رفتن به محتوای اصلی
ابوکاظم حسنی

عهدنامه گلستان و ترکمنچای؛ بازخوانی یک فاجعه تاریخی و ژئوپلیتیک

تاریخ انتشار:
تحلیل تاریخی عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای با تمرکز بر نقش بریتانیا، جاه‌طلبی روسیه و ضعف قاجار. بررسی زمینه‌های جنگ‌های ایران و روسیه، خیانت‌های دیپلماتیک، و پیامدهای ژئوپلیتیک در منطقه قفقاز.
عهدنامه گلستان و ترکمنچای؛ بازخوانی یک فاجعه تاریخی و ژئوپلیتیک

تحلیل عهدنامه گلستان و ترکمنچای | نقش بریتانیا، روسیه و پیامدهای قفقاز

در سالگرد امضای عهدنامه ننگین گلستان، نگاهی دوباره به این نقطه عطف دردناک در تاریخ ایران ضروری است. این معاهده، که جدایی اجباری سرزمین‌های قفقاز از پیکر ایران را رقم زد، زخمی عمیق بر حافظه تاریخی ملت ماست. این روایت، با تکیه بر مصاحبه استاد برهان حشمتی، کارشناس مسائل قفقاز، می‌کوشد تا با کنار زدن غبار تاریخ، دست‌های پنهان، قدرت‌های واقعی و خیانت‌های تلخی را که به این فاجعه ملی منجر شد، آشکار سازد. این تحلیل همچنین در پی تصحیح یک تصور غلط تاریخی است: اسناد این عهدنامه‌ها که در آنها نزدیک به صد بار نام «ایران» و «روسیه» ذکر شده، به صراحت تأیید می‌کنند که طرفین معاهده، دولت‌های قاجار و روسیه تزاری بوده‌اند و نه هیچ هویت دیگری.

🔹 مقدمه: فراتر از یک پرسش ساده:

پرسش درباره کشورهای امضاکننده عهدنامه‌های گلستان و ترکمن‌چای، هرچند در ظاهر پاسخی ساده (ایران و روسیه) دارد، اما کلید درک یک قرن کشمکش ژئوپلیتیک در قفقاز است؛ کشمکشی که بازیگران اصلی آن نه در تهران و سن‌پترزبورگ، که در لندن و پاریس نشسته بودند. درک این واقعیت، مستلزم عبور از روایت‌های سطحی و باورهای نادرست رایجی است که عامدانه ترویج می‌شوند؛ از جمله افسانه تجزیه کشوری به نام «آذربایجان» در آن دوران یا نادیده گرفتن نقش محوری بریتانیا در برافروختن آتش جنگ. این تحلیل، با کنار زدن این غبارها، به بررسی عمیق زمینه‌های تاریخی می‌پردازد که به این رویارویی سرنوشت‌ساز منجر شد.

 

🔹 بستر تاریخی جنگ‌های ایران و روسیه:

جنگ‌های ایران و روسیه نتیجه یک رویداد ناگهانی نبود، بلکه پیامد طوفانی تمام‌عیار بود که از تلاقی ضعف داخلی ایران با جاه‌طلبی‌های امپراتوری روسیه شکل گرفت. ناتوانی حکومت قاجار در کنترل خان‌های قفقاز، مستقیماً بهانه‌ای برای مداخله روسیه تحت عنوان حمایت از حاکمان گریز از مرکز فراهم آورد و این منطقه را به صحنه تقابل دو قدرت تبدیل کرد. دلایل اصلی این درگیری تاریخی را می‌توان در سه عامل مکمل یکدیگر جستجو کرد:

۱. ضعف حکومت مرکزی ایران: پس از دوران اقتدار صفویه و نادرشاه، قدرت مرکزی در ایران رو به افول نهاد. این خلاء قدرت به حاکمان محلی در قفقاز (خان‌ها) فرصت داد تا سیاست‌های خودمختار و گاه نافرمان در پیش گیرند. این ضعف ساختاری، توانایی ایران برای اعمال حاکمیت یکپارچه بر مناطق دوردست خود را از بین برده بود.

۲. سیاست گریز از مرکز در گرجستان: اقدامات «ایراکلی دوم»، حاکم گرجستان، و پس از او پسرش، یکی از جرقه‌های اصلی جنگ بود. ایراکلی با نادیده گرفتن حاکمیت تاریخی ایران، قراردادی با روسیه منعقد کرد و عملاً تحت‌الحمایه تزار شد. این اقدام، که مصداق بارز سیاست گریز از مرکز بود، واکنش نظامی ایران را برای اعاده حاکمیت خود برانگیخت و به روسیه بهانه لازم برای مداخله را داد.

۳. جاه‌طلبی‌های امپراتوری روسیه: امپراتوری روسیه، به ویژه از زمان پتر کبیر، قفقاز را اولین گام برای تحقق رؤیای استراتژیک خود، یعنی رسیدن به آب‌های گرم و گسترش نفوذ به سمت جنوب، می‌دانست. روسیه با بهره‌برداری هوشمندانه از ضعف داخلی ایران و اختلافات خان‌های محلی، به بهانه حمایت از گرجستان، مداخله نظامی خود را آغاز کرد و جنگی تمام‌عیار را به ایران تحمیل نمود.

این ضعف داخلی و جاه‌طلبی خارجی، خلأ قدرتی را ایجاد کرد که به سرعت توسط قدرت‌های استعماری اروپایی، به ویژه بریتانیا، به عنوان فرصتی طلایی برای پیشبرد اهدافشان در «بازی بزرگ» شناسایی و مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

عهدنامه گلستان و ترکمنچای؛ بازخوانی یک فاجعه تاریخی و ژئوپلیتیک

🔹 «بازی بزرگ»: نقش تعیین‌کننده قدرت‌های خارجی:

جنگ‌های ایران و روسیه صرفاً یک درگیری دوجانبه نبود، بلکه بخشی از یک رقابت استعماری بزرگ‌تر میان بریتانیا، فرانسه و روسیه، معروف به «بازی بزرگ»، بود. ایران و قفقاز به یکی از صحنه‌های اصلی این رقابت تبدیل شدند و نقش این قدرت‌ها در تحریک، تداوم و در نهایت، شکل‌دهی به نتایج جنگ‌ها کاملاً حیاتی و تعیین‌کننده بود.

▫️خیانت بزرگ بریتانیا:

نقش بریتانیا در این میان، نمونه‌ای آشکار از دیپلماسی خائنانه است. انگلیسی‌ها از یک سو دربار قاجار را به جنگ با روسیه تحریک می‌کردند و از سوی دیگر، در حساس‌ترین مقاطع، ایران را تنها می‌گذاشتند. اوج این خیانت در زمان امضای عهدنامه گلستان رقم خورد. در حالی که روسیه به دلیل جنگ با ناپلئون در اروپا در موضع ضعف مطلق قرار داشت، بریتانیا از طریق سفیر خود، «سر گور اوزلی»، فشار شدیدی بر ایران وارد کرد تا عهدنامه صلح را امضا کند. مجری اصلی این سیاست، «میرزا ابوالحسن خان ایلچی»، نماینده ایران بود؛ فردی که اسناد تاریخی نشان می‌دهد از زمان اقامتش در هندوستان، در استخدام کمپانی هند شرقی بریتانیا بود و سالانه هزار روپیه حقوق دریافت می‌کرد. این خیانت سازمان‌یافته، فرصتی تاریخی را از ایران گرفت و شکست را بر این کشور تحمیل کرد.

▫️دیپلماسی دوگانه فرانسه:

فرانسه نیز در این بازی، سیاستی دوگانه و مبتنی بر منافع لحظه‌ای خود را دنبال می‌کرد. ناپلئون ابتدا با امضای پیمانی با ایران، خود را متحد این کشور علیه روسیه معرفی کرد. اما تنها مدت کوتاهی بعد، با امضای «پیمان تیلسیت» با تزار روسیه، چرخشی ناگهانی در سیاست خود ایجاد کرد و عملاً ایران را در برابر دشمن تنها گذاشت. این دیپلماسی متناقض و فریبکارانه، ایران را در انزوای سیاسی قرار داد و زمینه را برای شکست‌های نظامی بعدی فراهم کرد.

 

🔹 بررسی دقیق عهدنامه‌ها: گلستان و ترکمنچای:

این دو عهدنامه نقاط عطفی در تاریخ ایران و قفقاز به شمار می‌روند که مرزهای سیاسی منطقه را برای همیشه تغییر دادند و سرنوشت ملت‌های آن را به گونه‌ای دیگر رقم زدند.

▫️ عهدنامه گلستان (۱۸۱۳ میلادی):

این عهدنامه در پایان دور اول جنگ‌ها و در شرایطی امضا شد که روسیه به دلیل جنگ فرسایشی با ناپلئون، به شدت تضعیف شده بود. این لحظه، فرصت طلایی و نقطه حداکثر نفوذ ایران برای بازپس‌گیری سرزمین‌هایش بود، اما این فرصت تاریخی مستقیماً با فشار دیپلماتیک «سر گور اوزلی»، سفیر بریتانیا، از بین رفت. این پیمان که در روستای گلستان در منطقه قره‌باغ به امضا رسید، یک فاجعه دیپلماتیک بود که توسط متحد ایران مهندسی شد. مهم‌ترین بند آن، واگذاری حاکمیت ایران بر سرزمین‌های زیر به روسیه بود: دربند، گرجستان، داغستان و بخش بزرگی از سرزمین‌هایی که امروز جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود.

▫️ عهدنامه ترکمنچای (۱۸۲۸ میلادی):

پس از یک دوره صلح ناپایدار، دور دوم جنگ‌ها با شکست سنگین‌تر ایران به پایان رسید و به امضای عهدنامه ترکمن‌چای منجر شد. امضاکنندگان اصلی این عهدنامه از سوی روسیه، ژنرال پاسکویچ و الکساندر گریبایدوف بودند. بر اساس این پیمان، خانات ایروان و نخجوان نیز از خاک ایران جدا و به روسیه واگذار شد. علاوه بر این، ایران مجبور به پرداخت غرامت جنگی بسیار سنگینی شد که اقتصاد کشور را فلج کرد. این غرامت تنها شامل طلا و نقره نبود، بلکه شامل هزاران نسخه از کتب خطی نفیس کتابخانه‌های ایران نیز می‌شد که به عنوان بخشی از بدهی به روسیه منتقل شد؛ اقدامی که نه تنها یک خسارت اقتصادی، بلکه یک چپاول فرهنگی و تمدنی بود، به‌طوری که ارزش امروزی برخی از آن کتب به بیش از یک میلیون دلار می‌رسد.

یکی از پیامدهای مستقیم این عهدنامه، ماجرای قتل گریبایدوف در تهران بود که نمونه‌ای دیگر از تداوم فتنه‌انگیزی‌های بیگانگان محسوب می‌شود.

 

🔹 ماجرای گریبایدوف: نمادی از فتنه‌انگیزی بیگانگان:

قتل الکساندر گریبایدوف، سفیر روسیه در تهران، صرفاً یک حادثه ناشی از خشم عمومی نبود، بلکه نمایشی کوچک از «بازی بزرگ» و تلاشی دیگر از سوی بریتانیا برای شعله‌ور کردن مجدد جنگ میان ایران و روسیه بود تا هر دو کشور را بیش از پیش تضعیف کند.

۱. آغاز فتنه: ماجرا با پناه دادن گریبایدوف به یک زن ارمنی از حرم‌سرای شاه در سفارت روسیه آغاز شد. این اقدام که با هنجارهای آن زمان در تضاد بود، به سرعت به بهانه‌ای برای تحریک احساسات مذهبی و عمومی مردم تبدیل شد.

۲. نقش بریتانیا: شواهد تاریخی این حادثه را یک توطئه انگلیسی برای ایجاد یک «بهانه جنگی» معرفی می‌کنند. نکته قابل تامل این است که سفارت انگلیس، که در همان خیابان سفارت روسیه قرار داشت، در روز حمله به طور غیرمنتظره‌ای تعطیل بود و این اقدام، تمام خشم عمومی را به سمت رقیب‌شان، روسیه، هدایت کرد.

۳. دیپلماسی و جبران: دربار قاجار برای جلوگیری از جنگی دیگر، هیئتی به ریاست «خسرومیرزا» را به همراه الماس مشهور «شاه» برای عذرخواهی نزد «نیکلای اول»، تزار روسیه، فرستاد. هوشمندی تزار در درک توطئه بریتانیا و پذیرش عذرخواهی ایران، مانع از وقوع جنگی دوباره شد و نقشه انگلیسی‌ها را ناکام گذاشت.

این ماجرا به خوبی عمق نفوذ و دسیسه‌های قدرت‌های خارجی در آن دوران و استفاده ابزاری آن‌ها از ایران را به نمایش می‌گذارد.

 

🔹 تصورات نادرست معاصر و پیامدهای ماندگار:

امروزه، تاریخ عهدنامه‌های گلستان و ترکمن‌چای دستمایه تبلیغات و تحریف‌های سیاسی برای اهداف ژئوپلیتیک معاصر قرار گرفته است. تفکیک واقعیت‌های تاریخی از شایعات برای درک صحیح وضعیت کنونی منطقه امری ضروری است.

▫️افسانه تاریخ انقضای عهدنامه‌ها: یکی از شایعات رایج این است که این عهدنامه‌ها دارای تاریخ انقضا (مثلاً در سال ۲۰۲۸) هستند. این ادعا را استاد برهان حشمتی در مصاحبه خود با تلویزیون اینترنتی OTV (تالشستان)، کاملاً بی‌اساس خوانده و اشاره کردند که در متن عهدنامه‌ها هیچ اشاره‌ای به محدودیت زمانی نشده و این شایعات با اهداف تفرقه‌افکنانه و ایجاد تنش در منطقه منتشر می‌شوند.

▫️پیامدهای ژئوپلیتیک بلندمدت: نتیجه مستقیم این عهدنامه‌ها، جدایی دائمی قفقاز از ایران و شکل‌گیری تدریجی دولت-ملت‌های جدید در این منطقه بود. این جدایی، بافت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی منطقه را برای همیشه تغییر داد و مرزهایی را ایجاد کرد که تا به امروز منشأ تنش‌ها و همکاری‌ها بوده‌اند.

▫️تداوم «بازی بزرگ» در دنیای امروز: دخالت‌های کنونی قدرت‌های غربی در قفقاز و ترویج پروژه‌هایی مانند «سازمان کشورهای تُرک»، در واقع ادامه همان سیاست‌های استعماری قدیمی برای تضعیف و محاصره ایران و روسیه است. حتی مورخان معاصر روس، مانند مدینسکی، مشاور رئیس‌جمهور روسیه، اذعان دارند که این جنگ‌ها یک فاجعه برای هر دو ملت ایران و روسیه بود و تنها برنده نهایی آن بریتانیا بود که از تضعیف دو رقیب منطقه‌ای خود سود می‌برد.

 

▫️این تحلیل تاریخی این پرسش بنیادین را مطرح می‌کند: با توجه به این پیشینه، راه نجات و ثبات پایدار برای ملت‌های قفقاز چیست؟

 

🔹 نتیجه‌گیری: نگاهی به آینده منطقه:

در جمع‌بندی نهایی، عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای محصول ترکیبی از ضعف ساختاری حکومت قاجار، توسعه‌طلبی امپراتوری روسیه و به‌ویژه، دسیسه‌ها و خیانت‌های استعماری بریتانیا در چارچوب «بازی بزرگ» بودند. این وقایع تلخ تاریخی، درس‌های مهمی برای امروز و آینده منطقه به همراه دارد.

راه حل پیشنهادی برای مقابله با تهدیدات امروزی، که ریشه در همان سیاست‌های قدیمی دارند، در دو محور اصلی قابل ارائه است:

۱. ایران و روسیه، به عنوان دو قربانی اصلی دسیسه‌های تاریخی، باید با درک این پیشینه مشترک، مسئولیت خود را در قبال حفاظت از منطقه قفقاز در برابر تبدیل شدن به میدان جنگ قدرت‌های خارجی بپذیرند.

۲. ارائه یک «تفسیر حقوقی نوین» از این عهدنامه‌ها، راهکاری عملی برای حمایت از ملت‌های قفقاز در برابر توطئه‌های خارجی است. این راهکار، نه یک بازنگری دلخواه، بلکه استراتژی‌ای مبتنی بر خود متون عهدنامه‌هاست. به طور مشخص، می‌توان با استناد به بندهای ۱۴ و ۱۵ عهدنامه ترکمنچای که به حقوق و رفاه مردم منطقه اشاره دارد، مبنایی حقوقی برای اقدامات مشترک ایران و روسیه جهت تضمین ثبات و امنیت مردم منطقه فراهم کرد.

در پایان، این تحلیل به چشم‌انداز ایدئولوژیک مطرح‌شده در گفتگو نیز اشاره می‌کند که بر اساس آن، منطقه قفقاز نقشی ویژه در تحولات آینده ایفا خواهد کرد و حفظ ثبات آن برای مقابله با فتنه‌های دشمنان، یک وظیفه تاریخی و اعتقادی محسوب می‌شود.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

تبلیغات

بازگشت بالا