مالکیت انسان در اسلام

حجت الاسلام علی حسن زاده؛
مالكيت
برخی مفسّران پنداشته اند که اسلام مالکیّت انسان را تأیید نکرده است، پس هیچ گونه مالکیّتی ندارد؛ نه مالکیت فردی مطلق (سرمایه داری) و نه مالکیت مقیّد (اشتراکی) و نه مالکیت جمعی (شیوعی)

مقدمه

برخی مفسّران پنداشته اند که اسلام مالکیّت انسان را تأیید نکرده است، پس هیچ گونه مالکیّتی ندارد؛ نه مالکیت فردی مطلق (سرمایه داری) و نه مالکیت مقیّد (اشتراکی) و نه مالکیت جمعی (شیوعی). آنان تعابیر قرآنی چون ﴿ أَمْوَالَهُمْ﴾[1] و ﴿أَمْوَالِکُمْ﴾[2] را که مالکیّت انسان را می فهماند، توجیه می کنند که قرآن فقط حق تصرّف بشر را تأیید می کند [مانند حق تصرّف مهمان در غذا که میزبان آن را برای او اباحه می کند نه تملیک، در نتیجه مهمان مالک غذا نمی شود]، پس المال مالی و الفقراء عیالی و الأغنیاء وکلائی[3]، و اسلام تنها حق انتفاع و اختصاص را در صورت اکتساب حلال پذیرفته است.[4]

برای اثبات این نظریه به آیاتی نیز استشهاد شده است؛ مانند آیه ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا﴾[5] که ظاهرش گویاست که خداوند ازواج و فرزندان را مال قرار داده است، درحالی که همسر و فرزند هرگز مال به شمار نمی آیند و تعابیری مانند ﴿أَمْوَالِکُمْ﴾ و ﴿أَمْوَالَهُمْ﴾ نیز از این قبیل هستند.

ریشه این شبهه، خلط امور تکوینی با تشریعی است: در نظام تکوین جز خدا هیچ کسی مالک هیچ چیز نیست؛ حتّی مالک اعضا و جوارح خود: ﴿قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ﴾[6]، زیرا او مالک مُلْک هستی است: ﴿وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾[7]؛ امّا در نظام تشریع خدای سبحان اصل مالکیّت فقهی و حقوقی را برای انسان امضا فرموده است؛ شاهدش اضافه «اموال» به ضمیر در ﴿اَمولِکُم﴾[8] و ﴿اَمولَهُم﴾[9] و نیز حرف «لام» در ﴿لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبوا ولِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبن﴾[10] است که حرف لام در هر دو مورد برای مالکیّت است نه اختصاص، مگر قرینه ای خلاف آن باشد؛ مانند آیه شریفه ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ وَحَفَدَةً﴾[11] که حرف «لام» به قرینه مالکیّت ناپذیری همسران، فرزندان و نوادگان، به معنای اختصاص است نه مالکیت.

نتیجه آنکه در قیاس مالکیّت انسان با مالکیّت تکوینی خدا، انسان مالک هیچ چیز حتی اعضا و جوارح خود نیز نیست؛ امّا در نظام تشریع اگر انسان ها با یکدیگر سنجیده شوند، مالکیّت انسان ثابت است و قوانینی مانند لَا یَحِلُّ مَالُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِلَّا بِطِیبِ نَفْسِهِ.[12] اجرا می شود و اگر با خداوند سنجیده شوند مالکیتی ندارند تا بتوانند بگویند مال خود را انفاق نمی کنیم.

همان گونه که استاد، علاّمه طباطبایی فرموده است[13]، مسئله قرض الحسنه و استقراض و استنصار خدا بیشتر در سوره هایی از قرآن آمده است که با تسبیح آغاز شده اند (مُسَبَّحات)، تا کسی نپندارد خداوند به قدرت مالی یا نیروی جسمی مخلوق خود نیازمند است. این حقیقت، در سخن قرآن ناطق، علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) چنین تبیین شده است: فقد قال الله سبحانه: ﴿اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم ویُثَبِّت اَقدامَکُم﴾[14] و قال تعالی: ﴿مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ﴾.[15] فَلَمْ یَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ وَ لَمْ یَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ اسْتَنْصَرَکُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ اسْتَقْرَضَکُمْ وَ لَهُ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ إِنَّمَا أَرَادَ أَنْ یَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.[16]

گفتنی است قرض الحسنه همه کارهای خیر را مانند اقامه نماز، روزه، حجّ، تعلیم و تعلّم و جهاد در راه خدا دربر می گیرد و به قرض دادن رایج محدود نمی شود.

منبع: تفسیر تسنیم، جلد16، صفحه447 به بعد
-------------------------------
ادامه دارد...

مطالب تکمیلی:
براهين حرمت بخل
نفاق و رابطه آن با بخل
-------------------------------
پی نوشت:
[1] ـ سوره نساء، آیه 2
[2] ـ سوره نساء، آیه 2
[3] ـ جامع الاخبار، ص80
[4] ـ التفسیر الکاشف، ج2، ص219 ـ 217
[5] ـ سوره نحل، آیه 72
[6] ـ سوره یونس، آیه 31
[7] ـ سوره آل عمران، آیه 189
[8] ـ سوره نساء، آیه 2
[9] ـ سوره نساء، آیه 2
[10] ـ سوره نساء، آیه 32
[11] ـ سوره نحل، آیه 72
[12] ـ نهج الحق و کشف الصدق، ص493
[13] ـ ر.ک: المیزان، ج19، ص151 ـ 150
[14] ـ سوره محمّدصلی الله علیه و آله و سلم، آیه 7
[15]  ـ سوره حدید، آیه 11
[16]  ـ نهج البلاغه، خطبه 183، بند 23 ـ 21

Share