انسان شناسی / جلسه 23

استاد محمد شجاعی
انسان شناسی
ظهورات هر شخص به تناسب دارایی های اوست نه دانایی های او. اگر بخواهیم ظهورات خاصی را ایجاد کنیم باید به تناسب آن ظهورات باطن سازی کنیم

قاعده اول؛ «الظاهر عنوان الباطن»؛ ظهورات هر کسی یا هر جامعه ای به تناسب باطن شخص یا جامعه است.
ظهورات هر شخص به تناسب دارایی های اوست نه دانایی های او. اگر بخواهیم ظهورات خاصی را ایجاد کنیم باید به تناسب آن ظهورات باطن سازی کنیم و اگر بخواهیم ظهوراتی را نبینیم باید به تناسب ظهورات منفور و نامطلوب دست به باطن ببریم و زمینه های باطنی آن ظهورات را از بین ببریم.
قاعده دوم؛ «کل نفس بما کسبت رهینه»؛[سوره المدثر - آیه 38] هر نفسی در گرو آن چیزی است که کسب کرده است. یعنی جزو دارایی هایش شده است. انسان بعضی اوقات با وجود این که قبح یکسری ظهورات را می فهمد نمی تواند با آن مبارزه کند. بعضی اوقات هم نمی خواهد با آن مبارزه کند. یعنی از حق متنفر است و نفسش حق را نمی پذیرد. چون کسب های ویژه داشته و آن کسب های ویژه شخصیت انسان را در زنجیر و گرو نگه می دارد و اگر هم بخواهد نفس به گروگان رفته نمی تواند کاری کند و یا اساساً این حجم گرفتاری و ضعف به قدری است که حتی نمی خواهد آن باطل را رها کند.
انسان گاهی اوقات کسب هایش طوری است که او را به لجبازی و عناد در مقابل حق وادار می کند. می داند عذاب خواهد کشید اما مقاومت و لجبازی می کند. حتی جایی که یقین دارد برخلاف یقینش عمل می کند. انسان حق را انکار می کند با این که به حقانیتش یقین دارد. دو چیز است که آدم را این طور می کند؛ «ظلم» و «علُوّ» انسان را طوری گرفتار می کند که توان تبعیت از حق یا دست برداشتن از باطل را از دست می دهد ولو بخواهد یا اصلاً نمی خواهد.
در لشکر عمر سعد عده ای حق را می شناسند (حُرّ) مکتسباتی درون خودش ندارد که مقاومت کند، با خودش محاسبه می کند و بدون مقاومت و چه قدر قشنگ با ذلت در مقابل حضرت می آید. خیلی دارایی داشت، تا حق را شناخت آمد. کسانی بودند که در آخرین لحظات تنهایی حضرت سیدالشهداء علیه السلام از لشکر عمر سعد جدا شدند و توبه کردند و به شهادت رسیدند. کسانی هم بودند که می دانستند امام حسین  علیه السلام حق است و می خواستند کمکش کنند اما نمی توانند. حضرت زینب کبری سلام الله علیه عرض می کند؛ آقا این ها می دانند شما حق هستید و پسر پیغمبرید و... پس چرا در مقابل شما می ایستند؟! حضرت عرض می کند؛ «مُلئت بطونهم من حرام»؛[بحارالانوار، ج45، ص1] اگر حرام بیاید مقاومت بالا می رود. لذا در سیر و سلوک جزء اولین قدم ها حلال کردن مال است. حرام کاری می کند که فرد با آگاهی سر امام معصوم را می بُرد.
ابوجهل و ابولهب به اصحابشان می گفتند دستتان را در گوشتان قرار دهید تا سخنان پیامبر را نشنوید. «یجعلون اصابعهم فی آذانهم»[سوره بقره - آیه 19].
انسان به خاطر مکتسبات و نوع تغذیه اش مقاومت می کند. روح هم در گرو شنیدنی ها، خیالات و افکار و اوهام است.

خیال می تواند به یک چیزی تحقق خارجی بدهد. خیال خیلی قدرتمند است. قوه خیال می تواند یقین ایجاد کند

مشکل انسان همیشه بر سر نادانی نیست. بزرگ ترین جنگ ها و انحرافات توسط کسانی اتفاق افتاده که عالِم بودند و حقیقت را خوب می شناختند. می فهمیدند حق و باطل چیست و لجبازی می کردند.
کسی که دنبال عیبی می گردد آن را پیدا می کند، ولو آن عیب وجود نداشته باشد. خیال می تواند به یک چیزی تحقق خارجی بدهد. خیال خیلی قدرتمند است. قوه خیال می تواند یقین ایجاد کند. شیطان می تواند در دل ما انواع یقین ها و اطمینان ها ایجاد کند. در حالی که همه آن ها دروغ است. خیلی قوی تر از آن هایی که کار بیرونی می کنند می توانند کارشان را پیش ببرند. جبرئیل علیه السلام که پیش حضرت مریم نرفت بلکه او را با تمثل باردار کرد آن هم به پیامبر اولوالعزم حضرت عیسی روح الله.
خیال منشأ بسیاری از تحولات خارجی است.
در فتنه ها دارایی های انسان بیرون می ریزد. مثل شیطان که 6000 سال عبادت می کرد همه این سال ها کافر بوده است. اما چون با آزمایش برخورد نکرده، کفرش ظهور نداشته است.
هیچ انسانی از فتنه و بلا در امان نیست. کسانی در فتنه ها قوی هستند که آمادگی دارند.
«و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس و الثمرات و بشر الصابرین»؛[سوره بقره - آیه 155] حتماً حتماً حتماً شما را امتحان می کنیم با ترس، گرسنگی، آسیب جانی، مالی و اقتصادی. خود خدا سؤالات را لو داده است و فرموده که اگر به این موارد در سختی افتادی امتحانی از طرف من است.
خیلی وقت هاست که دوست داریم ببازیم وقتی می فهمد امتحان است مخصوصاً جواب نمی دهد.
مسیحیان و یهودیان در تورات و انجیل از تولد پیامبر خاتم خبر داشتند. قبل از این که حضرت به دنیا بیاید به عبدالمطلب خبر دادند. یهودیان منتظران رسول خدا بودند.
عرفان غیر از علم است. علم، اطلاعات کلی است و معرفت، شناخت جزئی است. تمام کسانی که پیامبر و ائمه را کشتند یقین داشتند که این ها حق هستند. علامه امینی;در 20 جلد الغدیر تمام احادیث را از علماء اهل سنت آورده اند. امام ره فرمودند: اگر مردم اهل سنت معذور باشند، علماء آن ها اصلاً معذور نیستند. برای اثبات حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام فقط قرآن و روایات اهل سنت کافی است. در تورات و انجیل آیاتی در مورد پیامبر و امام حسین و امام زمان داریم.
خداوند در قرآن می فرماید: من شما را می شناسم، شما خودتان را نمی شناسید.
انسان اگر بخواهد قدرتمند شود و رشد کند، سرعت و سبقت باید حتماً در صراط مستقیم باشد. همان طور که گفتیم انسان در گرو چیزهایی است که کسب کرده است، اگر در مکتسبات خودش دست نبرد در امتحانات و فتنه ها ریزش می کند.
امام صادق علیه السلام  فرمودند: تَمنَّوُ الفتنه؛ شما آرزوی فتنه داشته باشید در جامعه
پیامبر صلوات الله علیه فرمودند: «لا تکره الفتنه فی آخرالزمان»؛[ميزان الحكمه، حديث شماره 15748] از فتنه در آخرالزمان بدتان نیاید.
فقط کسانی که در حق خودشان ظلم کردند، تنبلی و کسالت داشتند، در فتنه ها ریزش می کنند و غربال می شوند. در حقیقت با دارایی خودشان  ریزش می کنند. فکر نکنید کسی اگر در فتنه ها افتاد، مظلوم بوده است!
در قواعد تحلیل های سیاسی، دو اصل را عنوان کردیم؛
1 ـ فتنه برای روشن شدن حقایق است. هیچ وقت در فتنه ها حقیقت ناشناخته نیست. حضرت فرمودند: در فتنه ها «أظهر من الشمس» است. در فتنه ها حق را برملا می کنند.
2 ـ در فتنه ها عده ای ریزش می کنند و این به خاطر چیزهایی است که خودشان کسب کردند «کل نفس بما کسبت رهینه»
حضرت علی علیه السلام سه بار تأکید فرمودند: شما غربال می شوید. هرچه به زمان ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک تر می شوید این غربال شدیدتر می شود.
قرآن می فرماید: آن قدر این غربال شدید می شود که آن هایی که ایمان آوردند گفتند: «متی نصرالله»؛[سوره بقره - آیه 124] خداوند کی به داد ما می رسد؟ موقعی که به اوج می رسد فرج می شود. غربال خدا و امام زمان علیه السلام تازه شروع شده است.
یار بس نازک مزاج است و غیور ********** غیر او از محفل خود ساز دور
امام زمان اصلاً قبول نمی کند با حقه بازی جلو بیایی. مهم این است که انسان به خودش زحمت بدهد.
مؤمن محاسبه نفس دارد. مراقبه دارد. همین سبب خودسازی او می شود.
باطن خیلی مهم است. بر اساس باطن تصمیم هایمان را می گیریم. یعنی بر اساس دارایی هایمان نه دانایی هایمان.
شماها در جامعه هرطور باشید حاکم هایتان هم همان طور هستند. یعنی «الظاهر عنوان الباطن» / «کل نفس بما کسبت رهینه»
اگر درست انتخاب کردی، لیاقتت همین بوده است. اگر حاکم ما ولی فقیه است، لیاقت ما این بوده است و اگر در گذشته شاه حکومت می کرد، لیاقت مردم همین بوده است. اگر امام زمان علیه السلام بالای سر ما نیست برای این است که هنوز لیاقت پیدا نکردیم. هنوز باطن متناسب با امام زمان  علیه السلام را نداریم. محال است ما لیاقت پیدا کنیم و خداوند حتی یک ثانیه در ظهور امام زمان علیه السلام تأخیر بیاندازد. «إن الله لا یغیر بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»[سوره رعد - آیه 11].
هر اتفاقی که می خواهید در بیرون بیفتد، در درون خودتان کار کنید.
ما که امیرالمؤمنین علیه السلام  را به شما دادیم، پس چرا شد حجاج یوسف و معاویه؟!! جوامع سیاسی در دنیا هم همین طور است. دارایی مردمشان اقتضا می کند این آدم حاکمشان باشد. حقشان نیست اما هرطور باشید حاکمانتان همان طور هستند.
منتظران پیامبر صلوات الله علیه با ایشان جنگ کردند. شیعیان منتظر امام حسین علیه السلام به جنگ آقا  رفتند. خدا به داد امام زمان علیه السلام برسد! آن ها که ادعای منتظران امام زمان علیه السلام  را دارند قرار است با حضرت چه کار کنند!!!
اکثر ما اصلاً دلشوره و دغدغه و عشق و شور و دلتنگی های یک منتظر را نداریم.
برای عزیزی که از شما گمشده  است یا بیمار است چه طور دعا می کنید؟ آیا یک بار شده از نیامدن و نبودن حضرت این طور دعا کنیم؟! کم ترین وظیفه یک منتظر دعا کردن برای حضرت است. چه چیزی است که نمی گذارد ما این گونه باشیم؟ برای این است که یک بلاهایی سر خودمان آورده ایم که اصلاً آرزویش را هم نداریم.

 

 

Share