مهندسی فکر/ جلسه دهم

مهندسی فکر/ جلسه دهم
در بحث انسان‌ شناسی گفتیم،زندگی انسان سه مرحله دارد:1)قبل از دنیا،2)دنیا،3) بعد از دنیا. مرحله قبل از دنیا: ما قبلاً پیش خدا بودیم و سپس درقالب یک بدن طبیعی ودنیایی وبا جنسیتی خاص قرارگرفتیم، عده ای درکالبد زنانه وعده ای هم در کالبد مردانه و به دنیاآمدیم

مهندسی فکر / جلسه دهم - مروری بر مباحث انسان شناسی و تفکر در آنها

در این بخش، از سلسله مباحث جلسات مهندسی فکر استاد محمد شجاعی، مروری بر مباحث انسان شناسی و تفکر در آنها خواهیم داشت.

مهندسی فکر/ جلسه دهم - مروری بر مباحث انسان شناسی و تفکر در آنها

در بحث انسان شناسی گفتیم، زندگی انسان 3 مرحله دارد:  قبل از دنیا، دنیا و مرحله بعد از دنیا. در مرحله قبل از دنیا ما قبلاً پیش خدا بودیم و سپس در قالب یک بدن طبیعی و دنیایی و با جنسیتی خاص قرار گرفتیم، عده ای در کالبد زنانه و عده ای هم در کالبد مردانه و به دنیا آمدیم.

اما حقیقت انسان نه زن است و نه مرد. در مرحله دنیا با این کالبد و همه ی نعمت هایی که خدا برای ما در دنیا خلق کرده زندگی می کنیم. در مرحله دنیا یک فرصت زمانی به نام عمر داریم که در این فرصت باید خود را برای زندگی در آخرت آماده کنیم. آن جنبه از وجود ما که از ماده نیست و نه زن است و نه مرد، مرگ ندارد. مرگ مختص بدن مادی ماست.

مرحله بعد از دنیا به 4 مرحله تقسیم می شود:1) وفات، 2) برزخ، ملکوت یا قبر 3) قیامت 50 هزار ساله و 4) حیات ابدی بعد از قیامت است. اسم این مجموعه را انسان می گذاریم که سه مرحله زندگی دارد.

بعد از وفات و برزخ، قیامت 50 هزار ساله را داریم. بعد از آن هم دوران حیات ابدی ما آغاز خواهد شد. عمر ما بی ­پایان است، ما به اندازه عمر خدا عمر داریم و تا خدا خدایی می کند ما زنده هستیم. مرگی برای ما وجود ندارد. چون این مقطع بعد از دنیاست، کلمه آخر را به کار می برند و می گویند «آخرت».

*فرصتی به نام «عمر» برای سازندگی آخرت

ما در دنیا یک فرصت زمانی محدود به نام «عمر» داریم که باید خود را برای مرحله آخرت آماده کنیم. تمام چیزهایی که در آخرت نصیب ما خواهد شد از خوبی ها و بدی ها، لذت ها و عذاب ها، کمال ها و کاهش ها تماماً بستگی به نوع زندگی ما و کیفیت زندگی ما در دنیا دارد. «کَما تَعیشُون تَمُوتُون= آنطوری که زندگی می کنید، همانطوری هم می­ میرید.» پس دنیا تعیین کننده آینده ابدی ماست. ما دوتا آینده داریم، یک «آینده موقت» که عمر دنیاست و دیگری «آینده دائمی» که زندگی ابدی است. مجموعه آن چیزهایی که ما شاکله و باطن خود را در زندگی دنیا با آن می سازیم آینده ابدی ما را شکل می دهد.

این رحم است که می تواند این قوه را شکوفا، آماده و کامل کند. غیر از رحم هیچ جای دیگر وجود ندارد که بتواند این قوه را تبدیل به یک انسان کامل بکند و به دنیا که رحم دوم است بازگرداند. همانطور که فقط رحم دنیاست که می تواند برای آخرت، انسان سازی کند. بدون رحم دنیا هیچ موجودی برای آخرت آماده نمی شود. در رحم دنیا مدتی انسان زندگی می کند و بعد با تولد به آخرت برمی گردد. پنج نوع تولد از رحم به دنیا وجود دارد: 1) تولد ناقص، 2) بیمار، 3) ضعیف، 4) سالم، 5) سالم قوی، عین همین پنج نوع تولد هم از رحم دنیا به آخرت داریم.

بعضی از انسانها ناقص متولد می شوند که در اینجا همیشه در عذاب هستند: «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» بعضیها بیمار متولد می شوند که گفتیم بسته به 3 عامل «نوع بیماری، شدت بیماری و تعداد بیماری» باید رنج درمان را تحمل کنند. اینها در بیمارستانی به نام جهنم از 100 سال به بالا باید درمان و پاک شوند تا برای زندگی در بهشت آماده شوند. بیماری هایی مثل حسادت، تکبر، زودرنجی، حساسیت، بداخلاقی، بددهانی و ... یا اگر کسی در نمازش سست باشد و خیلی واجبات دیگر را رعایت نکند. یعنی هر چه که در اینجا کم آورده باشد، آنطرف برایش دردسرساز می شود.

*نکته مهم در انسان شناسی، تفکر در فرمول های آن است

نکته اساسی در این چرخه زندگی این بود که ما با یک ابدیت سر و کار داریم. اولین چیزی که باید در موردش خیلی فکر کنیم، مفهوم «ابدیت» است و اصلاً شوخی­ بردار نیست. یعنی باید انسان دائماً این ذکر «من جاودانه» هستم را بگوید. مثل ذکر صلوات که تسبیح دست می گیرد و صلوات می فرستد، این ذکر را هم باید بگوید تا باور کند که به اندازه خدا عمر می کند، یعنی تا خدا خدایی می کند، شما پیش خدا زنده خواهید بود و عمر خواهید کرد. با وفات چیزی عوض نمی شود، فقط مرحله و منطقه زندگی عوض می شود.

ابدیت معادله ریاضی دارد، معادله ریاضی­ اش دنیاست. یعنی دنیا معادل ابدیت ارزش دارد. چون برای ما ابدیت را می سازد. لذا خیلی قیمتش زیاد است. مثل دوران رحمی است که قیمتش به اندازه کل دنیا می ارزد. چون یک بدن کامل به دنیا می آورد. بدنی که می تواند 100 سال 200 سال 300 سال عمر بکند. چون عمر که محدودیت ندارد، مریضی ها و بد زندگی کردن ما عمر ما را کوتاه کرده و گرنه قدیمی های ما تا 2- 3 هزار سال هم عمر داشتند.

*دنیا به اندازه آخرت باارزش است

دنیا به اندازه ابدیت قیمت دارد، از این رو حضرت می فرماید، من یک سال دنیا را به هزاران سال آخرت نمی دهم. انسان با ۵ دقیقه دنیا از یک میلیون سال عذاب آخرت نجات پیدا می کند. ما باید اطلاعات و شناخت مان را از ماهیت ابدیت زیاد کنیم و سپس مهارت های «شدن» را یاد بگیریم. ما در دنیا باید بشویم، همانطور که جنین در رحم شکل می گیرد. شدن بعد از وفات مشکل است همانطور که اگر جنین بعد از تولد یک بند انگشت کم آورده باشد دیگر بعد از تولد اضافه نمی شود.

حال بیایید محاسبه کنیم. مثلاً از 60 سال زندگی دنیا، چقدر آن برای آخرت باقی می ماند؟ یک سوم از آن را می خوابیم، یک سوم در ترافیک و پیری می گذرد. البته می شود کاری کرد که ترافیک و پیری هم جزو آخرت حساب شوند. مثل شیمی می ماند. وقتی در شیمی دوتا ماده می خواهند با هم پیوند برقرار کنند، برای سریعتر شدن برقراری پیوند، یک کاتالیزور به آن اضافه می کنند. یا مثل اکسیر که به مس می زنید طلا می شود. شما می توانید اکسیری را انتخاب کنید که به خواب، به کارهای حیوانیِ عمرتان بزنید تا همه ی آنها عبادت شوند. ثانیه های عمر همه یکی هستند. 24 ساعت واقعاً برای همه 24 ساعت است. ولی از نظر نوع سازندگی، ارزش آن برای همه یکی نیست. بچه ای که بدون دست یا پا به دنیا آمده، این بعد از 15- 20 سال چقدر زجر می کشد و هر بار آرزو می کند که ای کاش می توانستم یک بار دیگر به شکم مادرم برگردم و این بار با خودم دست و پا بیاورم. آیا امکان دارد دوباره به رحم برگردد؟ امکان ندارد. ولی در دنیا که خودش یک رحم است، خداوند این فرصت را برای ما قرار داده که جبران کنیم. اگر اینجا فهمیدی که 50 سال و 60 سال را خراب کرده ای، خداوند در همین رحم دنیا هم چند رحم [رحم های مکانی (مثل قبور متبرکه ائمه و امامزادگان، مساجد و ...)؛ رحم های زمانی (ماه های رجب، شعبان، رمضان و ...) و رحم سوم استفاده از محضر اساتید وعلما و فقها و اولیاء خدا.] قرار داده که قویتر از مجموعه عادی دنیاست. خودت را در این رحم ها قرار بده، در این صورت انگار که تازه متولد شده ای. یعنی شما دوباره برمی گردید در رحمی که خود، یک رحم دیگر است و جبران می شود. ما چه خدای مهربانی داریم. کسی که 50 سال گناه کرده، ممکن است وضعش در آخرت خیلی بهتر از کسی باشد که 50 سال عبادت کرده. چون آن کسی که 50 سال گناه کرده بود، یک جایی هوشیاری به خرج می دهد و 10 سال یا 5 سال آخر عمر خودش را در آن رحم های قدرتمندتر از محیط دنیا قرار داد و جلو زد. مثل تجارت می ماند. شما می ­بینید یک نفر 50 سال کار تجاری می کند از 20 سالگی شروع کرده و الان 70 سالش است. می پرسیم، الان سرمایه تو که 50 سال کار تجاری کرده ای، چقدر است؟ می گوید من الان ۱۰۰ میلیارد تومان ذخیره دارم. بعد می ­بینیم یک جوانی از 20 سالگی شروع می کند و فرمولهای دیگری را در تجارت رعایت می کند و در 25 سالگی، 200 میلیارد سرمایه دارد. یعنی ۱۰۰ میلیارد بیشتر دارد. چون این با فرمولهای دیگر کار را کرده است.

*تعریف «رحم ها» یا فرصت های طلایی که در اختیار ماست

مثلاً یکی از رحم های مکانی مهم، محل زندگی و محل تحصیل است. آدم های خیلی قدرتمندی وجود دارند که چون مکان بدی را برای زندگی یا تحصیل انتخاب می کنند، 90% استعدادهای آنها از بین می رود. همینطور مکان عبادت، مکان مسافرت و ... نیز جزو رحم های مکانی قرار می گیرند.

استاد هم همینطور است. استاد خودش یک رحم و یک فرصت است. مثلاً شما در 50 سالگی در محضر یک استاد قرار می گیرید و به او وصل می شوید؛ اما این استاد، شما را طوری تربیت می کند که تمام این 50 سال برای شما جبران می شود. عکس این موضوع هم صادق است. زمانی شما 30 سال ذخیره دارید، ولی وقتی با استادی آشنا می شوید و ارتباط برقرار می کنید، او 30 سال تو را عقب می اندازد و تو را برمی گرداند به روز اول.

خداوند تبارک و تعالی در طول سال، به قسمت هایی از زمان، خاصیت و اثر سازندگی خیلی ویژه داده که اگر از این زمان ها استفاده کنید، مثلاً یک ساعتش معادل دو ساعت است و یا معادل 100، 200 و هزار ساعت کار می کند.

دو کتاب به شما معرفی می کنم که این دو کتاب خیلی به شما کمک می کند به اینکه زمانها را در بیاورید و استخراج کنید. یکی از این کتابها در خانه همه ما هست، خیلی مهم و کاربردی است به نام «مفاتیح الجنان» یعنی کلیدهای بهشت ها. این کتاب تمام 365 روز سال را تجزیه ریاضی کرده، مثلاً از ساعت اول، ساعت دوم، ساعت سوم و... دقیقاً همه قیمت ها را نوشته است. کتاب دیگر هم که خیلی مهم و عمیق­تر است، «المراقبات» مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی استاد حضرت امام(ره) بود. این کتاب هم به فارسی ترجمه شده.

اگر تمام ساعت های عمر ما قیمت های مساوی داشتند، خیلی خطرناک می شد. یعنی اگر من 50 سال را خراب کرده بودم، 20 سال می دویدم، نمی توانستم جبران کنم. خداوند از روی مهربانی که دارد، ارزشِ قیامتی این زمان ها را مساوی قرار نداده است. مثل حج و اعتکاف. شما 3 روز اعتکاف که می روید. روز سوم که نماز مغرب را خواندی و افطار کردی و درآمدی، واقعاً فکر می کنی مثل روز اول پاک شدی. جالب اینجاست که خداوند در همه ماه ها اعتکاف گذاشته؛ ولی در کشور ما فقط رجب را می گیرند. حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم 3 روز از هر ماه را اعتکاف می رفتند. مگر اینکه حضرت در جبهه جنگ می بودند. شبهای قدر که هم رحم زمانی قدرتمند هستند و در رحم زمانی ماه رمضان قرار دارند.

*گناه و ثواب در «رحم ها» چند برابر محاسبه می شوند

رشد جنین در طول 9 ماه در رحم، معادل یک عمر دنیا قیمت دارد. قرار گرفتن در رحم های مکانی و زمانی و استاد هم همینطور است. مثلاً صدقه دادنش، کار خیر کردنش، مهربانی کردنش، خندیدنش، شاد کردن دل دیگران، عمل صالح انجام دادن، کمک کردن به دیگران، عبادت کردنش، ذکر گفتنش، قدرت زیادی دارد و برعکس، گناه کردنش هم اثر سوء زیادی دارد. یعنی گناهی که در رحم انجام می شود، مثل جهش کروموزومی می ماند.

پس ما یک ابدیت در پیش داریم و نمی دانیم فاصله بین وفات ما تا قیامت چند صد سال یا چند هزار سال است. اما باید بدانیم که به همین مقدار، توشه لازم داریم. امیرالمؤمنین چقدر نسبت به آخرت خودش حریص بود، شب و روز برای آخرتش زحمت می کشید. با وجود این می فرمود:«آه مِن قِلَّۀِ الزّاد وَ طُولِ الطَّریق!= آه از کمی توشه و طولانی بودن راه!». پس باید برای دنیای مان همیشه قشنگترین چیزها را انتخاب کنیم و قشنگترین زمانها، مکانها، بهترین اساتید، بهترین ورودی ها را برای خودمان انتخاب کنیم تا بتوانیم بیشترین رشد را داشته باشیم.

*«اشرافی» ها چه کسانی هستند؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید، شرافت های آدم ها که تغییر می کند، اشتهای شان هم تغییر می کند. این یک قاعده است. آدم چقدر اشرافی است؟ همان مقداری که می تواند با اشراف، یعنی با خدا و با پیغمبر و بزرگان بپرد. چنین کسی خیلی اشرافی است.

در مفاتیح این همه تنوع وجود دارد. در هیچ سفره ­ای به اندازه مفاتیح تنوع وجود ندارد. نماز نوشته ۱۰۰ رکعت، یک نماز نوشته ۵۰  رکعت، یا نوشته هزار مرتبه توحید، ۱۰۰ مرتبه توحید، آنجا که نوشته هزار مرتبه توحید مال بخورهاست؛ برای اشراف هاست. یک کسی اشتهایش خیلی زیاد است. یک کسی ۵ دقیقه با خدا ملاقات کند، زود ظرفش پر می شود. یک کسی آنقدر بی­سلیقه است که ۲ دقیقه خدا را می­بیند، می گوید خدایا سیر شدم. کافی است. یک کسی می­بینی نه، با خدا حالا حالاها کار دارد و ظرفیتش خیلی بالاست. اینها مثل عیاش های ۷ خط دنیا هستند که یکسره در پارتی و مهمانی و عیاشی و کیافی هستند و اشتهای شان زیاد است.

بعضیها در نظام فطریشان ۷ خط هستند. در نظام فطری، یک شب برایشان دعا و نماز و زیارت کافی نیست. مثلاً یک یا دو سال یکبار، سه سال یکبار زیارت امام رضا علیه السلام می روند. یکی اگر دو ماه بگذرد و نرود زیارت، می گوید من می میرم. پیرمردی را می شناسم، این هر سال اول فروردین، ۱۲ تا بلیط می خرد برای شروع هر ماه قمری که حتماً در مشهد باشد. می گوید من شب اول ماه و روز اول ماه باید در حرم باشم. اصلاً دوری حضرت را تحمل نمی کنم. این آدمیت بسته به میزان شرافت آدم است. بعضیها آدمهای پستی هستند. شنیدید می گویند فلانی آدم پست­ فطرتی است؟ این اصلاً نمی تواند با خدا بپرد. اصلاً روحیه ­اش با خدا و با انبیاء و با امام زمان و با حضرت معصومه و اولیاء خدا جور در نمی آید. نوع انتخاب آدم ها بسته به شرافت آنهاست. هر چقدر اشرافی ­تر باشند، انتخاب و سلیقه ­شان هم گرانتر است. در نظام طبیعی هر چقدر شخص اشرافی باشد سلیقه­هایش هم گرانتر است. در نظام فطری هم هر چقدر شخص اشرافی ­تر باشد سلیقه ­اش گرانقیمت ­تر است و به کمتر از خدا قانع نمی شود. باید با خدا بپرد.

برای همین است که وقتی شما مفاتیح را نگاه می کنید، از فقیرترین آدمها، ارزانترین، ضعیف ترین، گداترین آدمها برایشان برنامه گذاشته شده تا اشرافی ها. آدم هایی که گدا هستند، وقتی غذای اشرافی ها را در مفاتیح نگاه می کنند می گویند اینها خیلی آدم های بیکاری هستند. می گویند اینها چیست که نوشته اند؟ طرف در قنوتش یک ابوحمزه ثمالی می خوانده، یک کمیل می خوانده، در رکوعش چه عیاشی هایی با خدا داشته، چه حرفهای عاشقانه­ ای در رکوع با خدا رد و بدل می کرده، اینها خیلی اشرافی هستند. بعضی ها هم به همین میزان خدا را دوست دارند که سه سبحان الله در رکوع بگویند که دو سبحان الله را در راه می گویند و با یک سبحان الله سر به سجده می کوبند و تمام. اینقدر از خدا بیزارند!

در حدیث داریم که بعضی از بندگان خدا که تعقیبات را رها می کنند و می روند، خدا به فرشته ­ها می گوید این بنده من را نگاه کنید. به خود بنده هم می گوید کجا دارید می روید بهتر از اینجا؟ اگر می دانستی که پیش چه کسی نشسته ای از شوق می مردی. اگر می فهمیدی، اصلاً از اینجا بلند نمی شدی. ولی افسوس که ما نمی­ فهمیم.

آفتی نبود بتر از ناشناخت           تو بر یار و ندانی عشق باخت

یار را اغیار پنداری همی            شادی را نام بنهادی غمی

یکی از غصه های بزرگ ما در آخرت این است: صحنه هایی که از خدا فرار کردیم را به ما نشان می دهند. صحنه هایی که خدا به ما می خندید و آغوشش به روی ما باز بود و. می گفت بیا عزیزم در آغوش خودم. اما ما با تنفر از خدا فرار کردیم. صحنه ­هایی که از کنار امام زمان در رفتیم. صحنه ­هایی که از حضرت معصومه فرار کردیم. صحنه ­هایی که از امیرالمؤمنین و امام زمان و پیغمبر فرار کردیم. همه را دانه دانه نشان می دهند.

---------------------------
مطالب تکمیلی:
مهندسی فکـر/ جلسه اول
مهندسی فکـر / جلسه دوم
مهندسی فکـر / جلسه چهارم
مهندسی فکـر / جلسه پنجم
مهندسی فکـر/ جلسه ششم
مهندسی فکـر/ جلسه هفتم
مهندسی فکـر/ جلسه هشتم
مهندسی فکـر/ جلسه نهم
-------------------------

منبع: بحث مهندسی فکر (10) ، ۱۳۸۸/4/6؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی/ منتظران منجی

Share