احکام کنیز در اسلام (شبهه و پاسخ)

سوره مومنون آیات 5 تا 7
اسلام با هر نوع رابطه جنسی بی ضابطه و خلاف عفت فردی و اجتماعی و رواج بی بندو باری جنسی به شدت مخالف بوده و حتی در مورد کنیزان که در قبل از اسلام ابزاری عام برای بهره مندی جنسی گسترده و بی ضابطه مردان بودند نیز ضوابط دقیق و روشنی تعریف نموده است...

احکام کنیز در اسلام (شبهه و پاسخ)

در این نوشتار با توجه به شایعات و شبهاتی که در فضای مجازی در رابطه با کنیز در اسلام مطرح شده، سعی شده تا احکام کنیز به اجمال بیان گردد....

احکام کنیز در اسلام (شبهه و پاسخ)

شبهه احکام کنیز در اسلام :

در تاریخ خوانده میشود:
اول) صاحب کنیز بواسطه پولی که برای خرید این زن به برده دار داده است براساس اسلام این حق را دارد که بدون احتیاج به 1- خواندن صیغه محرمیت 2- کسب رضایت زن 3- اجازه از پدر یا قیم زن 4- پرداخت پولی به زن 5- ثبت قانونی با این زن رابطه جنسی برقرار کرده و کام جنسی ببرد، حتی فرزندانی هم که از این زن کنیز بواسطه رابطه جنسی با صاحب خود بوجود می آمده اند برده بوده اند و از صاحب کنیز( دراصل پدر خودشان) ارثی نمی برده اند.

دوم) صاحب کنیز حتی می تواند کنیز خود را نیز شوهر دهد. با این حال باز صاحب کنیز می تواند با او رابطه جنسی برقرار نماید. در ایات 21 تا 23 سوره نساء اینکار نیز حلال و مجاز شمرده شده است.

بسیار ممنون میشوم مستندات برای رد یا قبول همه یا بخشی از مطالب بالا و قوانین و احکام مرتبط برشمرده شود.
اینجانب اطلاع دارم که شخصیتهای اصلی تفکر اسلامی- شیعی علاقه زیادی به آزاد کردن و محبت به برده های زن یا مرد داشته اند، بنابراین صرفا به ذکر مستندات قرآنی و فقهی و تاریخی پرداخته شود.

بیشتر بخوانید: چرا پیامبر و امامان کنیز و غلام داشتند؟ آیا این برده‌داری نیست؟

احکام کنیز در اسلام (شبهه و پاسخ)

پاسخ احکام کنیز در اسلام :

مطالب نقل شده در این پرسش آمیخته ای از مطالب صحیح و ناصحیح است که تلاش می شود به آنها بطور مستند اشاره گردد:

الف) اصل امکان بهره مندی جنسی از کنیز برای مولا و صاحبش امری است که در قرآن به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است؛ اصولا بر اساس آموزه های قرآن روابط جنسی انسان تنها در دو قالب مورد تأیید شرع اسلام است و در غیر این موارد، خروج از حیطه شریعت به حساب می آید. این دو قالب هم در سوره مؤمنون به روشنی بیان شده است. خداوند در آیات ابتدایی این سوره در بیان علائم مؤمنان می فرماید:
﴿وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ؛[سوره مبارکه مومنون (23) آیات 5-7] مؤمنان کسانی هستند که دامن های خود را حفظ می کنند، مگر در برابر همسران شان یا کنیزانی که در تملک دارند که در این صورت مورد ملامت نیستند. هرکس بیش از این بطلبد، در زمره تجاوزکاران است».

بر این اساس، روابط جنسی تنها در مورد همسران (ازدواج) و یا کنیزان (مالکیت) مورد تأیید شریعت است؛ اما در حوزه ملکیت و رابطه با کنیز نیز همانند ازدواج قواعد و شرائط مختلفی مطرح است یعنی رابطه با او بعد از طی شرایطی خاص حلال بود؛ ضوابطی مانند:

1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر در نیاورده باشد.
2. مالک، برای بهره مندی، کنیز را به دیگرى نداده باشد.
3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده‏ طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى‏شود.
4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه‏ طلاق از شوهر قبلى‏اش) یا ایام استبرا (در آن جا که محلّل واقع شده)، نباشد.
5. قبلًا پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.
6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.[سید حسن نجفى، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت- لبنان‏، بی تا، ج 30، ص 284- 292] و....

در نتیجه اسلام با هر نوع رابطه جنسی بی ضابطه و خلاف عفت فردی و اجتماعی و رواج بی بندو باری جنسی به شدت مخالف بوده و حتی در مورد کنیزان که در قبل از اسلام ابزاری عام برای بهره مندی جنسی گسترده و بی ضابطه مردان بودند نیز ضوابط دقیق و روشنی تعریف نموده است. البته بدیهی است که در مورد اصل بهره مندی از یک کنیز در حوزه های مختلف پرداخت پول به او برای رابطه جنسی یا کسب رضایت ولی و قیم و یا پدر او بی معناست، زیرا مالک کنیز با خریدن او ولی و قیم و سرپرست او محسوب می شود.

ب ) فرزندانی که نتیجه رابطه جنسی مولا و کنیزش بودند، غلام یا کنیزه نبوده، بلکه آزاد و حر تلقی می شوند و همانند دیگر فرزندان مولا محسوب می شوند که از همه حقوق فرزندی همانند دیگران برخور دارند که حق ارث یکی از این حقوق است.
اتفاقا به خاطر بهره مندی از همین حق، کنیزی که از مولای خود صاحب فرزند می شود با دیگر کنیزان فرق کرده و به درجه "ام ولد " ارتقا می یابد؛ یعنی خرید و فروش او دیگر بر مولا جائز نیست و به محض مرگ مولا چون این کنیز در زمره مایملک میت به ورثه او - از جمله فرزند خود کنیز- می رسد و از آنجا که فرزند نمی تواند مالک والدین خود شود، این کنیز خود بخود آزاد می گردد.[سید حسن نجفى، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت- لبنان‏، بی تا، ج۳۴، ص۳۷۷]

ج ) در شرائط رابطه جنسی مولا و کنیز ذکر شد که این رابطه منوط به عدم تزویج کنیز با فردی دیگر به دست مولا یا بخشش او به دیگری است و مولا در این مدت حق رابطه جنسی با کنیز خود را ندارد، مگر آنکه مدت زمان بخشش و عده بعد از آن و یا عده طلاق یا وفات شوهر کنیز به پایان برسد.

آیات 21 تا 23 سوره نساء هم هیچ ارتباطی با موضوع بحث و مدعای شما ندارد، بلکه در مورد ازدواج و پرداخت مهر به زنان و مانند آن است و بدیهی است که این امر ارتباطی به رابطه جنسی با کنیز که عقد و مهر در آن مطرح نیست ندارد؛ البته آیه بعدی یعنی 24 در مورد رابطه جنسی با کنیزان است که می فرماید:
«و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‏اید (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است) اینها احکامى است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى نمایید.»

این آیه نیز به هیچ وجه به معنای امکان رابطه جنسی با کنیزان شوهر دار نیست بلکه مفاد آن در مورد زنان اسیری است که در جنگ با مسلمانان شرکت داشته و اسیر شده اند و اگر این افراد با فدیه و امور دیگر آزاد نشوند و رسما در حکم کنیز قرار بگیرند؛ همین امر به منزله طلاق و جدایی ایشان از همسران سابقشان است و بعد از قرار گرفتن در ملکیت مسلمانان به رعایت عده که در ابتدا اشاره شد قابل تمتع جنسی از جانب مولای خود خواهند بود.

در واقع در این آیه ازدواج و رابطه جنسی با زنان شوهر دار بطور مطلق نفی شده، تـنـها استثنای این حکم، زنان غیر مسلمانى هستند که به اسارت مسلمانان در جنگ ها در مى آیند. اسلام اسارت آنها را به منزله طلاق از شوهران سابق تلقى کـرده و اجـازه مى دهد بعد از تمام شدن عده، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود.

البته با دقت روشن می شود که این مورد هم استثنا محسوب نمی شود، زیرا این زنان دیگر شوهر دار محسوب نمی شوند، به اصطلاح علم بلاغت ایـن اسـتـثـنا، استثناى منقطع است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند، رابطه آنها به مجرد اسارت و کنیز شدن با شوهران شان قطع خواهد شـد، درسـت هـمـانـنـد زن غـیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر شوهر) قطع مى گردد، به منزله طلاق تلقی شده و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت.

البته احتمال دیگر در مورد این آیه این است که اشاره به کنیزانی داشته باشد که با اجازه مالک به عقد دیگری درآمده اند؛ در این صورت اگر مالک مجددا مایل به رابطه داشتن با کنیز شود به شوهر او امر می کند که از همسر خود فاصله بگیرد و بعد آن کنیز بعد از نگه داشتن عده مجددا قابل استمتاع از جانب مولا خواهد بود. چون امر مولا به کناره گیری شوهر کنیز به منزله طلاق بین آن دو است.

این امر مضمون روایات متعدد است؛ به عنوان مثال در روایت صحیحی از محمد بن مسلم نقل شده:

«سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ قَالَ هُوَ أَنْ یَأْمُرَ الرَّجُلُ عَبْدَهُ وَ تَحْتَهُ أَمَتُهُ فَیَقُولَ لَهُ اعْتَزِلِ امْرَأَتَکَ وَ لَا تَقْرَبْهَا ثُمَّ یَحْبِسَهَا عَنْهُ حَتَّى تَحِیضَ ثُمَّ یَمَسَّهَا فَإِذَا حَاضَتْ بَعْدَ مَسِّهِ إِیَّاهَا رَدَّهَا عَلَیْهِ»...[ثقة الاسلام کلینى، الکافی، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه.ش، ج 5، ص 481]

از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم در توضیح آیه ﴿وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ حضرت فرمودند: مراد این آیه ان است که مردی عبدی دارد که کنیزش را به همسری آن عبد در آورده، آن گاه مولا به عبدش می گوید از کنیز فاصله بگیر و با او نزدیکی نداشته باش؛ سپس کنیز را از عبد جدا می کند تا این که حائض گردد (عده خود را بگذراند ) آن گاه مولا با کنیزش رابطه برقرار می کند؛ سپس می تواند بعد از حائض شدن مجدد کنیز ( طی کردن عده جدید ) دوباره او را به عبد برگرداند.»

پس این رابطه جنسی نیز بر اساس ضوابط خاص خود بوده و در آن رعایت عده مورد لحاظ قرار گرفته و در مجموع این حق در مورد ملک یمین خود فرد و در افراد تحت تصرفش صورت گرفته است.

Share