ارزش شیعه و نشانه های آن / استاد انصاریان - سخنرانی مکتوب 1

سخنرانی مکتوب شیخ حسین انصاریان؛
ارزش شیعه و نشانه های آن
موضوع: ارزش شیعه و نشانه های آن در تهران / ماه مبارک رمضان / خرداد 1395ه‍.ش.

ارزش شیعه و نشانه های آن / استاد انصاریان - سخنرانی مکتوب1

این نوشتار حاوی اولین جلسه از سری سخنرانی های « ارزش شیعه و نشانه های آن » در بیان حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان در ماه مبارک رمضان سال 1395ه. ش (1437ه. ق) می باشد.

 

مطالب مرتبط و پیشنهادی : ویژه نامه شب و روز دوم ماه مبارک رمضان

ارزش شیعه و نشانه های آن استاد انصاریان - سخنرانی مکتوب 2

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

اگر خداوند عنایت کند و توفیقش رفیق راه همه ی ما در این ماه مبارک رمضان باشد بحثی که در نظر گرفته شده در رابطه ی با شیعه ی واقعی است شیعه ی حقیقی. ائمه ی ما که از جانب خداوند مفسر قرآن هستند مبین قرآن هستند بخشی از آیات قرآن مجید را به شیعه ی واقعی تفسیر کردند. در فرمایشات امامان ما کلمه ی مومن، صالح، متقی و شیعه اشاره ی به یک فرد است یعنی این چهار کلمه مصادیق متعدد ندارد که شیعه غیر از مومن باشد مومن غیر از صالح باشد صالح غیر از متقی باشد هر چهار کلمه یک انسان آراسته ی به ارزش ها را که مقبول پروردگار مهربان عالم است معرفی می کند. این عناوین چهارگانه یعنی انسانی که قلبا به پروردگار عالم ایمان دارد به عبارت ساده تر خدا باور است البته این باور را تحصیل کرده یا رفته آگاه شده یا به قول قرآن مجید گوش به زبان پاک آگاهان داده یا به فرموده امیرالمومنین وَقَفُوا أسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، گوش خودشان را وقف دانش سودمند کردند دانشی که هم سود دنیایی برایشان دارد هم سود آخرتی و این دانش دین است بقیه ی دانش ها سودش سود دنیایی است و هر بی دینی هم می تواند این دانش را تحصیل کند هر بی دینی می تواند مخترع شود هر بی دینی می‌تواند پروفسور شود هر بی دینی می تواند استاد این رشته های علوم مادی شود ولی آن علم نافع علمی است که هم خیر دنیا را برای انسان می آورد و هم خیر آخرت را.

اوایل بعثت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به مردم مکه فرمودند انی قد جعلکم به خیر الدنیا و الاخرة، من دست خالی نیامدم بین شما من تمام خیر دنیا و همه ی خیر آخرت را با خودم برایتان آوردم، این علم نافع علم سودمند. امام صادق می‌فرماید این علم، یعنی علم دین علم سودمند است علوم دیگر ارزش دارد ولی فضل است. یکی از دعاهای پیغمبر که داشتند همواره این دعا را این بود اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ، خدایا به تو پناه می برم از دانشی که سودمند نباشد. یا رفته تحصیل علم دین کرده یا گوشش را وقف زبان هایی نموده که علم نافع را به آنها انتقال داده یک علم نافع همین است ایمان به خدا که خودش علم است معرفت است، ایمان به قیامت، ایمان به فرشتگان، ایمان به پیامبران، ایمان به قرآن مجید این پنج رشته علم است ولی علم نافع است. آن کسی که مومن به خداست خودش را عین مرده ای که در دست غسال است در اختیار پروردگار قرار داده هیچ مرده ای با غسالش چون و چرا ندارد دست غسال هر حرکتی که می کند بدن میت به همان حالت حرکت می کند دست غسال فشار می آورد به بدن بدن می رود جلو، بدن را می کشد بدن می آید عقب، به پهلو برش می گرداند برمی گردد، به پشت می خواباند می‌خوابد دو سه نوع آب رویش می ریزد صدر و کافور و آب خالص قبول می کند چون و چرا نمی کند. مومن به پروردگار هم اصلا با پروردگار عالم اهل چون و چرا نیست خودش را در اختیار پروردگار گذاشته بی چون و چرا یعنی در این در اختیار گذاشتن به پروردگار اصلا چون و چرا ندارد.

چرا فرموده ما 16 ساعت حتی یک قاشق چایی خوری آب نخوریم؟ این چرا را مردم مومن واقعی ندارند چرا فرموده شبانه روز 13 رکعت نماز بخوانیم؟ چرا ندارد. چرا گفته ندزدیم؟ مال مردم را نخوریم، از راه نامشروع میلیاردر نشویم اصلا چون و چرا با پروردگار مهربان عالم ندارند مومن هستند به خدای عالم به خدای حکیم به خدای مهربان و در این ایمانشان از اوصاف خدا هیچ چیز را در قلبشان کم نگذاشتند. وقتی مومن به خدای مهربان است هیچ مشکلی برای دنیا و آخرت خودش حس نمی کند آن کسی که مومن به پروردگار است مومن به اراده ی پروردگار هم هست.

این آیه از آیات فوق العاده قرآن است برای اهل ایمان خیلی آیه ی آرام بخشی است قُلْ لَنْ يُصِيبَنٰا إِلاّٰ مٰا كَتَبَ اَللّٰهُ لَنٰا {التوبة، 51} ما تا دنیا زندگی می کنیم غیر از آنچه که خدا برای ما مقرر کرده به ما نخواهد رسید. یک عمری را مقرر کرده شصت سال هفتاد سال هشتاد سال غیر او به ما نمی رسد یک رزق حلالی را مقدر کرده غیر او به ما نمی رسد، مقدر کرده بچه دار نشوم نمی شوم بشوم می شوم یا طرحی که در شکل من ریخته همینی که مقرر کرده در رحم مادر به من رسیده در کنار یک چنین ایمانی به یک چنین پروردگار مهربانی خیلی آدم راحت زندگی می کند. اضطراب برایش نمی آید، عصبی نمی شود، راه را بسته نمی بیند، چیزی را گره نمی بیند، چیزی را مشکل نمی بیند کنار پروردگار عالم با خیال راحت و با حالی خوش زندگی می کند اما به قیامت هم ایمان دارد شیعه مومن متقی صالح یعنی می داند که در این دنیا ماندگار نیست یک زندگی دومی هم برایش مقرر شده که باید آن زندگی دوم را از همین جا برای خودش بسازد یعنی یک شیعه ی واقعی با تمام برنامه هایی که دارد بهشت ساز است این سود ایمان به آخرت است که آدم را خیلی منظم قرار می دهد و قوی می کند آدم را که با ایمان به قیامت در دامن شیطان نیافتد و خودش را در دست کسی نگذارد که او آدم را راحت به جهنم بکشد. ایمان به قیامت دارد که قیامت دو مرحله است یا بهشت است یا جهنم؛ مومن یعنی آدم عاقل، آدم بینا، آدم خوش فهم، آدم آینده نگر این پنجاه شصت سال معمار ساختن آخرت آباد است می داند اگر خودش را بدهد دست شیطان می شود بولديزر  خراب کننده ی آخرت و این کار را نمی کند می گوید من هم آن مسیری را در آخرت سازی می روم که همه ی انبیا رفتند همه ی اولیا رفتند همه ی پاکان عالم رفتند. اِهْدِنَا اَلصِّرٰاطَ اَلْمُسْتَقِيمَ {الفاتحة، 6} صِرٰاطَ اَلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ اَلضّٰالِّينَ {الفاتحة، 7} راه آنهایی که نعمت های ویژه ی ملکوتی و عرشی را به آنها عطا کردی که به گونه ای در کنار این نعمت ها زیستند که نه مورد خشم تو قرار گرفتند و نه در جاده ی انحرافی افتادند. این جاده را مومن حرکت می کند یا شیعه، و ایمان به فرشتگان دارد می بیند که پروردگارش از سوره ی بقره تا جزء آخر قرآن کرارا مساله ی فرشتگان را مطرح کرده و فرموده آن کسی که فرشتگان من را قبول ندارد کافر است چون فعل من را قبول ندارد فرشتگان فعل من هستند وقتی فعل من را دروغ بداند یا مردود بداند این کافر است.

به فرشتگان هم ایمان دارد سود هم دارد ایمان به فرشتگان چون در قرآن مجید می بیند پروردگار یک تعداد از فرشتگانش را مامور انسان قرار داده که دو آیه اش را من برایتان بخوانم یک: مٰا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّٰ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ {ق‏، 18} کلمه ای از زبان شما در نمی آید مگر اینکه رقیب فرشته ی مراقب من کنار این کلمه است و در صفحه ی وجود او منعکس می شود روز قیامت همه ی حرف های درآمده ی از زبانتان را به رختان می کشد خیلی حرف ها را هم آدم جواب ندارد بدهد. خب از اول آن حرف ها را نمی زند که فردای قیامت هم معطل دادگاه و جواب نشود غیبت نمی کند، دروغ نمی گوید، دل مردم را نمی سوزاند، آبروی کسی را نمی برد چون می بیند کلمه ای که می خواهد از دهانش دربیاید دارد ثبت می شود آن هم ماموران خدا ماموران امین این یک آیه.

آیه ی دیگر وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحٰافِظِينَ {الانفطار، 10} یقینا من بر شما محافظانی قرار دادم که نامشان كِرٰاماً كٰاتِبِينَ {الانفطار، 11} يَعْلَمُونَ مٰا تَفْعَلُونَ {الانفطار، 12} اینها فیلم بردارهای من هستند این كِرٰاماً كٰاتِبِينَ يَعْلَمُونَ مٰا تَفْعَلُونَ هر کاری که شما در خلوت و آشکار انجام بدهید فیلم وجود آنها می گیرد پاک هم نمی شود. مگر اینکه بتوانی از محبت ویژه ی من بهره برداری کنی توبه کنی از آن کلماتی که از دهانت درآمده قیامت باعث گیر افتادنت است و از اعمالی که فیلم برداران من کلش را فیلم برداری کردند که من هم آن کلمات را پاک کنم برایت هم آن فیلم هایی که از کل کارهای زشتت گرفتند پاک کنم که اگر این محبت نبود خب چرخ زندگی همه در قیامت لنگ بود.

ایمان به انبیاء که خود این یک مساله ی جالبی است یعنی رفاقت درون ارتباط باطن با صد و بیست و چهار هزار پیغمبر که بعضی هایشان را خدا اسم برده در قرآن حدود بیست و پنج نفرشان را یا یکی دوتا بیشتر یا یکی دوتا کمتر بقیه هم رفتارشان، کردارشان، دینشان، اخلاقشان مثل اینهایی بوده که پروردگار عالم اسم برده اینها را آدم ارتباط قلبی با اینها داشته باشد به این فکر که هر روز با ابراهیم باشد با موسی بود با نوح باشد با یوسف باشد با اسماعیل باشد با عیسی بن مریم باشد با موسی باشد خود حرکت باطن در کنار انبیاء خدا اگر یک حرکت جدی باشد آثار مثبت فوق العاده ای در زندگی خواهد گذاشت چرا که قرآن مجید داستان زندگی انبیاء را می فرماید لَقَدْ كٰانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي اَلْأَلْبٰابِ {يوسف‏، 111} در داستان زندگی همه ی اینان پند است موعظه است اثرگیری برای خردمندان است برای آنهایی که از عقلشان خوب استفاده می کنند مثلا یک حاکم در یک کشور اگر با یوسف همراه باشد خب از حکومت یوسف شکل می گیرد می آید قرآن مجید را دقیق نگاه می کند که یوسف چه کار کرد که در 7 سال قحطی یک نفر در کشورش بدون صبحانه نماند یا با برادرانش چگونه رفتار کرد یا با پدر و مادر چگونه رفتار کرد یا با مردم مشرک بت پرست مصر چگونه برخورد کرد وقتی آدم مومن همراه با  انبیاء باشد با همین ها هم زندگی می کند از همین ها هم شکل می گیرد و طبق آیه ی شصت و نه سوره ی نساء فردای قیامت هم گرچه جایش در بهشت با انبیاء تفاوت داشته باشد اما هر وقت بخواهد پیش انبیاء خدا برود می تواند آن آیه را بعدا خودتان در قرآن ببینید اینطور نیست که حالا رسول خدا در اعلی علیین بهشت باشد و یک تعدادی از مردم مومن در بهشت اول باشند نتوانند ایشان را ببینند هر وقت بخواهند می توانند ببینند می توانند بروند مهمانش شوند می‌توانند بروند زیارتش کنند می توانند.

این را برای دوستانم گفتم گفتم من یک استادی داشتم که پنجاه و هشت سال است از دنیا رفته بعد از آن هم من خیلی استاد دیدم اما نمونه ی او را تا حالا ندیدم. مرگش بسیار روی من اثر گذاشت یادم نمی رفت حالا هم یادم نمی رود او را چون خیلی از سرمایه های معنوی او روی من اثرات شدیدی گذاشت خصوصیت های فوق العاده ای داشت یکیش این بود که به شدت وابسته به حضرت ابی عبدالله الحسین بود به شدت. با اینکه در حد مرجعیت بود اما من روزهای عاشورا و تاسوعا می دیدم که ناظم سینه زنی بود یعنی پابرهنه با یک لا پیراهن با باز بودن دکمه‌های پیراهنش سینه زنی را یک ساعت اداره می کرد انگار نه انگار عالم است فقیه است یک چهره ی معتبری است در این شهر تهران خیلی وابسطه به ابی عبدالله بود. در همان ایام مرگش که خیلی من رنج می کشیدم خب این یاد شدید و رنج شدید آثاری به جا می گذارد در عالم رویا دیدمش گفتم بعد از اینکه از دنیا رفتید و وارد عالم برزخ شدید چه شد؟ چه اتفاقی برایتان افتاد؟ ببینید چقدر این رویا روشن بود من می دانم از دنیا رفته دارم سوال می کنم از اوضاع دنیای بعد عالم برزخ چه شد بعد از مردنتان؟ چه اتفاقی افتاد؟ گفت من لحظه ای که وارد عالم برزخ شدم تا الان همان وقت ها در نوجوانی من این حقیقت را دیدم یعنی سیزده چهارده سالم بود که ایشان از دنیا رفت همان وقت هم من این رویای صادقه را دیدم گفتم چه شد چه پیش آمدی شد؟ گفت یک پیش آمد بیشتر برای من نشد بعد از اینکه قدم به عالم بعد گذاشتم از زمانی که وارد آن عالم شدم تا الان که دارم برای تو می گویم صد بار ابی عبدالله به زیارت من آمد.

خب ایمان به انبیاء باعث می شود که هم آدم خوب شکل بگیرد مثل شکل گیری یک جوان از روزگار جوانی یوسف وقتی شکل بگیرد باطنش هر نامحرمی هم که سر راهش قرار بگیرد انگار یوسف در قلبش می گوید خواندی در قرآن که من از آن زن گذشتم و خدا چه پاداشی در این دنیا به من داد بگذر. اینطور آدم با انبیاء زندگی کند اینطور نیست که در قیامت نشود انبیاء را دید نشود ائمه را دید کاملا می شود دیدشان طبق سند قرآنی که باز شماره ی آیه را یادآوری کنم شصت و نه سوره ی مبارکه ی نساء آیه ی دیدنی است.

و ایمان به قرآن، یعنی باور کردن این کتاب که وحی الله است و دستور یک زندگی پاک و صحیح به همه ی مردان و زنان عالم است وابسته بودن به قرآن که زندگی را مرتب، دائم، مکرر با کتاب خدا هماهنگ کنم اعتقاداتم را، اخلاقیاتم را، اعمالم را، رفتارم را، کردارم را. فکر کنید که قلبی که شده گنجینه ی این پنج حقیقت خدا، قیامت، فرشتگان، پیامبران، قرآن مجید این قلب از چه ارزشی در این عالم برخوردار است إنَّ اللهَ لایَنظٌرٌ إلی صُوَرِکٌم ، فرمایش پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم است خدا به قیافه هایتان یک بار هم نگاه نمی کند إنَّ اللهَ لایَنظٌرٌ إلی صُوَرِکٌم چرا نگاه کند؟ خودش زیبای بینهایت است برای چه به قیافه های ما نگاه کند؟ قیافه ی ما مگر کنار زیبای بینهایت چه زیبایی دارد؟ تازه قیافه ی ما نهایت زیبایی را هم داشته باشد زیبایی یوسف را همان زیبایی ذره ای جلوه ای از زیبایی بینهایت خودش است.

حسن یوسف را به عالم کس ندید / حسن آن دارد که یوسف آفرید

برای چه به ما نگاه کند؟ اما اگر ما یک چنین دلی پیدا کنیم که معدن این 5 گوهر ناب بی نظیر شود ولکن ینظر إلی قلوبکم آن وقت این دل دائم در برابر نظر رحمت پروردگار است و این همان قلبی است که قرآن می فرماید روز قیامت روزی است که يَوْمَ لاٰ يَنْفَعُ مٰالٌ البته هیچ کس با خودش هیچ چیز نمی تواند ببرد فرض میلیاردها تومان ببرد قیامت آیه می گوید سودی ندارد می خواهد چه کار این سرمایه را؟ قیامت سرمایه ای مثل بهشت جاویدان هست این چند میلیارد را بر فرض کسی با خودش بکشد قیامت سودی ندارد چون به درد آنجا نمی خورد. وَ لاٰ بَنُونَ {الشعراء، 88} بچه های مردم هم خیلی هایشان سودی به حال مردم ندارند خیلی ها اولاد دارند اما قیامت یک ذره بهره از آن اولاد بهشان نمی‌رسد.

چه در قیامت سودمند است؟ إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ {الشعراء، 89} مگر کسی از دنیا با خودش قلب سلیم بیاورد این قلب در آخرت خیلی برایش سود دارد چون این قلب مایه ی جلب رحمت خدا، لطف خدا، احسان خدا، محبت انبیاء، محبت ائمه، محبت فرشتگان است در سوره ی رعد می گوید فرشتگان به استقبال بدن که نمی‌آیند وَ اَلْمَلاٰئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بٰابٍ {الرعد، 23} سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ {الرعد، 24} وقتی از قبر می آید بیرون شیعه مومن صالح متقی از روبرو، پشت سر، راست، چپ، بالا، پایین فرشتگان به زیارتش می آیند يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ کلمه ی دخل با علی که ترکیب شود به معنی زیارت است از شش طرف فرشتگان با ازدحام به زیارت این یک نفر شیعه می آیند می گویند سلام علیکم ما آمدیم به شما بگوییم امروز از همه ی خطرات آخرت در امانی بما صبرتم برای اینکه شما در دنیا که بودید صبر کردید در مقابل خطرات و گناهان و این صبر هم کار دل بوده نه کار بدن کار قلب بوده.

این چند حقیقت می شود ایمان قلبی ولی همین ایمان قلبی بنا بر آیات و روایات مخصوصا یک روایت بسیار مهم از امام صادق -علیه السلام- در جلد اول اصول کافی باب ایمان باید ظهور در ایمان عملی هم داشته باشد یعنی حبس در دل نماند این ایمان اینقدر باید سرشار و پر باشد که از دل لبریز شود بریزد به چشم، گوش، زبان، دست، شکم، قدم، عضو جنسی که در همین زمینه هم یعنی ایمان علمی غیر ایمان قلبی آن ایمان قلبی حتما باید سرریز شود یعنی اینقدر باید دریاوار شود که از ظرف قلب بریزد در ظرف این 7 عضو که برای هر کدامش هم من یک آیه انتخاب کردم می شود 7 آیه که در حقیقت در این 7 آیه پروردگار چشم مومن، گوش مومن، گوشی که خودش مومن است نه گوش آدم مومن چشم مومن، گوش مومن، زبان مومن، دست مومن، شکم مومن، قدم مومن، شهوت مومن اینها را بیان کرده پروردگار و هیچ چیز در قرآن فروگذار نکرده با لطف او این 7 آیه را فردا شب برایتان قرائت می کنم بعد سه آیه درباره ی مومن واقعی یا شیعه ی واقعی هم برایتان قرائت می کنم این ده تا آیه، یک آیه هم خطاب به مردم زمان پیغمبر است که آخرش می گوید ان کنتم المومنین اگر مومنین هستید راه ایمان این است نیستید حالا در این سه تا آیه من مومن واقعی را بهتان معرفی کنم. حدود 11 آیه می شود.

خدایا خیلی سرمایه برای ما قرار دادی ما اقرارمان پیش حضرت تو در این شب دوم ماه رمضان این است که کنار سرمایه هایی که قرار دادی یک گوشه اش را امشب شنیدید تاجر نبودیم بقال بودیم یعنی خیلی با این سرمایه‌هایت کار نکردیم از پارسال تا حالا ضررهایی هم دادیم با اینکه بقال بودیم یعنی کم کار بودیم تاجر نبودیم که با این سرمایه های تو بشویم سلمان بشویم ابوذر بشویم مقداد بشویم حبیب بن مظاهر بشویم مسلم بن اوسجه نشدیم و از اینکه این همه سرمایه به ما دادی و ما فقط بقالی کردیم از تو شرمنده ایم خجالت زده ایم خودت در قرآن مجید نفرمودی دست افتاده را بگیرید. گر می خری شکسته تو / ما خود شکسته ایم.. ور می پذیری خسته / ما سخت خسته ایم یک سال گذشت از بس که در گناه قدم برداشتیم خسته ایم.

منبع : دارالعرفان، ارزش شیعه و نشانه های آن - شب دوم سه شنبه (18-3-1395ه. ش) - رمضان 1437 - حسینیه همدانی ها.

پدیدآورنده: 
Share