انسان شناسی / جلسه 20

استاد محمد شجاعی
انسان شناسی
از چیزهایی که به ما خیلی کمک می کند که وسعت پیدا کنیم و از جهنم دربیاییم؛ توجه به قرآن و خواندن آن است و نیز سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله و سیره ائمه علیهم السلام است.

ساختار نفس انسان آن قدر عظمت دارد که برای یک بهشت به اندازه همه آسمان ها و زمین آمادگی دارد و در نقطه مقابل به گونه ای است که برای یک جهنم با غیرقابل تصورترین تنگی ها، سختی ها و آتش ها آن هم به بلندای ابدیت ظرفیت دارد و ما همیشه بین این وسعت و تنگی قرار می گیریم. انسان با تربیت خودش آن وسعت باعظمت بهشت را بلکه بالاتر از آن را در همین دنیا ادراک می کند. خیلی تفاوت وجود دارد بین نفسی که با چنین وسعتی به آرامش می رسد با نفسی که در محرومیت و تنگی و فقدان و... است.
وسعت بهشت و تنگی جهنم را فرمودند: مثل میخی است که در دیوار است و دیوار از همه جهت به او فشار می آورد.
قرآن از جهنم تعبیر می کند به «لا یموت فیها و لا یحیی»؛[سوره طه - آیه 74] انسان در جهنم نمی میرد چون عذاب را ادراک می کند و احساس حیاتی هم ندارد یعنی حیات به معنای واقعی نیست.
«یقول الکافر یالیتنی کنت ترابا»؛[سوره نبا - آیه 40] آن قدر سخت است که انسان آرزو می کند ای کاش خاک باشد و زنده نباشد.
این درواقع صفت های نفس انسان است یعنی نفس انسان این خصوصیت بهشتی و جهنمی را دارد و این از شیوه زندگی افراد معلوم است.
قاعده: نفس ما قبر ماست. قلب با قبر یکی است. اگر انسان در نفس خودش وسعت و ظرفیت ایجاد کند و آرام تر شود او در بهشت است و بهشتش هم وسعت پیدا می کند و اگر به تنگنا و سخت گیری و بن بست در امور دنیوی بیفتد در جهنم است و نامتعادل می شود. سخت گیری، فشار نفس است.
چه تکلف و چه تعلق هر دو فشار قبر و سختی است. دل وابسته و پرتکلف در فشار است و انسان در سایه توحید هم وابستگی ها و هم سخت گیری ها و محدودبینی ها و محدودیت ها را برطرف می کند و کنار می گذارد.
بسیاری از آداب و رسومی که در اقوام و طایفه ها هست همه فشار قبر است. چون بعضی فرهنگ ها به غلط به اسم اسلام و دین در طول تاریخ به ما تحمیل شده و چون آن را دین می دانیم این سبب می شود که به علت وابستگی به آن ها به خودمان و دیگران سخت بگیریم.
مهم ترین مبنا مبنای توحید و دین خالص است و پافشاری ما در یک امر، خواست خدا و رسول است یا چیزی غیر از این ها دارد ما را وادار می کند. این باید برایمان در زندگی مبنا باشد که خیلی سخت نگیریم.

اگر کسی بخواهد نفسش را وسعت بدهد از جهنم دربیاید و به بهشت برسد، باید اول اراده کند که از جهنم خوشش نیاید.

خدمتکار رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: من 9 سال خدمتکار حضرت بودم و هیچ وقت کلمه «ای کاش» را از دهانش شنیدم و در حادثه ای که اتفاق می افتاد هیچ وقت هم عبوس نمی شد.
قرآن می فرماید: «لکیلا تأسوا علی مافاتکم و لا تفرحوا بما آتیکم»؛[سوره حدید - آیه 23] ما باید تلاش کنیم که حتی آن چیزهایی که در قالب دین است و ما آن ها را جزء دین و شرعی می دانیم و در حقیقت «لیس فی الدین» آن ها را شناسایی کنیم و سختی هایی را که از این ناحیه داریم تحمل می کنیم بیهوده بر خود و دیگران تحمیل نکنیم چون همه این فشارهای جامعه است.
اگر کسی بخواهد نفسش را وسعت بدهد از جهنم دربیاید و به بهشت برسد، باید اول اراده کند که از جهنم خوشش نیاید. آتش را در همه چهره ها و مظاهر و جلوه هایش ببیند و از آن بترسد و متنفر باشد. نسبت به آتش و دوزخ شامه اش حساس باشد، بو بکشد و با گناهی بفهمد که دارد در جهنم قرار می گیرد ما خیلی وقت ها به خاطر دیگران (تأثیراتشان، نگاه هایشان و...) به جهنم می رویم و فشار داریم. هنر بزرگی است اگر بخواهید از آن در بیایید.
نصف شخصیت عاقل احتمال و نصف آن بی خیالی است.
ما وکیل داریم. «نعم المولی و نعم النصیر»؛[سوره انفال - آیه 40] نه بی صاحبیم که این قدر در ارتباط با دیگران مضطرب شویم و نه کسی می تواند به ما ظلم کند. ظاهراً ممکن است در طبیعت به ما اذیت کنند اما هزار برابر آن را خدا به ما برمی گرداند. اگر در دنیا جبران نشود، در آخرت ضریب آخرتی می خورد.
مؤمن زیرک و کیّز است. این طور نیست که به این راحتی در عصبانیت و... بیفتد.
گاهی فشار، فشار الهی است و خداوند از خارج برای انسان برنامه ریزی کرده است. «اوذوا فی سبیلی»؛ اذیتی که انسان در راه خدا می شود، آرامش ها را از بین نمی برد و پای خدا حساب می کند و به جهنم نمی افتد.
پس ما باید نسبت به جهنم حساس باشیم و رنگ و بو و کد آن را بشناسیم و از آن متنفر باشیم و فرار کنیم.
از چیزهایی که به ما خیلی کمک می کند که وسعت پیدا کنیم و از جهنم دربیاییم؛ توجه به قرآن و خواندن آن است و نیز سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله و سیره ائمه علیهم السلام است.

فرمولی که خیلی کمک می کند که انسان با قدرت و سرعت به شادی و آرامش برسد این است که آن بخش از سیره و آیات که درباره محبت و نیکی کردن به دشمنان است را بیشتر کار کنید.

در غدیر خم پیامبرصلی الله علیه و آله می فرمایند: سه بار به جبرئیل گفتم مرا از این ابلاغ غدیر معاف کن، چون من می دانستم مؤمنین خیلی کم هستند و منافقین خیلی زیاد. اگر بخواهم همین الآن می توانم معرفی شان کنم ولی «کرّمتُ»؛ من نسبت به این ها کرامت به خرج می دهم.
فرمولی که خیلی کمک می کند که انسان با قدرت و سرعت به شادی و آرامش برسد این است که آن بخش از سیره و آیات که درباره محبت و نیکی کردن به دشمنان است را بیشتر کار کنید. چون اگر کسی بخواهد مثل اهل بیت علیها السلام تربیت شود باید بتواند به بدخواهانش دعا کند و به راحتی از کسی به خصوص از مسلمانان و شیعیان بدش نیاید. اصلاً انسان حق ندارد از آن ها ناراحت شود. از کار ضدّ ارزش و بد شخصی می تواند بدش بیاید ولی از خودش نه.
هنر ما این نیست که کسی را دوست بداریم که دوستمان دارد بلکه هنر آنجاست که بتوانیم کسی را که به ما بدی و تلخی می کند انسانیت خودمان را نشان دهیم، رحمانیت و رحیمیت یعنی همین. اینجاست که به تعادل بهشتی می رسیم.
هنر یک آدم این است که هرقدر کمالات و دارایی های توهمی و حیوانی یا عقلی اش بیشتر می شود به همان میزان جهنمی نشود و پایین تر بیاید.
امام سجاد علیه السلام در دعای 20 صحیفه «مکارم الاخلاق» می فرماید: «و لا تحدث بی عزّاً ظاهراً الا احدثت لی ذله باطنه عند نفسی بقدرها»؛ خدایا برای من هیچ عزت ظاهری ایجاد نکن مگر این که به همان اندازه پیش خودم ذلیل شوم. اگر انسان این طور نشود و این احساس را پیدا نکند جهنمی می شود.
بزرگان می فرمایند: توقع حتی از خدا هم بد است. اگر عزت ظاهری مثل عبادت، خدمت به خلق و... پیدا کردی اصلاً پیش خودت از خدا طلبکار نباش و باید تمرین کنی که این حالت ذلت باطنی دائماً با ما باشد.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی؛ اگر همه اخلاق را بخواهیم خلاصه کنیم دو کلمه است: مرَنج و مرَنجان. اگر برَنجی و برَنجانی نفسی را در فشار انداخته ای و خودت در فشار قرار می گیری.

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی؛ اگر همه اخلاق را بخواهیم خلاصه کنیم دو کلمه است: مرَنج و مرَنجان

آیت الله مجتهدی ره در مواجهه با مسائل دنیایی می فرمودند: این نیز بگذرد.
چیزی که ائمه (علیها السلام) در تمام دعاها و آموزش هایشان به ما یاد داده اند این است که فقط از جهنم نمی شود بی خیال شد.
کبریت (آتش دنیاست) و برای سهولت کار انسان آفریده شده نمی توانیم برای چند ثانیه دستمان را روی آتش قرار دهیم نمی توانیم نسبت به این آتش دنیا بی خیال شویم. اگر کسی بخواهد نسبت به جهنم بی خیال باشد قاعده اش این است که باید نسبت به خیلی چیزها بی خیال باشد.
حضرت زهرا سلام الله علیها  فرمودند: بعضی ها چند صد هزار سال در جهنم هستند.
آدم های حساس و زودرنج و حسود اصلاً نمی فهمند در چه جهنمی دارند زندگی می کنند. تا بی خیال نشوید نمی توانید از جهنم دربیایید.
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرمایند: خدایا به هر سختی که در دنیا هست کارم به جهنم کشیده نشود.
آدم ذائقه اش تربیت پذیر است. یک کاری می کند با جهنم سنخیت پیدا می کند و با آن قوی می شود.
«سوء الخلق ذنب لا یغفر»؛[كنز العمّال. ج 3. ص 443. ح 7363] بداخلاقی گناهی است که آمرزیده نمی شود.
«او لو آبائهم یعلمون شیئا و لا یهتدون»؛[سوره مائده - آیه 104] باید زحمت کشید حتی آن چه به شما از طریق ژنتیک تحمیل شده را تغییر دهید تا در جهنم نمانید. راهش این است که همیشه برویم آن نهایت ها را نگاه کنیم. در سیره اهل بیت:و آیات الهی را نگاه کنیم. باید با تمرین از انواع و اقسام جهنم ها نجات پیدا کنیم.
یکی از راه هایی که می تواند انسان را از همه جهنم ها بیرون بکشد و نجات دهد یاد خداوند است. هرقدر انسان با حق تعالی انس بگیرد و لذت ذکر را بچشد او دیگر اصلاً به این سمت ها نمی رود و راحت می گذرد و این خیلی زیرکی می خواهد. زمین خوردن هم دارد و ممکن است در همین لحظه که زمین خوردی شیطان روی تو سرمایه گذاری کند.
شیطان با گناه شخصیتت را پیش خودت له نکند. باید مثل خدا رحیم باشی و اول خودت را ببخشی. اگر نتوانی، مورد مغفرت خدا هم قرار نمی گیری. باید بلد باشی با خودت چگونه برخورد کنی و نسبت به گناهان دیگران حساس نباشی.
امام باقر علیه السلام فرمودند: «يَجِبُ لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ أن يَستُرَ عَلَيهِ سَبعينَ كَبيرَةً!»[الكافی: 2/207/8 : مؤمن در برابر مؤمن وظيفه دارد كه هفتاد گناه بزرگ او را بپوشاند!]؛ انسان باید آن قدر وسعت و بزرگی روح داشته باشد تا 70 گناه کبیره را از برادر مؤمنش ندید بگیرد و به راحتی برای خودش و دیگران درمحیط های مختلف جهنم درست نکند.
-------------------------------------------------------
منبع: سایت منتظران منجی, استاد محمد شجاعی، 1393/7/16.

 

Share