سفر دکتر پزشکیان به باکو و الزامات منافع ملی ایران - تحلیل جامع رویداد و تغییرات ژئوپلیتیکی

سفر دکتر پزشکیان به باکو
دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان، به زودی برای یک دیدار رسمی دوجانبه به باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، عزیمت خواهد کرد. علیرغم مخالفتهای گسترده افکار عمومی و حلقههای نخبگانی کشور در خصوص این سفر—که نتیجه اجماع عمومی و تاریخی ایرانیان در اعتراض به رویکردهای ضدایرانی دولتمردان باکو است—از دید موافقان انتظار میرود این سفر باعث گشایش روابط پرتنش با «همسایه خانه زاد» گردد.
مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان پس از سه دهه امتیازدهیهای یکطرفه تهران در حوزههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، ترانزیتی و بشردوستانه و سکوت نسبت به نفرتپراکنی رسمی باکو در کتب درسی و مراکز آموزشی علیه ایران و تشیع، پس از پروژه جنگ دوم قراباغ (۱۳۹۹) به شدت سرد شده است. در این میان، تلاشهای لابی نفوذی جمهوری آذربایجان تحت عنوان «حلقه خاویار» مشخص کرده که هدف اصلی طراحان جنگ دوم قراباغ، ایجاد تغییرات مرزی و ژئوپلیتیکی از طریق ساخت «کریدور جعلی زنگزور» به عنوان رکن اصلی جهان ترک و فرایند محاصره ایران میباشد. حادثه حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در ۷ بهمن ۱۴۰۱، همراه با تعطیلی آن و همزمان گشایش سفارت جمهوری آذربایجان در مناطق اشغالی، پازلهای باکو را برای تخریب مناسبات با تهران در چارچوب منافع محور لندنی-صهیونی تکمیل کرد.
نکات تبیینی در خصوص الزامات منافع ملی ایران
روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری آذربایجان: اندیشکدههای اروپایی اذعان دارند که طی دو سال اخیر، همزمان با نسلکشی غزه، جمهوری آذربایجان پویاترین و گستردهترین روابط را با رژیم صهیونیستی بهخصوص در بین کشورهای اسلامی برقرار کرده است. به علاوه، این کشور بیش از ۶۰ درصد نفت لازم رژیم صهیونیستی و سوخت ارتش آن را تأمین میکند. از سوی دیگر، اقدامات امنیتی و نظامی در جمهوری آذربایجان (همچون تاسیس مراکز شنود، جاسوسی و امنیت سایبری) نشان از رابطه نزدیک و همکاریهای دو جانبه با تل آویو دارد. این وضعیت باعث شده تا یک اجماع بیسابقه در افکار عمومی ایران برای پایان دادن به نفوذ باکو نسبت به فلسطین بهوجود آید.
دستاوردهای اقتصادی از سفر: علیرغم حمایتهای چند دههای ایران از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان، امتیازات مربوط به بازسازی مناطق آزاد شده بهطور انحصاری در اختیار ترکیه، رژیم صهیونیستی و محافل دولتی باکو قرار گرفته است. از این رو، سفر رئیسجمهور به باکو در انتظار دستیابی به دستاوردهای عملی اقتصادی است؛ چیزی که در صورت نداشتن تغییرات واقعی، سفری نمایشی محسوب خواهد شد.
طرح راهگذر ارس و کریدورهای منطقهای: فرایند اجرایی «راهگذر ارس» میان جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان، تأکیدی بر عزم ایران برای اجرای پروژههای ترانزیتی و کاهش استفاده از کریدور جعلی زنگزور است. راهاندازی این کریدور میتواند پاسخ موثری به تلاشهای باکو جهت استفاده از آن به عنوان اهرم فشار روانی علیه ارمنستان باشد.
انسدادی بودن مرزهای دو کشور: به دلیل انسداد مرزی جمهوری آذربایجان از بهانههای مختلف، مانند بحران کرونا، روابط مردمی در مرزها مختل شده است. در این زمینه، دیدگاه حاکم بر چینش مرزبانی نشان میدهد که ادامه انسداد و ایجاد تسهیلات ویژه برای سفر مردم به فلسطین، نشان از رویکرد ضدایرانی باکو دارد.
مسائل مالی و پروژههای انفجاری: حدود ۵ سال پیش، جمهوری آذربایجان با شرایطی از جمله گزاردن شروط غیرقابل قبول، از اعطای وام ۵۰۰ میلیون دلاری برای احداث دالان شمال-جنوب خودداری کرد. این اقدام در شرایطی است که ظرفیت ریلی آن کشور بهحدود ۲ میلیون تن محدود است و راهاندازی خط ریلی مذکور بدون افزایش ظرفیت، کارا نخواهد بود. همچنین در تهران دیدگاهی حاکم شده که ایجاد کریدور ترانزیتی همزمان با این پروژه، وابستگی ژئوپلیتیکی کشور به جمهوری آذربایجان ایجاد میکند.
وضعیت منطقه قرهباغ: سفر رئیسجمهور به باکو نشاندهنده تأیید وضعیت کنونی منطقه قرهباغ کوهستانی (آرتساخ) نیست. فارغ از اقدامات تاریخی ضدایرانی باکو، پاکسازی قومی در منطقه قرهباغ—که با اخراج بیش از ۱۲۰ هزار ارمنی بومی همراه بوده—ناهماهنگ با رهنمودهای مقام معظم رهبری در تأمین امنیت اقلیت ارمنی است. ایران، همسو با حقوق بشر اسلامی و منافع بینالمللی، از حق بازگشت اقلیت ارمنی به این منطقه حمایت میکند.
مباحث معاهده صلح و سیاستهای اراضی: علیرغم آزادی اراضی اشغالی، جمهوری آذربایجان حاضر به انحلال توافقنامه صلح با ارمنستان نشده و همچنان کمپینی برای تقویت ادعاهای ارضی علیه این کشور در حال اجرا دارد. در این بین، خطوط قرمز ایران مبنی بر مخالفت با تغییرات ژئوپلیتیکی و مرزی همچنان پابرجا مانده است.
همکاریهای ترانزیتی و انتقال گاز: سفر رئیسجمهور فرصت مهمی برای تغییر نگرش جمهوری آذربایجان نسبت به انتقال گاز از ترکمنستان از طریق ایران و شرایط سوآپ ایجاد میکند. به دلیل مشکلات حقوقی و فنی، احداث خط لوله مستقیم از ترکمنستان و قزاقستان از بستر دریای کاسپین به باکو غیرممکن به نظر میرسد؛ موضوعی که منافع منطقهای و همکاریهای دو جانبه را به چالش میکشد.
مسائل هویتی و سیاستهای تشیعزدایی: نگاه منفی به دولت باکو در میان ایرانیان، تا حد زیادی ناشی از مسائل هویتی است. جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر به طور سیستماتیک با تشییع و همچنین مقابله با اقلیتهای قومی ایرانی مانند تالشان و تاتها در کشور، فعالیت میکند. با وجود درخواستهای ایران، محتواهای ضدایرانی در کتب درسی باکو هنوز حذف نشده است.
بهرهبرداری از منابع آب مشترک: کاهش حقابه از رودخانه مشترک ارس به دلیل سدسازیهای ترکیه، به ویژه سد کاراکورت، نگرانیهایی را در خصوص بهرهبرداری منصفانه از منابع آب مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان ایجاد کرده است. انتظار میرود پس از این سفر، هماهنگیهای بیشتری برای مطالبه از ترکیه جهت رعایت اصول زیستمحیطی و بهرهبرداری معقول از رودخانههای مشترک به عمل آید.
تعهدات مالی و شرایط وام دهی: جمهوری آذربایجان با وجود تعهدات پیشین، در برخی موارد از اعطای وامهای کلان، مانند وام ۵۰۰ میلیون دلاری برای احداث دالان شمال-جنوب خودداری کرده است؛ وضعیتی که از سوی برخی تحلیلگران، به عنوان نشانهای از تلاش برای بهرهبرداری از ظرفیتهای اقتصادی ایران تعبیر شده است.

نتیجهگیری
با توجه به دلایل متعدد داخلی و منطقهای و حساسیتهای موجود در افکار عمومی ایران، سفر دکتر پزشکیان به باکو از منظر منافع ملی به دقت دنبال میشود. ارتباط تاریخی، تمدنی، مذهبی و نژادی میان مردم ایران و جمهوری آذربایجان، به عنوان سابقهای ناگسستنی، نیازمند توجه ویژه تهران به روابط با این کشور است. هرچند چالشها و اختلافات متعددی موجود است، اما پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی گفتهاند که سیاست همسایگی صحیح، نقش اساسی در ثبات منطقهای داشته و باید مورد پیگیری قرار گیرد.
افزودن دیدگاه جدید