی وجود داشته باشد، که با نوشتن یک وصیت خوب، ارزشمند و البته ساده بعد از مرگ نیز عواید و ثواب آن امور خیر را شامل حال میت می کند. از اینرو خدای متعال در قرآن کریم بندگان خود را این چنین به نوشتن وصیت سفارش می کند: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ؛[بقره/180]بر شما نوشته شده: «هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبى [مالى‏] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، بطور شايسته وصيت كند! اين حقّى است بر پرهيزكاران!».

گاه گفته مى‏ شود وصيت كردن در قوانين اسلامى هر چند عمل مستحبى است اما چون مستحبّ بسيار مؤكد است از آن با جمله «كُتِبَ عَلَيْكُمْ» تعبير شده، و ذيل آيه آن را تفسير می كند، زيرا می ‏گويد: «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ» اگر اين يك حكم وجوبى بود بايد بگويد حقا على المؤمنين.[1]
فلسفه وصيت نامه نویسی
در بخش پیشین به گونه به اهمیت و کارکرد سنت وصیت نامه نویسی در زندگی  اشاره شد، در ادامه آن مطلب لازم به ذکر است که از قانون ارث تنها يك عده از بستگان آنهم روى حساب معينى بهره ‏مند مى‏ شوند در حالى كه شايد عده ديگرى از فاميل، و احياناً بعضى از دوستان و آشنايان نزديك، نياز مبرمى به كمكهاى مالى داشته باشند. و نيز در مورد بعضى از وارثان گاه مبلغ ارث پاسخگوى نياز آنها نيست، جامعيت قوانين اسلام اجازه نمى‏ دهد كه اين خلاها پر نشود، لذا در كنار قانون ارث قانون وصيت را قرار داده و به مسلمانان اجازه مى‏ دهد نسبت به يك سوم از اموال خود (براى بعد از مرگ) خويش تصميم بگيرند. از اينها گذشته گاه انسان مايل است كارهاى خيرى انجام دهد اما در زمان  حياتش به خاطر نيازهاى مالى خودش موفق به اين امر نيست، منطق عقل ايجاب مى‏ كند كه او از اموالى كه زحمت تحصيل آن را كشيده براى انجام اين كارهاى خير لا اقل براى بعد از مرگش محروم نماند. مجموع اين امور موجب شده است كه قانون وصيت در اسلام تشريع شود و آن را با جمله «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين»[2]َ تاكيد فرموده است.
جایگاه و اهمیت و صیت نامه نویسی در  منابع روایی
علاوه بر قرآن کریم که خدای متعال بندگان خویش را به نوشتن وصیت نامه سفارش نموده است، شاهد هستیم منابع روایی نیز بر این موضوع تأکید و اهمیت خاصی قائل بوده است. در حدیثی از کتاب بحار الانوار  به نقل از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) این چنین آمده است: « مَا يَنْبَغِي لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ أَنْ يَبِيتَ لَيْلَةً إِلَّا وَ وَصِيَّتُهُ تَحْتَ رَأْسِهِ؛[3] سزاوار نيست مسلمان شب بخوابد مگر اين كه وصيت نامه اش زير سر او باشد.
موانع وصیت نامه نویسی:  یکی از موانع سخت و آسیب زا به فرهنگ وصیت نامه نویسی، بازماندگان دنیا پرست و غیر متعهد است. گاهاً دیده می شود که بعد از تنظیم یک وصیت نامه وارثین و بازماندگان به خاطر زیاده طلبی و یا انحصار طلبی حاضر به اجرای آن نیستند، در بعضی مناطق حقوق و ارث زنان به  ایشان داده نمی شود و یا حتی اگر وصی سفارشی در خصوص امور خیریه داشته باشد ورثه آن را اجرا نمی کنند.

انوع وصیت نامه
وصیت نامه ها از جهات مختلف به انواعی تقسیم بندی می شود:
1-اخلاقی و سیاسی
: گاهی وصیت نامه های بیشتر وجه اخلاقی و گاهاً اخلاقی و سیاسی به خود می گیرد، رهنمود ها و تذکراتی اخلاقی که بزرگان دین و اخلاق برای بازماندگان و اطرافیان نوشته اند، یکی از مصادیق این وصیت نامه ها است. و همچنین وصیت نامه الهی، سیاسی که امام خمینی(ره) بعد از خود به یادگار گذاشتن از جمله این وصیت نامه ها ارزشمند است، که در واقع منشور اخلاقی و سیاسی ارزشمندی است که چراغ راه بسیاری از امور و کارها در زندگی همه افراد است. وصیت نامه های بسیار زیبا و ارزشمندی که از شهدای اسلام بر جای مانده، سندی ارزشمند از دغدغه های دینی و اخلاقی به حساب می آیند.
2-وصیت نامه واجب و مستحب: وصيت ذاتا از مستحبات مؤكد است و واجب نیست ولي گاهي شكل وجوب پيدا مي كند مثل اين كه انسان در پرداخت حقوق واجب الهي كوتاهي كرده باشد و يا اماناتي از مردم نزد او است كه در صورت عدم وصيت احتمال مي دهد حق آنان از بين برود و از آن مهم تر اين كه گاهي موقعيت شخص در جامعه چنان است كه اگر او وصيّت نكند ممكن است لطمه شديد و ضربه جبران ناپذير بر نظام سالم اجتماعي يا ديني وارد شود در تمام اين صورت ها وصيت كردن واجب مي شود.[4]

نکته ها و پیام ها:
1-وصیت، نشانه دور اندیشی و اهل حساب بودن افراد است.
2-وصیت، نشانه حق شناسی و احترام به حقوق و نیاز های دیگران است.
3-وصیت، اقدامی است در جهت بهره مندی از دنیا حتی بعد از مرگ و کوچ کردن از حیات مادی.
4-وصیت، تداوم اعمال صالح بعد از حیات است.

 

منبع:‌ رهروان ولایت
------------------------------------------------
پی نوشت ها
:
[1] تفسير نمونه، ج‏1، ص614.
[2] سوره بقره، آیه 180.
[3] بحار الأنوار، ج‏100، ص194، ح3.
[4] مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه، چاپ بيست و هفتم، 1370ش، ج1، ص621.

Share