فرقه ها - بخش سوم

فرقه ها و مذاهب

برتری تشیع بر سایر مذاهب
روشن است که انتخاب دین و مذهب یک امر عاطفی و دل بخواهی نیست بلکه یک وظیفه و واجب عقلی است! آیا صرف علاقه و محبت دارای پشتوانه محکم استدلالی است؟ در صورتی که علاقه از روی برهان و استدلال باشد حتماً به خاطر نقاط قوتی است که تنها در مکتب تشیع، آنها یافت می شود که در این صورت خود به خود ضعف ها و کاستی های دیگر مذاهب و فرقه ها روشن خواهد شد.
تفاوت اصلی شیعه و برتری آن بر سایر مذاهب اسلامی در نوع نگاه و اعتقاد شیعه به مسئله امامت و ولایت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است. در این جا به پاره ای از اعتقادات شیعه در مسئله امامت اشاره می کنیم:
۱٫ شیعه، دوازده امام (ع) را که در احادیث پیامبر اکرم(ص) به اسامی آنان تصریح شده است[۲۵] از هر گونه خطا، نسیان و گناه معصوم می داند.
۲٫ شیعه برای امام معصوم (ع) تمام شوؤن پیامبراکرم (ص) به جز مسئله وحی را قائل است.
۳٫ شیعه، امام معصوم (ع) را مرجع دینی (مبین و حافظ دین و مفسر آیات قرآن)می داند.
۴٫ شیعه ، امام معصوم (ع) را دارای ولایت تکوینی و قدرت تصرف در پدیده های عالم می داند.
۵٫ شیعه، امام معصوم (ع) را مرجع سیاسی و برترین رهبر در مسائل اجتماعی و دارای شأن قضاوت می داند و اطاعت کامل از او را بر خود واجب می شمارد.
۶٫ شیعه، امام معصوم (ع) را در مسائل علمی صرف، عالم ترین افراد می داند.
اما متأسفانه سایر مذاهب اسلامی و از جمله مالکی و حنفی و … چنین اعتقادی ندارند و نسبت به اهل بیت و امامان معصوم ما تنها به محبت و اعتقاد به وثاقت آنان اکتفا کرده اند.
۷٫ از ویژگی های تشیع اطاعت و پیروی کامل از امام علی(ع) و اهل بیت (ع) است که از نظر اسلام بسیار اهمیت دارد و در روایات متعددی که اهل تسنن نیز نقل کرده اند، معیار و شرط خداوند در پذیرش اعمال مردم، پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) عنوان شده است![۲۶]
حضرت رسول اکرم (ص) فرموده اند: «نگاه کردن به چهره امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و یاد او عبادت است. و ایمان کسی جز با دوستی با او و بیزاری جستن از دشمنان او پذیرفته نمی شود»[۲۷].
آنچه از این روایت برداشت می شود آن است که: «اصلاً، شرط پذیرش ایمان (چه رسد به اعمال عبادی!) داشتن ولایت و برائت است.
و نیز علمای اهل سنت نقل کرده اند که:
«پیامبر اکرم (ص) فرمودند: یا علی! اگر کسی به اندازه عمر (حضرت) نوح خدا را عبادت کند، و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق نماید و به اندازه ای عمرش طولانی باشد که بتواند هزار بار پیاده به حج برود، آنگاه در (مکه) بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، ولی، ولایت تو را – ای علی! – نداشته باشد، بوی بهشت به مقام او نخواهد رسید و هرگز وارد بهشت نخواهد شد».[۲۸]
اما این که منظور از ولایت علی (ع) چیست، باید از موارد استعمال آن در آیات قرآن مجید و در شأن حضرت علی (ع)،روشن شود ، قرآن می فرماید :« سرپرست و ولىّ شما، تنها خدا است و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همان ها که نماز را برپا مى دارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند. »[۲۹]
شک نیست که کلمه” ولى” در آیه به معناى دوست و یا ناصر و یاور نیست؛ زیرا ولایت به معناى دوستى و یارى کردن مخصوص کسانى نیست که نماز مى خوانند، و در حال رکوع زکات مى دهند، بلکه یک حکم عمومى است که همه مسلمانان را در بر مى گیرد، همۀ مسلمانان باید یک دیگر را دوست بدارند و یارى کنند حتى آنهایى که زکات بر آنها واجب نیست، و اصولا چیزى ندارند که زکات بدهند، تا چه رسد به این که بخواهند در حال رکوع زکاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یک دیگر باشند.
از این جا روشن مى شود که منظور از” ولى” در آیه فوق ولایت به معناى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است، به خصوص این که این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (ص) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است.
در بسیارى از کتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روایات متعددى دائر بر این که آیه فوق در شأن على (ع) نازل شده نقل گردیده که در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال رکوع نیز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آیه در باره على (ع) قناعت گردیده است.[۳۰]
اگر کسی با نگاه شیعه به مسئله امامت و رهبری بنگرد و اعتقادش به امامت و رهبری ،اعتقاد شیعه باشد مسیر زندگی او دگرگون خواهد شد و مسائل و سؤالات و مشکلات دینی را از هر کسی نمی گیرد و زمام اختیار خود را در مسائل سیاسی به دست هر کسی نمی دهد و همیشه مطیع و پیرو امام معصوم (ع) خواهد بود.
اگر چه پیروان همۀ مذاهب اسلامی نسبت به حضرت علی (ع) و فرزندان آن حضرت (امامان معصوم) ارادت، محبت و مودّت دارند، اما ولایت به معنای کامل و دقیقی که مورد نظر قرآن و پیامبر(ص) است تنها در مذهب تشیع جعفری اثنی عشری موجود است و هر مسلمانی وظیفه دارد نزدیک ترین مکتب به قرآن و سنت پیامبر (ص) را انتخاب کند.
فرق و مذاهب فعال در افغانستان و پاکستان
مذاهب در کشور افغانستان
در کشور افغانستان فرق و مذاهب و روش های سلوکی صوفیۀ متعددی وجود دارد که فرق و مسالک فعال و عمدۀ آنها عبارتند از:
الف. فرق فقهی: حنفی، شیعه، حنبلی (سلفیه).
ب. فرق کلامی: شیعه و ماتریدیه.
ج. مسلک های صوفیه: قادریه، نقشبندیه، چشتیه.
مذاهب فقهی فعّال در افغانستان:
الف. مذهب فقهی حنفی؛ پیروان ابوحنیفه نعمان بن ثابت (م ۱۵۰ هـ). طریقه ابو حنیفه در استنباط احکام آن بود که با اصحاب خود مشورت می کرد و چون به رأی معینی می رسید، دستور نگارش آن را می داد و در اجتهاد به مسائل فرضی نیز می پرداخته است. ابوحنیفه، سردمدار اهل رأی محسوب می شود. او در منابع، نخست به قرآن و پس از آن، به سنت صحیح و سپس به اقوال اصحاب مراجعه می کرد و چون به اقوال بزرگانی مانند ابراهیم و شعبی و ابن سیرین می رسید، می گفت، هم رجال و نحن رجال. پس به سراغ قیاس، استحسان، اجماع و عرف می رفت.[۳۱]
ب. مذهب شیعه امامیه؛ پیروان امامان ۱۲ گانه از اهل بیت پیامبر مکرم اسلام(ص) از فرزندان امام حسین (ع) طریق فقهی این مذهب بیشتر متأثر از احادیث و نظرات امام باقر(ع) و امام صادق (ع) است. در روش فقهی شیعه منابع فقهی عبارتند از: قرآن، سنت (قول و فعل و تقریر معصوم)، اجماع کاشف از قول معصوم، و عقل[۳۲].
سلفیه: کسانی که خود را به سلف؛ یعنی اصحاب و تابعین منسوب می کنند. آنان در قرن چهارم هجری ظهور کردند و از حنبلیان بودند و چنین می پنداشتند که تمام آرای شان به احمد بن حنبل منتهی می شود، همان کسی که اعتقادهای سلف را زنده کرد و در راه آن جنگید. سپس در قرن هفتم ابن تیمیه آن را دوباره زنده کرد و در فراخوانی به آن، دو چندان کوشید و مسائل دیگری به آن افزود. سپس در قرن دوازدهم در شبه جزیره عربستان محمد بن عبدالوهاب، این اندیشه ها را احیاء کرد که وهابیان همچنان تا امروز منادی این افکارند.
روش سلفی ها به زعم خودشان، همان روشی است که در زمان صحابه و تابعین مرسوم بود؛ یعنی عقاید را از کتاب و سنت دریافت می کنند. آنان در تعارض بین عقل و نقل، نقل را مقدم می دانند و از تأویل و خلاف ظاهر گفتن به جد پرهیز می کنند. سلفیان به توحید به خصوص توحید عبادی بسیار تاکید دارند ولی به جهت فهم نادرست از آن هر گونه تقرب به صالحان، و زیارت قبور صالحان را ناسازگار با توحید می دانند[۳۳].
الآن گروه طالبان که در افغانستان فعالیت جدی دارند و دست به خشونت های شدیدی می زنند و قوانین خشک و خشن و تندی اعمال می کنند و باعث بدبینی مردم دنیا نسبت به اسلام و مسلمانان شده اند، منسوب به سلفی هستند.
فرق کلامی فعال در افغانستان:
الف. شیعه که توضیح آن داده شد.
ب. ماتردیدیه: پیروان مکتب ابومنصور محمد بن محمد ماتریدی (م ۳۳۳) را ماتریدی می نامند این مکتب همزمان با مکتب کلامی اشعری اوائل قرن چهارم به وجود آمده است. ماتریدی در روش استدلالی کلامی، نزدیک ترین مکتب کلامی اهل سنت به تشیع است برخی از عقاید ماتریدی بدین قرار است: ۱٫ نفی تشبیه در مورد صفات خدا و تأویل آیات مربوطه ۲٫ اعتقاد به حسن و قبح عقلی ۳٫ امکان رؤیت الاهی در قیامت ۴٫ عینیت صفات با ذات هر چند برخی از متأخرین آنها به زائد بودن صفات بر ذات، اشاره کرده اند[۳۴].
مسالک و طرق تصوف:
الف. قادریه: پیروان عبدالقادر گیلانی حنبلی مذهب. این فرقه بزرگترین و گسترده ترین فرقه صوفی در تمام کشورهای اسلامی است. از بزرگان طریقۀ قادریه، عبدالقادر جزایری و دارالشکوه هستند.[۳۵]
ب. نقشبندیه: آن چه معروف است بنیانگذار این فرقه «عبدالخالق غجدوانی» است که در قرن ششم می زیسته است. البته نقشبندی های امروزه به بهاء الدین نقشبند از بزرگان قرن هشتم منسوب اند.
این فرقه بعد از «قادریه» گسترده ترین فرقه صوفی است که محدود به یک منطقه خاص نیست. این فرقه را به خلیفۀ اول می رسانند، ولی در سلسلۀ مشایخ آنها نام امام جعفر صادق (ع) نیز وجود دارد. عارفانی چون خواجه محمد پارسا، عبدالرحمن جامی و شیخ احمد سرهندی در این سلسلۀ تربیت یافته اند. گفته شده در میان فرقۀ نقشبندیه، (بر خلاف اکثر فرقه های صوفیه) گرایشات شیعی وجود ندارد.
اصول مسلک نقشبندیه عبارتست از: دوام ذکر، مراقبه و طاعت مرشد.[۳۶]
ج. چشتیه: پیروان خواجه معین الدین چشتی م۶۶۳ ، از تعلیمات آنها نظام مرید و مرادی، ذکر، مراقبه، سماع است.
در ذکر باید مرید، تصور کند که شیخش شخصاً حاضر است. از آداب آنان بوسیدن پاهای پیران و سجده در برابر ایشان است[۳۷].
مذاهب در کشور پاکستان
در کشور پاکستان نیز فرق و مذاهب و روش های سلوکی صوفیۀ متعددی وجود دارد که فرق و مسالک فعال و عمدۀ آنها عبارتند از:
الف. فرق فقهی: حنفی، شیعه،حنبلی (سلفیه).
ب. فرق کلامی:شیعه و ماتریدیه.
ج. مسلک های صوفیه: دیوبندیه، بریلویه، چشیته، قادریه.
مذاهب فقهی در پاکستان:
الف. ب. ج. حنفی، شیعه و حنبلی (سلفیه) که قبلاً توضیح آن گذشت ولی بیان تذکری در این جا ضروری به نظر می رسد: این که در حال حاضر گروه سپاه صحابه که در پاکستان فعالیت جدی دارند و دست به خشونت های شدید و حمله به عزاداران امام حسین (ع)و ترورهای ناجوانمردانه می زنند و قوانین خشک و خشن و تندی برای مسلمانان ارائه می کنند به جای تلاش جهت رسیدن به مغز و حقیقت دین به پوسته و ظاهر آن اکتفاء کردند و خودشان را به سلفی ها منسوب می دانند و به این انتساب افتخار می کنند.
مذاهب کلامی در پاکستان:
ماتریدیه و شیعه که توضیح آن ها گذشت.
مسالک و طرق تصوف:
الف. دیوبندیه: منسوب به مدرسه دارالعلوم دیوبند از شهرهای تابع سهارنپور هندکه به وسیلۀ شیخ قاسم نانوتوی (م ۱۲۹۷) تأسیس گردید. هدف اصلی تأسیس این مدرسه از سوی مؤسسان، تقویت مبانی اسلام بر اساس مذهب حنفی اعلام شد. گفته شده مذهب بزرگان مدرسه دارالعلوم دیوبند، در اعتقادات ماتریدی، در فقه حنفی و در طریقت، طریقۀ چشتیه را دنبال می کنند؛ هر چند به طرق نشقبندیه، قادریه و سهروردیه نیز ارادت دارند.
از عقاید دیوبندیه می توان به: ۱٫ وحدت وجود ۲٫ آداب صوفیانه ۳٫ جواز زیارت قبور اولیاء و انبیاء ۴٫ جواز توسل به ساحت مبارک پیامبر(ص) ۵٫ در بخش صفات الهی به تأویل ظواهر برخی آیات، اشاره کرد.
ب. بریلویه: مکتب منسوب به احمد رضا خان بریلوی (۱۲۷۲ – ۱۳۴۰) بریلویه فرقه ای صوفی از سلسله قادریه است. در واقع بریلویان پیرو «میان میر» از بزرگان طریقۀ قادریه، هستند که سخت تحت تأثیر ابن عربی است؛ لذا عقاید بریلویه را در وحدت وجود و امهات عقاید ماتردیدیه مانند حسن و قبح عقلی و عینیت صفات و ذات، می توان خلاصه کرد. البته بریلویان امروزه بیشتر به حدیث گرایش دارند تا تصوف[۳۸].
نکته مهم: انگلیس ها، به حرکت سید احمد بریلوی لقب وهابیت داده اند به همین دلیل معمولا برای ادامه دهندگان راه آنها لقب «وهابیت» به کار می رود، اما منظور آن وهابیّت مطرح و مشهور نیست و رابطۀ وهابیّت با دیوبندیه و بریلویه، رابطه صد در صد حسنه نیست، ولی از آنجایی که در سال های اخیر رویکرد حدیثی آنها بیشتر شده به وهابیت نزدیک شده اند ولی همچنان بین آنها و وهابیّت فرق هایی وجود دارد.
چشتیه و قادریه که توضیح آنها گذشت.
برای اطلاع بیشتر به منابعی که در این نوشتار مورد استناد قرار گرفته است، مراجعه شود.
تفاوت آداب و رسوم در مراسم مذهبی (اسلامی)
در همه ادیان، مراسم و بزرگ داشت هایی برای تعظیم شعائر، اهداف، آرمان ها و ارزش های آن مکتب وجود دارد. در دین مبین اسلام و به خصوص مذهب تشیع نیز چنین مراسم هایی وجود دارد. خدواند در قرآن بزرگ داشت نشانه های خود را خواستار شده و این عمل نیکو را نشأت گرفته از تقوی دانسته و می فرماید: … هر کس شعائر الاهی را بزرگ شمارد به­­درستی که آن از تقوای قلوب است.[۳۹]
پس برگزاری بزرگ داشت ها، از امور مطلوب و پسندیده است، اما این بدیهی است که هر قوم و ملتی در شکل و شیوه اجرای این بزرگ­ داشت ­ها آداب و رسوم مخصوص به خود را دارا می باشند. این گونه رسومات تا وقتی که مخالف با اسلام و دستورات اسلامی نباشد اشکالی نداشته و مورد قبول دین مبین اسلام است. به عنوان مثال برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین(ع)، گریه کردن و گریاندن در عزای حسینی، از اموری است که در مکتب تشیع بسیار بر آن تأکید شده است[۴۰] اما نحوه عزاداری و بزرگ داشت این واقعه مهم در میان کشور ها و فرهنگ های مختلف، متفاوت است. حتی در شهرهای ایران برگزاری این آیین کاملاً شبیه به هم نیست، بلکه هر منطقه ای برای خود آیین خاص و ویژه ای دارد. آن چه که در این گونه مراسم ها در درجه اول اهمیت قرار دارد، بزرگ داشت یاد و نام امام حسین (ع) است و در درجه دوم باید شکل مراسم نیز با اصول و دستورات اسلامی مخالفت نداشته نباشد. در ایران از زمان های قدیم مرسوم بوده است که مجالسی برگزار شود و دسته جات عزاداری به خیابان ها بیایند و عزاداری کنند که این روش مورد قبول و تأکید علماء هم بوده است، چنان که امام خمینی (ره) می فرماید: “ما باید حافظ این سنت های اسلامی، حافظ این دسته جات مبارک اسلامی{باشیم} که در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضی به راه می افتد، تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند”[۴۱]. مرحوم شیخ طوسی از امام صادق (ع) حدیثی نقل می کند که نشان می دهد سادات فاطمی در زمان ایشان چگونه عزاداری می کردند، امام (ع) می فرماید: سادات فاطمه پیراهن در این مصیبت پاره می کردند و به گونه های خود سیلی می زدند. امام (ع) این سنت سادات فاطمه را با این جمله تأیید می فرماید که : “برای مثل حسین (ع) باید چنین کرد”[۴۲].
متأسفانه باید گفت در این میان تحریفات و یا اعمال خلاف شرعی از ناحیه عده ای از بی خبران اتفاق افتاده است که علما آگاه و بیدار شیعه در مقابل این گونه از امور، موضع خود را مشخص کرده و تکلیف همگان را نیز روشن نموده اند. مثلاً قمه زنی وسیله ای برای ابراز ارادت بوده، اما بنابر مصالح جهان اسلام امام خمینی (ره) در اوایل انقلاب فرمودند: «در وضع موجود قمه نزنند، و آیت الله خامنه ای (حفظه الله ) فرمودند: قمه زنی علنی و همراه با تظاهر حرام و ممنوع است». [۴۳]
خلاصه تفاوت هایی که در انجام مراسم مذهبی (در مواردی که چگونگی برگزاری آن از طرف شارع به ما نرسیده است و مردم را در این باره آزاد گذاشته است[۴۴]) وجود دارد، به خاطر تفاوت های فرهنگی و آدب و رسوم جوامع مختلف است که امری کاملا طبیعی و قابل قبول است.
فرقه های اساسی شیعه
در مورد تعداد فرقه های اساسی شیعه چند قول وجود دارد:
بغدادی در کتاب خود اصول فرق شیعه را سه فرقه دانسته است: زیدیه، کیسانیه، امامیه، وی در آغاز غلات را نیز از انشعابات شیعه دانسته، ولی بعداً یاد آور شده است که چون آنان از اسلام خارج شده اند از فرق های اسلامی به شمار نمی آیند.[۴۵]
شهرستانی اسماعیلیه را نیز در شمار شعبه های اصلی آورده است، و فرقه های اصلی شیعه را پنچ فرقه می داند.[۴۶]
خواجه طوسی (ره) در قواعدالعقاید با نظریه بغدادی موافقت نموده و اصول فرق شیعه را “زیدیه، کیسانیه، امامیه” دانسته است”.[۴۷] قاضی عضد الدین ایجی نیز اصول فرق شیعه را سه می شمارد: کیسانیه، امامیه، زیدیه.
بعضی نیز اصول فرق شیعی را چهار فرقه، امامیه، کیسانیه، زیدیه و اسماعیلیه می دانند.
آنچه مشهور بین علمای شیعه و تاریخ نگاران ملل و نحل است، این است که اصول فرق تشیع سه فرقه است، اما در مورد شاخه ها و فروع فرق اختلاف نظر وجود دارد.
برای اطلاع بیشتر به کتاب های : الفرق بین الفرق ، ملل و نحل ،قواعد العقاید مراجعه شود.
کتاب های اعتقادی فرق شیعه
کتاب های منبع و دست اوّلی که معمولاً اندیشمندان فرق به آن رجوع و استناد می کنند، عبارتند از: فرق الشیعه نوبختی، الملل و النحل شهرستانی، الفرق بین الفرق بغدادی، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل ابن حزم اندلسی و هم چنین کتاب های بحوث فی الملل و النحل سبحانی، فرهنگ فرق اسلامی محمد جواد مشکور، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی استاد سبحانی، فرق و مذاهب کلامی علی ربّانی گلپایگانی و آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار و … .
 

منبع: اسلام پدیا
-------------------------------------
پی نوشت:
[۲۵] بحارالأنوار ج : ۳۶ ص : ۳۶۲٫
[۲۶] مناقب خوارزمی، ۱۹ و ۲۵۲٫
[۲۷] مناقب خوارزمی، ۱۹ و ۲۱۲؛ کفایه الطالب، گنجی شافعی، ۲۱۴٫ «… النظر الی وجه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عباده و ذکره عباده و لا یقبل الله ایمان عبد الا بولایته و البرائه من اعدائه».
[۲۸] “… ثم لم یوالیک یا علی لم یشم رائحه الجنه و لم یدخلها”مناقب، خطیب خوارزمی، مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، ۱/۳۷٫
[۲۹] مائده، ۵۵، “إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ”.
[۳۰] تفسیر نمونه، ج  ۴، ص ۴۲۴ و ۴۲۵٫
[۳۱] ضمیری، جستاری در مکاتب فقهی، بخش مذهب حنفیه؛ اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، انتشارات مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، تابستان ۱۳۸۴، چاپ اول.
[۳۲] طباطبایی، شیعه در اسلام.
[۳۳] فرمانیان، مهدی، فرق تسنن، بخش سلفی، نشر ادیان، بهار ۱۳۸۶، قم، چاپ اول.
[۳۴] فرق تسنن، جلالی، مقالۀ ماتریدیه.
[۳۵] غنی، قاسم، تاریخ تصوف، انتشارات زوار، تهران، ۱۳۸۳، چاپ نهم.
[۳۶] همان.
[۳۷] زرین کوب، عبدالحسین، در جستجوی تصوف.
[۳۸] همان.
[۳۹] حج، ۳۲٫
[۴۰] مقتل مقرّم، ص ۹۶٫
[۴۱] فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص ۳۴۱ به نقل از صحیفه ی نور ج ۱۵، ص ۲۰۴۱٫
[۴۲] مقتل مقرّم، ص ۹۷- تهذیب، ج ۲ ص ۲۸۳ ( آخر بحث کفارات).
[۴۳] فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، صص ۳۸۶ و ۳۸۷٫
[۴۴] بر خلاف عباداتی مثل نماز و … که شارع مقدس اسلام شکل برگزاری و نحوه ی آن را هم بیان کرده است و به احدی اجازه نداده است که نماز را بر طبق زبان، عادات و رسوم منطقه ی خاص خودش بخواند.
[۴۵] الفرق بین الفرق، بغدادی، عبدالقاهر، ص ۲۱- ۲۳٫
[۴۶] ملل و نحل، شهرستانی، ج ۱، ص ۱۴۷٫
[۴۷] طوسی، خواجه نصیر، قواعد العقاید، تحقیق، ربانی، علی، ص ۱۱۰٫

Share