تنظیم خانواده/ بخش ششم

تنظیم خانواده

تنظیم خانواده و روش آن:
جلوگیری از بچه دار شدن و تنظیم خانواده گاه از راه عزل طبیعی؛ گاه با بکارگیری ابزارهای خاص از طریق ریختن ماده ای در داخل رحم که از تشکیل شدن نطفه جلوگیری می کند.
با استفاده از دارو یا قرص یا آمپول که موجب میشود تخمک زن یا اسپرم مرد، پذیرش تشکیل نطفه را از دست بدهد؛ قرار دادن ابزاری در داخل رحم یا انجام عمل جراحی که مانع از ملاقات اسپرم مرد با تخمک زن می شود؛ با انجام عمل جراحی اسپرم مرد یا تخمک زن را از تشکیل نطفه در مرد یا زن خارج می کند و.....
تمام این صورتها و انواع روشهای ذکر شده که همگی در جلوگیری از تشکیل نطفه مشترکند، هیچ دلیلی بر ممنوع بودن استفاده از آنها وجود ندارد. بلکه اقتضای ادله روا بودن «عزل»، جایز بودن تمام این روشهاست؛ از این لحاظ که همگی از تشکیل نطفه جلوگیری می کنند. البته برخی از این روشها، موجب حرمت می شود مانند اینکه مرد، زن را مجبور کند که یکی از روشهای جلوگیری را به  کار گیرد و مجبور کردن زن، تصرف در سلطه دیگری و ستم بر اوست. و در نتیجه بر شخص اجبار کننده حرام است؛ مانند این که در داخل رحم ابزاری کار گذاشته شود یا انجام عمل جراحی توسط غیر شوهر صورت گیرد که موجب نگاه کردن شخص (غیر شوهر) به بدن زن است که حرام می باشد. در صحیحه ابو حمزه ثمالی از ابوجعفر(علیه السلام) از امام درباره زنی مسلمان پرسیدم که آسیبی به بدن او می رسد، یا شکستگی یا زخم در عضوی از بدن او که نگاه کردن بدان جایز نیست، پدید می آید، آیا مردی که به معالجه کردن آن بیشتر از زنان مهارت دارد، می تواند به او نگاه کند؟ امام فرمود هرگاه زن نیاز ضروری به آن پزشک داشته باشد، او می تواند زن را درمان کند، در صورتی که زن بیمار اجازه دهد[1].
عقیم سازی زن یا مرد
هر گاه عمل جراحی سبب عقیم شدن مرد یا زن بطور دائم شود، برخی آن را حرام دانسته اند؛ زیرا این عمل از مصادیق ضرر زدن به نفس به شمار می رود که از محرمات شرعی است.
سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله) که در موثقه زراره نقل شده است «لا ضرر و لا ضرار» نه ضرر زدن بر خود رواست نه ضرر زدن به دیگران»[2]، بدون شک مراد از «ضرار» وارد کردن ضرر است؛ از این رو پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود یا أراک یا سمرة إلا مضارا إنک رجل مضار و لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن؛ «تو ای سمره نمی یابم جز اینکه ضرر وارد کنی» «تو مردی هستی که ضرر وارد میکنی و شخص با ایمان، نه به خود ضرر وارد می زند و نه به دیگران»[3].
آیا پیشگیری از باردارشدن زن از نظر موازین اسلامی جایز است؟​
با بررسی این روایات می توان به این نتیجه رسید كه مرد می تواند به وسیله عزل از باردار شدن همسرش جلوگیری کند مخصوصاً در برخی روایات. در این جا باید نکته ای را متذکر شد که اگر جو خانوادگی چنان است که مرد بیم آن دارد که فرزندش دارای مشکلات جسمانی، فکری یا روانی باشد، این کار مستحب است مرد به انجام آن تشویق شود؟ ولی در مورد زن بستگی به اجازه او دارد و در مورد کنیز نه (چنانچه فتوای فقها این است که در عروة الوثقی هم مسأله مطرح است و حمل بر کراهت می شود[4].
اقدام به از بین بردن نطفه
یکی از محرماتی را که تکراراً در متون آیات و روایات با آن مواجه هستیم حتی در موارد صعوبت اقتصادی صراحتاً قرآن کریم میفرماید «لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقکم و ایاهم» (انعام، 149). که در این آیه مبارکه حرمت قتل نفس روشن و مشهود است و این قتل از مرحله انعقاد نطفه تا مراحل رشد جنین و طفولیت را شامل میشود.
فقیهان در بحث دیات هم به قصد بیان مقدار دیه این موضوع را در مراحل مختلف آن، یادآور شدهاند که هر یک از زن و شوهر که جنین را سقط کند، از دیه محروم خواهد شد. از سقط کننده هم به جانی (جنایتکار) تعبیر کرده اند.
آری، حکم صورت دوم را شیخ صدوق در غسل حیض و نفاس از کتاب «من لا یحضره الفقیه» بیان کرده و گفته است «هرگاه زن یک ماه حیض نشود، درست نیست دارویی بخورد تا حیض شود، زیرا وقتی نطفه در داخل رحم قرار میگیرد به علقه تبدیل میشود، سپس به مضغه و آن گاه به آنچه خدا بخواهد و گاه نطفه در غیر رحم قرار گیرد، چیزی از آن آفریده نمیشود. پس اگر زن یک ماه حیض نشود و روزهای عادت او سپری شود نباید دارو بخورد»[5].
در شرحی به نام «روضة المتقین» این گونه توضیح می دهد: کلینی آن را به سند صحیح از امام (علیه السلام) نقل کرده است [از سبک گفتار بر می آید که منظور امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) است] این روایت حرمت دارو خوردن را بیان می کند که به منظور حیض شدن انجام می‌ شود و آن هم در جایی است که گمان باردار شدن می رود؛ زیرا ظاهر حدیث بر آن است که بند آمدن خون بر اثر باردار شدن باشد و اگر ظهور نداشته باشد، دست کم احتمال آن وجود دارد. در حالی که سقط بچه حرام و حتی از گناهان کبیره است. از این رو، باید راه احتیاط را پیش گرفت. در هر حال، روایاتی معتبر هستند که از آنها حرمت انداختن جنین بر می آید. از آن جمله است روایت رفاعة بن موسی که گفت به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم کنیز را می خرم و گاهی به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در داخل رحم، حیض نمی شود و او دارو می خورد و از همان روز حیض می شود و آیا این کار جایز است؟ با آنکه نمی دانم بند آمدن خون نشانه بارداری او است یا چیز دیگر؟
امام (علیه السلام) فرمود این کار را نکن. من گفتم مدت یک ماه است که وی حیض نشده و اگر این امر بر اثر بارداری باشد، بار او نطفه ای خواهد بود، همانند نطفه مردی که دور ریخته می شود، امام فرمود: هرگاه نطفه در داخل رحم بریزد، به علقه تبدیل می شود، سپس به مضغه و آن گاه به هر چیزی که خدا بخواهد و هر گاه نطفه در غیر رحم بریزد، از آن چیزی پدید نمی‌ آید.
هر گاه کنیز یک ماه حیض نشود و ایامی که معمولاً در آن حیض می شده، سپری شود به او نباید دارو خورانده شود[6].
دلالت این روایت بر حرمت سقط جنین روشن است؛ زیرا پرسش کننده آشکارا درباره روا بودن انداختن نطفه پرسش کرده و امام(علیه السلام) او را باز داشته است. بنابراین نهی در این جا در عدم جواز صراحت دارد. وانگهی وقتی راوی مورد سؤال را با منی مقایسه می کند که در بیرون رحم ریخته می شود، امام(علیه السلام) پاسخ می دهد که میان نطفه و منی تفاوت است و سرانجام، بر نهی از این کار تأکید می کند.
افزون بر همه آنچه گفته شد، نکته دیگری است که دلالت روایت بر حرمت سقط جنین را نشان می دهد. نخست اینکه پرسش درباره احتمال بارداری است و امام(علیه السلام) آشکارا از خوردن دوا در جایی که احتمال بارداری می رود، نهی می کند تا شخص در حرام نیفتد و این نکته حرمت مؤکد آن را آشکار می سازد. به گونه ای که حتی در مورد شک و احتمال هم باید احتیاط کرد. بالاتر از همه، دنباله حدیث است که به روشنی بر حرمت دور ریختن نطفه دلالت دارد. دیگر آنکه گویی روایت فقط به این توجه دارد که این حرمت در گرو خوردن دارویی است که موجب از بین بردن نطفه می شود که سر آغاز پیدایش انسان است. در نتیجه این روایت به طور کلی نگاهی دارد بر حرمت سقط جنین، هر چند این عمل با رضایت زن و شوهر باشد.
هرگاه به دور ریختن نطفه که سنگ زیرین ساختار انسان است حرام باشد، انداختن جنین در مراحل بعدی نیز حرام خواهد بود و دلالت صحیحه بر این حرمت روشن است، زیرا ظهور در این دارد که انداختن مبدأ آفرینش انسان در هر مرحله که باشد، حرام است.

 

ادامه دارد...
------------------------------
پی نوشت:

[1]. الحر العاملی، 1414 ه‍، ج14، باب130، حدیث1، ص172.
[2]. همو‍، ج 17، باب130، حدیث 1-3-4، ص340-341.
[3]. همو.
[4]. طباطبایی یزدی، 1412ه‍‍، ج 2، ص809.
[5]. الحر العاملی، 1414ه‍، ج2، باب33، حدیث 1، ص582.
[6]. الحر العاملی، 1414ه‍، ج2، باب33، حدیث 1، ص582.
------------------------------
مطالب تکمیلی:
تنظیم خانواده (بخش اول)
تنظیم خانواده/ 2. نگاهی به منابع دینی درباره زاد و ولد
تنظیم خانواده / 3. تنظیم خانواده در آیات و روایات
تنظیم خانواده / 4. ارزیابی روایات تکثیر و کنترل
تنظیم خانواده / 5. روایات و حکم «عزل»
​تنظیم خانواده/ بخش هفتم
------------------------------

Share