هماهنگی قرآن و قلب پیامبر و جامعیت اسماء

استاد اصغر طاهرزاده؛
قرآن و قلب پیامبر

ای آدم زاده ها ! به حقایق عالم یعنی به اسماء نظر بکنید آنگاه عالَم را ببینید. خداوند از طریق همه عالَم با شما حرف می زند. چون شما می توانید با همة اسماء، خداوند را بشناسید. با تعلیم همة اسماء، سرّ تمام هستی را به ما آموخته اند چرا که هستی چیزی جز ظهور اسماء الهی نیست، و آن اسماء نزد ما است. همچنان که قرآن مقام کلّ اسماء الهی است. یعنی قرآن متذکر همان حقایق و اسمائی است که خداوند به ما یاد داده است. پس اگر انسان قلبش، قلب قرآن شد، مقام تعلیم اسماء برای او بالفعل می گردد، و برای همین هم قلب پیامبر(صلی الله علیه وآله) مقام کامل «عَلَّمَ الاَسْماءَ کلَّها» است. و قصه این قلب عبارت است از «نَـزَلَ بِهِ الـرُّوحُ الْاَمیـنُ، عَلی قَلْبِک لِتَکونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ»[1] خداوند آن قرآن را از طریق روح الأمین بر قلب تو نازل کرد تا از جملة انذارکنندگان باشی. پس این قرآن بر قلب انسان کامل نازل شده و او توانسته است آن را بگیرد.[2] مثل ملائکه نبوده است که نتواند بگیرد. پس این قلب و این قرآن یک حقیقت اند و منطبق بر همدیگر و این مقام همة ائمه معصومین(علیهم السلام) است. و لذا می فرمایند: «وَالله نَحْنُ اَسْماءُ الْحُسنی» یعنی به خدا قسم، مائیم آن اسماء حسنای الهی. پس قرآن و اسماء الهی و اهل البیت دارای یک حقیقت اند و لذا قابل تطبیق با همدیگر می باشند. عمده آن است که اسماء را، حقایق بدانیم و قرآن را نیز صرفاً الفاظ بدون باطن ندانیم و امام را هم مقام واسطة فیض الهی بدانیم. آن وقت امام یعنی مقام ظهور کل قرآن در اعمال. امام، قرآن مجسم و خلیفه حقیقی خدا و متذکر ظرفیت مقام خلیفة اللهی برای بقیة انسان ها است.

--------------------------------------------
[1] - سوره شعراء، آیه 194.
[2] - اگر گفته شود روح الامین یعنی حضرت جبرائیل(علیه السلام) با این که جزء ملائکه هست و طبق آیات قبل روشن شد که ملائکه ظرفیت فهم همة اسماء را نداشتند، چگونه جبرائیل حامل قرآن برای نزول به قلب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می شود، در حالی که مقام قرآن، مقام جامعیت همة اسماء است؟ باید سؤال کننده عنایت داشته باشد. اولاً: مقام خلیفة اللهی آدم، مقامی است فوق مقام نفس پیامبر(صلی الله علیه وآله) که مورد تعلیم جبرائیل(علیه السلام) قرار می گیرد، بلکه آن مقام، مقامی است که با حقیقت پیامبر(صلی الله علیه وآله) همطراز است که حضرت آن حقیقت را به صورت بالفعل دارا هستند. در حالی که در بقیة انسان ها به صورت بالقوه می باشد و به مدد حقیقت محمدی آن جنبة بالقوه تا حدّ ممکن به صورت بالفعل در می آید. ثانیاً: آنچه روح الامین نازل می فرماید مقام جامعیت اسماء الهی به نحو بالفعل و دفعی نیست که جبرائیل(علیه السلام) نتواند حامل آن باشد، بلکه نازله ای است از آن حقیقت که برای نفس پیامبر(صلی الله علیه وآله) حکم تعلیم تدریجی را دارد، ولی حقیقت قرآن بدون واسطة جبرائیل(علیه السلام) به صورت غیر تدریجی و با حالت دفعی در شب قدر بر قلب پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده و از این جهت مقام پیامبر(صلی الله علیه وآله) بالاتر از مقام حضرت جبرائیل(علیه السلام) می باشد. پس به یک اعتبار وجود اقدس پیامبر(صلی الله علیه وآله) معلم جبرائیل و عموم ملائکه اند که مربوط به مقام «یا آدمَ اَنْبِئْهُمْ بَأسْمائِهم» است، و به یک اعتبار جبرائیل(علیه السلام) در مقام نزول تدریجی - و نه جامعیت قرآنی - معلم پیامبر(صلی الله علیه وآله) است که آن حضرت در مقام نفس - و نه در حقیقت محمّدیه - آیات الهیه را دریافت می کنند، که آیه «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمین عَلی قلبِکَ» حاکی از آن می باشد.

Share