عقل و کارکردهای آن از منظر امام صادق عليه السلام / بخش اول

دکتر سيد ابوالقاسم نقيبی
عقل و کارکردهای آن از منظر امام صادق عليه السلام
در این نوشتار به روايات کتاب العقل و الجهل اصول کافی می پردازیم.

1. معناشناسی عقل

1-1. معنای عقل از دیدگاه لغت شناسان

عقل در لغت عرب به معنای منع، نهی، امساک، حبس و جلوگیری است(1). (جوهری، 1368، ج4، ص 1769) و اطلاعات دیگر عقل نیز از همین معنی گرفته شده است و با آن مناسبت دارد. فراهیدی معتقد است عقل نقیض جهل است. (فراهیدی، 1414 ق، ج2، ص 1253) و راغب اصفهانی بر این باور است که عقل به قوه ای که آماده قبول علم است گفته می شود. (راغب اصفهانی، 1363، ج2، ص 217) فارس بن زکریا می نویسد عقل از آن جهت عقل نامیده می شود که انسان را از گفتار و کردار زشت باز می دارد. (احمد بن فارس بن زکریا، بی تا، ج4، ص 69).
 

2-1. معنای اصطلاحی عقل از دیدگاه برخی حکیمان اسلامی

در اصطلاح کلام قضایای ضروری و مورد پذیرش همگان یا اکثریت (یعنی علوم ضروری) عقل خوانده می شود. (حائری یزدی، 1360، ص 240-241) و در اصطلاح فلسفه نیز عقل گاهی به خود قوه درک کننده اطلاق می گردد و گاهی به ادراک حاصل از آن. (صدرالمتألهین، 1981، ج3، ص 418 به بعد)
معناشناسی عقل از جمله اموری است که نظر عالمان اسلامی را همواره به خود معطوف نموده است. ابونصر فارابی از حکیمان اسلامی در رساله ای که درباره معانی عقل نگاشته است شش معنی ذیل را برای عقل مطرح کرده است.
دیگر حکیمان اسلامی نیز به تبع فارابی در زمینه معانی عقل در نگاشته های خویش به تفصیل سخن گفته اند که طرح تفصیلی هر یک نوشتار دیگری را می طلبد. صدرالمتألهین نیز در شرح کتاب العقل و الجهل کافی ضمن اذعان به اطلاق عقل بر معانی گوناگون می نویسد، بعضی از آنها به واسطه اشتراک و بعضی به واسطه تشکیک است.
 

3-1. معنای عقل در آثار برخی محدثان

محدثان نیز با عنایت به کثرت روایات معصومین (علیهم السلام) در زمینه عقل و تتبع در معانی اراده شده در هر یک، معانی عقل را دسته بندی و ارائه نموده اند چنان که علامه مجلسی در کتاب مرآت العقول فی شرح اخبار آل رسول نگاشته شده است معانی اصطلاحی عقل را در شش معنی ذیل خلاصه نموده است:
1) قوه ادراک خیر و شر و تمییز بین آن دو که عقل به این معنی ملاک تکلیف و ثواب و عقاب به شمار می آید.
2) ملکه و حالت در نفس که انسان به نیکی ها و تحصیل منافع و اجتناب از شرور و مضرات فرا می خواند. به واسطه این ملکه نفس قدرت لازم برای انگیزه های شهوانی و غضب و وسوسه های شیطانی را پیدا می کند و همین ملکه از شرایط عامه تکلیف است.
3) قوه ای که مردم در نظام معیشت خویش از آن بهره می جویند که از آن به عقل معاش تعبیر می شود که اگر با موازین شرع منطبق بوده و شارع نیز آن را حس شمرده باشد در اخبار ممدوح است. ولی چنان چه در امور باطل و حیله های فاسد به کار گرفته شود در ادبیات شرع از آن به نکراء و شیطنت تعبیر شده است.
4) مراتب استعداد نفس برای تحصیل علوم نظری که برای آن چهار مرتبه قائل شده اند که از آنها به ترتیب به عقل هیولایی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد تعبیر شده است.
5) نفس ناطقه انسانی که آدمی به واسطه آن از دیگر حیوانات ممتاز می شود.
6) تعریفی که فلاسفه از عقل به دست می دهند و آن را جوهر مجرد قدیم می دانند که هیچگونه تعلق به ماده ذاتاً و فعلاً ندارد. (علامه مجلسی، 1379، ج1، ص 27-25)
فیض کاشانی معتقد است که واژه عقل اسمی است که بر چهار معنی دلالت می کند، بنابراین نمی توان با حد معین از همه آنها یاد نمود. معانی چهارگانه عقل عبارتست از:
1) عقل به معنای وصفی، که به سبب آن انسان از حیوانات ممتاز می گردد و آن عبارت است از استعداد پذیرش علوم نظری و تدبیر صناعات فکری.
2) عقل به معنای علومی که حکم می کند، به جواز آن چه جایز است و استحاله آن چه که محال است؛ مثل علم به این که دو از یک بیشتر است.
3) عقل به معنای علومی که از تجربه مستفاد می گردد، لذا به کسی که دارای تجارب فراوان باشد عاقل می گویند.
4) عقل به معنای غریزه ای در انسان که موجب شناخت او به عواقب امور می گردد.
فیض بر این باور است که عقل به دو معنای اول در انسان، بالطبع موجود است و به دو معنای اخیر با اکتساب به دست می آید. (فیض کاشانی، 1417 ق، ص 177-178) در متون حدیثی از نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصوم (علیهم السلام) عقل در برخی از معانی مذکور استعمال شده است.
 

4-1. معنای عقل از دیدگاه امام صادق (علیه السلام)

امام صادق (علیه السلام) در زمینه آفرینش عقل می فرماید: « ان الله عزّوجلَّ إنَّ اللَهَ جَلَّ ثَنَآؤُهُ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ خَلَقَهُ مِنَ الرُّوحَانِیینَ عَنْ یمِینِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ فَقال لَهُ أدبر فأدبَر ثم قال أقبِل فَاقبَل فقال الله تبارک و تعالی خلقتک خلقاً عظیماً و کَرَّمتُک علی جمیع خلقی... . » (کلینی، 1383، ج1، ص 21)
خداوند عزوجل عقل را آفرید یعنی بدون واسطه آن را خلق فرمود. بنابراین تنها عقل آفریده بدون واسطه خداوند است و بقیه ممکنات توسط عقل آفریده شده اند. نخستین آفریده از روحانیان است زیرا روحانیان جواهری نورانی هستند که تعلق به اجسام ندارد و لذا تمامی انوار عقلی دارای یک حقیقت اند و تفاوتی بین آنها در ماهیت و عوارض آنها نیست بلکه تفاوت به جهت شدت و ضعف و کمال و نقص در اصل نور و وجود آنهاست. از آنجاییکه جانب راست جانب قوی تر است و جانب قوی تر در ترتیب موجودات آن مرتبه ایست که پس از مرتبه حق است پس هر موجودی در زنجیره اسباب، ذاتی نزدیک به خداست بنابراین او نسبت به موجود بعدی خود طرف راست می باشد، چون قوی تر و برتر است. مراد از عرش که تکیه گاه رحمان است همانند جوهری متوسط بین عالم عقل ثابت محض (خالص) و بین عالم تغیر و تجدد می باشد؛ خواه این متغیرات نفوس باشند و یا اجسام، خداوند عقل را از نور ذات خود که آن نور عین ذات آفریده است زیرا روحانیان تمامی از نور ذات او خلق شده اند. (صدرالمتألهین، 1366، ص 402-400)
در این روایت امام صادق (علیه السلام) از عقل به عنوان موجود نورانی، روحانی و اولین مخلوق یاد نموده است. خداوند او را عظیم و کریم آفریده است؛ یعنی در آفرینش او عظمت و کرامت قرار داده است. بدین جهت در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « إن الله ما خلق خلقاً افضل من العقل » یعنی خداوند مخلوقی برتر از عقل خلق نکرده است. (عاملی، 1428ق، ج1، ص 406)
امام صادق (علیه السلام) با رویکرد تبیین کارکردهای متنوع شناختی و رفتاری عقل، ما را به دریافت معنای گوناگون آن رهنمون شده اند. لذا بایسته است برای دریافت جامع دیدگاه آن امام نسبت به ماهیت عقل، کارکردهای آن را ارائه نماییم.
 

2. کارکردهای عقل از منظر امام صادق (علیه السلام)

محمد بن یعقوب کلینی مباحث اثر شریف کافی را با کتاب العقل و الجهل شروع نموده است که از اهمیت و اولویت عقل شناسی بر دیگر معارف از منظر وی حکایت دارد. کتاب العقل و الجهل مشتمل بر 34 حدیث است که احادیث 3، 6، 8، 9، 10، 14، 15، 17، 19، 22، 23، 24، 27، 28، 29، 33، 34 از امام صادق (علیه السلام)نقل شده است که احادیث مذکور نیمی از احادیث این کتاب را به خود اختصاص می دهد. این گزارش کمی به روشنی بر اهمیت و جایگاه عقل در تعالیم امام صادق (علیه السلام) دلالت دارد.
با امعان نظر در احادیث منقول از امام صادق (علیه السلام) درمی یابیم که امام با روی آوردهای متفاوت متناسب با سؤال یا ویژگی های سائل یا دیگر مقتضیات، به تبیین ماهیت عقل و معانی گوناگون و کارکردهای متفاوت آن پرداخته اند.
برخی کارکردهای عقل از منظر آن حضرت عبارتند از:
 

1-2. معیار شناخت خداوند

یکی از مهم ترین کارکردهای شناختی عقل خداشناسی است. امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: « ... فبالعقل عرف العباد خالقهم و انهم مخلوقون و انّه المدبِّر لهم و انّهم المدبَّرون و أنه الباقی و هم الفانون... » (کلینی، 1383، ج1، ص 29) یعنی آدمیان با عقل، خالقشان رامی شناسند و به مدبر بودن او برای آنها و بهره مندی آنها از تدبیر او اذعان می نمایند و به باقی بودن او و فانی بودن خود اعتراف می کنند « إن العاقل لدلاله عقله الذی جعله الله قوامه و زینته و هدایته علم ان الله هو الحق و أنه هو ربّه » (کلینی، 1383، ج1، ص29) بنابراین عاقل به راهنمایی همان عقلی که خداوند نگهدار او و زینت و سبب هدایتش قرار داده، می داند که خداوند حق است و پروردگار اوست. فرمایش رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم): « ... و ربنا یعرف بالعقل و یتوسل الیه بالعقل » با عنایت به این کارکرد عقل می توان از آن به عنوان قوه و نیروی مدرک حقایق یاد نمود. (فتال نیشابوری، بی تا، ص4)
 

2-2. عقل و درک حسن و قبح

بایدها و نبایدها علاوه بر هست ها و نیست ها متعلق ادراک عقل قرار می گیرند. از منظر امام صادق (علیه السلام) آدمیان همان گونه که با عقل خود خالق خویش را می شناسند. « فبالعقل عرف العباد خالقهم » (کلینی، 1383، ج1، ص29) حسن و قبح اشیاء را نیز درک می کنند. « و عرفوا به الحسن من القبیح » (کلینی، 1383، ج1، ص29) مراد از درک بایدها و نبایدها در حقیقت حکم عقل به باید و نباید است بنابراین عقل دارای دو نوع کارکرد شناختی و عملی است، لذا می توان عقل را به اعتبار این دو نوع کارکرد به عقل نظری و عقل عملی تقسیم نمود.
 

2-3. پرستش خداوند و اکتساب بهشت

در روایت سوم کتاب العقل و الجهل، سائل از ماهیت عقل سؤال می کند امام صادق (علیه السلام) با ارائه ثمره و نتیجه آن که همانا پرستش خداوند و اکتساب بهشت است، « ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان » (کلینی، 1383، ج1، ص11) به عقل به معنای ملکه ای که انسان را به خیرات و منافع رهنمون می شود اشارت دارد. عقل با شناخت و معرفتی که از خداوند متعال به دست می دهد آدمی را به عبودیت فرا می خواند که کارکرد وثمره آن تحصیل بهشت خواهد بود. امام صادق (علیه السلام) عقل را بهترین عبادت کننده خداوند دانسته است. « ما عبدالله بشیء افضل من العقل » (عاملی، 1414ق، ج15، ص 187) روشن است امام در این روی آورد برای القاء معنایی از معانی عقل با بیان ثمره و نتیجه آن بهره می گیرد.
 

2-4. عقل عامل دین داری

امام صادق (علیه السلام) در عبارت « من کان عاقلاً کان له دین و من کان له دین دخل الجنه » (عاملی، 1414ق، ج1، ص11) در این گزاره امام، نسبت و رابطه عقل و دین را یادآور می شود، بین آن دو وحدت و یگانگی قائل است؛ به نحوی آن چه با عقل دریافت می شود با تعالیم دینی از یک حقیقت برخوردارند یعنی بین تعالیم دینی و موازین عقلی تنافی و ناسازگاری وجود ندارد، لذا عقل عامل دین شناسی و دین داری انسان است و آدمی را به بهشت نایل می سازد. در روایت دیگری از امام علی (علیه السلام) که از امام صادق (علیه السلام) منقول است که آن حضرت فرمود: « جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: ای آدم من دستور دارم تو را مختار سازم بین سه چیز تا یکی را انتخاب کنی و دو چیز را رها سازی، آدم به او گفت: ای جبرئیل آن سه چیز چیست؟ فرمود: عقل و حیاء و دین. آدم گفت: من عقل را انتخاب نمودم، سپس جبرئیل به حیاء و دین گفت: دور شوید و او را رها کنید، آن دو گفتند: ای جبرئیل، ما (از سوی خداوند) مأموریم که همیشه در هر کجا با عقل باشیم. » (برقی، بی تا، ج1، ص 191) این روایت به روشنی بر جدایی ناپذیری دین از عقل دلالت دارد و روایت « لا دین لمن لا عقل له؛ کسی که از عقل بهره ای ندارد دین ندارد. » (حرانی، 1404ق، ص54) به وضوح از نقش عقل در دین داری؛ یعنی شناخت تعالیم دینی و تعلق علمی و عملی به آن، حکایت می نماید.
 

منبع : راسخون

Share