درگذشت نویسنده بلندپایه اسپانیایی و خالق دون كیشوت، میشل سروانتس(1616میلادی)

23 آوریل
میشل دو سروانتس,Miguel de Cervantes,گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین

میشل دو سِروانتس نویسنده معروف اسپانیایى در9 اکتبر 1547میلادی در شهر آلکالا در اسپانیا به دنیا آمد. پدرش پزشک دوره گردی بود که به شهرهای مختلف سفر می کرد ودر این سفرها فرزند خردسالش را به همراه می برد. بدین جهت سروانتس نتوانست به تحصیل علم بپردازد، لیکن به زودی شمشیرزنی را فرا گرفت و به خدمت قشون دولتی درآمد. وی در 24 سالگی در یک نبرد دریایى شرکت کرد و زخمی شد، اما در بازگشت به اسپانیا به دست دشمنان گرفتار گردید. درنهایت با دادن خون بهایى که مایه فقر خود و خانواده اش شد، آزادی خود را باز خرید و به اسپانیا بازگشت. وی از آن پس تصمیم گرفت که از راه نویسندگی امرار معاش کند، اما در این راه توفیقی نیافت و سروانتِس مدتی به کارهای دولتی پرداخت. وی در سال 1584میلادی با نوشتن رمانی به نام گالایتا به شهرت رسید، ولی باز هم در فقر بود. پس از چندی تصمیم گرفت که باز دست به قلم بَرَد. از این رو از سال 1605میلادی شاه کار بزرگش با نام دون کیشوت را در دو قسمت به رشته تحریر درآورد. این اثر که مدت پانزده سال از عمر سروانتس را به خود اختصاص داد، به عنوان یکی از آثار ادبی معروف جهان شهرت یافت. دون کیشوت - شخصیت اصلی این کتاب - نجیب زاده ای است که داستان های فراوانی خوانده و با اینکه مردی ضعیف و ناتوان است، می خواهد تصاویری را که از این راه در ذهنش جا گرفته اند واقعیت بخشد. وی بر اسب خود که از صاحبش نحیف تر است سوار می شود و همراه با یک نفر روستایى به نام سانْچوپانْسا که تا آخر داستان به عنوان سلاح دار و محافظ اوست، عازم حادثه جویى می شود. سروانتس با بیان سرگذشت این جفت ناجور یعنی دون کیشوت با تصورات دور از واقعیت و سانْچو با ساده لوحی واقع بینانه اش، یکی از بزرگ ترین تصاویر زندگی انسانی را که تا کنون به رشته تحریر درآمده است، ایجاد کرد. وی در کتاب خود، لطایف و وقایع مضحک، همدردی و شفقت و افکار فلسفی را به وجه تحسین آوری تلفیق نموده است. دون کیشوت که در وهله اول رمانی مسخره آمیز و خنده آور به نظر می آید، در واقع سرشار از انتقاد و هجوی است از رمان های پهلوانی و شوالیه گری که مردم عصر را دیوانه خود ساخته بود. سروانتس به سبب این اثر طنزآمیز در شمار کسانی جای گرفته است که در قرن شانزدهم، بررسی دقیق خود را به زوایای روح آدمی کشانده اند. سروانتس غمی طنزآلود را در ورای چهره قهرمانان وصف می کند. هم چنین آرزوی تحقق نایافته ملتی را که در آتش به دست آوردن مقامی والا می سوزد، بی آن که دیده خود را بر واقعیت ها بگشاید و وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور را، آن چنان که هست، بشناسد. گرچه دون کیشوت به سرعت مورد قبول مردم واقع شد، ولی برای سروانتس ثروتی به همراه نداشت و نویسنده اش همچنان در فقر باقی ماند. میشل سروانتس سرانجام در 23 آوریل 1616میلادی در 69 سالگی درگذشت. می توان گفت که تاکنون هیچ کتابی مثل دون کیشوت، مورد علاقه ملل گوناگون نبوده است. این رمان که نه تنها شاهکار نویسنده، بلکه از شاهکاری های ادبیات جهان است، در اسپانیا و سراسر اروپا پیروزی درخشانی به دست آورد و با ترجمه به بیشتر زبان ها، تأثیر فراوانی بر نویسندگان پس از خود نهاد.

 

Share