مهدویت در غدیر - قسمت اول

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
مهدویت و غدیر
در این نوشتار با شرح مبحث «مهدویت در غدیر» در خطبه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روز عید غدیر خم با ما همراه باشید.

مهدویت در غدیر - قسمت اول

در این نوشتار سعی داریم به شرح و بسط مبحث امتداد امامت در قالب « مهدویت در غدیر » در خطبه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روز عید غدیر بپردازیم.

مهدویت در غدیر  قسمت اول

مقدمه بحث مهدویت در غدیر

در خطبه ی شریف غدیر به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف توجه خاصی شده است و سه فراز خطابه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به وجود مبارک آن حضرت اشاره فرموده اند. در فراز اول می فرمایند:

« مَعَاشِرَ النَّاسِ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی اُنزِلَ مَعَهُ مِن قَبلِ أن نَطمِسَ وُجُوهاً فَنَّرُدُّها عَلی أدبارِها … مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَسلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسلِ مِنهُ إِلَی القائِمِ المَهدِیِّ، الَّذِی یَأخُذُ بِحَقِّ اللهِ وَ بَکُلِّ حَقِّ هُوَ لَنَا.»(مجلسی، بحار الانوار، ۲۱۱/۳۷)
در این قسمت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به صراحت جریان نور را علاوه بر خود، در امیرالمؤمنین علیه السّلام و امامان از نسل ایشان تا مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف جاری و ساری می دانند و آن بزرگوار را گیرنده ی تمام حق الله و حق اهل بیت علیه السّلام  که به آن ها ظلم شده است، معرفی می کنند.
فراز دوم از گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، که اصل نگارش ما را در بر می گیرد، به صورت مستقل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و بیان ویژگی های آن حضرت اختصاص دارد. حساسیت این قسمت از سخن را از آن جا می توان دریافت که حضرتش هجده بار مردم را با تکرار لفظ هشدار دهنده «ألا» (هان، آگاه باشید!) به دقت در کلام خود فرا می خواند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آغاز این بخش، بار دیگر روند پیوسته ی نبوت و امامت را مطرح نموده و یادآور می شوند که سررشته ی این نظم، در دست علی علیه السّلام است و پایان بخش این روند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود:

«مَعاشِرَ النّاسِ، ألا وَ إنّی رَسولٌّ وَ عَلِیٌّ الإِمامُ وَ الوَصِیُّ مِن بَعدی،… ألا إنَّ خاتَمَ الإَئِمَهِ مِنَّا القائِمَ المَهدِی»(همان، ۲۱۳)
پس از آن، بیست و یک ویژگی اساسی و مهم آن امام را ترسیم می نمایند که به آن ها خواهیم پرداخت.
سومین فراز، اواخر خطابه و هنگام بیعت گرفتن از مردم است که می فرمایند:

«فَأمِرتُ أن آخُذَ البَیعَهَ مِنکُم وَ الصَّفقَهَ لَکُم بِقَبُولِ ماجِئتُ بِهِ عَن اللهِ عَزَّوَجَلَّ فی عَلِیٍّ أمیرِ المُؤمِنینَ وَ الأوصِیاءِ مِن بَعدِهِ الَّذینَ هُم مِنِّی وَ مِنهُ إمامَهٌ فیهِم قائِمَهٌ، خاتِمُها المَهدیُّ إِلی یَومِ یلقَی اللهَ الَّذی یُقَدِرُ وَ یَقضی»(همان، ۲۱۵)
« مأمورم که از شما پیمان بگیرم تا دست در دست من نهید، در پذیرش آن چه از سوی خداوند درباره ی علی امیر المؤمنین علیه السّلام آورده ام و درباره ی اوصیای پس از او که از من و اویند، این امامت در میان آنان پایدار است و خاتم آنان مهدی علیه السّلام است و پیشوایی استوار است تا روزی که با خداوند قدر و قضا دیدار کند (قیامت)».
نقطه اوج خطبه ی غدیر، که از افتخارات شیعه به شمار می آید، این است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آینده ی جهان را به صورت تابلوی بسیار دقیق و زیبایی طراحی کرده اند (همین فراز دوم). البته در سه جای دیگر هم (دو بار در قسمت ششم و یک بار در قسمت دهم خطابه) درباره ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مطالبی را گفته اند؛ ولی قسمتی که دارای حساسیت است  و اگر کنار هم چیده شود، حکومت، شخصیت، علم، عصمت و ولایت تکوینی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روشن می شود- همین قسمت هشتم خطابه ی غدیر است. ما نیز در این نوشتار برآنیم تا ویژگی های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در خطبه ی غدیر ذیل همین فراز دوم درباره ایشان شرح دهیم تا ظرافت های بیانی آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی امام زمان بیش از پیش آشکار گردد.

مهدویت در غدیر  قسمت اول

شرح عبارات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی ویژگی های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:

عبارت اول:

«أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الأَئِمَهِ مِنِّا القَائِمُ المَهدِی»
« آگاه باشید که القائم المهدی از ماست.»

در ابتدا نکاتی را درباره ی اعراب جمله ی فوق بیان می کنیم و آن این که ممکن است اعراب فوق درست باشد؛ یعنی «القائم المهدی»، خبر «انّ» و مرفوع باشد؛ اما قول صحیح تر آن است که بگوییم: «خاتم الائمه»، اسم «انّ» و «منّا» خبر آن باشد و «القائم المهدی» صفت برای «خاتم الائمه» باشد؛ یعنی منصوب بخوانیم. در این صورت ترجمه ی عبارت فوق به این شکل می شود: « آگاه باشید که خاتم الائمه ای که قیام کننده و هدایت شده (یا هدایت کننده به امر پنهان) است از ماست». با این ترکیب، عبارت فوق، بار معنایی دیگری خواهد داشت و آن این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با بیان جمله به این شکل (یعنی با نصب «القائم المهدی» ) می خواهد فخر و مباهات کند که آن وجود مبارک از خاندان ایشان است.

نکته ای را درباره ی نحوه ی اسم گذاری اعراب بیان می کنیم به این ترتیب که اَعراب روی شخص سه نوع اسم می گذارند: اسمی که در بدو تولد بر روی او می گذارند، لقب و کنیه. کنیه معمولاً با توجه به ویژگی های خاصی که آن شخص دارد یا با توجه اسم فرزند ارشد او انتخاب می شود؛ مثلاً وقتی در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می گوید «ابوصالح» به این معناست که آن بزرگوار در صالح بودن سرآمد است. اما لقب به معنای صفتی است که خود شخص دارد؛ مثلاً برخی از القاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عبارتند از: طاهر، زکی، رضی، مهدی، هادی، قائم، مُؤَمَّل (یعنی کسی که مورد آرزوست)و… .

نکته قابل توجه در فرق بین لقب و کنیه این است که وقتی کسی را با کنیه اش می خوانند، احترام و ارزشی والاتر برای آن شخص قائل شده اند که این بار معنایی در القاب کمتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این عبارت، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را با القاب «القائم» و «المهدی» خطاب کرده و ایشان و مشخصاتش را با این القاب برای مردم معرفی نموده است. این در حالی است که اسم و کنیه حضرت علیه السّلام همان اسم و کنیه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. در روایتی آمده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

« المَهدیُّ مِن وُلدِی اسمُهُ اسمِی وَ کُنیَتُهُ کُنیَتِی»(مجلسی، بحار الأنوار، ۷۱/۵۱ و ۳۰۴/۳۸؛ شیخ طوسی، الغیبه، ۲۷۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۴۱۱/۲)
« اسمش اسم من است (یعنی همان اسم خاص) و کنیه اش هم، کنیه من است (یعنی ابوالقاسم).»

نکته دیگر این که غیر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، سایر ائمه علیه السّلام نیز به تبعیت از آن حضرت، هرگز حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف را با نام اصلی خود نخوانده اند و پیوسته ایشان را با القاب و کنیه ها یاد کرده اند. در روایات گوناگونی از نام بردن آن حضرت نهی شده و دلیل خاصی برای این دستور بیان نشده است؛ مثلاً:

«عَن أَبِی جَعفَرٍ علیه السّلام قَالَ: سَأَلَ عُمَرُ أَمِیرَ المُؤمِنِینَ علیه السّلام عَن المَهدِیِّ. قَالَ یَا ابنَ أبِی طَالِبٍ أَخبِرنٍی عَنِ المَهدِیِّ مَا اسمُهُ؟ قَالَ أَمَّا اسمُهُ فَلَا، إِنَّ حَبِیبِی وَ خَلِیلِی عَهدِ إِلَیَّ أن لَا أُحَدِّثَ بِاسمِهِ حتَّی یَبعَثَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ».(مجلسی، بحار الانوار، ۳۳/۵۱)

یا این عبارت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که در یکی از توقیعات آمده است:
«مَلعُونٌ مَلعُونُ مَن سَمَّانِی فِی مَحفِلٍ مِنَ النَّاس». (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۴۲/۱۶؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۳۳/۵۱)

البته از برخی روایات به طور غیر مستقیم می توان فهمید مراد از این عمل ائمه علیه السّلام که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را با القاب و کنیه ها خطاب می کردند، چه بوده است. مثلاً وقتی او را «قائم» می خوانند، ویژگی حضرت در قیام و زنده کردن دین از یاد رفته ی اسلام، پس از غیبت طولانی، به ذهن متبادر می شود؛ قیامی که در آن از قاتلین کربلا و از همه ظالمان عالم انتقام خواهد گرفت:

« عَنِ الثُّمَالیِّ قَالَ: سَأَلتُ البَاقِرَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ یَا ابنَ رَسُولِ اللهِ أَ لَستُم کُلُّکُم قَائِمِینَ بِالحَقِّ؟ قَالَ: بَلَی. قُلتُ: فَلِمَ سُمِّیَ القَائِمُ قَائِماً؟ قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الحُسَینُ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ ضَجَّتِ المَلَائِکَهُ إِلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ بِالبُکَاءِ وَ النَّحیبِ وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا أَتَغفَلُ عَمَّن قَتَلَ صَفوَتَکَ وَ ابنَ صَفوَتِکَ وَ خِیَرَتَکَ مِن خَلقِکَ؟ فَأَوحَی اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَیهِم: قَرِّوا مَلَائِکَتِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَنتَقِمَنَّ مِنهُم وَ لَو بَعدَ حِینٍ ثُمَّ کَشَفَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنِ الأَئِمَهِ مِن وُلدِ الحُسَینِ علیه السّلام لِلمَلَائِکَهِ فَسّرَّتِ المَلَائِکَهُ بِذَلِکَ فَإِذَا أَحَدُهُم قَائِمٌ یُصَلَّی فَقَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِذَلِکَ القَائِمِ: أََنتقِمُ مَنهُم».
« (ابوحمزه) ثمالی می گوید از امام باقر علیه السّلام پرسیدم: مگر همه شما قیام به حق نمی کنید؟ کار شما مگر حق نیست؟ مگر برای به اصطلاح اثاره حق و ترویج حق به پا نمی خیزید؟ پس چرا به قائم گفتند قائم؟ حضرت فرمودند: موقعی که جدم حسین – که درود خدا بر او باد- کشته شد، فرشتگان در درگاه خدا به شیون و زاری گریه کردند و گفتند: ای پروردگار و مولای ما! رها می کنی کسانی را که برگزیده تو از میان خلقت را کشتند؟ پس خداوند به فرشتگان وحی کرد که: ای فرشتگان در جای خود آرام گیرید. قسم به عزت و جلال خودم، از تمام آنها انتقام خواهم گرفت ولو بعد از مدتی باشد. عجله نکنید. سپس خدا پرده را برداشت و ائمه از نسل امام حسین علیه السّلام را نشان داد. فرشتگان خوشحال شدند و فرزندان امام حسین علیه السّلام را دیدند، که نُه نفر بودند (همه نشسته بودند ولی) یک نفر ایستاده و مشغول نماز بود. خداوند فرمود: به وسیله آن کسی که در حال قیام و مشغول نماز است، از آن ها انتقام خواهم گرفت».(مجلسی، بحار الأنوار، ۲۸/۵۱)
دلیل این که آن حضرت به «مهدی» ملقب شده اند، این است که ایشان از جانب پروردگار هدایت شده و در دامان و ساحت قدس ربوی تربیت و هدایت یافته است. البته معنای دیگری نیز دارد که آن عبارت است از هدایت کننده ی به امر پنهان. به همین شکل است سایر القاب و کنیه های ایشان که شرح و بسط هر کدام در مورد وجود مقدس آن بزرگوار در این جا برای ما مقدور نیست.

اما در مورد عبارت بیان شده توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر باید گفت که در آن روز گویی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می خواست بفرماید: آگاه باشید ای مردم! من امروز اتمام حجت کردم و ائمه راستین و حقیقی شما را که علی و اهل بیتش علیه السّلام هستند، به شما معرفی کردم و نام آن ها را برای شما بردم. حال اگر بنابر هر دلیلی از صراط اهل بیت (علیهم السّلام) من منحرف شدید و تن به ولایت کس دیگری دادید و مسیر اسلام را منحرف کردید، بدانید که در نهایت مردی از اهل بیت علیه السّلام من خواهد آمد که از جانب خدای تعالی هدایت شده است و هیچ اشکال و نقصی در او نیست و قیام می کند تا دین و سنت حقیقی اسلام را زنده نماید.

مهدویت در غدیر  قسمت اول

عبارت دوم:

«أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّین»
« بدانید که اوست غلبه کننده بر همه ادیان.»

در تشریح این جمله باید نکاتی را در ابتدا بیان کنیم؛ اولاً فرق است بین دین و دینداری؛ دین یک ارزش است و دینداری ارزشمند. مانند رابطه ی بین ایمان و مؤمن که ایمان ارزش است و مؤمن ارزشمند. در مورد ائمه علیه السّلام بحثی وجود دارد که ائمه علیه السّلام ارزش هستند یا ارزشمند؟ ایمان هستند یا مؤمن؟ عدل اند یا عادل؟ علم اند یا عالم؟ انتقام اند یا منتقم؟ رأفت اند یا رئوف؟
در این باره باید بگوییم که انسان ها غیر از ارزش ها هستند. انسان ها باید ارزش ها را کسب کنند تا دارای آن ارزش ها بشوند. لذا اگر در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بپرسند که ایشان دین است یا دیندار؟ عدل است یا عادل؟ پاسخ این است که ایشان دیندار و عادل است و در نهایت می گوییم ایشان ارزشمند است. در اصطلاح ادبیات می گویند: «ذات ثبت له صفه»؛ یعنی ذاتی که صفت و ارزشی برایش ثابت شده است که در این صورت عبارت «ألَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّین» این گونه معنا می شود: « الا ان دینه ظاهر علی الدین»؛ یعنی دین او یا دین به سبب او بر همه ادیان غالب است.

نکته دیگر درباره این عبارت این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: « شخص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر ادیان غالب است». در بیان معنای آن یک توجیه این است که بگوییم او غالب بر ادیان است؛ یعنی او دین را غلبه می دهد بر تمام ادیان. در مورد ائمه طاهرین علیه السّلام هر دو تعبیر (یکی این که بگوییم آن بزرگواران دین هستند و دیگر این که بگوییم دیندار هستند) وجود دارد؛ یعنی وقتی قرآن می فرماید:

( إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ) (فاطر/ ۲۸)
((آری) حقیقت چنین است؛ از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ترسند.)
می گویند منظور از «العلماء» یعنی ائمه علیه السّلام؛ یعنی این ها دانشمند هستند. از طرفی در زیارت آل یاسین می خوانیم:

« السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب»
« سلام بر تو ای دانش ریخته شده از آبشار توحید و خدا شناسی.»
پس اطلاق علم، بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شده است. همچنین می گوییم:

«اللَّهُمَ وَ صَلِّ عَلَی وَلِیِّ أَمرِکَ القَائِمِ المُؤَمِّلِ وَ العَدلِ المُنتَظَرِ احفُفهُ بِمَلَائِکَتِکَ المُقَرَّبِینَ وَ أَیَدَهُ بِرُوحِ القُدُسِ یَا رَبَّ العَالَمِینَ»(کفعمی، البلد الأمین۱۹۴)
« خداوندا درود فرست بر ولی امر خودت که قائم و آرزو و عدلِ مورد انتظار است (پس ایشان را) با ملائکه مقربین (درگاهت) بپوشان و با روح القدس یاری اش کن ای پروردگار جهانیان».

پس به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گفته می شود عدل؛ نه عادل. در ادبیات عرب هم به این گونه استعمال، مبالغه از باب «زیدُ عدلُ» می گویند، یعنی کسی که یک صفتی را زیاد دارد، دیگر نمی گویند «زیدُ عادلٌ» (یعنی مشتق را بر اسم ذات حمل نمی کنند؛ بلکه خود مصدر را بر آن حمل می کنند) در نتیجه می گویند: « زیدٌ عدلٌ، زیدٌ رحمهُ، زیدٌ علمٌ». لذا در این جا که گفته «انه الظاهر علی الدین»؛ یعنی خودِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر ادیان چیره است؛ وقتی هم خودِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دین باشد پس جدّ ایشان- یعنی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم- نیز دین خواهد بود.
لذا در این جا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلممی خواهد بگوید: آگاه باشید که خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دین و آیین من است و شخصِ اوست که غالب بر ادیان است و یا این که می خواهد بگوید که دین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر همه ادیات غالب است. پس آگاه باشید که اگر از راه ولایت اهل بیت علیه السّلام بیرون رفتید در نهایت او خواهد آمد، مؤاخذه خواهید شد و به ناچار باید به دین او بگروید.

معنای دیگری که می توان برای این عبارت در نظر گرفت، این است که بگوییم « الدین» یعنی دین اسلام. «أَلَا إِنَّهُ الظِاهِرُ عَلَی الدِّین» یعنی او راهنمای دین است. ایشان راهنمای کلِ دینِ اسلام و غالب بر دین هستند. اگر بخواهیم دین را تعریف کنیم باید بگوییم که دین چتری دارد که بالای آن وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار دارد. یعنی دین در اینجا به معنای ادیان نبوده و به معنای دین اسلام است. یعنی او غالب و حاکم و چیره بر کل دین اسلام است.
این که می گوییم دین اسلام نقطه بلندش وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، یعنی او ولی الله است و اتصال و پیوند بلاواسطه با الله دارد. چون معنای ولی و ولایت، قرب بدون حجاب است. حجاب ممکن است گناه، غفلت و یا حتی نور باشد که بین انبیا و خداوند حجب نوری نیز وجود دارد. در نتیجه « أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّینِ» یعنی کل دین، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و در رأس مخروطِ دین قرار دارد و اگر اور ا نگاه کنیم، همه دین را داریم، لذا در روایات وارد شده است که اگر کسی ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام را قبول کند و بپذیرد، همه چیز را قبول کرده، و وقتی امیرالمؤمنین علیه السّلام را قبول نکند، همه چیز را منکر شده است. این امر بدان سبب است که کل دین عبارتست از وجود مقدس ائمه طاهرین (علیهم السّلام).

« عن أبی حمزه الثمالی، قال قال لنا علی بن الحسین زین العابدین علیهما السلام أی البقاع أفضل. فقلت الله و رسوله و ابن رسوله أعلم. فقال إن أفضل البقاع ما بین الرکن و المقام، و لو أن رجلا عمر ما عمر نوح فی قومه ألف سنه إلا خمسین عاما، یصوم النهار و یقوم اللیل فی ذلک الموضع، ثم لقی الله بغیر ولایتنا، لم ینفعه ذلک شیئا».(شیخ طوسی، امالی، ۱۳۲؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۹/۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۷۱/۲۷ با همین مضمون)
پس « أَلَا إِنَّهُ الظِاهِرُ عَلَی الدِّین» نقطه اوج آن «ألَا إِنَّ خَاتَمَ الأِئِمَهِ مِنَّا القَائِمُ المَهدِی» است؛ یعنی در سه واژه تمام مختصات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و حکومت جهانی او که همه انبیا به آن وعده داده اند، آمده که « خاتم الائمه»: یعنی وارث کل انبیاء است. «القائم» یعنی قیام کننده ی خالص؛ یعنی برای همه چیز قیام می کند: وضع دینی، اجتماعی، اقتصادی و … که تمام این معانی در القائم مندرج هست. «المهدی» هم یعنی هدایت شده از جانب خدا.
به نظر می رسد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم احتمالاً در ذکر یه عنوان: « خاتم الائمه»، «قائم» و «مهدی» نکته «الأَهَم فالأَهَم» را رعایت نموده است. یعنی به این صورت که اول مهم ترین بعد مهم تر و بعد مهم، به تدریج پایین می آید و ادامه می دهد. روش نگارش کتب حدیثی هم توسط بزرگانی همچون کلینی در کافی و علامه مجلسی در بحار به همین صورت بوده است.

آیات مربوط به بحث:

در قرآن کریم سه آیه در تأیید جمله «الا انه الظاهر علی الدین» آمده است که عبارتند از:
( هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) (توبه/ ۳۳؛ صف/ ۹)
در تفاسیر متعددی آمده است که آیه ی فوق درباره ی قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. (قمی، تفسیر القمی، ۲۸۹/۱ قال علی بن ابراهیم فی قوله (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ). فإنها نزلت فی القائم من آل محمد و هو الذی ذکرناه مما تأویله بعد تنزیله.)

( هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفی بّاللهِ شَهیداً؛) (فتح/ ۲۸)
البته غیر از این آیات و روایت ذیل آن ها، روایات گوناگونی از جانب ائمه اطهار علیه السّلام صادر شده اند که مضمون و معنای عبارت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در روز غدیر معنا و تأیید می کنند.

مهدویت در غدیر  قسمت اول

عبارات سوم و چهارم:

«ألَا إِنَّهُ المُنتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
« آگاه باشید که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انتقام گیرنده از ستمکاران است».

«ألَا إِنَّهُ فَاتِحُ الحُصُونِ وَ هَادِمُهَا»
«آگاه باشید که او فاتح دژها و منهدم کننده ی آنهاست.»

این فراز از ویژگی های آن حضرت، نشان دهنده ی آن است که دنیای قبل از ظهور ایشان، دارای ویژگی های خاصی است که سبب شده است تا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن بزرگوار را این گونه و با این صفاتِ با اقتدار و هول انگیز معرفی نمایند. البته همه این ها درست است؛ زیرا اخبار فراوانی از عامه و خاصه به ما رسیده است که نمایانگر این است که دنیای قبل از ظهور ایشان، جولانگاه ظالمان، مشرکین و بی دینان است؛ کسانی که با در دست داشتن قدرت، پیوسته در حال ظلم و خیره سری در دنیا هستند. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن بزرگوار را این گونه معرفی نکرده است و به دلیل صلابت و بزرگی در وجود ایشان است که سبب شده تا توجه بسیاری از پیروان سایر ادیان را به خود جلب کند.
از طرف دیگر، خود، دلگرمی است به شیعیان آن حضرت و مردمی که مورد ظلم و ستم واقع شده اند و به آن ها روح امید و زندگی را تزریق می کند؛ لذا اعتقاد به چنین منجی ای، سرآغاز حیاتی امیدبخش در جامعه اسلامی و حتی سایر جوامع است که این روند رو به افزایش ظلم و ستم در جهان، بالاخره در نقطه ای متوقف خواهد شد و آن منجی با در هم کوفتن صلابت ظالمین و مشرکین و بی دینان، آرامش و عدل و داد جهانی را به ارمغان خواهد آورد.

البته فراموش نشود که روایات گوناگونی وجود دارد که نشان می دهند وقتی آن حضرت ظهور می کنند، آن چنان با صلابت و هیبت هستند که در دل مردم ایجاد رعب و وحشت می کنند. از جمله این روایت:
« عن محمد بن مسلم الثقفی قال سمعت أبا جعفر محمد بن علی الباقر علیه السّلام یقول القائم منا منصور بالرعب مؤید بالنصر تطوی له الأرض و تظهر له الکنوز یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله عزوجل به دینه علی الدین کله و لو کره المشرکون…» (صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۳۳۰/۱)

مهدویت در غدیر  قسمت اول

عبارت پنجم:

« أَلَا إِنَّهُ غالب کُلِّ قَبِیلَهٍ مِن أَهلِ الشِّرک و هادیها»
« آگاه باشید که او غلبه کننده بر تمامی قبیله های اهل شرک و هدایت کننده ی آنهاست.»

در این عبارت دو نکته، مهم و قابل توجه به نظر می رسند: یکی این که در این عبارت دو ویژگی متناقض را در امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی می کند که یکی از آن غالب بودن و دیگری هادی بودن برای دسته مغلوب است. باید توجه داشت که بسیاری از افراد غالب و پیروز، ویژگی هادی بودن را ندارند؛ یعنی خیلی از افراد نمی توانند همه صفات متضاد و متناقض را با هم و در آنِ واحد در وجودشان داشته باشند، ولی ائمه (علیهم السّلام) دارای این نوع ویژگی ها هستند. مثلاً امام علی علیه السّلام هم یک جنگ جوی شجاعِ به تمام معناست و هم وقتی بچه یتیمی را می بیند، تمام پشتش به لرزه درمی آید و گریه می کند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم جامع این دو صفت متضاد است؛ یکی «غالب کَلِّ قَبِیلَه»، و دیگری «هادیها» است. یعنی ضمن این که غلبه دارد، ولی با قهر و غلبه آن ها را از بین نمی برد؛ بلکه هدایت می کند. از همین جمله فهمیده می شود که وقتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می کند، تمام وجودش زور و غضب نیست. لذا در برخی از روایات داریم که حضرت در زمان ظهورش جنگ و خون ریزی زیادی خواهد داشت.(نعمانی، ۲۸۵ عن معمر بن خلاد قال ذکر القائم عند أبی الحسن الرضا علیه السّلام فقال: «أنتم الیوم أرخی بالا منکم یومئذ قالوا و کیف قال لو قد خرج قائمنا علیه السّلام لم یکن إلا العلق و العرق و النوم علی السروج و ما لباس القائم علیه السّلام إلا الغلیظ و ما طعامه إلا الجشب.» (که به همین مضمون است).) اما از طرف دیگر روایت هایی داریم که حضرت ابتدا اتمام حجت می کنند؛ مثل آن روایاتی که می گویند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در لحظه ی آغازین ظهور از جانب کعبه ندا می دهد که مردم به سوی حق بیایند که محتمل همین مضمون هستند.(مجلسی، بحار الانوار، ۱/۵۲: «… أنَا المَهدِیُّ أنا قَائِمُ الزَّمَانِ أنَا الَّذِی أملَوُهَا عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً … .»)

در زیارت آل یاسین می خوانیم: « السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمه الواسعه» که صفت « واسعه» در مورد ائمه دیگر نیست؛ ولی در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به کار رفته است و این یعنی رحمتشان فراگیر است و معلوم می شود چیزی که غلبه دارد، رحمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است تا انتقام و از بین بردن مشرکان؛ چون ائمه مُظِهر و مَظهَر تمام نمای صفات جمال و جلال خداوند هستند و یکی از صفات جمال خداوند این است: « یا من سبقت رحمتُه غضبَه»؛ یعنی ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است. با این بیان که در مورد خداوند اصل بر این است که رحمت کند ولی به خاطر دوام امواج خروشان رحمت، غضب نیز می کند. غضب خداوند به خاطر این است که مزاحمین رحمت را کنار بزند، تا رحمت ادامه پیدا کند. لذا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم می آید تا موانع انتشار رحمتش را برچیند و این موانع چیزی جز مشرکان و ملحدان نیستند.

نکته بعدی در مورد این عبارت این است که اهل شرک در مقابل اهل توحید قرار گرفته است. توحید و شرک نیز با هم متناقض هستند؛ یعنی انسان ها یا مشرک اند یا موحد. البته قابل توجه است که توجه به توحید و خداپرستی و یگانه پرستی در فطرت مردم است و مردم از آن موقع که آفریده شده اند، به دنبال تحقق کامل این فطرت در عالم بیرون هستند. این موضوع در عالم بشریت فقط به وسیله موعود امم و ادیان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام شود و این را قرآن نیز وعده داده است:
( وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دینَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهُم وَ لَیُبّدِّلَنَّهُم مَن بَعدِ خَوفِهِم أمناً یَعبُدَونَنی لا یُشرِکُونَ بی شَیئاً وَ مَن کَفَرَ بَعدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الفاسِقُون.) (رعد/ ۳۱)

و اساساً این مسئله، هدفِ آمدنِ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در روایات داریم که وقتی ایشان ظهور می کنند، در تمام نقاط زمین ندای پذیرش اسلام بلند خواهد شد. به عنوان نمونه در روایتی امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«( وَلَهُ أسلَمَ مَن فِی السَّماواتِ وَ الإَرضِ طَوعاً وَ کَرهاً) قَالَ: إِذَا قَامَ القَائِمُ لَا یَبقَی أرضٌ إلَّا نُودِیَ فِیهَا شَهَادَُهُ أن لَا إلَهَ إلَّا اللهِ وَ أنَّ مَحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» (مجلسی، بحار الانوار، ۳۴/۵۲؛ عیاشی،تفسیر، ۱۸۳/۱)

و در آیه دیگری از قرآن داریم که زمین را بندگان صالح خداوند به ارث می برند و صاحب می شوند:
( وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ) (انبیاء/۱۰۵)
و عباد صالح کسانی هستند که موحد و پرچمدار توحید هستند. از طرفی مهم ترین ویژگی اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف موحد بودن ایشان است.

لذا به این نکته مهم می رسیم که عبارت « الا انه غالب کل قبیله من اهل الشرک» در واقع برگردان و ترجمه آیه ی (وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُو الصَّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الأَرضِ…) (رعد/ ۳۱) یا آیه ی (وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ) (قصص/5) است. نکته مهم دیگری که از این مقدمات به دست می آید این است که دغدغه ی اصلی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این است که مردم، موحد و یکتاپرست شوند؛ زیرا اصل و اساس رکن جامعه جهانی، توحید است و تا این مهم تحقق نیابد، نمی توان جامعه اسلامی جهانی را تشکیل داد. لذا ایشان در حین این که غالب و پیروز است، مشرکین را نیز به راه راست و یکتاپرستی دعوت می کند.

مهدویت در غدیر  قسمت اول

همچنین شما می توانید برای مطالعه بیشتر درباره غدیر «ویژه نامه کمال الدین و تمام النعمه» را نیز مشاهده نمایید.

منبع مقاله : فصلنامه ی تخصصی امامت پژوهی، پاییز۱۳۹۰

منابع و پی نوشت ها :
.........................

1. قرآن کریم.
2. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، إرشاد القلوب إلی الصواب، اول، شریف رضی، ۱۴۱۲ ق.
3. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، سوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
4. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج، مشهد، مرتضی، ۱۴۰۳ ق.
5. سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنه، دوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ ق.
6. طوسی، الأمالی، اول، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ ق.
7. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ق.
8. صفار، بصائر الدرجات، دوم، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ق.
9. کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی، البلد الأمین و الدرع الحصین، چاپ سنگی.
10. حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، تأویل الأیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، اول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ ق.
11. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
12. ابن طاووس، التحصین لأسرار ما زاد من أخبار کتاب الیقین، اول، قم، مؤسسه دارالکتب، ۱۴۱۳ ق.
13. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ ق.
14. فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات بن ابراهیم، اول، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
15. قمی، علی بن ابراهیم بن هاشم، تفسیر علی بن ابراهیم قمی، سوم، قم، مؤسسه دار الکتاب، ۱۴۰۴ ق.
16. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، اول، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ ق.
17. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم، رضی.
18. عبیدالله بن عبدالله بن حسکان (حاکم حسکانی)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی آیات النازله فی أهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم. اول، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
19. رضی الدین علی بن یوسف بن مطهر حلی، العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، اول، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۸ ق.
20. محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا علیه السلام، جهان، ۱۳۷۸ ق.
21. تمیمی آمُدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، اول، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ ش.
22. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هجری شمسی.
23. جعفر بن محمد بن قولویه قمی، کامل الزیارات، نجف اشرف، مرتضویه، ۱۳۵۶ ق.
24.  محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۹۷ ق.
25.  محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی)، کتاب الغیبه للحجه، اول، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ ق.
26. علی بن عیسی إربلی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ ق.
27.  محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی( شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه، دوم، قم، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵ هجری قمری.
28.  نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، اول، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق.
29.  امام جعفر بن محمد الصادق علیه السّلام، مصباح الشریعه، اول، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰ ق.
30.  فخر الدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق.
31.  رشید الدین محمد بن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، قم، علامه، ۱۳۷۹ ق.
32.  نیلی نجفی، سید علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئه، قم، خیام، ۱۴۰۱ ق.
33.  طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، پنجم، ۱۴۱۷ هـ . ق.
34.  حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، اول، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۰۹ ق.

Share