خودارزیابی و محاسبه نفس/ بخش اول

خودارزیابی و محاسبه نفس

مقدمه
محاسبه نفس یعنی حساب کشیدن از خود با هدف تسلط بر خود و حرکت در مسیری و جهتی که موجب رضای الهی است، از روش های مؤثر تربیتی می باشد که امروزه به عنوان خود تربیتی و خود ارزیابی از آن نام می برند. در قدیم نیز علمای اخلاق و مربیان، همواره دستور محاسبه نفس می دادند و راه و روش های مناسب را طی دستورالعمل های دقیق به شاگردان خود توصیه می کردند.
یکی از علمای بزرگ اخلاق می گوید: «بزرگان و گذشتگان صالح ما را عقیده بر آن بود که هرکس اهل محاسبه نفس نیست، یا اصلاً به جهان دیگر ایمان ندارد و یا آنکه عقل سلیم ندارد والّا چگونه می شود کسی ایمان و اعتقاد داشته باشد به اصلی که قرآن می گوید اگر به وزن ذره ای انسان عمل نیک یا عمل بد داشته باشد در آن جهان آن عمل را می بیند و به آن ملحق می شود و در عین حال بی حساب کالای عمل را پیش بفرستد و نفهمد چه کرده و چه می کند؟» پس ما اگر از نظر شرع و دین و عقل به این دستور بنگریم می بینیم که عمل مراقبت و محاسبه نفس اختصاص به اشخاص معین وطبقه معین ندارد، بلکه یک وظیفه عمومی است.
اساساً عمل حساب کشیدن از خود قبل از آنکه یک وظیفه شرعی و دینی باشد یک وظیفه عقلانی و همگانی است. عالی ترین مظهر عقل و تربیت صحیح، خطایابی از خویشتن است، یعنی انسان بتواند در دریای ژرف افکار و اندیشه ها و تمایلات و افعال و اقوال خود فرو برود و خطاهای خود را بیابد و انگشت روی آنها بگذارد و آنها را از خود دور کند. از بشر انتظار اینکه خطا نکند خطاست. بشر جایز الخطاست، از بشر باید انتظار داشت که خطاهای خود را تکرار نکند و از خطاهای خود به عنوان پلی برای گذر از راه های پرپیچ و خم و رسیدن به مسیر صلاح و رستگاری استفاده کند.
اکنون که مجموعه سپاه برخوردار از پاسداران جان برکف برای جهاد و میادین مبارزه است، ایجاب می کند عناصر خود را همواره در میدان مجاهده و جهاد اکبر مهیا و آماده نماید تا بتوانند رسالت خود یعنی پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن را به نحو شایسته انجام دهند.
از این رو بحث ارزنده محاسبه نفس به عنوان مقدمه ای بر مباحث دوازده گانه شایستگی های پاسداری قرار گرفت، بدین امید که بر اهمیت آن بیش از پیش واقف شویم و در اجرای مراحل آن موفق باشیم. ان شاء الله.
مفهوم شناسی محاسبه نفس
محاسبه از روش های اساسی تربیتی است که به توصیه فراوان شده است. محاسبه در لغت به معنای اشراف و اطلاع به قصد آزمودن است که در فارسی از آن به «رسیدگی» تعبیر می شود.
محاسبه، حسابرسی و بازنگری نسبت به گذشته است که باید هفت مورد در آن مراعات گردد: 1- تقدیر و اندازه گیری؛ 2. اصل مسئولیت پذیری؛ 3. اصل بقای عمل؛ 4. اصل ثبت اعمال؛ 5. اصل حسابرسی و بازخواست؛ 6. اصل مجازات و بازتاب عمل؛ 7. اصل توبه و جبران. که قرآن کریم نیز این مراحل را بیان کرده است.
مرحوم نراقی در جامع السعادات می فرماید: «محاسبه عبارت است از این که انسان در هر شبانه روز یک وقتی را معین کند که به حساب نفس خویش برسد که چه اعمالی را انجام داده وطاعات ها و گناهانش را موازنه و سنجش نماید و نفس خویش را سرزنش کند اگر در طاعت الهی تقصیر نموده یا مرتکب معصیبت شده، و شکر نماید خداوند را اگر واجبات را انجام داده و معصیتی از او صادر نشده و شکر زیادتری نماید اگر موفق به بعضی اعمال خیر و مستحبی شده است و مراقبه آن است که همیشه ملاحظه کند ظاهر و باطن خود را تا این که اقدام به معاصی نکند و واجبات از او ترک نشود تا اینکه در موقع محاسبه ملامت و ندامت متوجه او نشود»[1]
این واقعیت که انسان موجودی است که می تواند افزون بر تأثیر گذاری در رفتار و کردار دیگران، خود را نیز ارزیابی کرده، تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و ...، از الطاف خداوند است.
مسأله خود ارزیابی ارتباطی تنگاتنگ با اعتقادو ایمان دارد؛ هرچه ایمان به خدا و رستاخیز در افراد قوی تر باشد، محاسبه نفس، نقش پررنگ تری در تربیت دینی او می یابد؛ زیرا شریعت آسمانی و مبانی اعتقادی آن، آدمی را به حسابرسی از خویش و آمادگی برای پاسخگویی روز جزا ترغیب می کند و برعکس، کافران و کسانی که ایمان ضعیف دارند، با دور ماندن از حقیقت توحید و معاد و بیگانگی با دین، از خود ارزیابی نیز غفلت کرده، گرفتار زیانی سخت می شوند. قرآن مجید درباره آنان می فرماید:
إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَانَسُوایَوْمَ الْحِسَابِ. (ص: 26)
کسانی که از راه خدا منحرف می شوند، به [سزای] آنکه روز حساب را فراموش کرده اند، عذابی سخت خواهند داشت.
اما نکته دقیق بحث این است که باور به روز قیامت زمانی در شخص مستقر می شود که اندیشه حسابرسی آن روز موجب تکاپوی او در حسابرسی از نفس گردد که «حاسبوا انفسکم قبل أن تحاسبو»، اما اگر غرور و خود باوری کاذب در او مانع از توجه به این مفهوم شود، در زمره زیان کاران خواهد بود؛ چنان که قرآن کریم داستان دو برادر را در سوره کهف (آیه 32 تا 44) نقل می کند که یکی از آن دو بی بند و بار بود و در اموالش حساب و کتابی نداشت، برادر دیگر هر قدر به او سفارش می کرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد می گفت: «تصور نمی کنم رستاخیز بر پا شود و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شدم نزد او موقعیت خوبی خواهم داشت.»
قرآن با نقل این داستان نشان می دهد که رکن اساسی اعتقاد به معاد، باور داشتن به حسابرسی دقیق در قیامت و دریافت پاداش و کیفر براساس آن است. ظهور اعمال در آن روز به چنان درجه ای می رسد که خداوند حساب کشی از اعمال هر کس را به خود او واگذار می کند و می فرماید:
اِقْرَأ کِتابَکَ کفی بِنَفْسکَ الیوم علیکَ حسبیباً. (اسراء: 14)
نامه عملت را بخوان، کافی است که امروز، خودت حسابرسی خود باشی.
ضرورت حسابرسی
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:
حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا وَ زِنُها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الاَکْبَرِ.[2]
پیش از آنکه به حسابتان برسند، خود را ارزیابی کنید و در میزان قرار دهید و برای حسابرسی بزرگ تری آماده شوید.
پیامبر می داند که شیطان و نفس وسوسه گر از یک سو و عوامل و آسیب های آشکار و نهان از سوی دیگر، مؤمن را به وادی غفلت می کشاند و از اندیشیدن در فرجام خویش باز می دارد. از این رو چون فرماندهی دلسوز و هشیار آماده باش می دهد «تجهّزوا». مسلمان در همه عمر و در همه عرصه های زندگی باید آماده باشد و به سود و زیان خویش رسیدگی کند تا ورشکسته نشود. این کار از ایمان و زیرکی مؤمن سرچشمه می گیرد و دست کم باید در شبانه روز یک بار انجام شود. امام صادق (علیه السلام) به عبدالله پسر جندب فرمود:
یَا ابْنَ جُنْدَبٍ حَقُّ عَلی کُلِّ مطسْلِمٍ یَعْرِفْنا اَنْ یُعْرِضَ عَمَلَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ عَلی نَفْسِهِ فَیَکُونَ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأی حَسَنَهً اِسْتزادَمِنْها وَ اِنْ رَأی سَیِّئَهً اِسْتَغْفَرَ مِنْها لَئِلّا یُحزی یَوْمَ الْقِیامَهِ.[3]
ای پسر جندب! بر هر مسلمانی که ما را می شناسد لازم است که در هر شب و روز، عملش را بر خود عرضه کند و حسابگر خویش باشد؛ پس اگر عمل خوبی یافت بر آن بیفزاید و اگر عمل بدی یافت از آن استغفار نماید تا در رستاخیز خوار نگردد.
در این حدیث شریف به دو نکته اساسی تصریح شده است:
نخست اینکه ضرورت محاسبه را براساس شناخت اهل بیت (علیهم السلام) پی نهاده که نشانگر اصالت و درستی آن و هماهنگی با اولیای الهی و شریعتمداران حقیقی یعنی امامان معصوم(علیهم السلام) است.
دوم اینکه غفلت از خود ارزیابی، فرجامی بس خطرناک دارد و آن، خواری و زبونی در رستاخیز است.
شهیدان گرانقدر راه خدا بر این نکته آگاهی کامل داشتند. سردار شهید قجه ای هر روز کارهای خود را بررسی می کرد و از نفس خویش حساب می کشید. به محض اینکه بحثی پیش می آمد فوراً آن را داخل دفترش می نوشت و شب آنها را بررسی می کرد و در روزهای بعد سعی می کرد میزان حسناتش را بالا ببرید. مروری بر دفتر زیبای این شهید خالی از لطف نیست:
- چهارشنبه، نماز بدون وقت: ظهر چون سرپرست نگهبانی بودم نتوانستم سروقت نماز بخوانم.
- دوشنبه: با مادرم .... ناراحتی کردم و بعد از یکی دو ساعت معذرت خواستم و با پسر برادرم هم تند صحبت کردم. باید سعی کنم تکرار نشود.
- شنبه: به هیچ وجه کار فکری پیش نیامد و دلیل آن این است که نظم ، در کارم نبود.
- پنج شنبه: بیهوده گویی: طی روز چند مورد تقریباً سخنان کوتاه و بیهوده ای به زبان آوردم.
- شنبه: امروز ورزش نکردم، دلیلش هم تنبلی است!
به راستی اگر دفتر دل ما نیز همانند دفتر این شهید به حسابرسی نفس بپردازد جایی برای غفلت باقی خواهد ماند؟!
می توان گفت، خود ارزیابی از ویژگی های خواص شیعه و نزدیکان به اهل بیت (علیهم السلام) است؛ چنان که امام موسی بن جعفر (علیهم السلام) به هشام بن حکم فرمود:
لَیْسَ مِنّا مَنُ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِ یَوْمٍ.[4]
از [خاصان] ما نیست کسی که روزانه به حساب خود رسیدگی نکند.
دلیل آن نیز روشن است؛ هرکس هیچ گاه به حساب خود رسیدگی نکند یا مدتی طولانی آن را مهمل بگذارد، فرصت ها را از دست می دهد و چه بسا از داده ها یا داشته های خود غفلت ورزد [به طور مثال از یاد ببرد که مستطیع است و باید حج گذارد یا روزه و نمازش قضا شده و باید آن را به جا آورد یا نذر کرده و هنگام ادایش رسیده است و ... بدین گونه چنان می شود که] امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود:
مَنْ لَمْ یَسسُ نَفْسَهُ اَضاعَها.[5]
هرکس، خود را سیاست نکند، آن را تباه خواهد کرد.
موارد حسابرسی
نظام حسابرسی الهی بسیار دقیق و هشیار است و کمترین عمل خوب یا بد را فروگذار نخواهد کرد؛
وَنَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسطَ لِیَومْ الْقِیامَهَ نَفْسً شَیْئاً وَ إِن کَانَ مِثُقَالَ حَبَّه مِِنْ خَرُدَلٍ أتَیْنَا بِهَا وَکَفَی بِنَإ حَاسِبِینَ. (انبیاء: 47)
و ترازوهای داد را در روز رستاخیز می نهیم، پس هیچ کس در چیزی ستم نمی بیند و اگر [عمل] هم وزن دانه خردلی باشد، آن را می آوریم و کافی است که ما حسابگر باشیم.
افزون بر اعمال و کردار حتی اندیشه آدمیان نیز به حساب کشیده می شود؛
وَ إِن تُبُدُوا مَافِی إنْفُسِکُمْ أوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللهِ. (بقره: 284)
و اگر آنچه در دل های خویش دارید آشکار یا نهان کنید، خداوند حساب آن را از شما می کشد.
بر این اساس، آدمی در برابر همه حرکات و سکنات و تفکران خویش مسئول است و به همین دلیل باید به همه کارهای خود رسیدگی کند و خویشتن را در برابر همه چیز بازخواست نماید. امام صادق(علیه السلام) ضمن سفارش به محاسبه فرمود:
فَإِنَّ فِی الْقِیامَهِ خَمْسینَ مَوْقِفاً کُلُّ مَوْقِفٍ مِثْلُ اَلْفِ سَنَهٍ مُمّا تَعُدُّونَ.
در رستاخیز، پنجاه توقفگاه است که هریک بسان هزار سال شمارش شما به درازا می کشد.
سپس این آیه را تلاوت کرد:
فِی یَوْمٍ کَانَ مِقُدَارُهُ خَمسینَ ألْفَ سَنَه. (معارج: 4)
در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است[6].
طولانی شد توقف در ایستگاه های قیامت به سبب رسیدگی دقیق به کارهای ریز و درشت آدمیان است و البته که ایستادن همگان در محل بازرسی قیامت یکسان نخواهد بود؛ کسانی که در این دنیا به حساب خود رسیدگی کرده و به اصطلاح با خدا و مردم تصفیه حساب نموده اند؛ در آنجا زیاد معطّل نمی شوند و خداوند از آنان دستگیری می کند ولی کسانی که پرونده ای سیاه دارند و در این سرا به حساب خود رسیدگی نکرده اند، ممکن است تا پنجاه هزار سال در آن مکان توقف کنند.
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه «ان ربک لبالمرصاد»؛ [پروردگارت، سخت در کمین گاه است] (فجر:14)، فرمود:
مرصاد شانه صراط است و اگر کسی حق دیگران را نپردازد، ازآ ن عبور نمی کند.[7]
حقوقی که بر عهده انسان است به دو قسم تقسیم می شود:
1. حق الله

احکام الهی شامل پنج قسم واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح است. کارهای مستحب و مکروه اختیاری است و مؤمن هرچه بیشتر مستحبات را انجام دهد و از مکروهات بپرهیزد، درجات کمال را بهتر می پیماید و در آخرت نیز از پاداش و مقامی والاتر برخوردار می شود ولی اگر کارهای مستحب را ترک یا مکروهات را به جا آورد، بازخواست نخواهد شد. اما واجبات و محرّمات الهی باید به طور دقیق مدنظر قرار گیرد؛ زیرا در برابر همه آنها باید پاسخگو بود.
مهم ترین حقوق الهی که در روز قیامت از آنها حسابرسی می شود، عبارتنداز:
1/1. ولایت اهل بیت: قرآن مجید درباره حسابرسی مردم در روز رستاخیز می فرماید:
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ. (صافات: 24)
آنان را بازداشت کنید که مسئولند.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در تفسیر این آیه فرمود:
از آنها درباره ولایت علی(علیه السلام) پرسش می کنند.[8]
1/2. نماز: نماز ستون دین و پس از ایمان به خدا برترین عمل عبادی است و از حقوقی محسوب می شود که تا آخرین لحظه عمر آدمی باید ادا شود و در محاسبه رستاخیز نیز رتبه نخست دارد. امام باقر (علیه السلام) فرمود:
اِنَّ اَوَّلَ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوهُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها.[9]
بنده، نخست در برابر نماز محاسبه می شود؛ اگر نمازش پذیرفته شود سایر اعمال را می پذیرند.
1/3. قرآن: قرآن مجید تنها کتاب آسمانی است که به اراده الهی از زمان فرود آمدن تاکنون، بدون تحریف باقی مانده، تا پایان جهان نیز چنین می ماند. هدایت تنها در پرتو وحی و قرآن امکان پذیر است و قرآن دستورالعمل های مربوط به زندگی فردی و جمعی را به گونه کامل ارائه می کند و عمل به این رهنمودها سعادت و خوشبختی بشر را تضمین می نماید. هر مسلمانی باید خود را موظف بداند که با تقویت ایمان خود، به اجرای دستورهای قرآن اقدام کند، چرا که اگر قرآن در جامعه اسلامی به فراموشی سپرده شود و تنهازینت بخش مجالس گردد، آحاد آن جامعه در محشر مورد بازخواست قرار می گیرند؛ چنان که قرآن می فرماید:
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنِّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرآنَ مَهْجُوراً. (فرقان:30)
و پیامبر [در رستاخیز] گوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند.
انسان مؤمن به باورهای اسلامی که خود را برای حساب محشر آماده کرده است، به ولایت عشق می روزد، قرآن را در جای جای زندگی خویش زنده نگه می دارد و به نماز – که نور چشم پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است. چنان می پردازد که دور کننده او از فحشا و امور حرام باشد. آنان که دچار حرام الهی شده اند و راه توبه بر خویش باز نکرده اند، باید خود را آماده حسابرسی و در مرحله بعد مجازات و کیفری سخت در روز رستاخیز کنند. خطاب «فَأَیْنَ تَذْهَبُونّ» (تکویر:26) هنگامی به گوش می رسد که فرصت برای بازگشت و جبران وجود دارد. پس همتی باید تا حسابگر نفس خویش شویم که پس از مرگ راهی برای برگشت نیست؛ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَه هُوَ قَائِلُهَا. (مؤمنون: 100)
2. حق الناس
قرآن مجید پیرامون حقوق مردم می فرماید:
یَا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا أمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ. (نساء: 29)
ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال همدیگر را به ناروا نخورید.
حقوق مردم بر دو گونه است: مادی و معنوی. گاه حقوق معنوی مانند جان و آبرو بسیار مهم تر از حقوق مادی است و اسلام همه آنها را محترم شمرده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در آخرین سخنرانی خود در حجه الوداع فرمود:
اِنَّ دِماءَکُم وَ اَمْوالَکُم عَلَیْکُم حَرامٌ... اِلی یَوُمِ تَلُقَوْنَهُ فَیَسْالَکُمْ عَن اَعْمالِکُمْ.[10]
بی گمان، خون ها و اموال شما بر یکدیگر حرام است تا روزی که خدا را ملاقات کنید و در برابر کارهایتان بازخواست شوید.
اهمیت حق الناس تا آنجاست که خداوند آن را مقدم بر حقوق خود قرار داده است و تا مردم حقوق همیدگر را نپردازند، خداوند از آنان خشنود نمی شود. امیر مؤمنان (علیه السلام) در این مورد فرمود:
جَعَلَ اللهُ سُبْحانَهُ حُقُوقَ عِبادِهِ مُقَدَّمَهً لِحُقُوقِهِ فَمَنْ قامَ بِحُقُوقِ عِبادِ اللهِ کانَ ذلِکَ مُؤَدِیاً اِلَی الْقِیامِ بِحُقُوقِ اللهِ.[11]
خدای سبحان، حقوق بندگانش را مقدمه حقوق خود قرار داده است؛ هرکس به [رعایت] حقوق بندگان او قیام کند، چنین کاری به رعایت حقوق الهی می انجامد.
پیرمردی از طایفه «نخع» سالیانی والی حکومت اموی بود، روزی خدمت امام باقر (علیه السلام) رسید و پرسید: آیا راه توبه برای من باز است؟ امام پاسخ نداد. برای بار دوم سئوال کرد، حضرت در پاسخ فرمود:
لا، حَتّی تُؤَدِیَ اِلی کُلِّ ذی حَقِ حَقَّهُ.[12]
نه! تا آنکه حق هر صاحب حقی را به او بپردازی.
در رستاخیز نیز اگر حق الناس بر عهده کسی باشد، وارد بهشت نمی شود، امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هرکس مؤمنی را از حقش باز دارد، خداوند در قیامت، پانصد سال او را سرپا نگه دارد و در این مدت عرق او جاری شود، سپس منادی از سوی خدا اعلام می کند: «این ستمگری است که حق خدا را ادا نکرده است» آنگاه مدت چهل سال دیگر توبیخ می شود و در نهایت به دوزخ می رود.[13]
یکی از دام های گسترده شیطان برای مؤمنین، دام زبان است. زبان حربه ای است که هم می تواند جلوه رحمانی کند و جز حکمت نگوید و هم می تواند جلوه شیدانی کند و واگویه های تلخ آن گناهانی مانند دروغ، تهمت، تمسخر، فحّاشی، غیبت و ... باشد. زمان، یکی از محل های طمع شیطان است. حسابرسی، تنها راه چاره و نقطه رهایی از دسیسه های شیطان است؛ ریشه فتنه را باید یافت و با تیشه ایمان قطعش کرد. رهیافت شخصی که به فکر نجات خویش از کمند نفس افتاد و به دنبال طی مسیر کمال برآمده است، محاسبه نفس و مراقبت از عملکرد آن است.
نتیجه اینکه مؤمن باید روز و شب در اندیشه حق الله و حق الناس باشد؛ نخست آنکه هیچ حقی را از خدا و مردم نادیده نگیرد و خرد و کلان حقوق را به موقع بپردازد و دیگرآنکه اگر بر اثر نادانی یا ندانم کاری حقی را از کسی پایمال نمود پس از آگاهی بی درنگ به جبران آن بپردازد؛ به درگاه خدا توبه کند و خویشتن را در همین دنیا محاکمه نماید و پیش از آنکه دستش از اقدام کوتاه شود، به چاره اندیشی قیام کند.

ادامه دارد...
-----------------------------
منبع:
پرسمان اخلاق
-----------------------------------
پی نوشت:
[1]. جامع السعادات، ج3، ص 640.
[2]. بحارالانوار، ج70، ص 73.
[3]. همان، ج78، ص 279.
[4]. شرح غررالحکم، ج 7، ص 389.
[5]. همان.
[6]. بحارالانوار، ج7، ص 126.
[7]. مجمع البیان، طبرسی، ج10، ص 487.
[8]. عیون اخبار الرضا، صدوق، ج1، ص 64.
[9]. فروغ کافی، ج3، ص 268.
[10]. وسائل الشیعه، ج 29، ص 10.
[11]. شرح غرر الحکم، ج3، ص 370.
[12]. وسائل الشیعه، ج3، ص342.
[13]. بحارالانوار، ج68، ص 377.

Share

دیدگاه‌ها

Hoseinrohani
چرا عکسی که گذاشتید حدیث درست درج نشده؟ نوشته مگر معصومین علیهم السلام ولعنه الله علی اعدائهم حدیث دراین باب کم دارن؟؟؟؟؟

چرا عکسی که گذاشتید حدیث دقیق نوشته نشده؟ مگر معصومین علیهم السلام ولعنه الله علی اعدائهم حدیث دراین باب کم دارن؟؟؟؟؟

باسلام
بسیار تذکر بجایی بود.. این عدم توجه کاربر بوده ...
اصلاح شد... ممنون