رفتن به محتوای اصلی

سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۶)

تاریخ انتشار:
دانلود ششمین قسمت از سلسله پادکست «سلوک اجتماعی» برگرفته از مباحث آیت الله سید یدالله یزدان پناه
سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۶)

پخش صوت

  • سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۶) پخش دانلود

سلوک اجتماعی - استاد یزدان پناه (قسمت ۶)

در این بخش، ششمین قسمت از سلسله پادکست «سلوک اجتماعی» برگرفته از مباحث آیت الله سید یدالله یزدان پناه را به مدت 46 دقیقه با سالکان طریق حق به اشتراک می گذاریم.

◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈

گزیده جلسه | سلوک اجتماعی - جلسه ششم

ابتدا پیرامون جنایت رژیم صهیونیستی در حمله ددمنشانه به غزه نکاتی را عرض می‌کنم:

- وقتی انقلاب پیروز شد، تیزهوشان سیاسی گفتند، آینده، متعلق به اسلام است، آن هم اسلام ناب محمدی صلی‌الله علیه‌و‌آله‌و‌سلم.

- همان اوایلِ پس از انقلاب کیسینجر (وزیر امور خارجه وقت امریکا) گفت دیگر دعوای ما با شوروی نیست و مسئله ما اسلام است!

- اگر پایه اسلامی ما محکم باشد و از منطق اصلی انقلاب دست نکشیم - که بحمدلله، رهبر انقلاب به خوبی مدیریت می کنند - نه تنها فتح فلسطین، بلکه باید منتظر فتح اروپا (در مرزهای عقیدتی) باشیم.

- این ماجرای طوفان الاقصی، نه فقط وضعیت کل منطقه را تغییر خواهد داد، بلکه این حرکت یک حرکت جهانی است.

- «و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین»؛ خدا بهتر مکر می کند. خدا کاری می‌کند که نقطه قوت دشمن، نقطه ضعفش شود. این سنت الهی را باید توضیح داد.
ان تنصروا الله ینصرکم؛ ما خدا را یاری دهیم، بعد ببینیم خدا چه می کند!

- در هشت سال دفاع مقدس، حضرت امام برکات می‌دید؛ شهید سلیمانی، آن موقع پرورش پیدا کرد. مکر الهی این‌گونه است که در بطن سختی، آینده راحتی و خوبی پدید می‌آورد.

اما ادامه مباحث سلوک اجتماعی؛

۱. یک توصیه 

باید حرف بشنویم؛ خیلی حرف بشنویم. بعضاً یک جوان یک نکته از نکات توحیدی را اگر بفهمد، خیلی از مسائلش حل می‌شود. یک منطق ناب، راهگشای زندگی‌اش خواهد شد.

۲. سازگاری سلوک با کنش اجتماعی

- در جلسه قبل حول این بحث کردیم که آیا سلوک، با کنش اجتماعی سازگار است؟ 
در حد یک پاسخ کف، گفتیم که بله، سلوک با کنش اجتماعی سازگار است.
و در حد پاسخ سقف، گفتیم که سلوک دینی، نهایتش و اوجش با کنش اجتماعی است. به تعبیر «عارفان مبارزه جو» که امام راحل می فرمایند، دقت کنیم!

۳. فوق آخرت

- جلسه گذشته، مقدمه‌ای گفتیم، مقدمه‌مان، نیمی‌اش عرض شد و نیمی‌اش مانده است.
گفتیم که معنا ندارد دین بخواهد سعادت انسان را تأمین کند و بدن و دنیا را در نظر نگیرد و اندکی هم گفتیم که معنی ندارد، سعادت را مطرح کند و آخرت را مطرح نکند. اواخر جلسه پیش به این بخش آخرت پرداختیم. گفتیم آخرت، آینده اوست و بلکه همین باطنِ دنیای اوست.

- پس ربط سعادت با دنیا و آخرت عرض شد و ماند فوق آخرت! حال در این جلسه می خواهیم به این بپردازیم که «دین که می خواهد انسان را به سعادت برساند، چرا فوق آخرتش را مطرح می کند؟»

- ادبیات فوق آخرت را هم خود آل‌الله به ما فرمودند؛ عبادات را می گویند سه دسته است؛ عبادت تاجرگونه (برای رفتن به بهشت)، عبادت برده‌گونه (برای فرار از جهنم) و اما عبادت عشقی؛ عبادت «حباً له»؛ که این عبادت افضل است. «و هی افضل العباده.»

- اگر کسی انسان را بشناسد، می داند که معنا ندارد دین به سعادت انسان توجه کند ولی به توحید و معنویت توجه نکند. به نسبت انسان و خدا دقت کنیم. آنچه ما فکر می‌کنیم این است که ما مستقل هستیم و خدایی هم هست که از دور حواسش به ما هست! این اشتباه است. ما بند به حقیم به تمام معنا! در حالی که این برای ما واضح نیست.

۴. رابطه کل عالم با خداوند متعال

آنچه در آسمان‌ها و زمین است، ملک خداست. اما این ملک، مانند این نیست که این کتاب ملک من است. این مانند نسبت من با تصویری است که در خیالم ساخته‌ام؛ یا نسبت من با علم من. من اگر علمم را به کسی اعطا کنم، باز هم ملکیتش از من جدا نمی‌شود.

- در قرآن کریم، دارد که «وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُون». این که می‌فرماید «کل له قانتون»، یعنی خضوع وجودی کل عالم نسبت به خدا. «انتم الفقراء» یعنی شما عین فقر به خدایید.

- حتی در حیطه ای که خدا به ما اراده داده است، باز هم از اراده خدا خارج نیست. مثلا ما حول و قوه‌مان از خداست. یعنی حتی اگر من دستم را تکان داده باشم، باز هم از حول و قوه خدا جدا نیست. خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. مثلا جایی می‌فرماید که «یحول بین المرء و قلبه» این یعنی هیچ حیطه‌ای از دست خدا درنمی‌رود؛ حتی فراخنای دلمان هم که به نظر مال خودمان است، حیطه خداست.

- اگر حیطه‌ای پیدا کنید که بگویید به خدا مربوط نیست؛ آن حیطه در واقع مخلوق خدا هم نیست و وجود ندارد.
بعضی از عرفا، می‌آیند و به مردم نگاه می‌کنند و می‌گویند ما فقط اسماء الله را می‌بینیم.

- علامه طباطبایی ره می‌گوید، مثل ما در دنیا، مثل نگاه کردن به آینه است. آینه که شکست، تازه می‌فهمی چه خبر است! 

۵. عبودیت تکوینی کل عالم

- خداوند می فرماید: «إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلارضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحمَٰنِ عَبدٗا»؛ هرآنچه در آسمان و زمین است عبد است. انسان حتی موقع شیطنت از عبد بودن درنمی‌آید. این عبودیت تکوینی است. این حقیقت اصلی ماست. اگر این است دیگر ما بخواهیم خودمان را نگاه کنیم، باید خدا را نگاه کنیم.

- پس اگر می‌خواهیم بدانیم چرا فوق آخرت در سعادت انسان مهم است، باید بدانیم که این انسان، همه چیزش ربط به خداست و طبیعتاً نمی‌شود سعادت او بدون خدا معنا شود‌.

۶. شفاف‌شدن رابطه انسان و خدا در قیامت

- در قیامت می‌پرسند: لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ، لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ؛ سوال می‌پرسند که امروز پادشاهی از آن کیست؟ جواب می‌آید که لله الواحد القهار!
امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند، اینجا، هم سوال از خداست و هم جواب. خدا همه جا را پر کرده است!
مضمون این نکته در دعای کمیل هم هست: «ملات ارکان کل شی.»

- واحد قهار که این آیه شریفه می‌فرماید:
یعنی یگانه دارای قهری که دومی برای خود نمی‌گذارد. چون همه جا را می‌گیرد.

- در قیامت انسان می‌گوید که «يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ» من جنب الله بودم و گناه کردم...

- دقت هم کنیم که قیامت باطن همین دنیاست. «قد كنت في غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد»؛ صرفاً کشف غطا رخ می‌دهد و ما حس می‌کنیم وارد آخرت شدیم. واقع این است که آخرت باطن همین دنیاست. و ما همین جا رابطه‌مان با خدا همین‌گونه است.

- کسی بدگویی امام صادق علیه‌السلام را به دروغ نزد حاکم عباسی برد. حاکم امام را خواست. امام فرمود این مطلب درست نیست. آن فرد را حاضر کردند. آن فرد تا امام صادق علیه‌السلام را دید به خود لرزید، ولی به خاطر ترس از حاکم، نگفت اشتباه گفته است و سر حرف خود ایستاد. امام فرمود شهادت بده. او شروع کرد به گفتن اسماء رحمت خدا. امام فرمود این‌طوری نگو، این‌طوری بگو که «اگر من دروغ می‌گویم، از حول و قوه خدا خارج شوم و به حول و قوه خودم وارد شوم.» او این را گفت و در دم افتاد و همان‌جا عاجز شد.

۷. نظریه ربط وجودی ملاصدرا

- آن بحث وجود ربطی که فلاسفه می‌گویند اینجاست. ملاصدرا می‌گوید: ما عین ربطیم. ما همین الان وصل به حقیم.
- امام خمینی رحمةالله‌علیه راجع به ملاصدرا می‌فرماید: «ملاصدرا و ما ادراک ما ملاصدرا.» امام می‌داند در ملاصدرا چه خبر است. او با نور فکرش و نیش قلمش چه معضلاتی از شریعت را حل می‌کند. ملاصدرا هم به کمک شریعت و به قول خودش با مشکات نبوت به این رسیده است.

۸. ارتباط ساحت‌های سه‌گانه با خود و شریعت

- اگر دین به سه ساحت، بدن و دنیا، آخرت، بندگی و معنویت نگاه می‌کند، بدانید این سه ساحت در طول هم است. و مهم‌ترین و عمیق‌ترین ساحت انسان همان معنویت و خداست!
خدا کاری کرده که دنیای ما به آخرت وصل است و آخرت ما به بندگی و توحید. 
مثلا طبقات هشت‌گانه بهشت وصل است به میزان قرب الهی.
مثلا حبط عمل که می‌گویند این است که عمل صالح بکنی ولی توحید نباشد، خیلی به درد نمی‌خورد.
تمام آنچه دین طراحی کرده است، در راستای این سه ساحت است. آن چه دین بسته را ببینید، بُعد اجتماعی و دستورات اجتماعی در آن بسیار غلیظند. مانند جهاد، انفاق و... . خدا راه را این‌گونه می‌بندد که با این سه تا به خدا برسیم.

- کسی نزد آیت‌الله بهاءالدینی آمد و دستور سلوکی خواست. آقای بهاءالدینی فرمودند همین دستورات شریعت را عمل کنید. او گفت نه! من یک دستور خاص سلوکی می‌خواهم! آقای بهاءالدینی فرمودند: من هم همین را گفتم!

- رسالة الولایه علامه طباطبایی ره در همین بحث‌هاست. علامه در این رساله فرموده از استادم (که ظاهراً منظور آقای قاضی است) پرسیدم کجای دین سیر و سلوک است. استادشان فرمودند: کجای دین سیر و سلوک نیست؟
غرض آن که کل دستورات شریعت، برای سلوک است.

◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈▬▬▬▬▬▬◈

ویژه نامه مرتبط : ویژه نامه تشکیلات از نگاه بزرگان 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

تبلیغات

بازگشت بالا