روانشناسی قلب - استاد محمد شجاعی/ بخش 41

سلسه مباحث استاد محمد شجاعی قسمت 41 با موضوع "روانشناسی قلب" تهیه شده در موسسه منتظران منجی

روانشناسی قلب - استاد محمد شجاعی/ بخش 41

کسی که نوه اش را دوست دارد و دوست دارد ببوسد، آیا در این بوسیدن ها تکرار هست؟ تکرار معنا ندارد. پس وقتی یک چیزی وارد دل ما می شود، ما با دل مان آن را انجام می دهیم، تکرار معنا ندارد. کسی که می گوید: درد و بلای روزه بخورد بر سر نماز. روزه یک ماه است، می آید و می رود و راحت مان می کند. این نماز چند وعده صبح، ظهر، عصر، مغرب است. معلوم می شود اصلاً نماز وارد دل این فرد نشده که همه اش می گوید تکرار تکرار. نماز چیست؟ همه ­اش یک جمله را تکرار کنیم؟ رکوع تکرار، سجده تکرار، اصلاً حال آدم به هم می خورد. این بنده خدا اصلاً خودش را نشناخته و به آسمان راه ندارد. عشق­بازی بلد نیست و بلوغ انسانی ندارد.

علت این که نماز و ارتباط با خدا و قرآن و خانواده آسمانی برای بعضی ها تکراری و ملال آور است، این است که شخص اینها را انجام داده، اما جذب روحش نشده و از آنها لذت نبرده است. در نتیجه، این اعمال را تکراری و ملال آور می بیند.

ما هیچ وقت در مورد غذاهای مادی نمی گوییم مثلاً مرغ تکراری است. قورمه سبزی تکراری است. قیمه تکراری است. تکرار اینها مهم نیست، مهم این است که برای بدن لازم است. آیا اگر به نماز هم همین نگاه را داشته باشیم، برایمان تکراری می شود؟ آیا دیدار و ملاقات با خدا تکراری و ملال آور است؟ کسی که فلسفه نماز را نمی داند از نماز احساس تکرار و ملال می کند. اما بوسیدن خدا، حرف زدن با خدا، بوسیدن خانواده آسمانی، تکراری و ملال آور نمی شود. آیا ملاقات با مادر و پدر تکراری و ملال آور می شود؟ ملاقات با همسر تکراری می شود؟ نه. پس چطور یک کسی می گوید نماز تکراری است؟ یا قرآن تکراری است و من خسته می شوم که قرآن می خوانم؟ ما هر وقت احساس زدگی و تکراری بودن اینها را کردیم، این نشان می دهد که ما از خودمان فاصله گرفته ایم و خوراک های روح جذب نشده و درکی ایجاد نشده است. اینکه بزرگان و زیرکان می گویند اول بروید عربی یاد بگیرید، علتش این است که وقتی آدم عربی یاد می گیرد، قرآن را می خورد. نه این که فقط قرآن را بخواند. من وقتی می خواستم «لا اله الا الله» را تعلیم ببینم، چهار سال پای درس استاد نشستم. وقتی می گویی، باید خورده شود، باید بدانی که خوردنش مهم است. آدم باید خوردن ذکرها را تعلیم ببیند. همینطوری بگویی:«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» این نماز به چه درد می خورد. ولی وقتی خوردنش را یاد گرفتی و مزه­اش در ذائقه نفس ماند، آن وقت «الحمد لله» دیگر نمی گذارد آدم دچار تکبر و فخرفروشی شود. اگر خوردنِ ذکر «سبحان الله» را یاد گرفتی، دیگر رابطه ­ات با خدا خراب نمی شود و هر بلایی بیاید، به هیچ وجه خدا برایت زیر سؤال نمی رود.

فرمودند: قرآن خواندن شراب است. ولی ما اصلاً با این شراب ارتباط نداریم. چون فقط خواندنش را یاد گرفته ایم. خوردن قرآن یعنی باید وقت بگذاری و پیش یک استاد خوب ادبیات را یاد بگیری. معانی بیان را یاد بگیری. لغت یاد بگیری. یک استاد خوب که قرآن ­فهم باشد و قرآن را به تو یاد بدهد.

دسترسی به سایر قسمتها : مباحث روانشناسی قلب استاد شجاعی

پدیدآورنده: 
Share