ملا مهدی نراقی(ره)

ملا مهدی نراقی(ره)

ستاره ای از دارالمومنین  
شهر زیبا و تاریخی کاشان در طول تاریخ به (( دارالمومنین )) معروف بوده است . همواره عالمان بزرگ و نامی فراوانی از آن ظهور کرده اند و جهان اسلام از وجود نورانی آنان بهره های چشمگیری برده است . (1)دانشمندانی که هر کدام با تالیفات خود در رشته های گوناگون چراغ هدایت شدند و یکی پس از دیگری در عرصه های علم و حکمت درخشیدند و بر زیباییهای این شهر جلوه دیگر بخشیدند.
در این شهر با افول هر ستاره ، ستاره ای دیگر طلوع می کند. در سال 1091 ق . هنگامی که دانشمند توانگر ملامحسن فیض کاشانی چشم از دنیا فرو می بندد از آن پس فروغ و نشاط معنوی شهر کاشان رو به افول و خمودی می نهد. این شهر حدود چهل سال زانوی غم در بغل می گیرد و به انتظار طلوع ستاره درخشان دیگر می نشیند. (2) تا اینکه در سال 1128 ق . در نراق - یکی از روستاهای اطراف کاشان - نوزادی از مادر متولد می شود. پدر وی که ابوذر نام داشت و از کارگزاران ساده دولتی بود، به امید اینکه فرزندش از ناشران حقیقی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و از منتظران واقعی حضرت مهدی (عج ) باشد نام او را (( محمد مهدی )) می گذارد. (3) 
ورود به حوزه کاشان 
این فرزند دوران کودکی و نوجوانی را در روستای نراق سپری می کند. در همان اوان نوجوانی علاقه شدیدی نسبت به تحصیل علم و آگاهی از واقعیتهای هستی در وجود خود احساس می کند. پس فرصت را از دست نداده ، با ذوق و شوق فراوان آماده یادگیری علوم و معارف اسلامی می شود. بدین سان محمد مهدی آوای هجرت سر می دهد و برای ثبت نام در مدرسه علوم دینی کاشان به سوی آن دیار روانه می گردد.
حوزه های علمیه آن دوران ، از نظر پذیرش ، برنامه روشن و ثابتی نداشت . هر علاقه مندی تنها با مراجعه و معرفی آوردن از سوی روحانی محل می توانست بآسانی وارد مدرسه شود و از همان روز در پای درس استاد، حق حضور داشته باشد. او نیز این مرحله را پشت سر می گذارد و یکی از حجره های مدرسه را برای مطالعه و اقامت شبانه روزی خود انتخاب می کند.
البته به سادگی ورود عاشقان حقیقت به حوزه های علمیه بدان معنا هم نبود که از هیچ نوع نظم و برنامه ای برخوردار نباشد، بلکه طلاب علاوه بر اینکه زیرنظر استادان دلسوز و پرتلاش راهنمایی شده ، پرورش می یافتند، در طول دوران تحصیل خود، امتحانهای سخت و گوناگونی از قبیل فقر، بیماری ، کمبود استاد و مشکلات خانوادگی و... را یکی پس از دیگری از سر می گذراندند. به این ترتیب تنها افرادی می توانستند در این مرحله حساس قبول شده ، نمره عالی به دست آورند که از روحیه قوی ، علاقه ، پشتکار و انگیزه الهی برخوردار باشند و تنها این گروه بودند که تا آخر نیز در این سنگر پر خطر می ماندند و از کیان اسلام و مسلمانان دفاع می کردند.
هنوز نتیجه این مرحله از آزمون در مورد محمد مهدی درست روشن نشده بود. معلوم نبود وی در جرگه کدام یک از این دو گروه قرار خواهد گرفت . آیا به سرنوشت آن کسانی دچار خواهد شد که با اندک گرفتاری و دشواری ، درس و بحث و مدرسه را رها کردند و رفتند یا اینکه آستین همت بالا زده ، طریق عشق و عرفان در پیش می گیرد؟ در هر صورت او با توکل به خداوند یکتا و تکیه بر اراده آهنین ، تلاش مخلصانه خویش را پی می گیرد و در حلقه درس اندیشمند توانا مرحوم (( ملا جعفر بیگدلی )) حاضر می شود. چندین سال از محضر پر فیض این عالم فرزانه خوشه های علم و حکمت می چیند و دوره مقدمات ، سطح و مقداری از دروس عالی را در شهر کاشان به پایان می رساند.(4) 
هجرت به اصفهان  
چون درسهای موجود در کاشان نمی توانست خواسته های علمی و مشکلات درسی او را پاسخ دهد بناچار برای تکمیل اندوخته های علمی ، راهی حوزه علمیه اصفهان می شود. در آنجا پس از مدتی اقامت و جستجو در بین عالمان تراز اول ، حکیم پارسا مرحوم (( مولی اسماعیل خواجویی )) را به استادی انتخاب می کند و در حدود سی سال توقف در آن شهر از کرسی درس وی از جمله : فقه ، اصول ، کلام ، فلسفه ، حساب ، هندسه و نجوم استفاده های شایان می برد. همچنین از محضر استاد کل فلسفه مرحوم (( محمد زمان کاشانی )) و (( شیخ محمد مهدی هرندی )) نیز بهره های فراوان کسب می کند. (5) 
این دوره از تحصیل ایشان در اصفهان نقش بسزایی در رشد و نبوغ علمی وی بر جای می نهد و استعدادهای نهفته اش را بخوبی شکوفا کرده ، او را به مرحله باروری می نشاند. دیری نمی یابد که در زمره عالمان و استادان بزرگ حوزه اصفهان قرار گرفته ، در میان آنان همانند ستاره پر نور می درخشد. ملا مهدی نراقی در آنجا علاوه بر تحصیل ، تدریس و تحقیق ، به تبلیغ و ارشاد مردم نیز همت می گمارد و حتی با یادگیری خط و زبان عبری و لاتین نزد عالمان یهودی ، با رهبران مذهبی اقلیتها وارد بحث و مناظره می شود و از متن کتب مذهبی آنان با خط عبری مطالبی را بر حقانیت رسالت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نقل و ترجمه می کند.(6) 
بازگشت به کاشان  
نابغه نراق ، پس از سی سال تلاش بی امان در شهر اصفهان و استفاده از حضور استادان نامی آن سامان با یک دنیا علم و حکمت و با کوله باری از تجربه و عرفان برای خدمت به هموطنان خود عازم کاشان می شود و این در حالی است که این شهر نفس های آخر حیات خود را می کشد و به طور آشکارا از جنبش و نشاط باز مانده است . (7) 
با ورود او مردم کاشان یوسف گمگشته خویش را - که چندین سال در فراقش یعقوب وار به انتظار نشسته بودن - باز می یابند. مانند پروانه به دور شمع وجودش طواف می کنند و ملا مهدی نراقی پرچم هدایت را به دوش می گیرد. نخست در حوزه علمیه کاشان ، کرسی درس و بحث بر پا می دارد و نهر نور و معرفت بر سینه تشنگان حقیقت جاری می سازد. سپس از مسجد، سنگر استواری پدید می آورد که در محراب و منبر آن با اقامه نماز و ایراد خطبه های روح انگیز نشاط و امید را در دل اهالی شهر و حومه زنده نگه داشته ، جنب و جوش روزگار (( فیض کاشانی )) را دوباره به فضای شهر باز می گرداند. (8) 
در حریم ولایت  
این اندیشمند فرزانه بعد از مدتی - که تاریخ دقیق آن روشن نیست - برای پیوستن به کبوتران حرم قدسی و علوی (نجف و کربلا) شهر کاشان را به سوی عراق ترک می گوید.
ایشان در کنار بارگاه حضرت علی و امام حسین علیهم السلام مدت زیادی توشه علم و عمل می گیرد. او با شرکت در درسهای فقه و اصول بزرگانی همچون آیات عظام وحید بهبهانی ، شیخ یوسف بحرانی و شیخ محمد مهدی فتونی رونق دیگری به محفل هر کدام داده ، خود نیز به قله های سر به فلک کشیده نور و معرفت می رساند. (9) او هم اینک غواصی ماهر و تیز هوش مبدل گشته است که می تواند با تجهیزات لازم و کافی که به همراه دارد به عمق اقیانوسهای نور سفر کند و از اعماق آنها گوهرهای هدایت و مرجانهای زندگی برای امت مسلمان ارمغان آورد.
هفت ستاره  
نراقی در ایام تحصیل خود در شهرهای کاشان ، اصفهان ، نجف و کربلا از استادان بزرگوار خویش بهره های بی مانند می جوید. وی در اجازه نامه های تفضیلی خود از این سروران با احترام و عظمت یاد می کند و از آنان به عنوان (( کواکب سبعه )) یعنی هفت ستاره نام می برد(10) که از آنان یاد کردیم .
بر ساحل فضایل و معارف
الف ) عزت نفس  
ملا مهدی نراقی از همان آغاز طلبگی از عزت نفس والایی برخوردار بود. او در حوزه کاشان اکثر روزها را با فقر و تنگدستی سپری می کرد ولی خم به ابرو نمی آورد و همچنان با نشاط و امیدوار، به تحصیل خود ادامه می داد. روزی یکی از افراد نیکوکار کاشان وقتی از ماجرا آگاه می گردد، یک دست لباس نو می خرد تا به وی هدیه نماید. نخست نراقی از قبول آن امتناع می ورزد ولی با پافشاری مرد نیکوکار لباس را برداشته ، به حجره اش می آورد. فردای آن روز ناگهان تصمیم نراقی عوض می شود. بدون اینکه فرصت را از دست بدهد روانه محل کسب و کار آن شخص می گردد. بعد از اسلام و تشکر و قدردانی با احترام و ادب لباس را به وی بر می گرداند. آن مرد هنگامی که نراقی را در تصمیم خود استوار می بیند از علت این کار جویا می شود. او در جواب می فرماید: زمانی که این لباس را به تن کردم در خود احساس کوچکی و پستی نمودم ، بویژه لحظه ای که از جلو مغازه شما عبور می کنم بر این حالت پستی و خواری ام افزوده می شود و مرا به چاپلوسی و چرب زبانی وا می دارد. این حالت برای من به هیچ وجه قابل تحمل نیست .(11) 
با گذشت زمان این خصلت محمدی صلی الله علیه و آله در وجود او به صورت سرشتی نیک جای باز می کند و در سرتا سر زندگی با وی همراه می شود و از میدانهای بسیار دشوار او را پیروز و سرفراز بیرون می آورد. نراقی به این مقدار بسنده نمی کند بلکه در کتاب با ارزش خود (( جامع السعادات )) نیز داد سخن از عزت نفس برآورده ، این ویژگی را در انسان بسیار مهم می پندارد و آن را ضامن پاسداری از حریم شخصیت انسان می شمارد. او در توصیه اخلاقی چنین می نویسد:
(( سزاوار است انسان فقیر، فقر خویش را از دیگران بپوشاند و همواره روح پارسایی و بزرگواری را در خود زنده کرده و تربیت نماید. در مقابل ثروتمندان به خاطر ثروتشان ، سر تعظیم فرو نیاورد و بدین وسیله خود را در چشم آنان کوچک نشان ندهد. بلکه نسبت به زراندوزان در وجود خویش حالت بزرگی به وجود آورد و هیچ وقت چشم طمع و توقع به دست آنان ندوزد. )) (12) 
ب ) صبر و استقامت  
او اگر چه دستش از مال دنیا خالی بود، با صبر و شکیبایی ، نیستی های فقر را به هستی های ثروت تبدیل می کند. ملا مهدی نراقی مدت طولانی از فراهم کردن یک شمع یا روغن چراغ برای استفاده از روشنایی در حجره تاریک خود در می ماند ولی هرگز سستی به دل راه نمی دهد و تصمیم به صبر می گیرد. از حجره خارج شده ، به سوی انتهای حیاط مدرسه می رود. در آنجا بساط مطالعه را پهن می کند و با استفاده از روشنایی چراغهای وضوخانه و دستشویی مدرسه به تحقیق و تلاش خویش یا پاسی از شب ادامه می دهد. (13) تا اینکه بر مشکلات طاقت فرسای دوران طلبگی و امتحانات الهی چیره می گردد و به این ترتیب رمز موفقیت مردان بزرگ را به ثبت می رساند.
ج ) ستیز با کج اندیشان  
زمان طلوع نراقی ، در شهرهای کربلا و نجف تفکر اخباری گری به اوج خود رسیده بود. همچنان که در ایام تحصیل وی در اصفهان نیز روش گمراه کننده تصوف ، میدان دار هر محفل و مجلسی بود. وی بدون اینکه تحت تاثیر افکار نادرست آن گمراهان قرار بگیرد با ژرف نگری تحسین برانگیزی مبارزه حکیمانه ای را با هر دو تفکر آغاز می کند.(14) هر چند که قبل از او استادش (وحید بهبهانی ) پرچم مبارزه با اخباری گری را برای اولین بار بر دوش گرفته بود و در واقع حرکت نراقی ادامه جنبش استاد خویش بود.
او از سنگر تالیف ، تدریس و سخنرانی استفاده کرده ، با بهره گیری از سرمایه علمی و قدرت ابتکار بی مانند، سستی و پوچی راه کج اندیشان را بازگو می کند و امت اسلامی را از انحرافها و لغزشها نجات می دهد. این عالم زمان شناس قلم به دست می گیرد و کتاب با ارزش و اخلاق آموز (( جامع السعادات )) را در رد افراط و تفریطهای صوفیان و ظاهرگرایان تالیف می کند. وی در جای جای این کتاب علاوه بر تکیه بر آیات و روایات فراوان ، با بیان فلسفی و عقلی بر درستی فرهنگ تعادل تاکید می ورزد.
د ) نشر فرهنگ تعادل  
فرهنگ تعادل ، همان فرهنگ اسلام ناب و فرهنگ اهل بیت علیه السلام است . عالم نکته سنج ملا مهدی نراقی با الهام از سخنان گهربار معصومین علیه السلام در آغاز کتاب (( جامع السعادات )) خود بحث مبسوطی را در مورد این فرهنگ ریشه دار دنبال می کند. سپس این گونه نتیجه می گیرد:
(( از گفته های پیشین روشن شد کمال نهایی هر انسان در این است که در انتخاب روشهای اخلاقی و در انجام کارهای باطنی و ظاهری ، راه متوسط و متعادل را به پیش گیرد که سعادت ابدی هر فردی در گرو همین امر اساسی است . رعایت این اصل (تعادل ) اختصاص به اخلاق ندارد، بلکه در ابعاد دیگر مانند بحثهای علمی ، فلسفی و اعتقادی نیز باید همین روش ادامه یابد... )) (15) 
ه ) بیان سرچشمه انحرافات  
نراقی در تشریح این مساله اساسی تعادل تنها به تذکر بسنده نمی کند بلکه موضوع را جدی گرفته ، به ریشه این کج روی ها می پردازد. او با آگاهی کامل بر تاریخ ملتها و تمدنها، اساس بسیاری از افراط و تفریطهای امت اسلامی و در نهایت عقب ماندگی و تباهی آنان را تنها در اندیشه و اعمال فاسد پادشاهان و رهبران منحرف آنان می بیند. وی بر این اعتقاد است هر حرکت اصلاحی که می خواهد در جامعه انجام پذیرد، در مرحله اول باید از سران حکومتها شروع بشود. اگر آنان راه درست و اعتدال را پیش گرفتند جامعه نیز خود به خود آن تفکر و کردار را دنبال خواهد کرد. در غیر این صورت آن حرکت یک کار مقطعی و بی فایده خواهد بود. ایشان وقتی بحث عدالت را - که یکی از صفتهای متعادل اخلاقی هر انسان است - مطرح می کند بی درنگ برای عدالت حاکمان و پادشاهان جایگاه ویژه ای در نظر می گیرد و می نویسد: ((در میان عدالتها از همه حساس تر، عدالت پادشاهان و حاکمان هر جامعه است ، چرا که عدالت مردم عادی همیشه به عدالت حاکمان برگشته ، به آن بستگی دارد. اگر حاکمی عادل باشد و عدالت را در جامعه پیاده کند برای مردم هم اجرای عدالت امکان پذیر می شود. در غیر این صورت اجرای آن در جامعه مشکل و بلکه محال خواهد شد. پس این تنها حکومتها هستند که با پیشتازی در اجرای عدالت ، زمینه رشد فضایل اخلاقی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جامعه را می توانند فراهم آورند.(16) )) 
و ) اصالت نفس  
جاودانگی روح انسان یکی از بحثهای زیربنایی در علم اخلاق به شمار می آید. مسائل اخلاقی با قطع نظر از این اصل مهم هیچ ثمره ای نمی تواند داشته باشد. زیرا مخاطب دستورالعملهای اخلاقی همانا نفس و روح انسان است و در واقع موضوع بحث در علم اخلاق ، روح است و بس . بنابراین اهمیت مساله سبب می شود که قبل از ورود به بحثها و توصیه ها، معنای نفس و حقیقت آن روشن گردد، که آیا نفس انسان از اشیا مجرد است تا هیچ گونه تاثیر پذیری (از نظر نابود شدن ) نسبت به زمان و مکان و حوادث روزگار نداشته باشد؟ یا از امور مادی بوده و فناپذیر است که در این صورت توصیه ها محدود به این دنیا خواهد شد و انسان در این چند سال عمر محدود خود چون احتیاج به آرامش و آسایش دارد باید به این تذکرات عمل بکند تا زندگی وی به پایان خود برسد. ولی اگر مجرد و جاودانه شد. علم اخلاق از اهمیت خاصی برخوردار شده ، ریشه در جهان ابدی و الهی خواهد داشت .
در میان دانشمندان علم اخلاق ، نراقی نخستین شخصیتی است که به این موضوع اساسی توجه خاصی نشان داده و دیگران نیز از وی الگو گرفته اند. او در بخشی از این بحث مهم چنین می نویسد:
(( براستی بدن انسان مادی و فناپذیر، ولی روح او جاودانی است به همین خاطر اگر این روح با اخلاق خوب آراسته گردد. در سعادت ابدی از نعمتهای الهی بهره مند می شود و اگر خود را آلوده به پلیدیها کرد در عذاب همیشگی غوطه ور خواهد شد.(17) 
ز ) تجسم اعمال  
پس از آنکه این عالم فرزانه ((تجرد نفس )) را با دلایل شش گانه به اثبات می رساند آنگاه موضوع تجسم اعمال و پایداری روح و آمیختگی رفتار خوب و بد انسان با روح ، معنی می یابد. بر اساس روح آدمی در روز قیامت همراه با وی محشور گشته ، تجسم اعمال در وجود انسان عینیت می یابد. نراقی این بحث اساسی را هم - که از ارکان علم و اخلاق به حساب می آید - با ژرف نگری تمام دنبال می کند و در بخشی از آن می نویسد: ((واقعیت و حقیقت انسانها در روز قیامت همان تصویرهای باطنی و نیتهای قلبی و عملهای آنان است که در نفس انسان به صورت خوی ثابت درآمده است . وقتی روز قیامت ادراک انسان به حد بالا رسیده و چشم بصیرت باز کرد همه آنها را به طور واضح در وجود خود حاضر می بیند. (18)))
وی مطالب پاره ای از احادیث را که می فرمایند: ((در روز قیامت انسانهای گناهکار با مار و عقرب و انسانهای نیکوکار با حور و غلمان همراه هستند، نوعی تجسم اعمال یاد می کند و می نویسد: ((در واقع حور و غلامان و مار و عقرب با ملک و شیطان جز اعمال خود انسان چیز دیگری نمی توانند باشند. (19)))
ح ) امر به معروف و نهی از منکر  
عالم بزرگوار ملا مهدی نراقی ، در این باب نیز گفتنیهای ناب دارد. او معتقد است که هر نهاد و سازمان و کسانی که مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را به عهده می گیرند، علاوه بر سعه صدر، بزرگواری ، خوشرفتاری با مردم ، (20) بایستی دارای بینش عمیق و شناخت کافی از موضوعات و مصادیق این امر مهم باشند تا در وقت اقدام ، معروف را با منکر یا منکر را با معروف خلط نکنند. (21) همچنین قدرت طبقه بندی آنها را داشته باشند تا معروف و منکرهایی که در یک مقطع چندان اهمیت و اولویتی ندارند ناخواسته بر معروف و منکرهای اساسی و مادر مقدم نشوند، که در تاریخ ملتهای مسلمان شواهد بسیاری در این مورد به چشم می خورد.
خدمت به مردم  
نراقی پس از سالها تلاش و تحقیق در نجف و کربلا، دوباره به وطن خود کاشان باز می گردد تا جان در بدن دارد در خدمت مردم قرار گیرد. او در حل مشکلات آنان لحظه ای درنگ نمی کند و منزل ساده وی در پناهگاه هر دردمند و مظلوم قرار گرفته ، گره های کور و نزاعهای ریشه دار در خانه باصفای وی بازگشته ، به صلح و محبت تبدیل می شوند و این بدان سبب است که او همیشه در تلخیها و خوشیهای زندگی در کنار آنان قرار می گرفت .
در میدان قلم  
از این عالم توانمند تالیفات گرانبهایی در رشته های گوناگون به یادگار مانده که هر کدام آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است . فهرست اجمالی آن به شرح زیر است :
الف - فقه :  
1. لوامع الاحکام
2. معتمد الشیعه
3. انیس النجار
4. انیس الحجاج
5. المناسک المکیه
6. صلاه الجمعه
7. تحفه رضویه
ب - اصول فقه :  
1. تجرید الاصول
2. جامعه الاصول
3. رساله الاجماع
4. انیس المجتهدین
ج - فلسفه و حکمت :  
1. جامع الافکار و فاقد الانظار
2. اللمعه الالهیه فی الحکمه المتعالیه
3. شرح الالهیات من کتاب الشفاء
4. قره العیون فی الوجود و الماهیه
5. لمعات العرشیه
6. الکلمات الوجیزه
7. انیس الحکماء
8. انیس الموحدین
ح - ریاضیات و هیئت :  
1. توضیح الاشکال (هندسه اقلیدسی )
2. رساله تحریر اکرثاذر سینوس
3. رساله عقود انامل
4. المستقصی (هیئت )
5. المحصل (هیئت )
6. معراج السماء (هیئت )
س - اخلاق :  
1. جامع السعادات
2. جامع المواعظ
ش - متفرقات :  
1. محرق القلوب (مقتل )
2. مشکلات العلوم (کشکول )
3. نخبه البیان (تشبیه ، استعاره و محسنات بدیعه )
4. طائر قدسی (دیوان اشعار)
5. حواشی و تعلیقات بر آثار علمای پیشین
بیشتر این کتابهای گران سنگ به صورت نسخه های خطی در کتابخانه های مختلف نگهداری می شود و تنها حدود 10 مورد از آن به مرحله چاپ و نشر رسیده (22) و بعضی از آنها نیز مانند ((انیس التجار)) چندین بار چاپ شده و از سوی مراجع بزرگ همچون آیات عظام سید محمد کاظم طباطبایی یزدی ، سید اسماعیل صدر و شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاشیه هایی بر آن زده شده است . (23) 
در عرصه شعر  
از میان اشعار سروده شده ملا محمد مهدی نراقی تعداد زیادی از آن از بین رفته و تنها بخش کوچکی از آن از ماخذ گوناگون به دست آمده است که بیشتر جنبه عرفانی داشته و به شیوه مثنوی و ساقی نامه گفته شده است . حال از میان اشعار فارسی و عربی او، چند شعر فارسی را می آوریم :

ای خوش آن صبحدمی که آیت بشری رسدم

نفخه روح قدس از دم عیسی رسدم

ارمغان آوردم پیر مغان راحت روح

آنچه در عقل تو ناید به هویدا رسدم

بشکند مرغ سماوی قفس ناسوتی

اذن پرواز سوی عالم بالا رسدم

برقع طبع به دور افکنم از چهره عقل

در فضای جبروت اذن تماشا رسدم

روح قدسی گسلد بند طبیعت از پای

رخصت سیر بدین گنبد خضراء رسدم

عقل بگذارم و در دامن عشق آویزم

قاصدی گر به سر از منزل سلمی رسدم

جلوه گر یار در آمد ز رخ افکنده حجاب

به وصالش رسم و جمله تمنا رسدم (24) 

کلام بزرگان  
1 - علامه بزرگ آیت الله سید محمد حسین طباطبایی :
((نراقیان (ملامهدی و پسرش ملااحمد) از علمای بزرگ اسلام و ناشناخته اند (25) 
2 - آیت الله استاد حسن زاده آملی :
((بی شک آن جناب در تبحر و تمهر به جمیع علوم و فنون عقلی و نقلی ، حتی در ادبیات و ریاضیات عالیه در عداد طراز اول از اکابر علمای اسلام و در اتصاف به فضایل اخلاقی و ملکات ملکوتی از نوادر روزگار است حضرتش صاحب تصانیف فائقه و تالیفات لائقه در علوم گوناگون است (26)))
3 - دانشمند گرامی سید جلال الدین آشتیانی :
((علامه نراقی از مجتهدین بزرگ عصر خود و از مراجع و زعمای دین و دارای محضر ترافع و قضا بود مولفین کتب فقهی به آثار او توجه نموده اند با این وصف در حکمت و فلسفه الهی نیز دارای مقام شامخی است و در فنون ریاضی نیز آثار نفیس دارد عالی ترین کتب ریاضی را تدریس می نمود. بعضی از او به افضل المهندسین تعبیر نموده اند (27)))
غروب آفتاب نراق  
این عالم خدمتگزار پس از سالها فداکاری و خدمت روز شنبه 18 شعبان 1209 در هشتاد و یک سالگی در شهر کاشان به دیار ابدی می شتابد و با پرواز جاودانی خویش ملت مسلمان عصر خود را به عزا و ماتم می نشاند در آن حال پیکر پاک و مطهر نراقی با شکوه و عظمت فراوان در این شهر تشییع می شود و سپس به نجف اشرف منتقل گشته ، در کنار حرم امیرالمومنین علی علیه السلام سر بر آستان علوی می گذارد (28) و برای همیشه در آن مکان مقدس آرام می گیرد رضوان خدا بر روان او باد.
فرزندان و نوادگان  
پس از رحلت ملا محمد مهدی نراقی چهار فرزند برومند به نامهای : ملا احمد، ملا ابوالحسن ، ملا اباذر و ملا مهدی از وی به یادگار ماندند و هر کدام از آنها با تحصیل علم و حکمت راه پدر را در پیش گرفتند. بزرگترین و دانشمندترین آنان ملا احمد نراقی ، صاحب کتابهای ارزشمند: ((مستندالشیعه و معراج السعاده )) است که که هنوز مطالب آنها مورد استفاده و اعتماد علمای شیعه می باشد.
همچنین بیشتر نوادگان و فرزندانی که از نسل این عالم فرزانه به دنیا آمدند همه از عالمان و دانشمندان بارز عصر خود شمرده می شوند (29) و هر کدام در ابعاد گوناگون دارای نقش قابل توجهی در جامعه اسلامی بوده اند از جمله آنها روحانی مبارز و شهید: آقا علی نراقی است که به طرفداری از محرومان منطقه ، بر ضد خانها و سر سپرده های حکومت قیام می کند و در نهایت در راه همین هدف مقدس مظلومانه به درجه رفیع شهادت نائل می آید. (30)

 

منبع : گلشن ابرار، ج 1 , اباذری، عبدالرحیم
-------------------------------------------------
پی نوشتها: 
1-ر. ک : (( تاریخ کاشان )) و (( مردان بزرگ کاشان )) از سهیل کاشانی و کوروش زعیم .
2-مرحوم آیت الله مجاهد سید ابوالقاسم کاشانی در تقریظ خود بر کتاب (( لباب الالقاب )) و همچنین صاحب کتاب پرارزش (( اعیان الشیعه )) به این مطلب بطور صریح اشاره می کنند.
3-مقدمه جامع السادات ، محمد مهدی نراقی ، ج 1، (محمد رضا مظفر)
4-مقدمه اللمعه الالهیه ، محمد مهدی نراقی ، حسین نراقی ، ص 7، چاپ انتشارات انجم فلسفه ، 1357 ق . (از حسن نراقی ).
5-همان ، ص 8.
6-انیس الموحدین ، ص 116، انتشارات الزهرا، 1363 ه ش .
7-اعیان الشیعه ، سید محسن امین ، ج 10، ص 143.
8-لباب الالقاب ، ص 93.
9-مقدمه شرح الالهیات من کتاب الشفاء، محمد مهدی نراقی ، ص 22. (از حسن نراقی )
10-ر.ک : مقدمه های (( جامع السعادات )) و (( اللمعه الالهیه )) .
11-همان .
12-مشاهیر دانشمندان اسلام ، شیخ عباس قمی ، ج 3، ص 19. و اعیان الشیعه ، ج 3، ص 402.
13-روضات الجنات ، میرزا محمد باقر خوانساری ، ج 1، ص 625.
14-اعیان الشیعه ، ج 10، ص 167.
15-الذریعه الی تصانیف الشیعه ، آقا بزرگ تهرانی ، ج 6، ص 205، ش 1136.
16-اعیان الشیعه ، ج 10، ص 317.
17-همان ، ص 67، و الذریعه ، ج 24، ص 42، ش 210.
18-همان ، ص 18.
19-همان ، ص 16 و 17.
20-همان ، ج 2، ص 248.
21-همان ، ص 240.
22-برای توضیح بیشتر در مورد کتابهای ایشان ، ر.ک : ملا مهدی نراقی ، (( منادی اخلاق )) شماره 5 دیدار با ابرار.
23-همان ، ص 66.
24-همان ، ص 75.
25-انیس الموحدین ، مقدمه از استاد حسن زاده آملی ، ص 14.
26-همان .
27-قرد العیون فی الوجود و الماهیه ، مقدمه از سید جلال الدین آشتیانی ، ص 56.
28-ریحانه الادب ، محمد علی مدرس ، ج 6، ص 163 و شرح الالهیات ، مقدمه از حسن نراقی .
29-تاریخ اجتماعی کاشان ، حسن نراقی ، ص 287.
30-ر.ک : تاریخ مشروطه ایران ، احمد کسروی .

Share

دیدگاه‌ها

" ای نفس مطمئنه بر گرد به سوی پروردگارت در حالی که از او راضی هستی و او نیز از تو راضی است . و در صف بندگان خاص من در آی و با خشنود وارد بهشت شو " آیات پایانی سوره مبارکه فجر . این آیات مصداق کامل این عالم بزرگوار هستند